یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۱۸ - ۲۲ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۳۱۱۵
رادیو و تلویزیون

سیروس مقدم: «پایتخت» برای تلویزیون سریالی مفت و گاهی سودآور است

سیروس مقدم,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

شاید برای سیروس مقدم و گروهش در «پایتخت» حجمی از حواشی در فصل پنجم غافلگیر‌کننده بود، نظرات متفاوتی که از ابتدای پخش سریال از سوی مخاطبان و اقشار مختلف درباره این مجموعه تلویزیونی که حالا دیگر نامش به‌راحتی از ذهن مخاطبان تلویزیون پاک نمی‌شود، مطرح شد.

 

مقدم معتقد است در این فصل از مجموعه، حضور فضای مجازی باعث شد موج وسیع و خروشانی به راه بیفتد و اشتیاق مخاطبان را بیشتر کند و بحث‌وجدل‌ها دامنه پیدا کند. صحبت‌های ما با سیروس مقدم از حواشی «پایتخت» شروع شد و درباره نگاهش به ساخت سریال‌های پرهزینه ختم شد که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم:

 

 در طی پخش فصل تازه سریال درباره ارتباط شما و سازمان اوج زیاد صحبت شد، اینکه شما سراغ این ارگان رفتید و در بحث محتوا سفارش‌پذیر نبودید. با همه این توصیفات تا چه حد به استقلال کاری در ساخت فصل جدید «پایتخت» فکر کردید؟

قصه «پایتخت٥»، در ابتدا قرار بود که سوژه نسخه فیلم سینمایی «پایتخت» باشد. طرح و ایده را محسن تنابنده نوشته بود و موضوع نیز همان است که در «پایتخت٥» می‌بینید؛ یعنی از همان ابتدا قرار بود خانواده نقی بنا به دلایلی وارد یک منطقه بحرانی و جنگ‌زده شوند و در بطن خطر و حادثه، از خود محافظت کنند.

 

مناطقی مثل افغانستان و طالبان یا عراق و... بررسی شد و چون مسئله داعش و سوریه داغِ داغ بود و موضوع و سوژه روز جهان بود، ما سوریه و داعش را به‌عنوان کانون التهاب انتخاب کردیم و از آنجایی که نزدیک‌ترین مرز آبی با سوریه، از طریق کشور ترکیه بود، در فیلم‌نامه این‌گونه طراحی شد که خانواده نقی به دلایلی که در سریال می‌بینیم به ترکیه بروند و به‌دلیل ناامنی و بمب‌گذاری در فرودگاه استانبول، در شهر دیگری (آنتالیا که نزدیک‌ترین مسافت را از طریق دریا با سوریه دارد) مستقر شوند و سپس با بالن دچار حادثه شده و در خاک سوریه فرود بیایند.

 

  با این توضیحات متوجه می‌شویم که این طرح قصه از قبل از ورود مؤسسه اوج، نوشته شده بود و با استقبال کامل ذهنی هم نوشته شده بود و نه سفارشی در کار بود و نه بفرموده‌ای... ازآنجایی‌که این فیلم‌نامه نیاز به امکانات سخت‌افزاری (توپ و تانک و اسلحه و مهمات و...) داشت و همچنین به تجربه حضور در موضوع داعش و سوریه نیازمند بودیم، این تعامل با مؤسسه اوج در بخش هم‌فکری و همکاری برقرار شد تا بتوانیم ضمن استفاده از تجربه سوریه‌رفته‌ها و جنگ‌دیده‌ها از امکانات سخت‌افزاری اوج هم کمک بگیریم. ما در جلساتی با دوستانی که در اوج، مستندهایی کار کرده بودند و مذاکره با افرادی که در سوریه حضور داشتند، اشراف خوبی به موضوع پیدا کردیم.  اما در طول ساخت سریال ضمن حفظ استقلال کار، از مشاوره‌ها و تجارب این مؤسسه بهره بردیم.

 

 به نظر می‌رسد مخاطب این فصل از «پایتخت» واکنش‌های بیشتری نسبت به سریال نشان می‌دهد و از بازتاب‌ها در فضای مجازی می‌توان این را بهتر متوجه شد، نگاه شما به این بخش چیست؟

روزگاری بود که بین مخاطب و رسانه، فقط مطبوعات نقش داشتند و اخبار و حوادث فیلم‌ها و سریال‌ها از این طریق به مردم می‌رسید و با فاصله بازخوردها به رسانه منتقل می‌شد، ولی با شکل‌گیری فضای مجازی، عامل جدیدی به این معادله اضافه شد که بلافاصله و بی‌واسطه و به اشکال خیلی متنوع و گوناگون، سلایق و نقدهای مخاطب را در دسترسی همگان قرار می‌داد.

 

این عامل جدید فواید و مضراتی دارد. از یک سو می‌شود در اسرع وقت و بلافاصله از بازتاب‌های یک پدیده اجتماعی باخبر و از نظرات مخاطب آگاه شد، ولی از سوی دیگر هر پدیده جدیدی، بی‌آنکه تا انتها برسد و نتیجه‌گیری لازم بشود، یک‌طرفه و عجولانه نقد و بررسی می‌شود. ازآنجایی‌که شایعات همیشه بر بستر ناآگاهی، رشد می‌کند، به‌ناگاه یک نقد ناصواب، موجی ایجاد می‌کند که هدف سازنده اثر را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و به‌سرعت درباره آن  قضاوت می‌شود و بسیار مخرب عمل می‌کند. در این فصل از «پایتخت٥»، حضور فضای مجازی باعث شد موج وسیع و خروشانی به راه بیفتد و اشتیاق مخاطبان را بیشتر کند و بحث و جدل‌ها دامنه پیدا کند.

 

 در این فصل سراغ موضوعی رفتید که بخشی از انتظارات سازمانی که با آن همکاری داشتید هم برآورده شود و درعین‌حال مخاطب هم با قصه متفاوت‌تری روبه‌رو شود، بازتاب‌های مثبت و منفی فراوانی که در این مدت شاهدش بودید برای شما عجیب نبود؟

ما در «پایتخت٥» تلاش کردیم با قصه‌ای نوتر، فضاهای جدیدتر و کاراکترهای جذاب، پایتختی متفاوت بسازیم. انتخاب فیلم‌نامه بدون هیچ تحمیل و سفارشی با خودمان بود، حالا اگر این سوژه در راستای اهداف مؤسسه‌ اوج و تلویزیون هم قرار گرفته از خوش‌شانسی ماست. طبیعی است در فضای کنونی جامعه که جو بدبینی و بی‌اعتمادی غالب است و جناح‌بندی‌های سیاسی عریان شده ، هرکسی از ظن خود یار من می‌شود. 

 

برخی معتقدند که چون مؤسسه اوج حامی مادی و معنوی سریال بوده، بنابراین پایتخت سفارشی و اهدافش تحمیلی است که به هیچ وجه صحت ندارد. برخی می‌گویند که وابسته به فلان جناح و برخی هم می‌گویند به بیسار جناح است و چون قصد تهاجم به یکدیگر را دارند، این وسط «پایتخت» گوشت قربانی شده و در این میان یک چیز فراموش می‌شود و آن اینکه توده مردم و اکثریت هم‌وطنانمان با استقبال از این سریال، از آن لذت برده و به این دعواها توجهی ندارند.

 

 این سریال را بیشتر به‌عنوان یک کار طنز می‌شناسیم اما در بخش‌هایی از سریال کاملا این بخش فراموش می‌شد. تا چه حد به خلق صحنه‌های طنز در دل التهاب قصه‌ای که به سراغش رفتید، فکر کردید؟

لحن غالب بر «پایتخت»، لحن طنز و کمدی است. در تعریف واقعی طنز می‌گویند طرح موضوعات و مسائل جدی و تراژیک با زبان شیرین و با هدف امیدبخشی. بنابراین قصه پایتخت با لحن شیرین و بسیار شریف به موضوعات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و فرهنگی پرداخته و آن را به چالش و نقد می‌کشاند. بدیهی است که وقتی شما وارد مقوله بسیار حاد و جدی‌ای مثل جنگ و داعش می‌شوید، به خودی خود، باید با همان لحن تراژدی جنگ بپردازید. طبیعتا میزان شوخی‌ها و شیرینی‌های هر صحنه را خود موقعیت آن لحظه تعیین می‌کند.

 

 قرار است به‌زودی ساخت سریال دیگری را با همین گروه آغاز کنید. آیا از الان با سازمان صدا و سیما به نتیجه قطعی رسیده‌اید یا فکر می‌کنید نیاز است از سازمان یا اسپانسری برای ساخت مجموعه استفاده کرد؟

هنوز هیچ تصمیمی دال بر ادامه «پایتخت» به شکل سریال توسط تیم پایتخت گرفته نشده است و فعلا داریم به نسخه سینمایی «پایتخت» فکر می‌کنیم و محسن تنابنده به دنبال ایده و سوژه‌ای ناب برای نسخه سینمایی آن است. ولی هرگاه مردم همچنان خواهان ادامه «پایتخت» باشند و مدیران فرهنگی و سازمان صداوسیما به این نیاز مخاطب لبیک بگویند و از همه‌ مهم‌تر، محسن تنابنده و تیم فکری او به سوژه‌ای ناب و جذاب برسند، قطعا «پایتخت» ادامه خواهد داشت. در غیر این صورت ترجیح می‌دهیم که به ورطه تکرار نیفتیم و خاطره خوش پایتخت‌ها در ذهن مردم باقی بماند.

 

 بارها از ساخت فیلم در سینما صحبت کرده‌اید اما این را هم منوط به داشتن قصه خوب دانستید. با حجم کاری که در تلویزیون دارید، هنوز هم به سینما فکر می‌کنید؟

همان‌طور که توضیح دادم، هرگاه که فیلم‌نامه جذاب و مطلوبی به دستم برسد، حتما آن را برای سینما خواهم ساخت. فیلم‌نامه و سوژه برای من حرف اول را می‌زند و به همین دلیل هم هست که نسخه سینمایی «پایتخت» می‌تواند این هدف را برآورده کند.

 

 هزینه زیادی برای ساخت پایتخت شد. به گفته بسیاری از منتقدان این در حالی است که کشور در شرایط اقتصادی خوبی نیست، هر روز خبرهایی می‌شنویم که کارگرانی ماه‌هاست حقوقشان را دریافت نکرده‌اند و اتفاقاتی از این دست، فکر می‌کنید هزینه‌هایی از این دست چه نیازی از جامعه را برطرف می‌کند؟

در ابتدا باید توضیح دهم که سریال «پایتخت» در مقایسه با سریال‌های مشابه خودش هزینه‌ای منطقی داشته و با برآوردی معقول ساخته شده است و ضمنا طبیعی است که وقتی شما دوربینتان را از آپارتمان‌ها و محلات تهران و لوکیشن‌های تکراری و داخلی به شهرها و استان‌های دیگر می‌برید و از آنجا به یک کشور دیگر با دلار و یوروی سرسام‌آور می‌روید و سپس وارد صحنه‌های جنگ، بالن، دریا، هواپیما و سفرها می‌شوید، اندکی هزینه‌های شما بیشتر از تولیدات آپارتمانی، تک‌لوکیشن و محدود خواهد شد. 

 

از سوی دیگر، «پایتخت» برای تلویزیون، سریال مجانی و مفت و گاهی سودآور هم هست. پایتخت‌ها همواره حامی مالی داشته‌اند و پول و هزینه‌های خود را درآورده و نه‌تنها تحمیلی به ارگانی نشده بلکه از طریق گرفتن آگهی‌های فراوان قبل، وسط، پایان و زیرنویس‌ها، ‌سود خوبی هم برای تلویزیون داشته و حتی جاهایی کمک خرج آنها هم شده است.  از همه مهم‌تر، اگر با ساخته‌نشدن «پایتخت» که نیاز روحی و ذهنی همین کارگران زحمتکش را که حقوقشان به تعویق افتاده، برطرف می‌کند، مشکلات اقتصادی مملکت حل می‌شود، ما راضی هستیم که دیگر «پایتخت» نسازیم و فعالیت فرهنگی‌مان را که تجربه نشان داده، بخش زیادی از صدمات اقتصادی اتفاقا به همین دلیل ضعف فرهنگی است، تعطیل کنیم.

 

جالب‌تر آنکه یکی از روزنامه‌های مدافع حقوق مردم!! به ما انتقاد کرده است که چرا با پول بیت‌المال مزخرفاتی مثل «پایتخت» را می‌سازیم و دوستی در جواب ایشان نوشته است که: اولا اگر «پایتخت» با پول بیت‌المال ساخته شده، حلالشان باشد، چون با این پول اسباب سرگرمی و جذابیت برای مخاطب و تلویزیون که مخاطبش در حال ریزش است، فراهم کرده. دوما: اگر پول بیت‌المال متعلق به مردم است، آمار بالای مخاطب پایتخت، نشان می‌دهد پول مردم حرام نشده و دور ریخته نشده است و در جهت آرامش و امنیت همین مردم خرج شده است.

 

سوما: حالا که یک ارگانی مثل مؤسسه اوج پیدا شده که با پول بیت‌المال دارد برای مردم خدمت‌گزاری می‌کند، باید تقدیر شود یا تقبیح...؟ اگر این پول بیت‌المال خرج و مصرف کارهای بیهوده و... می‌شد، شما خوشحال می‌شدید؟ و حالا که یک بار هم مؤسسه‌ای جهت‌گیری درستی در باب مصرف بیت‌المال اتخاذ کرده، شما ناراحتید؟ چه بهتر که پول بیت‌المال صرف آثاری مثل «بادیگارد»، «تنگه ابوقریب»، «ایستاده در غبار»، «به وقت شام»، «پایتخت» و «هنگام بیداری» و صدها اثر سینمایی و مستند و... بشود.

 

 بهناز شیربانی

 

 

sharghdaily.ir
  • 15
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش