جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴
۰۹:۲۲ - ۰۶ خرداد ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۳۰۰۳۴۰
رادیو و تلویزیون

حواشی ازدواج پرحاشیه‌ترین بازیکن فوتبال/تعبیر جالب نیکبخت از سریال های نمایش خانگی

مهران مدیری,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
مهران مدیری شب گذشته میزبان علیرضا نیکبخت واحدی بود.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، مهران مدیری شب گذشته میزبان علیرضا نیکبخت واحدی بازیکن اسبق «استقلال تهران » و «تیم ملی» بود.

در شروع گفتگو مدیری با اشاره به حاشیه‌های علیرضا نیکبخت واحدی گفت: اصلا جای خالی  نگذاشته که ما برای او حاشیه درست کنیم، باکس حاشیه هایش پر است.

در بخش دیگر این بازیکن درباره فامیلی خود گفت:در شناسنامه واحدی نیکبخت هستم، اما جواد خیابانی لطف بزرگی به من کرد. در گزارش نیکبخت واحدی نام برد و کار را بسیار راحت کرد.

برخی از این حاشیه‌ها عمدی بود!

مدیری دلیل حاشیه‌های نیکبخت واحدی را سوال کرد و او پاسخ داد: به نظر من اگر در دنیا بدون حاشیه باشید، زندگی جذاب نخواهد بود. من از آن دسته بودم که حاشیه های شیرین و جذاب داشتم ،حتی برخی از این حاشیه‌ها عمدی بود.

بازیکن اسبق استقلال تهران درباره شروع فوتبال خود و مخالفت پدرش گفت:سال ۷۳ از والیبال به سمت فوتبال آمدم، یک فراخوان برای تیم ملی نوجوانان اعلام شد. ما ۱۶ نفر ثبت نام کردیم وبا یک مینی بوس از مشهد به بم رفتیم. پدرم فکر می‌کرد من به اردو رفتم، اما مادرم می‌دانست.

وی افزود:بعد از چند روز که ما برگشتیم ، پدرم اسم من را در روزنامه خراسان دیده بود که نوشته شده رضا واحدی به تیم ملی نوجوانان دعوت شد! عکس من را نگاه می‌کند و با خودش می‌گوید پسرم  که به اردو رفته بود، خلاصه زمانی که به خانه آمد متوجه شد که  من برای تست به بم  رفتم  و از خجالتم در آمد (خنده)

پدرم بعد از استادیوم به کلانتری رفت

نیکبخت واحدی درباره حضور پدرش در ورزشگاه گفت: پدرم اصلا علاقه‌ای به دیدن فوتبال من نداشت، یک بار خواهش کردم از نزدیک بازی تیم ما را ببیند. پدرم قبول کرد و به ورزشگاه آمد، در جایگاه ویژه نشست و بازی را تماشا کرد.

وی افزود: در آن بازی من سه گل هم زدم، بعد از بازی که به خانه رفتم دیدم همه ناراحت هستند. متوجه شدم پدرم به خاطر توهین‌هایی که به من شده بود. چند نفر را کتک می‌زند و او را کلانتری می‌برند. از آن روز پدرم دیگر استادیوم نیامد و فوتبال من را ندید!

مدیری درباره اینکه علی پروین باعث شده نیکبخت واحدی به استقلال بیاید سوال کرد و او پاسخ داد: علی آقا در تیم ملی امید همراه با آقای درخشان و حاجیلو بودند، بعد از حضور در تیم ملی امید قرار بود با پرسپولیس قرارداد ببندم، اما، چون خانواده من استقلالی بودند اجازه امضاء نداشتم. دایی من با پدرم به تهران آمدند و قرار داد پنج ساله با استقلال تهران بستند. من به جای اینکه به پرسپولیس بروم به استقلال آمدم!

برای رفتن به پرسپولیس تصمیم لحظه ای گرفتم

وی افزود: من ۷ سالی در استقلال بودم، یک تصمیم احساسی گرفتم و به پرسپولیس رفتم. چراکه  یک بی مهری از طرف باشگاه استقلال به من  شد و یک روز مانده به پایان نقل و انتقالات  اعلام کردند که به شما احتیاج نداریم و به خاطر اینکه به اصطلاح در بورس بودم ،از طرف تیم پرسپولیس به من پیشنهاد شد و به این تیم پیوستم. در طول این سه سال لحظات خوبی با پرسپولیس داشتم و تمام تلاش خود را برای این تیم انجام دادم.

نیکبخت واحدی درباره ناراحتی خود برای جدا شدن از استقلال گفت: موضوع ناراحتی من نیست، شما یک جایی رشد می‌کنید و دوست دارید بازی کنید، اما متاسفانه به شما بها نمی‌دهند. اگر به آن روز‌ها برگردم این تصمیم را نمی‌گیریم چراکه یک تصمیم ناخواسته و لحظه‌ای بود.

فیلم‌هایی که در سوپر مارکت می‌فروشند!

وی  درباره تجربه بازیگری خود توضیح داد: چند باری جلوی دوربین رفتم، می‌دانم خیلی سخت است. سه فیلم بازی کردم، نمی دانم به آنها چه می گویند، از آن فیلم‌هایی که در سوپر مارکت می‌فروشند!

مدیری بلافاصله گفت: نمایش خانگی (خنده)

نیکبخت گفت:ببخشید من عذر خواهی می‌کنم. البته فکر کنم اینقدر بد بازی کردم ،هیچ کدام از آن‌ها هنوز به بازار نیامده است (خنده)

این بازیکن  اظهار کرد: اگر پنج سال به عقب برگردم، قراردادم را با تیم « اتلتیکو مادرید» را صد درصد قبول می‌کردم, حتی اگر مجانی بود. من به خاطر جوانی این قرارداد را رد کردم و همیشه پشیمان هستم.

برای جام جهانی ۲۰۰۶ از قصد خودم را به مصدومیت زدم!

این بازیکن درباره حاشیه خود خواسته اش گفت: سال ۲۰۰۶ که برانکو مربی تیم ملی بود، از قصد خودم را به مصدومیت زدم تا به جام جهانی نروم .چراکه سفر‌های طولانی مدت را دوست ندارم.

وی درباره ترس از هواپیما  توضیح داد: برای بازی با فجر سپاسی با هواپیما می‌رفتیم، یک صدایی شنیدم که خلبان می‌گوید هواپیما در حال سقوط است، کمربند‌های خود را ببندید. من ترسیدم سریع کمربند را بستم و دعا می‌خواندم. بعد امنیت پرواز یکی از بازیکنان تیم را با خود برد ، فهمیدیم  او به خاطر شوخی با من این کار را  انجام داده بود. متاسفانه  مرگ را به چشم دیدم (خنده)

نیکبخت واحدی در پاسخ به سوال مدیری درباره اینکه بعد از خودش پر حاشیه‌ترین بازیکن چه کسی است ،گفت:به نظرم نیمار پرحاشیه‌ترین بازیکن دنیا است، او همیشه در روز تولد خودش یا خواهرش مصدوم است.

مدیری گفت: بی حاشیه‌ترین بازیکن شوچنکو است (خنده)

فوتبال ایران دست چند دلال افتاده است

این بازیکن درباره واسطه گری در فوتبال ایران توضیح داد: این روز‌ها که فوتبال ما زیر ذره بین کنفدراسیون فوتبال آسیا است و کوچکترین اشتباهی که انجام بدهیم محروم می‌شویم و خیلی از امتیازات از باشگاه‌ها گرفته می‌شود.

وی افزود: فوتبال ما دست چند دلال افتاده است و آن‌ها تصمیم می‌گیرند که چه کسانی مربی باشند. حتی در لیگ برتر و لیگ یک ما اتفاق افتاده که مربی نتیجه نگرفته، اما بعد از سه ماه به یک تیم دیگر رفته است و  از طرفی مربیان جوان ما تیم ندارند .

ازدواج پرحاشیه بازیکن فوتبال

نیکبخت در پاسخ به سوال همیشگی مدیری درباره ازدواج گفت: در گوگل که سرچ می‌کنم، سه بار ازدواج کرده ام. دو تا بچه دارم. (خنده)، اما در واقعیت ازدواج کردم و جدا شدیم.

وی افزود:قصد ازدواج دوباره را دارم، اما امیدوارم گوگل را سرچ نکنند. ببینندکه نوشته سه بار ازدواج کردم.(خنده)

شادی گل متفاوت  داشتم 

این بازیکن عنوان کرد: همیشه بعد از گل‌هایی که زدم شادی‌های متفاوتی داشتم و از قبل روی آن‌ها فکر می‌کردم. به خاطر اینکه دوربین ۲۰ ثانیه بیشتر بازیکن را نشان می‌داد.

نیکبخت واحدی  درباره شادی بعد از گل به تیم استقلال در دربی گفت:واقعا آن بازی جوگیر شده بودم، چراکه یک سال ناسزا شنیده بودم. وقتی به استادیوم می‌آمدم، مورد اهانت قرار گرفتم.

وی ادامه داد: البته قبل از من هاشمی نسب به پرسپولیس آمده بود و تجربه این نقل و انتقال را داشت و به پرسپولیس گل زد وغش کرد. من به او گفتم این ادا بازی بود. اما در دربی  خودم به استقلال گل زدم، بیست دقیقه در زمین نبودم و فقط راه می‌رفتم. من هیچ چیزی یادم نیست، بعد از بازی که شادی گل ام را دیدم فقط دور استادیوم را دور افتخار نزده بودم(خنده) رفتن از استقلال برای من بسیار سخت است و هنوز هم که پیام‌های هواداران را می‌بینم ناراحت می‌شوم.

نیکبخت درباره گزارشگری فوتبال اظهار کرد: گزارشگری جواد خیابانی برای من خوش یمن بود و همیشه برای من دلگرمی داشت. صدای این مرد برای من لذت بخش است.

  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش