جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۵۸ - ۱۰ شهریور ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۶۰۲۶۹۰
رادیو و تلویزیون

مهمترین سکانس‌های تاثیرگذار «بوی باران»

مجموعه تلویزیونی بوی باران,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

دو کلام حرف حساب

آخرین قسمت مجموعه تلویزیونی «بوی باران» به كارگردانی احمد معظمی شب گذشته روانه آنتن شبكه یك سیما شد. در این سریال تلویزیونی كه در گونه ملودرام معمایی تولید شده بود، به موضوعات متفاوتی پرداخته شد. البته این مجموعه نقدهای به جا و درست هم نسبت به معضلات اجتماعی داشت كه این روزها خیلی در جامعه دیده می‌شود، حتی گاهی هشدارهای لازم هم به مخاطبان داده است.

در واقع كارگردان سعی كرده گره‌های قصه را به گونه‌ای به تصویر بكشد كه هم برای مخاطب جذاب باشد و هم این‌كه او را به فكر وادار كند. از كلاهبرداری برخی مراكز خیریه گرفته تا افرادی كه ناخودآگاه وارد بازی‌های سیاسی می‌شوند، پولشویی، مواد مخدر، قتل و... در این مجموعه در قالب بخش‌های مختلف داستان مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به تمام شدن پخش این سریال كه در حدود ۶۰ و اندی قسمت بود به سكانس‌های مهم این مجموعه پرداخته‌‌ایم كه در هر یك از این سكانس‌ها چه نكات جالبی برای مخاطبان روایت شده است.

هكرهای خطرناك!

در یكی از صحنه‌های سریال «بوی باران» یك هكر (احمد شبروی جرف) نشان داده می‌شود كه مشغول پیدا كردن اطلاعات مرجان (شهرزاد كمال‌زاده) برای فرشته (ساناز سعیدی) است. هكر خطاب به فرشته: حالا این طرف رو كه می‌گی به چی علاقه‌منده؟ فرشته: این از اون عشق تابلوهای نقاشی هست كه آدم هیچی سر در نمی‌آره! هكر: براش ایمیل كردم. حالا باید وایسیم. مرجان در حالی كه مشغول كار كردن با كامپیوتر هست، ایمیل را دریافت می‌كند و مشغول دیدن تابلوهای نقاشی می‌شود. هكر: خب پیام اومد كه رفیقت ایمیل مون رو باز كرده. خب الان می‌تونیم وارد لپ تاپش بشیم. فرشته: می‌خوام بدونم تو اون لپ‌تاپ چه خبره؟! بیست و چهار ساعتی همش سرش تو لپ‌تاپه... هكره: رفیقت داره بیت كوین می‌خره. حالا یه دستگاه بهت می‌دم مثل فلش می‌مونه. وصل می‌كنی به گوشی موبایلش و یه بك‌آپ می‌گیری برام می‌آری.

مجموعه تلویزیونی بوی باران,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

توضیح صحنه: بیت کوین‌ یکی از اصطلاحات و شیوه‌های نوین برای فساد مالی است که تا پیش از این در فیلم ها به آن اشاره نشده بود. بوی باران برای اولین بار به این موضوع پرداخت. در این صحنه از سریال بوی باران به مخاطبان هشدار داده می‌شود كه اطلاعات حریم شخصی‌شان را در سیستم‌ها با احتیاط بگذارند، چون هر آن هكری ممكن است وارد لپ‌تاپ آنها شده و به اطلاعات شخصی آنها دسترسی پیدا كند. ضمن این‌كه در این صحنه به كار كثیف هكرها اشاره می‌شود.

پول‌های چرك!

مهندس و رستگار در اتاق بازجویی: مهندس (احسان امانی) رو به روی رستگار (مهرداد ضیایی) نشسته است. رستگار با تحكم با مهندس حرف می‌زند و می‌گوید: یك سیستم پولشویی راه انداختی و شروع كردی به چرخوندنش. از حساب آدم‌های مرده استفاده می‌كردی و یه مقدار از این پول‌ها هم به خانواده‌هاشون می‌دادی! یه چیز خیلی جزئی! مهندس: اما شما مانع این خیر شدید‌! رستگار: تو داشتی از همه این آدم‌ها سوء‌استفاده می‌كردی! مهندس: این نظر تو هست. برو براشون توضیح بده كه ما چی كار می‌كردیم.

هیچ‌كدام‌شون باور نمی‌كنند، چون خیریه ما بهشون می‌رسید. ۲۵۰۰ خانواده را كردید دشمن خودتون! یه چیز دیگه. می‌دونم به خاطر این كشف بزرگت افتخار می‌كنی كه خدمت بزرگی به كشورت كردی، اما خبر نداری كه برای خودت چه دردسر بزرگی درست كردی. حالا به غیر از آه و ناله این خانواده‌ها كه پشت سرت هست، می‌دونی كه چقدر پرونده حقوق بشری برای كشورت درست می‌شه كه یه خیریه كه كمك می‌كرد به مردم به بهانه‌های واهی درش رو بستند.

توضیح صحنه: در این صحنه به مردم آگاهی می‌داد كه نباید بگذارند كه كسی از كارت ملی‌هایشان سوء‌استفاده كند، زیرا عده‌ای از این طریق در كشور مشغول پولشویی هستند و از فقر آدم‌ها استفاده می‌كنند و مبالغ كلان را جا‌به‌جا می‌كنند.

مصادره كارخانه

در یكی از صحنه‌ها سیاوش (رضا كیانیان) پیش رئیس بانك می‌رود و خطاب به او می‌گوید: بانك كی كارخونه من رو مصادره می‌كنه؟ وقتی كه از كار افتاده باشم. وقتی شما به كارخونه من كمك نكنید، نمی‌تونم مواد اولیه بخرم. در نتیجه كارخونه تعطیل می‌شه و بانك كارخانه رو مصادره می‌كنه. وقتی هم مصادره شه كارگرهای كارخونه مجبور می‌شن بیكار شن. حال هركدام از این كارگرها شكم چند نفر از اعضای خونه رو سیر می‌كنن؟ خب اصلا اومدیم شماها به این مسائل هم توجهی نكردید و كارخونه رو مصادره كردید. مسلما بعدش كارخونه خاك می‌خوره و بعد از مدتی مزایده می‌ذاره و یكی از قوم و خویش‌ها دخترخاله‌ای، پسرخاله‌ای و ... می‌آن با چندرغاز كارخونه رو می‌خرن. بعد از خود همین بانك وام می‌گیرن و تغییر كاربری می‌دن. زمین‌ها رو می‌فروشن و چندرغاز هم به بانك می‌دن.

توضیح صحنه: این صحنه از سریال بوی باران هم با انتقادهایی رو‌به‌رو شد، اما باعث خوشحال شدن دل كارخانه‌دارانی شد كه محصول ایرانی تولید می‌كنند اما به دلیل عدم حمایت بانك‌ها، ورشكست شدند و كارخانه‌شان را از دست دادند و تعدادی كارگر هم ورشكست شدند.

كلاهبرداران مراكز خیریه

رستگار (مهرداد ضیایی) در اتاق بازجویی نشسته و رو‌به‌روی او سیمین (رویا نونهالی) است. دوربین همزمان با صحبت رستگار روی عكس‌هایی می‌چرخد كه به عنوان مجرم، كلاهبردار و... روی دیوار نصب شده است. رستگار خطاب به سیمین می‌گوید: تو این همه سال كار، بین این همه آدم مجرم، مفسد، كلاهبردار، جانی و... نفرت‌انگیزترین‌شان، آدم‌هایی بودند كه خودشان را خیر، نیكوكار و آدم خوبه جا می‌زنند! این جور آدم‌ها مال مردم را نمی‌برند، بلكه اعتمادشون را می‌برند! در نهایت باعث می‌شوند كه هیچ چیز خوبی جلوی چشم مردم جلوه پیدا نكنه! بی‌اعتمادی، بی‌اعتقادی می‌آره! بی‌اعتقادی هم باعث می‌شه ارزش‌هایی كه هزاران سال مردم این سرزمین بهش معتقد بودند، از بین بره.

توضیح صحنه: موسسات خیریه از جمله اماكنی است كه همیشه مورد اعتماد مردم هست، به همین دلیل به این مراكز كمك‌های مردمی می‌شود، اما گاهی دیده‌ایم كه افرادی با نیت بد چنین موسساتی را تاسیس می‌كنند و از این طریق سر مردم را كلاه می‌گذارند. به همین دلیل نویسندگان در قسمت ۵۹ سریال بوی باران در یكی از سكانس‌ها به این موضوع پرداخته‌‌اند كه افرادی با ظاهری خوب از اعتماد مردم سوء‌استفاده می‌كنند.

رد صلاحیت برای ورود به مجلس

مجموعه تلویزیونی بوی باران,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

 رستگار (مهرداد ضیایی) و پورجباری (علی یعقوب‌زاده) در اتاق بازجویی هستند. پورجباری عصبانی است و خطاب به رستگار می‌گوید: شما كه من را رد صلاحیت كردید، دیگه برای من اعتباری نگذاشتید؟ پس الان دنبال چی هستید؟! رستگار در پاسخ به او: جواب سؤالات من را شفاف بدهید آقا! فكر كردید به خاطر همكاری كردن با آن موسسه خیریه فقط رد صلاحیت شدید و رفته پی كارش! نه به این سادگی‌ها نیست! باید جواب خیلی از سؤالات دیگه را بدید.

پورجباری: راستش قرار بود اگه رای بیارم، وارد كمیسیون اقتصادی بشم و مجوز یكی دو تا موسسه اعتباری را برای تسهیل كارهای مالی شركت بگیریم. رستگار با عصبانیت: آهان! پس هدف اولیه‌تون این بود! پورجباری: من در جریان اولویت این ماجرا نبودم، اما به هر حال اینا جزو اهدافی بود كه در جلسات مطرح می‌شد. بعد از این صحنه رستگار به اتاقش می‌رود و در آنجا مامور اطلاعات (علیرضا اولیا) حضور دارد. رستگار خطاب به مامور اطلاعات: معلومه كه پورجباری از كنه ماجرا بی‌خبر بوده! مامور اطلاعات: همون بهتر كه رد صلاحیت شد. آدمی كه باج‌بده این و اون باشه، نمی‌تونه وكیل خوبی برای مردم باشه.

توضیح صحنه: برخی از افراد جامعه ناآگاهانه و بدون اطلاع وارد بازی‌های سیاسی می‌شوند و بعد توسط گروه‌هایی حمایت شده و وارد مجلس می‌شوند. آنها بعد از آوردن رای مجبور خواهند شد كه به آن گروه‌های سیاسی باج‌های متفاوت بدهند. در این سكانس هم به این باج‌ها اشاره شده كه البته فردی كه قرار بود نماینده شود رد صلاحیت شده است.  پرداختن به موضوع پول‌های کثیف به سیاست هم جزو خط‌شکنی‌های بوی باران بود.

سوءاستفاده از مردم فقیر

در یكی از صحنه‌ها عباس (بهزاد داوری) وارد خانه نموری می‌شود و با مادر خانه صحبت می‌كند. او خطاب به مادر خانه می‌گوید: وقتی همسرتون فوت شدن، كسی از خیریه اومد سراغتون؟ مادر: بله، خدا خیرشون بدن. یه سری مواد غذایی می‌آرن و یه پولی هم به ما می‌دن.

صحنه كات می‌خورد و به اتاق رستگار می‌رود. عباس خطاب به رستگار (مهرداد ضیایی): از ۲۵۰۰ نفر كه عضو این خیریه هستند نزدیك به هزار نفر مردند، اما مرگ هیچ‌كدام از آنها ثبت نشده و حساب‌هایشان باز هست. خانواده‌هایشان فكر می‌كردن این خیریه بعد از گرفتن شناسنامه عزیزی كه از دست داده‌اند رو باطل كرده‌اند.

رستگار: ولی باطل نمی‌كردند و پول مواد مخدر رو از این طریق به دست می‌آوردند ....

توضیح صحنه: متاسفانه افراد سودجو همیشه از كسانی كه وضعیت مالی درستی ندارند، سوء‌استفاده می‌كنند. این صحنه هم با انتقاد از سوی سودجویان رو‌به‌رو شد، اما هشداردهنده به خانواده‌هایی بود كه این چنین راحت و بدون تحقیق شناسنامه فرد فوت شده را در اختیار افراد غریبه می‌گذاشتند.

وسوسه جنجالی سقط جنین

پدر و مادر ترانه (رحمان باقریان و مهوش صبركن) در حیاط منزلشان ایستاده‌اند. مادر خطاب به پدر می‌گوید: اهل محل حالا می‌گن كی این دختره عروسی كرده و كی باردار شده؟! پدر: منیژه تو هم همش بگو كه اهل محل، حرف مردم، مردم مردم! اصلا هر چی دلشان می‌خواهد بگن! این صحنه كات می‌خورد و ترانه (نرگس محمدی) نشان داده می‌شود كه با یك روحانی مشغول صحبت كردن است. او خطاب به روحانی می‌گوید: واقعا نمی‌دونم با این بچه چیكار كنم. صد تا گرفتاری دارم. خانواده‌ای دارم كه باید حواسم بهشون باشه. روحانی خطاب به ترانه: جواب این‌كه بچه‌ات رو نگه داری یا نه، پیش من نیست دخترم! به خدا توكل كن. گاهی آدم‌ها با یه گناه می‌خوان یه گره رو باز كنن، اما با همین یه گناه صد تا گره می‌زنن. همیشه به خودت شك كن، اما به خدا اعتماد داشته باش. هر وقت احساس كردی این رو نداری باید احساس خطر كنی.

توضیح صحنه:  در این سكانس درباره وسوسه سقط جنین گفته می‌شود بدون آن‌كه گفت‌و‌گوها میان شخصیت‌های قصه شعاری باشد. حتی روحانی قصه با لحن مهربان با ترانه حرف می‌زند و درباره بار‌گناه سقط جنین می‌گوید، بدون آن‌كه درباره حرف ترانه قضاوت كند.

جنگ دیروز و امروز

در یكی از صحنه‌ها رستگار همراه با رفیقش عباس (بهزاد داوری) كه پلیس قصه است روی نیمكت نشسته‌اند. او خطاب به رفیقش می‌گوید: این پول‌های كثیف كه شسته می‌شه و در رگ‌های اقتصادی تزریق می‌شه، كمر اقتصاد را می‌شكنه. اما باید همه مردم تاوان آن را پس بدند. از دشمنی كه چشم به چشم بودم، این قدر نمی‌ترسیدم كه از اینا می‌ترسم.

او در ادامه می‌گوید: شب عملیات بود، آتش دشمن خیلی سنگین بود. سرم را هر طرف می‌چرخوندم یكی از رفقام بود كه افتاده بود زمین. همون موقع با خودم گفتم خدایا یعنی من اگه زنده بمونم لحظه سخت‌تر از این هم می‌بینم. بعد از گذشت سال‌ها می‌بینم آره این روزها سخت‌تر از اون روزهامون هست!

jamejamdaily.ir
  • 20
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش