شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴
۰۷:۲۷ - ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۴۴۷۱
رادیو و تلویزیون

«بررسی ویژگی‌های گزارشگران ورزشی» در گفت‌و‌گو با موسس‎ ‎شبکه‎ ‎سه

امان از فریادهای «توی دروازه»ای!‏

محمدجعفر صافی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
امیدوارم فردوسی‌پور که یکی از سرمایه‌های صداوسیماست، به خانه اصلی خود بازگردد مزدک میرزایی هم همین‌طور. او ‏یکی از ‏گزارشگران بی‌حاشیه ما بوده است

به ‌زودی لیگ نوزدهم آغاز می‌شود. در این سری از لیگ جدا از نقل و انتقالاتی که در ‏تیم‌ها شاهد خواهیم بود، ‏دگرگونی‌هایی را هم درمورد گزارشگران ورزشی خواهیم دید. این‌بار خبری ‏از دو گزارشگر محبوب تلویزیون نیست: عادل فردوسی‌پور ‏و مزدک میرزایی. صداوسیما سعی کرده ‏در سال‌های اخیر گزارشگران جایگزینی را برای چهره‌های محبوب این حوزه تربیت کند. ‏این ‏گزارشگرها تا به‌حال نتوانسته‌اند محبوبیت نسل خلاقی که در دوره مدیریت محمدجعفر صافی در شبکه ‏سه پرورش پیدا کردند را به ‏دست آورند.

صافی می‌گوید: «ما در آن مقطع بحث آموزش را به صورت ‏جدی دنبال می‌کردیم. من الان در مورد برنامه‌های فعلی اطلاعات ‏زیادی ندارم. اما می‌دانم که آموزش ‏به آن صورت برای افراد درنظر گرفته نشده است. آموزش باید یک کار مستمر باشد، چون افراد ‏جدید ‏می‌آیند و باید به‌روز باشند و آموزش داده شوند. این کاری بود که ما به صورت جدی انجام می‌دادیم.» ‏در ادامه با موسس و نخستین ‏مدیر شبکه سه سیما هم‌صحبت شده‌ایم.‏

 

‏روند انتخاب یک گزارشگر ورزشی در صداوسیما به چه صورت است؟

در گذشته ما کمبود گزارشگر داشتیم. به همین دلیل باید تعداد بیشتری از آدم‌ها را امتحان می‌کردیم تا ‏بتوانیم از بین آنها افراد ‏مناسبی را انتخاب کنیم، اما کلا روندی که باید طی شود، این است که وقتی ‏فردی می‌آید و خودش را به‌عنوان گزارشگر معرفی می‌کند ‏تا بتواند در رادیو و تلویزیون گزارش کند، ‏اول باید اطلاعات کافی در زمینه آن ورزشی که می‌خواهد گزارش کند، داشته باشد. باید ‏اطلاعات ‏مناسبی درباره بازیکنان، تیم‌ها و کلیه مسائلی که مربوط به آن رشته ورزشی است، داشته باشد. دوم ‏اینکه باید از قدرت بیان ‏کافی برخوردار باشد؛ چیزی که در واقع عامل ارتباطی او با مخاطب است؛ ‏یعنی باید صدای باورپذیری داشته باشد و لحن صدایش گرم ‏باشد؛ به‌طوری که بتواند مخاطب خود را ‏جذب کند. اینها مواردی است که از نظر تخصصی باید مورد توجه قرار گیرد. در ادامه باید ‏آموزش‌‏هایی به او داده شود تا خودش را با شیوه‌های گزارشگری در برنامه‌های رادیو و تلویزیون تطبیق دهد. ‏

 

این نگاه تخصصی‌ای که می‌گویید، از زمانی که شما شبکه سه را راه انداختید، وجود داشت؟ ‏در ادامه چه اتفاقی افتاد و الان در ‏چه وضعی قرار داریم؟

نگاه تخصصی از گذشته وجود داشته است. در آن زمان، قبل از این‌که شبکه سه افتتاح شود، ما دو شبکه ‏بیشتر نداشتیم. بیشتر ‏گزارش‌ها از شبکه یک پخش می‌شد. گزارشگرهای ما بسیار محدود بودند، اما با ‏شروع به کار شبکه سه سیما و افزایش رویدادهای ‏ورزشی نیاز بود که تعداد این افراد زیاد باشند. به ‏هرحال یک گزینش اولیه انجام شد. ما نیروی کافی برای آموزش افراد جدید نداشتیم. ‏باید به تدریج این ‏اتفاق می‌افتاد که ما در قالب برنامه‌های آموزشی که سالیانه برگزار می‌کردیم، سعی کردیم که از ‏کارشناسان داخلی ‏استفاده کنیم و در ادامه کارشناسان خارجی را برای آموزش بحث گزارشگری و حتی ‏مسائل فنی پوشش تلویزیون به ایران آوردیم. در ‏این زمینه حتی کتاب‌هایی هم چاپ شد: این‌که چطور ‏مسابقات ورزشی را پوشش دهیم و یک گزارشگر چه شیوه‌ای را برای گزارش ‏باید درنظر گیرد.‏

 آقای صافی؛ در آن دوره چه اتفاقی می‌افتاد و چه آموزش‌هایی داده می‌شد که هنوز هم ‏مجری‌های محبوب‌مان متعلق به ‏آن زمان‌اند؟ نسلی که از آنها به‌عنوان «نسل خلاق» یاد ‏می‌شود و در دل مردم جا باز کرده‌اند و صداوسیما آنچنان نتوانسته ‏جایگزین‌هایی ‏برایشان انتخاب کند. افرادی مثل عادل فردوسی‌پور، مزدک میرزایی و...‏

ما در آن مقطع بحث آموزش را به صورت جدی دنبال می‌کردیم. من الان در مورد برنامه‌های فعلی ‏اطلاعات زیادی ندارم، اما می‌دانم که ‏آموزش به آن صورت برای افراد درنظر گرفته نشده است. ‏آموزش باید یک کار مستمر باشد، چون افراد جدید می‌آیند و باید به‌روز ‏باشند و آموزش داده شوند.

این ‏کاری بود که ما به صورت جدی انجام می‌دادیم، حتی برای گویش گزارشگرها و مجریان فرد خاصی ‏را ‏گذاشته بودیم و تمام گزارش‌های آنها رصد می‌شد. در یک زمانی اصطلاح «میریم که داشته باشیم» ‏خیلی مصطلح بود، به صورت ‏جدی با آن برخورد شد، به‌طوری که این اصطلاح دیگر محو شده است، ‏اما الان در گزارش‌ها اصطلاح «شکل می‌گیرد» را زیاد می‌بینیم: ‏یک پنالتی شکل می‌گیرد، یک ‏کرنر شکل می‌گیرد، درصورتی که این خیلی بد است. باید از ترکیب‌های مترادف استفاده کرد. استفاده ‏از ‏یک کلمه خیلی صحیح نیست. اینها مواردی است که باید دایما چک شود و اشکالات گفته شود تا ‏گزارشگران بتوانند خودشان را ‏اصلاح کنند. در آن زمان خیلی از اشکالات مربوط به گویش ‏گزارشگرها کم شد، چون ما دایما آنها را رصد می‌کردیم. این یکی از مواردی ‏بود که در کارمان به ‏صورت جدی دنبال می‌کردیم. ما برنامه‌های آموزشی مختلفی داشتیم که افراد را از تمام استان‌های ‏ایران دعوت ‏می‌کردیم تا در برنامه‌ها شرکت کنند. استادان داخلی و خارجی می‌آمدند و کلاس‌های ‏خوبی برگزار می‌شد. باید این روند ادامه پیدا کند ‏تا افراد جدید بتوانند از این آموزش‌ها بهره ببرند.‏

 

الان وقتی گزارش‌های ورزشی را می‌بینید، به گزارشگرهایی برمی‌خورید که کارشان برای ‏شما جذاب باشد؟

بعضی از دوستان گزارش‌های خوبی می‌کنند، اما در بکارگیری گزارشگرهای جدید اتفاقی افتاده که ‏به نظرم خیلی خوب نیست؛ این‌که ‏در بعضی از مسابقات مهم از گزارشگرهای جدید استفاده می‌شود. در ‏بحث دوبله وقتی کسی وارد می‌شود، به این شکل نیست که یک ‏سریال یا فیلمی را به‌عنوان نقش اصلی ‏برعهده بگیرد. آنها کارشان را با کلمه و جمله شروع می‌کنند و وقتی در ادامه کنار پیشکسوتان ‏قرار ‏می گیرند، به تدریج آموزش می‌بینند و گزارش‌های بیشتری را انجام می‌دهند. باید توجه داشت که ‏نباید از گزارشگرهای جدید در ‏مسابقات به‌طور کامل استفاده کرد؛ بالاخص در مسابقات بسیار مهم، ‏چون کسانی که مسابقات مهم را پیگیری می‌کنند، آشنایی کاملی ‏با تیم‌ها دارند و اگر گزارشگرهای جدید ‏اسامی را اشتباه بگویند، باعث ناراحتی مخاطبان می‌شود.‏

 پس می‌توانیم بگوییم که آموزش و رصد مستمری که شما انجام می‌دادید، این زمینه را ایجاد ‏کرد که گزارشگرهایی محبوب و ‏تکنیکی از دل آن آموزش‌ها بیرون آیند؟

بله؛ وقتی که افراد آموزش ببینند و به آنها گفته شود که چه صحبت‌هایی را باید بکنند و چه چیزهایی ‏را نه، اثرگذار است. یادم می‌آید ‏موقع گزارش یک بازی، بازیکنی اخراج شد و از زمین بیرون رفت. ‏کارگردان تصاویر طرفداران آن بازیکن را نشان داد و گزارشگر گفت ‏‏«مورد تشویق قرار می‌گیرد». ‏من به او زنگ زدم و گفتم صحبت شما اشتباه است، چون وقتی کسی خطا می‌کند، اگر هم طرفدارانش ‏او ‏را مورد تشویق قرار می‌دهند، او به‌عنوان یک خطاکار شناخته می‌شود و در رسانه نباید تشویق ‏شود. گزارشگران باید توجه داشته باشند ‏که اصولی را در گزارش‌شان رعایت کنند، مهمترین اصل‌ها ‏هم این است که باید در امر گزارشگری عادل باشند، چون اگر این‌طور پیش ‏نروند، با بی‌مهری طرفداران ‏فوتبال مواجه می‌شوند.‏

گزارشگر محبوب شما؟

خیلی از این بچه‌ها در مجموعه من در آن مقطع رشد کرده‌اند و مثل یک پدر به آنها نگاه می‌کنم و ‏نمی‌توانم در این مورد اظهارنظر ‏کنم.‏

گزارش به یادماندنی؟

گزارش ایران و استرالیا به نظرم گزارش زیبایی بود. گزارش‌های دیگری هم از عادل فردوسی‌پور و ‏مزدک میرزایی هست. یادم می‌آید ‏وقتی سفری به استرالیا داشتم، از شبکه‌ای که این بازی را پوشش ‏داد، بازدید کردم. آن شبکه برای پوشش بازی ایران و استرالیا به دلیل ‏جذب مخاطب زیاد تندیس گرفته ‏بود. من تهیه‌کننده آن مسابقه را دیدم. او گفت وقتی بازی تمام شد، می‌خواستیم با بازیکنان تیم ‏استرالیا ‏مصاحبه کنیم، اما بعد از بازی همه بهت‌زده بودند و در آخر تصمیم گرفتیم که با بازیکنان ایران صحبت ‏کنیم.‏

 می‌توانیم برای گزارشگران سبک قایل شویم؟ شما در دوره مدیریت‌تان سعی کردید که سبک ‏خاصی را ترویج دهید؟

ما روی این بحث که هرکس سبک خاص خودش را داشته باشد، برنامه نداشتیم. الان بعضی از ‏گزارشگرها برای این‌که متفاوت شوند، ‏رفتارهای خاصی از خود نشان می‌دهند؛ مثلا درمورد ‏گزارشگری باید لحن گزارشگر متناسب با فضای رویداد باشد. یعنی فریادهای غیرلازم را نزند. حس او ‏باید متناسب با حس بازی باشد. بعضی از این فریادهای غیرضروری ممکن است باعث عصبانیت ‏مخاطب شود. اگر در زمانی که گل می‌شود، ما مدام فریاد بزنیم «توی دروازه»، قاعدتا طرفداران تیمی ‏که گل خورده است، از تکرار این ترکیب عصبانی می‌شوند. گزارشگر باید بتواند لحن بی‌طرفانه و اطلاعات کافی داشته باشد و همچنین لحنش درست باشد. او باید در زمان مسابقه سکوت را ‏فراموش نکند. چون گزارشگر تلویزیون چیزی را که می‌گوید، باید ارزش گفتن داشته باشد؛ اگر ارزش ‏ندارد، بهتر است سکوت کند. سکوت باعث استراحت ذهنی به مخاطب می‌شود. این سکوت در ‏تلویزیون لازم است، اما در رادیو نه. ‏

 لیگ نوزدهم دارد شروع می‌شود. نخستین لیگی است که دو گزارشگر پرطرفدار را در آن ‏نداریم. اگر بخواهیم گزارشگران جدید را کنار نسل قدیم بگذاریم به چه تفاوت‌هایی می‌رسیم؟

اولا امیدوارم فردوسی‌پور که یکی از سرمایه‌های صداوسیماست به خانه اصلی خود برگردد. ‏همچنین امیدوارم مزدک میرزایی اگر مسیری که گفته می‌شود را رفته، از آن برگردد و کماکان به ‏گزارش‌های خودش بپردازد. چون یکی از گزارشگران بی‌حاشیه ما بوده است. ببینید گزارشگری ‏مسائل خاص خودش را دارد. زمانی که مسابقه ایران و ایرلند مقدماتی جام‌جهانی بود و ایران حذف شد، ‏من گزارشگر بی‌بی‌سی را دیدم. او نفس‌های عمیقی می‌کشید، گفتم شما چه کار می‌کنید؟ گفت دارم ‏خودم را با اتمسفر این فضا وفق می‌دهم. یکی از گزارشگرهای معروف هم می‌گفت که من قبل از هر ‏بازی سر تمرین دو تیم می‌روم تا از نزدیک با بازیکنان آشنا شوم و  زمانی که گزارش می‌کنم بتوانم از ‏دور آنها را به خوبی تشخیص دهم. در بحث گزارشگری نباید خیلی به مانیتور مقابل تکیه کرد. چون ‏بازی‌ای که از طریق تلویزیون پخش می‌شود، انتخاب کارگردان است.‏

باید گزارشگران جدید در کنار گزارشگران قدیمی قرار گیرند و به آنها فرصت‌هایی برای رشد داده ‏شود. آنها باید کم‌کم گزارش مسابقه‌های غیرمهم را برعهده گیرند. بعضی از گزارشگرها یاد گرفته‌اند ‏که از واژه‌های خارجی استفاده کنند و فکر می‌کنند این کار سطح گزارش‌شان را بالا می‌برد؛ ‏درصورتی که این کار اشتباه است. وقتی از «کلین شیت» استفاده می‌شود، برخی از مخاطبان ما که ‏زبان انگلیسی نمی‌دانند، اذیت می‌شوند. بعضی‌ها تخصصی در رشته ورزشی دارند و بعضی‌ها ‏هم آدم‌های عامی‌اند که تخصص خاصی در مورد رشته ورزشی ندارند. گزارشگران باید طوری ‏آموزش ببینند که هم مخاطبان متخصص را ارضا کنند هم مخاطبان عام را. ‏

یک فیلم سینمایی مثل فوتبال تقریبا ٩٠دقیقه است. اما بین فیلم سینمایی و رویداد ورزشی تفاوت هست. ‏در فیلم سینمایی از قبل فیلمنامه نوشته شده و براساس آن فیلم کارگردانی می‌شود. اما در یک رویداد ‏ورزشی مثل فوتبال، همه صحنه‌ها فی‌البداهه است. کسی که گزارش می‌کند باید این‌قدر مهارت داشته ‏باشد که به درستی الفاظ را روی مسابقه بنشاند که اگر هم تکرار شد، مخاطبان پی ببرند که کلمات درست ‏به کار برده شده؛ طوری که انگار از قبل نوشته شده است. کسی که گزارش می‌کند، باید مهارت کافی در ‏شیوه گزارشگری داشته باشد.

اینها سالیان ‌سال وقت می‌برد. اگر ما گزارشگر جدیدی را بیاوریم و به ‏او گزارش زنده بدهیم، او را سوزانده‌ایم. چون به‌زودی نابود و از دید تماشاگران محو می‌شود. ‏در نتیجه باید گزارشگران جدید کنار افراد باسابقه قرار گیرند و آموزش ببینند و در طولانی مدت ‏جایگزین شوند. جای بزرگان را گرفتن به سادگی امکانپذیر نیست. مگر این‌که پدیده‌ای وجود داشته ‏باشد؛ که البته تعداد پدیده‌ها کم است. باید روال درست آموزش را ترویج دهیم تا جدیدها آموزش ببینند و ‏کم کم جای خود را باز کنند.‏

موردی هست که بخواهید به گفت‌وگو اضافه کنید؟

باید به کسانی که سال‌ها زحمت کشیده و جواب خودشان را گرفته و موفق بوده‌اند، احترام گذاشت ‏و از آنها به درستی استفاده کرد تا درسی برای جدیدترها شود که بفهمند اگر تلاش کنند، درنهایت مثل ‏کسانی می‌شوند که به آنها احترام گذاشته می‌شود. ‏

‏٢ چهره از گفت‌وگو

گزارش‌های به یادماندنی‌ای از عادل فردوسی‌پور وجود دارد. امیدوارم فردوسی‌پور که یکی از ‏سرمایه‌های صداوسیماست به خانه اصلی خود برگردد.‏

امیدوارم مزدک میرزایی مسیری که گفته می‌شود را رفته، از آن برگردد و کماکان به گزارش‏های خودش بپردازد. چون یکی از گزارشگران بی‌حاشیه ما بوده است.‏

‏٤ خاطره از گفت‌وگو

 یادم می‌آید موقع گزارش یک بازی، بازیکنی اخراج شد و از زمین بیرون رفت. کارگردان ‏تصاویر طرفداران آن بازیکن را نشان داد و گزارشگر گفت «مورد تشویق قرار می‌گیرد». من ‏به او زنگ زدم و گفتم صحبت شما اشتباه است. چون وقتی کسی خطا می‌کند، اگر هم ‏طرفدارانش او را مورد تشویق قرار می‌دهند، او به‌عنوان یک خطاکار شناخته می‌شود و در ‏رسانه نباید تشویق شود.‏

 زمانی که مسابقه ایران و ایرلند مقدماتی جام‌جهانی بود و ایران حذف شد، من گزارشگر بی‌بی‏سی را دیدم. او نفس‌های عمیقی می‌کشید، گفتم شما چه کار می‌کنید؟ گفت دارم خودم را با ‏اتمسفر این فضا وفق می‌دهم.‏

 یکی از گزارشگرهای معروف هم می‌گفت که من قبل از هر بازی سر تمرین دو تیم می‌روم تا ‏از نزدیک با بازیکنان آشنا شوم تا زمانی که گزارش می‌کنم بتوانم از دور آنها را به خوبی ‏تشخیص دهم.‏

 گزارش ایران و استرالیا به نظرم گزارش زیبایی بود. گزارش‌های دیگری هم از عادل فردوسی‌‏پور و مزدک میرزایی هست. یادم می‌آید وقتی سفری به استرالیا داشتم، از شبکه‌ای که این ‏بازی را پوشش داد، بازدید کردم. آن شبکه برای پوشش بازی ایران و استرالیا به دلیل جذب ‏مخاطب زیاد تندیس گرفته بود. من تهیه‌کننده آن مسابقه را دیدم. او گفت وقتی بازی تمام شد، می‌‏خواستیم با بازیکنان تیم استرالیا مصاحبه کنیم. اما بعد از بازی همه بهت زده بودند و در آخر ‏تصمیم گرفتیم که با بازیکنان ایران صحبت کنیم.‏

‏٨ ویژگی «گزارشگر خوب» از نظر محمدجعفر صافی

 گزارشگر باید اطلاعات کافی در زمینه آن ورزشی که می‌خواهد گزارش کند، داشته باشد. ‏

 گزارشگر باید از قدرت بیان کافی برخوردار باشد؛ چیزی که درواقع عامل ارتباطی او با ‏مخاطب است.‏

 گزارشگر باید خودش را با شیوه‌های گزارشگری در برنامه‌های رادیو و تلویزیون تطبیق دهد. ‏

 گزارشگر باید در امر گزارشگری عادل باشد. چون اگر این‌طور پیش نرود با بی‌مهری ‏طرفداران مواجه می‌شود.‏

 گزارشگر نباید خیلی به مانیتور مقابلش تکیه کند. چون بازی‌ای که از طریق تلویزیون پخش ‏می‌شود، انتخاب کارگردان است.‏

 گزارشگر باید در زمان مسابقه سکوت را فراموش نکند. چون گزارشگر تلویزیون چیزی را که ‏می‌گوید، باید ارزش گفتن داشته باشد؛ اگر ارزش ندارد، بهتر است که سکوت کند.‏

 بعضی از مخاطبان تخصصی در رشته ورزشی دارند و بعضی هم آدم‌های عامی‌اند که تخصص ‏خاصی در مورد رشته ورزشی ندارند. گزارشگر باید طوری آموزش ببیند که هم مخاطبان ‏متخصص را ارضا کند، هم مخاطبان عام را.‏

 کسی که گزارش می‌کند باید این‌قدر مهارت داشته باشد که به درستی الفاظ را روی مسابقه بنشاند ‏که اگر هم تکرار مسابقه پخش شد، مخاطبان پی ببرند که کلمات درست به کار برده شده؛ طوری ‏که انگار از قبل نوشته شده است.‏

‏٥ انتقاد به گزارشگران

 زمانی اصطلاح «میریم که داشته باشیم» خیلی مصطلح بود. به صورت جدی با آن برخورد شد. ‏به طوری که این اصطلاح دیگر محو شده است.‏

 الان در گزارش‌ها اصطلاح «شکل می‌گیرد» را زیاد می‌بینیم. این خیلی بد است. باید از ‏ترکیب‌های مترادف استفاده کرد.‏

 باید توجه داشت که نباید از گزارشگرهای جدید در مسابقات به‌طور کامل استفاده کرد؛ بالاخص ‏در مسابقات بسیار مهم.‏

 بعضی از فریادهای غیرضروری ممکن است باعث عصبانیت مخاطب شود. اگر در زمانی که ‏گل می‌شود، ما مدام فریاد بزنیم «توی دروازه»، قاعدتا طرفداران تیمی که گل خورده است، از ‏تکرار این ترکیب عصبانی می‌شوند.‏

 بعضی از گزارشگرها یاد گرفته‌اند که از واژه‌های خارجی استفاده کنند و فکر می‌کنند این کار ‏سطح گزارش‌شان را بالا می‌برد؛ درصورتی که این کار اشتباه است. وقتی از «کلین شیت» ‏استفاده می‌شود، بخشی از مخاطبان ما که زبان انگلیسی نمی‌دانند، اذیت می‌شوند.‏

ریما محمدزاده

shahrvand-newspaper.ir
  • 13
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش