به گزارش عصرایران ؛ قیمت کتاب در ۳ سال گذشته و به خصوص ۲ سال اخیر رشد نجومی داشته به طوری که بسیاری از مردم دیگر قادر به خرید کتاب نیستند. بر اساس آمار موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران در مردادماه سال جاری قیمت کتاب در مقایسه با مرداد سال گذشته رشد ۱۴۵ درصدی داشته است. این رقم برای مرداد ۱۴۰۱ نسبت به مرداد ۱۴۰۰ به میزان ۶۰ درصد اعلام شده بود. به عبارت دیگر از مرداد ۱۴۰۰ تا مرداد ۱۴۰۲ قیمت کتاب در ایران بیش از ۲۰۰ درصد رشد داشته است.
این آمار را می توان به صورت میدانی مورد آزمون قرار داد. به طور مثال چاپ پانزدهم رمان «جنگ و صلح» (دو جلدی زرکوب) اثر نویسنده شهیر روسیه لئو تولستوی توسط انتشارات نیلوفر در سال ۱۳۹۹ به قیمت ۳۲۵ هزار تومان در دسترس بود. چاپ شانزدهم این کتاب در سال ۱۴۰۱ به ۶۸۰ هزار تومان رسید و اکنون در سال ۱۴۰۲ همان چاپ ۱ میلیون و ۲۵۰ هزار تومان قیمت خورده است.
در مثالی دیگر چاپ دوم کتاب «آمریکا بر سر تقاطع» از فرانسیس فوکویاما در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات نی با قیمت ۴۶ هزار تومان روانه بازار نشر شده بود. اما قیمت چاپ سوم آن در سال ۱۴۰۲ مبلغ ۲۵۰ هزار تومان تعیین شده است.
همچنین چاپ پنجاه و پنجم کتاب «درباره معنی زندگی» اثر ویل دورانت در سال ۱۴۰۲ به قیمت ۱۶۰ هزار تومان به زیور طبع آراسته شده است. در سال ۱۳۹۹ قیمت این کتاب ۳۵ هزار تومان بود.
در مثالی دیگر کتاب «تاریخ بی خردی: از تروا تا ويتنام» نوشته باربارا تاکمن توسط انتشارات کارنامه در سال ۱۳۹۹ به قیمت ۲۲۰ هزار تومان فروخته می شد. در سال ۱۴۰۱ قیمت کتاب به ۴۳۵ هزار تومان افزایش یافت و در سال جاری به ۶۹۰ هزار تومان رسیده است.
این سیاهه را می توان بازهم ادامه داد اما چنانکه از قدیم گفته اند، مشت نمونه خروار است و همین چند مثال می تواند از وضعیت بازار نشر کشور خبر دهد.
قیمت برخی کتاب ها چنان افزایش یافته اند که دیگر به چاپ جدید نرسیده اند، بلکه ناشر با برچسب، قیمت آن را به روز کرده است. در واقع کتاب فروخته نمی شود و فقط قیمت آن با برچسب روی برچسب، افزایش می یابد. نظرات منتشر شده در برخی وبسایت های فروش آنلاین کتاب گواه این ادعا است که کتاب عملا از سبد بسیاری از خانوارهای ایرانی حذف شده است.
احتمالا در چنین شرایطی سوال خیلی ها این است که آیا در سه سال گذشته حقوق و دستمزدها به تناسب قیمت کتاب (و البته سایر کالاها) افزایش یافته است؟ اگرچه علت این عدم افزایش مشخص است (جلوگیری از افزایش نقدینگی در جامعه و افزایش بیشتر تورم) اما سوال اساسی این است که چرا مردم باید تاوان سیاست های اشتباه دولت ها در ایران را بپردازند؟
مقایسه قدرت خرید کتاب در ایران و سایر کشورها
مشکل اساسی در ایران پایین بودن درآمدهاست. در واقع کشور با مشکل عدم تولید ثروت و توزیع عادلانه آن روبرو است. این موضوع را می توان با مقایسه قدرت خرید کتاب (یا سایر کالاها) در ایران و سایر کشورها متوجه شد.
به طور مثال قیمت کتاب جنگ و صلح با جلد سخت در سایت آمازون کمتر از ۲۰ دلار است. درآمد سرانه هر آمریکایی به قیمت های جاری ۸۳ هزار دلار و بر اساس معیار برابری قدرت خرید ۷۶۳۲۹ دلار است.
به عبارتی هر آمریکایی قادر است سالانه بر اساس قیمت های جاری ۴۱۵۰ و بر اساس معیار برابری قدرت خرید ۳۸۱۶ جلد کتاب جنگ و صلح بخرد.
در حالی که درآمد سرانه هر ایرانی بر اساس قیمت های جاری ۴۴۲۰ دلار و بر اساس برابری قدرت خرید ۱۸۲۶۱ دلار می باشد. یعنی هر ایرانی بر اساس این دو معیار به ترتیب می تواند سالانه ۲۲۱ و یا حداکثر ۹۱۳ جلد کتاب جنگ و صلح از سایت آمازون بخرد. بگذریم که حتی با دلار ۵۵ هزار تومانی قیمت کتاب در آمریکا ارزانتر از ایران است. با معیارهای گفته شده در بالا، هر شهروند عربستان سعودی می تواند در سال به ترتیب ۱۶۵۷ و یا ۲۹۶۳ جلد کتاب تولستوی را بخرد. این رقم برای سنگاپوری ها ۴۵۸۶ و ۶۳۸۰ جلد است.
چرا کتاب مهم است؟
ممکن است برخی این نقد را وارد کنند که در جامعه ای که مردم به نان شب محتاج هستند، قیمت کتاب چه اهمیتی دارد که به آن پرداخته شود. البته این درست است که اگر انسان ناگزیر باشد میان نان و کتاب یکی را انتخاب کند قاعدتا نان را انتخاب خواهد کرد؛ چون اگرچه کتاب غذای روح است، اما ابتدا باید جسم زنده بماند تا سپس بتواند به پرورش روح بپردازد.
با این حال نباید فراموش کرد اگر جامعه ای بخواهد توسعه یابد گام نخست، توسعه فرهنگی است. در واقع حتی توسعه اقتصاد و تولید ثروت زمانی ایجاد خواهد شد که فرهنگ آن در جامعه نهادینه شود. از آنجا که کتاب یکی از کالاهای اصلی فرهنگی محسوب می شود قاعدتا می بایست جایگاه مهمی در سبد خانوارها داشته باشد.
در سه سال گذشته تمامی کالاها از دلار و مسکن و خودرو تا خوراکی ها و پوشاک و ... با تورم سنگینی روبرو بوده اند که زندگی را بر مردم سخت کرده است. با این حال افزایش قیمت کتاب و حذف آن از سبد خانوارها در بلندمدت آسیب های بسیار بیشتری به جامعه وارد خواهد کرد. آقای رئیسی می بایست مانع از این اتفاق ناخرسند شود.
پی نوشت:
۱- آمارهای مربوط به درآمد سرانه و برابری قدرت خرید از وبسایت بانک جهانی و صندوق بین المللی پول اخذ شده است.
۲- درآمد سرانه در ایران بدون ارزش افزوده حاصله از نفت محاسبه می شود. به همین دلیل در این یادداشت از معیار برابری قدرت خرید نیز استفاده شد، هرچند در واقعیت پول نفت سر سفره مردم نمی آید.
۳- قدرت خرید کتاب در این یادداشت صرفا یک مثال است و می تواند برای هر کالای دیگری استفاده شود. همچنین نیاز به توضیح نیست که در دنیای واقعی کسی تمام درآمد سالانه خود را صرف خرید یک کتاب نمی کند. هدف صرفا مقایسه قدرت خرید است.
- 15
- 5