جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۳۸ - ۰۱ تير ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۴۰۰۲۳
رادیو و تلویزیون

دلقک‌بازی 'رادیو نمایش' علیه ایران باستان

رادیو,تمسخرپادشاهان ایران باستان
نفس تمسخر پادشاهان ایران باستان در رادیویی که ظاهرا رادیوی ایران است نه رادیوی عربستان، آیا اقدامی خلاف عرق ملی نیست؟ آیا رادیوی عربستان سعودی هم گذشتگان و مفاخر آن سرزمین را، چه پس از ظهور اسلام چه پیش از ظهور اسلام، مثل رادیو نمایش ما به سخره می‌گیرد؟

به گزارش عصرایران،  پنج‌شنبۀ هفتۀ گذشته، حوالی ساعت ۱۰ صبح، برنامه‌ای با عنوان "تلخ‌تر از عسل" از رادیو نمایش پخش می‌شد که از اول تا آخرش اختصاص داشت به تمسخر پادشاهان ایران باستان.

  زن و مردی که مجری برنامه بودند، شوخی‌های "فرامنشوری" هم می‌کردند چونکه موضوع برنامه‌شان تعداد زنان پادشاهان ساسانی بود. هنگام نقد ساسانیان، به هر حال آزادی بیان هم بیشتر می‌شود!

  لحن مجریان برنامه چنان بود که گویی پادشاهان هخامنشی و ساسانی، چیزی در کلاه شان نبوده و یکسره مشغول عیش و عشرت بوده اند. اگر چنین بوده، پس آن تمدن‌های باشکوه چطور شکل گرفتند و قرن‌ها هم دوام آوردند؟

  بسط ید نویسنده در دروغ گویی و زبان دراز مجریان برنامه در تمسخر، وقتی آزاردهنده‌تر می‌شود که به یاد بیاوریم در کل شبکه‌های رادیو و تلویزیون، کسی جرات ندارد کوچکترین سخن محترمانه‌ای مثلا دربارۀ برخی شخصیت‌های مذهبی مرتبط با دربار صفوی بگوید.

  تعدد زوجات چیزی نیست که مخصوص شاهان ساسانی بوده باشدو معلوم نیست صداوسیما با تمسخر تعدد زوجات در دورۀ ساسانیان، چه نتیجه‌ای می‌خواهد بگیرد.

  جالب اینکه مجری زن برنامه، ایدۀ تعدد زوجات را "خجالت‌آور" و مایۀ "ننگ" برشمرد و گفت: «من این واژۀ خجالت‌آور و ننگ را برای کسانی که یا دوره‌هایی که این تفکر را دارند، هر جا و هر کی می‌خواد باشه، اعلام می‌کنم.» یا در جای دیگری گفت: «بمیرد الهی، هر کس که این تفکر را دارد. در هر دوره‌ای که هست.»

   و با خودش فکر نکرد که این حرف‌هایش توهین به بزرگان اسلام هم خواهد بود؟ از این مجری محترم باید پرسید که واقعا هر کسی هر جا قائل به تعدد زوجات بوده، تفکرش خجالت‌آور و مایۀ ننگ بوده و خودش هم شایستۀ مرگ؟

اگر قرار است بر مبنای عرف امروز جامعۀ ایران، از سبک زندگی زناشویی پادشاهان هخامنشی و ساسانی انتقاد شود، تمام این انتقادات شامل حال تمام شخصیت‌های برجستۀ اسلامی-شیعی قرون آغازین تمدن اسلامی نیز می‌شود.

  اما از پرداختن به چنین موضوعاتی قرار است چه نتیجه‌ای حاصل شود؟ آیا این روش وقیح و مبتذل در نقد پادشاهان ایران باستان، مختص مستشرقین و ملحدینی نیست که با ذکر تعدد زوجات پیامبر اسلام در صدد ملکوک کردن شخصیت آن بزرگوار هستند؟

  کسی که در مقام نقادی حرف درخوری ندارد، ناچار است به زندگی زناشویی این حاکم یا آن شخصیت ملی یا مذهبی بپردازد مگر از این رهگذر او را نزد چهار نفر بی‌اعتبار کند.

   زندگی زناشویی افراد اگر در دوران خودشان مشروع و مقبول بوده باشد، کسی از آینده نمی‌تواند گریبان آن‌ها را بگیرد که چرا ازدواج و طلا قتان هزار سال پیش از این، مطابق صلاح‌دید ما نبوده است.

  البته این برنامه به قصد وهن صریح پادشاهان ایران باستان ساخته شده بود اما در ذهن شنونده محدود به آنان نمی ماند.

   اما از بعد اروتیک ماجرا که بگذریم، نفس تمسخر پادشاهان ایران باستان در رادیویی که ظاهرا رادیوی ایران است نه رادیوی عربستان، آیا اقدامی خلاف عرق ملی نیست؟ آیا رادیوی عربستان سعودی هم گذشتگان و مفاخر آن سرزمین را، چه پس از ظهور اسلام چه پیش از ظهور اسلام، مثل رادیو نمایش ما به سخره می‌گیرد؟

   البته معلوم است که چنین برنامه‌ای با چه هدفی از رادیو پخش شده است. کسانی خواسته‌اند برای مقامات بالاترشان خوش‌رقصی کنند که مثلا ما خیلی آنتی‌سلطنت هستیم.

  اما تمسخر پادشاهان ایران باستان نمی‌تواند آنتی‌تز شعار "رضاشاه روحت شاد" باشد. آن شعار با تحقق کارآمدی حکومت قابل چاره‌جویی است. در غیر این صورت، صد برنامۀ دیگر هم در تمسخر آن پادشاهان تمدن‌ساز ساخته شود، دردی از مخالفان ایران باستان درمان نخواهد شد.

  بر فرض که دو مجری بامزه را هم انداختید جلو، تا علیه هخامنشیان و ساسانیان دلقک‌بازی درآورند. با افزایش نرخ ارز و کاهش فاحش قدرت خربد مردم چه باید کرد؟ و با فرار نخبگان از کشور؟

  ایران تاریخ دارد. مبدا تاریخ ایران، حمله نیروهای خلافت اسلامی در دوران خلیفه دوم به قلمرو ساسانی نبوده. از چند قرن قبل از آن ایران دولت و تمدن داشته.

   امپراتوری هخامنشیان بزرگ ترین امپراتوری تاریخ بوده. حتی امپراتوری مسلمین هم فاقد وسعت و عظمت امپراتوری هخامنشیان بود. سه امپراتوری بزرگ هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان، قطعا با ملاک‌های امروزی، از جهات عدیده‌ای قابل نقد هستند ولی این حکم دربارۀ امپراتوری اسلامی و سایر امپراتوری‌های جهان قدیم نیز صادق است.

   سطح تمدنی ایرانیان در عصر هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان، جزو بالاترین سطوح تمدنی در آن روزگاران بوده است.

   ذکر این بدیهیات از این روست که به کسانی که عملا می‌خواهند ورود اسلام به ایران را مبدا تاریخ ایران قرار دهند و ماقبل این مبدا را سانسور یا تمسخر کنند، یادآور شویم که سرزمین ایران از زیر بته به عمل نیامده است. تاریخ و هویتی دارد که یکسره اسلامی نیست و نباید هم باشد. بنابراین تمسخر شاهان هخامنشی و ساسانی در رادیو نمایش، نمی‌تواند موجب شیشکی‌بستن ملت ایران برای تمدن باشکوه ایران باستان شود.

  آن "تمدن" باشکوه، ربط عمیقی هم به "حکومت‌"‌های آن دوران داشته. رادیوی تحت مدیریت تندروهای تازه از راه رسیدۀ جناح اصول گرا، نمی‌تواند با برنامه‌ای یک سویه و غیرمنصفانه، پنبۀ ایران غیراسلامی دوران باستان را بزند. در ایران باستان هر عیبی که بوده، نظیرش کم و بیش در تاریخ اسلام و تمدن اسلامی هم وجود داشته.

  چگونه است که اگر فلان کارگردان آمریکایی فیلم ۳۰۰ را بسازد، صدای صداوسیما درمی‌آید که غربی‌ها فیلم ضد ایرانی ساختند، ولی اگر رادیو نمایش کلی دروغ و تمسخر نثار حاکمان ایران باستان کند، هیچ اشکالی ندارد؟

   جالب است که در همین برنامۀ رادیو نمایش، از بهرام گور (پانزدهمین پادشاه ساسانی) بابت "ترویج شادی و سرور" انتقاد کردند و این تمایل را نشانۀ "بیماری" او دانستند! البته شنیدن چنین حرفی از رادیوی جماعتی که هنر اصلی‌شان گریستن و گریاندن است، عجیب نیست.

  نکتۀ جالب دیگر، پیام‌های انتقادی شنوندگان برنامه بود که معلوم بود آن‌ها هم از تمسخر هخامنشیان و ساسانیان آزرده‌خاطر شده بودند. شنونده‌ای پیام داده بود که «من یکی از شنوندگان سرسخت رادیوی نمایش بودم ولی برنامۀ شما باعث شد حالم به هم بخوره...».

  در جواب پیام‌ انتقادی یکی از شنوندگان، مجریان برنامه گفتند: «عصبانی نباشید این قدر؛ برای پوستتان بده!». و یا در پاسخ به انتقاد سایر شنوندگان گفتند: «دوستان، نسبت به تاریخ تعصب نداشته باشید. این تاریخ مستند است... خیالتان راحت، هر کاری بکنید، نمی‌توانید از زیر بار این ننگ خلاص شوید.»

  یا شنوندۀ دیگری پیام داده بود که «از تاریخ فقط رسوایی‌هایش را گفتید؟» مجری جواب داد: «پادشاهان خوب هم داشتیم ولی بدی‌هایش خیلی بیشتر بوده.» یعنی بدی‌های ایران باستان خیلی بیشتر از خوبی‌هایش بوده.

   اما چرا؟ چون در آن دوران "شادی و سرور را ترویج می‌کردند"؟ یا چون قرن‌های قرن تمدنی بزرگ و کارآمد پدید آورده بودند؟ یا چون، به قول هگل، "تفکر جهانی" با کوروش و از ایران باستان شروع شد و تا پیش از کوروش همۀ حاکمان و مردمان جهان تفکر محلی یا حداکثر منطقه‌ای داشتند و افق دیدشان وسیع و جهانی نبود؟

   قطعا کسانی که ایران برایشان خلاصه شده در ۱۴۰۰ سال اخیر حق دارند هر نقدی را متوجه ایران باستان کنند؛ ولی چنین حقی منطقا منوط به این است که این افراد متقابلا در برابر نقد دگم‌های عقیدتی خودشان اندک‌تحملی داشته باشند و آزادی بیان را برای همگان به رسمیت بشناسند.

  طنز اگر شامل همه‌ی عقاید و شخصیت‌ها شود، مقبول است. در غیر این صورت بوی تعفن بی‌انصافی و تبعیض عقیدتی می‌دهد. شما اهالی رادیو که حتی اجازه ندارید با یک مداح بی‌سواد در همین روزگار کنونی شوخی کنید، بهتر است از خیر تمسخر کل تاریخ ایران باستان بگذرید. این خودداری به انصاف نزدیک‌تر است.

  در واقع مسأله این نیست که چرا به جد یا به طنز از پادشاهان یا از دوران ایران باستان در یک برنامۀ رادیویی بی‌مزه انتقاد شده است. مسأله این است که وقتی حتی نمی‌توان یک‌هزارم این انتقادات را با چنین صراحتی متوجه شخصیت‌های درجه‌دهم تاریخ و تمدن اسلامی کرد، بهتر است انصاف را رعایت کنیم و تقوای سکوت داشته باشیم.

   و راستش من هنوز در عجبم از آن دو گویندۀ زن و مرد، که حاضر به اجرای چنان متنی شده بودند. اگر این آزادی بیان را برای همه‌ی مقاطع و وقایع و شخصیت‌های تاریخی داشتید، مشکلی نبود. ولی شما فقط آزادید برای تمسخر "ایرانیت". خارج از دایرۀ "ایرانیت" حتی اجازه ندارید وارد وادی نقد مودبانه و بدون تمسخر شوید.

   اما از این گویندگان مامور و معذور اگر بگذریم، حرف اساسی این برنامۀ رادیو نمایش وقتی مطرح شد که بعد از کلی بدگویی علیه پادشاهان ایران باستان، یکی از مجریان به دیگری گفت: «ولی چه مطالبی امروز راجع به گذشتگان فهمیدیم. پس ما امروز زیاد از ناملایمات نباید برنجیم؛ چون فهمیدیم در گذشته مردم این سرزمین چه مصیبت‌هایی داشتند.»

  رادیویی که صدای ملت نیست، البته باید هویت ملی ایرانیان را به تمسخر بگیرد و بعد هم به مردم بگوید نباید از فلاکت و ناکارآمدی برنجید.

  با ذکر قصه‌هایی مشکوک از زندگی زناشویی دو سه پادشاه ایران باستان، قصه‌هایی که سخت بوی مبالغه می‌دادند نهایتا نتیجه گرفتند امروز مردم ایران نباید به شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور اعتراضی داشته باشند؛ چراکه چند پادشاه در ایران باستان، چندین و چند زن داشتند!

    همین قدر مبتذل و مفلوک و بی‌وطن و بی‌همه‌چیز. به قول مسعود فراستی!

  • 19
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۸
جدیدترین
قدیمی ترین
چرا از حکومت شاهان باستان متنفریم اما از شاهان کشور کره خوشمان می آید صداوسیما شده مکانی برای جولان فیلم های پادشاهی کشور کره مثل جومونگ مثل امپراتور دریاووووو صدا وسیمای جمهوری اسلامی بارها وبارها این فیلم هاکه به احتمال زیاد دروغی بیش نبوداند رو نشون داده وازجومونگ پادشاه خیالی و احمق کره واسه بچه های ما الگو واسطوره ساخته درحالی که کورش کبیر وداریوش وووووحکومت های باشکوه هخامنشیان واشکانیان وساسانیان مهدتمدن بودندوواقعی وبه سخره گرفتن آنها فقط به هویت ایرانیان لطمه وارد می‌کندوگر نه ازشکوه عظمت ودلاوری اونا چیزی کم نمیکنه اونی که داشتن زنان زیاد رو در این حکومت ها به سخره گرفته باید بدونه که خیلی از بزرگان دینی ما درصدر اسلام تعداد زیادی زن داشتند واون احمقی که واسه چاپلوسی سران مملکت دهنشو مثل گاراژ باز میکنه وهر حرف گزافی رو میزنه بهتره قبلش فکر کنه ببینه که زهر نیش زبانش به چه کسانی برخورد خواهد کرد،در زمانی که اون پادشاهان بودند اسلام یا نبود یا تازه درحال شکل گرفتن بود درضمن دین ودین داری ومذهب همیشه در حکومت های قبل از اسلام در ایران وجود داشته وایرانیان به خاطر داشتن همین سبقه دینی با آغوش باز اسلام را پذیرفتند
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش