سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۴۵ - ۰۲ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۰۴۷۶
رادیو و تلویزیون

صداوسیما ۳۸ درصد بودجۀ تاریخ شفاهی را دارد

حسین دهباشی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
برنامه سختانه شب گذشته سراغ حسین دهباشی تاریخ‌پژوه و مستندساز ایرانی رفته و این موضوع را مورد بررسی قرار داد که چرا او دچار چرخش‌های متناوب ایدولوژیک هست و چرا رصد کردن الگوی معرفتی او کار سخت و پیچیده‌ای است؟

به گزارش ایلنا، حسین دهباشی در ابتدای این گفتگو درباره چرخش‌ها و مواضع متغیر خود گفت: حسین دهباشی در بین منتقدانش به شخصی معروف است که هم به نعل می‌زند و هم به میخ، او دچار چرخش‌های متناوب ایدئولوژیک است، رصد کردن دستگاهِ اصولی و معرفتی او کارِ سختی است، چقدر این نگاهِ منتقدان عادلانه است؟

 

حسین دهباشی با بیان اینکه این چالشی است که به درستی اگر شخص نتواند از آن خارج شود به ضدخودش تبدیل می‌شود و از این جهت منتقدان من کاملاً حق دارند، گفت: اگر شما از من توقع یک فعال سیاسی داشته باشید همواره باید انتظار داشته باشید که در یک هارمونی من با آن جناحی که در فعالیت سیاسی من نزدیک است همدلی بکنم؛ اما من روشنفکرم.

 

این مستتندساز با بیان اینکه در جریانات سیاسی و فرهنگی کشور نقش یک داور را دارد، گفت: وقتی داور هستید هرکس توپ را به اُوت می‌زند به ضررش سود می‌زنید تفاوتی ندارد که چند دقیقه قبل به نفع تیم مقابل یا به ضرر تیم مقابل سوت زدید، اما اگر بازیکن باشید، حتی اگر دست‌تانبه توپ خورده باشد، دست رقیب‌تان به توپ نخورده باشد، باید به گونه‌ای رفتار کنید که به ضرر تیم مقابل باشد ولو اینکه در دلِ خودتان بپندارید که حق با شما نیست.

 

وی در پاسخ به این سوال که مدتی به یک دستگاهِ سیاسی خاص تعلق داشته و خیلی سخت است که یک شبِ بگوید من دیگر فعال سیاسی نیستم و روشنفکر شدم،  گفت: ببینید این دو با هم قابل جمع است، شما در یک مقطعی احساس می‌کنید که یک نفر کارِ درستی را انجام می‌دهد و با او همدلی می‌کنید، می‌گذرد و احساس می‌کنید دربعضی از موارد با او همدلی ندارید، مسیرتان را هم عوض می‌کنید؛ نکته‌ای که گفتید خیلی مهم است، در مسیرِ زمان با گذشتِ فعالیت‌ها به تدریج اعتبارِ روشنفکری کسب می‌شود اما از یک جایی باید شروع شود، با یک جام-کات به قول شما تلویزیونی‌ها، این احساس نمی‌شود.

 

دهباشی با اشاره به ساخت مستند انتخاباتی برای دکتر روحانی در سال ۹۲ گفت: من از ساختنِ فیلم انتخاباتی آقای روحانی یا نوشتنِ نطق‌های انتخاباتی یا ساختنِ کلیدواژه‌هایی برای ایشان حیاتم شروع نشده، حیاتِ من از روایت فتح به عنوان تاریخ‌نگار شروع شده است، حیاتِ من از برنامه‌سازِ تلویزیونی در تلویزیون شروع شده است، بنابراین شما می‌توانید از من بپرسید که چطور یک روایت ِفتحی حاضر است برای آقای روحانی فیلم بسازد؟ چطور کسی که جزء موسسین شبکۀالعالم بوده حاضر است کار دیگری انجام بدهد؟ که این‌‌ همان نقش داوری را دارد.

 

این مستدساز و تاریخ پژوه گفت: آن چیزی که در قالب روشنفکری یا در قالب مصلحِ اجتماعی از آن صحبت می‌کنیم در تمام این سال‌ها در وجودِ نسل من وجود داشته، فرضاً می‌خواهم بگویم مرتضی آوینی، اگر لازم می‌‌شده داوری جشنواره فجر را هم قبول می‌کرده، اما در عین حال از سیاست‌های سینمایی ایراد می‌گرفته و اگر لازم می‌شده کاندیدای نمایندگی مجلس هم می‌شده، مرتضی آوینی به جبهه می‌رود اما در عین حال منتقدِ سیاست‌های سیاسی یا فرهنگی ِدورۀ خودش هم است، این نادرست است که ما اگر شخص در حوزۀ فرهنگی و اندیشه فعالیت می‌کند، او را گوشۀ رینگ بگذاریم و بگوییم چون شما این صحبت را می‌کنید هرگز نباید فعالیت‌ سیاسی داشته باشید.

 

این مستندساز در ادامه گفت: چگونه آن نقدهای تند آوینی را در مورد سینمای ایران که با نام مستعارِ فرهاد گلزار نوشته می‌شد را می‌گذارید در کنار نقدِ حامیانه‌ش از فیلم عروس؟ چگونه آوینیِ روایت فتح را جمع می‌بندید با آوینیِ منتشرکننده و تالیف‌کنندۀ کتابِ همیشه استاد برای هیچکاک؟ از نظر بسیاری در زمان خود آوینی همین‌ها قابل جمع نبود. آن چیزی که واقعیت است این است که آوینی در بالا‌ترین سطوحِ مدیریتِ فرهنگی کشور خودش را عرضه کرده است، آوینی حاضر شده شبکۀ تلویزیونی خصوصی راه بیندازد، آوینی حاضر شده معاونت سینمایی وزارت ارشاد را قبول کند، زمینِ بازی که برای آوینی وجود داشته تلاش کردن برای عرضۀبیشترِ خودش و تاثیرگذاری در حوزه‌ای که بلد بوده است.

 

وی در پاسخ به سوالی با این مضمون که؛ بعد از دولت آقای روحانی مسئولیتی در کیش قبول می‌کنید، شما عضو هیات مدیره منطقه آزاد کیش می‌شوید، روشنفکری حوزۀ عمومی کسی که خودش را با آوینی مقایسه می‌کند کجا و کسی که مسئولیتی در کیش قبول می‌-کند کجا، گفت: من خیلی به آقای ترکان اصرار کردم مسئولیتی در هیچ کدام از مناطق نداشته باشم، تصور ایشان این بود که من به عنوان یک آدم فرهنگی آن چیزی که در مناطق آزاد به عنوان نگاهِ توسعۀ انسان‌محور باید داشته باشد و ندارد را می‌توانم تزریق بکنم و البته نادرست بود. نمی‌گویم نگاهِ آقای ترکان نادرست بود من آدمی نبودم که چنین توانایی‌ را داشته باشم.

 

وی درباره نقش خود در عرصه سیاسی گفت: در عرصه سیاست خارجی من همدلیِ بسیار زیادی داریم با اصولگرایان به لحاظ نظری و در زمینۀ آزادی‌های فردی و مسائل اجتماعی نظر من به لحاظ نظری، کاری به صدق رفتار ندارم به لحاظ تئوری و نظری عرض می‌کنم به اصلاح‌طلبان بسیار نزدیک‌تر هستم این اصلاً خوشایند نیست که آدم تنها باشد اما وقتی چنین تصمیمی را گرفتید ناخودآگاه تنها می‌شوید و دردِ تنهایی دردِ کمی نیست.

 

دهباشی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: این تنهایی خودخواسته است، یعنی در این تنهایی من ترجیح می‌‌دهم که خودم باشم. یک مثال دیگری را بگویم، من در عین حال    که به لحاظ نظری فعال هستم در حد خودم، در اندازۀ خودم اما به تعبیر خیلی‌ افراد سودای قدرت هم دارم و حاضر شدم آرای بسیار کمی را داشته باشم، اما در لیست‌ها نروم ولو اینکه با آرای بسیار خُرد‌کننده و تحقیرآمیزی از انتخابات خارج شوم.

 

وی افزود: فکر می‌کنم که این مقدماتِ یک راهی است که شاید زمانی پیموده شود، پیدا کردن یک جریان سوم. ما در سالهای بعد از انقلاب جریان‌های سومی داشتیم که به نظرم به قدرت هم رسیدند، اگرچه ناموفق بودند شاخص‌ترینش آقای احمدی‌نژاد، آقای ا‌حمدی‌نژاد جریان سوم است نه اصولگرا بود و نه اصلاح‌طلب و اتفاقاً ما فرصت بسیار بزرگی را در دورۀاحمدی‌نژاد از دست دادیم؛ گرچه معتقدم آقای احمدی‌نژاد بزرگ‌ترین ظلم را به کسانی کرد که مانند من تصورِ پیدا کردن آن مدینه فاضله یا آن راهِ درست را در جریان سوم می‌کردند؛

 

این مستندساز درباره اینکه چرا وارد عرصۀ سیاسی نمی‌شود، گفت: به جهت اینکه ما سیاست را فقط برای سیاست نمی‌خواهیم ما سیاست را می‌خواهیم برای نفوذِ بیشتر در حوزۀفرهنگ؛ فرض کنید شخص می‌خواهد بین گزینه‌های مختلفی که وجود دارد در حوزۀ سیاست، کابینه را درنظر بگیرید، هرگز متصور نیست و تمایلی هم به این ندارد که وزیر خارجه ایران شود یا وزیر کشور ایران شود.

 

دهباشی درباره هدف مجموعه گفتگوهای تاریخ شفاهی گفت: فکر می‌کنم الگوی مناسبی است که پایی در قدرت غیررسمی و دستی در قدرت رسمی داشتند، بدون حضور در قدرت رسمی در بخش خصوصی در حوزۀ فرهنگ نمی‌شود دوام آورد، این گزاره‌ای است که در آن تردید نباید بکنید، حتی اگر می‌بینید امروز کارهایی را می‌توانم بکنم، گفتگوهایی را با اشخاصی انجام بدهم که دیگران نمی‌توانند انجام بدهند فقط به خاطر این نیست که آن افراد دانش کمتری از من دارند، من بسیاری افراد را می‌شناسم که دانشِ بیشتری از من در حوزۀ تاریخ و مسائل اجتماعی دارند، حتماً گفتگوکنندگان بهتری از من هستند، حتماً از من خوش‌تیپ‌تر و شناخته‌تر هستند اما نمی‌توانند این کار را انجام بدهند، بخشی از این ماجرا برمی‌گردد به خردهِ اعتباری که من در نهادهای رسمی قدرت بیش از این دارم، من برادری خودم را قبلاً برای آن نهاد‌ها اثبات کردم و اگر این را نداشتم حتماً خشتِ خام به اینجا نمی‌رسید! صادقانه! ما امروز نهادهای رسمیِ سیاسیمان می‌توانند جلوی هرگونه فعالیت بزرگ یا کوچکِ فرهنگی را بگیرند، تعارف نکنیم، ابراهیم حاتمی‌کیا اگر فیلم‌ساز شد یا فیلم‌ساز بسیار مشهور و خوبی شد علیرغم تمام توان‌های فردی که داشت اما از این رانت برخوردار بود که می‌توانست سخنی را بگوید که دیگری نمی‌توانست‌‌ همان سخن را اگرچه هنرمندانه‌تر بگوید.

 

وی در پاسخ به سوال دیگری با این مضمون که؛ چطور یک مستندسازی که برای روایت فتح کار کرده توانسته اعتماد سرانِ رژِیم سابق را در خارج از کشور جلب کند برای مصاحبه؟، گفت: قبل از اینکه پروژۀ تاریخ شفافی ایران در عصر پهلوی دوم اتفاق افتاده باشد در‌‌ همان روایت فتح ما مواردی را داشتیم که با‌‌ همان ذیلِ عنوان روایت فتح من با افراد گفتگو کردم، گفتگوی مشخصش آقای بنی‌صدر بود وقتی من پاریس بودم، فکر می‌کنم سال ۲۰۰۰، مجموعه‌ای داشتم برای روایت فتح می‌ساختم در ذیلِ موضوع گفتگوهای تمدن‌ها، دولت آقای خاتمی سر کار بود و عنوان آن مجموعه «سفری به شهر فرنگ» بود، مرحوم آقای دکتر احسان نراقی که کمک‌کننده من در آن ماجرا بودند پیشنهاد کردند که با شاگرد سابق ایشان آقای ابوالحسن بنی‌صدر امکان گفتگو وجود دارد، این قصه تقریباً برای ۱۶ سال پیش است. در‌‌ همان ماجرا من یک تجربه‌ای کردم وقتی که ما با آقای بنی‌صدر تماس گرفتیم، ایشان از من پرسیدند شما از طرف کجا می‌خواهید گفتگو کنید؟ من یک راه داشتم که بگویم من از طرف خبرنگار مستقل هستم، از طرف یک جایی که نادرست است بگویم اما تصمیم گرفتم و گفتم من از طرف روایت فتح هستم، ایشان پرسید روایت فتح کجاست؟ من گفتم روایت فتح یک بخشی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، طبیعی است که برآشفته شود و بگوید چرا من باید با سپاه صحبت کنم؟ سخن من به ایشان این بود که شما می‌توانید با من صحبت نکنید اما شما تاکنون با موافقین خود صحبت کردید اجازه بدهید با من صحبت کنید در جایگاهِ کسی که شبهات را مطرح می‌کند اما بگذارید من برای شما اعتمادسازی کنم؟ چگونه اعتمادسازی می‌کنم؟ آن زمان نوارِ دیجیتال وجود نداشت من فیلم این گفتگو را در پایان گفتگو به خود شما می‌دهم، شما اجازه بدهید فیلم را ببینید و در جلسۀ بعد که گفتگو می‌کنیم اگر مایل نبودید نسخۀ اصلی فیلم را به من برنگردانید اما بگذارید این گفتگو انجام شود. درواقع اینگونه با بنی‌صدراعتمادسازی کردیم و اتفاقاً ایشان هم در پایان جلسۀ اول فیلم‌ها را به ما برگرداند چون احساس کرد اینقدر صادقانه با او برخورد می‌کنیم. به بنی‌صدر نگفتیم ما از طرف جای خاصی هستیم، در نظر داشته باشید در گفتگوهای بعدی فقط اعتبار شخص من نبود، اعتبارِ سازمان اسنادِ کتابخانۀ ملی مطرح بود که به عنوان یکی از جاهای معتبر از طرف کشور ایران پا گذاشت وسط از آن مهم‌تر سازمان اسناد کتابخانۀ ملی ایران قراردادی داشت در زمان آقای خاتمی که رئیس کتابخانۀ کنگره به ایران آمده بود به کتابخانۀ کنگره و حالا کتابخانۀ کنگره هم شریک بود و آن‌ها هم معرفی‌نامه داشتند.

 

وی دربار این موضوع که به مصاحبه‌شنونده‌ها گفته است این پروژه توسط صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم حمایت مالی می‌شود؟، گفت: در مقطع اولی که گفتگو‌ها شروع شد اساساً صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نقشی نداشتند تقریباً وقتی ۳۰ درصد کار جلو رفت صدا و سیما جلو آمد.

 

این مستندساز در پاسخ به سوال دیگری در این باره که؛ قبل از خروج شما به آمریکا، و شما برای این پروژه چیزی نزدیک ۱ میلیارد تومان حدود چند سال پیش دریافت کردید، پس این پروژه اساساً متعلق به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بوده که توانسته با اعتبار کنگره و کتابخانه ملی قدم‌های اصلی خودش را هم پیش ببرد؟، پاسخ داد: صدا و سیما تقریباً بیش از ۳۸ درصد بودجۀ پروژه را داد و ما هم به بعضی از آن‌ها گفتیم ازجمله آقای اردشیر زاهدی و داریوش همایون در جریان بودند اما آن چیزی که ما به افراد می‌گفتیم به خاطر این بود که صدا و سیما اساساً به جنبۀ تاریخ شفاهی علاقمند نبود آن چیزی که مشخصاً تلویزیون به آن علاقمند بود برنامۀ مستندی بود که ساخته شود و اصلاً کاری نداشت که برای این برنامۀ مستند که فرضاً ۵۰ دقیقه است شما به اندازۀ ۵۰ دقیقه راش بگیرید یا به اندازۀ ۵۰۰ دقیقه راش بگیرید.

 

سختانه کاری از مرکز بسیج رسانه ملی با همکاری شبکه سه سیما است که پنج شنبه شب‌ها پس از خبرشبانگاهی از این شبکه پخش می‌شود.

 

 

 

 

 

  • 12
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش