
«من از باران بیزار بودم
اما
آدم تا خشک نشود
نمیشکند
تا نشکند
داد نمیزند
تا داد نزند
صدای خودش را نمیشناسد»
قطه بالا، بخشی از اشعار مجموعه «نامی نمی توان گذاشت» اثر آریا صدیقی است که از ۳۵ شعر کوتاه و بلند تشکیل شده است. این مجموعه به تازگی از سوی نشر چشمه منتشر شده است. «نامی نمی توان گذاشت»، اولین مجموعه شعر، آریا صدیقی که به گفته گروس عبدلملکیان، نزدیکی زیادی به اشعار فروغ فرخزاد دارد. آریا صدیقی به گفته خودش، سالهاست درگیر ادبیات است و به تازگی توانسته مجموعه شعر خود را منتشر کند. این مجموعه شعر، علاوه بر آنکه درونیات شاعر را بیان می کند، به مسائل بسیاری که انسان امروز با آن درگیر است نیز می پردازد. آریا صدیقی پیشتر در نخستین دوره جایزه شعر بهاران که در زمستان سال گذشته برگزار شد، توانست عنوان شاعر برگزیده این جایزه را از آن خود کند.
گروس عبدلملکیان در مراسم رونمایی این کتاب که حدودا با یک ساعت تاخیر در موسسه بهاران برگزار شده بود، آریا را منتقد جهان اطرافش معرفی کرد و گفت: او نگاه می کند، سکوت می کند، خیره می شود و همواره پرسشگر است. منتقد هستی و جهان انسان است اما برای این انتقاد در کائنات قدم نمی زند بلکه در همین خیابان ولیعصر راه می رود و از طریق واقعیت های ملموس، به حقایق می اندیشد و درباره آن ها صحبت می کند.
این شاعر همچنین سرگردانی و پرسشگری و پرسه زدن در جهان اطراف را از ویژگی های آریا صدیقی دانست و بیان کرد: او دقیقا نمی داند از جهان خود چه می خواهد و این دقیقا چیزی است که او می خواهد؛ یعنی نوعی سرگرداني چالش برانگیز. او از این چالش ها درد می کشد،؛ جهان او را زخمی میکند و با این زخم ها درگیر است و از طریق شعر، در پی یافتن چاره ای برای مداوای این زخم هاست.
عبدلملکیان پس از مقدمه ای کوتاه درباره شخصیت شاعر، در ادامه صحبت خود، به اشعار آریا پرداخت و به تاثیرپذیری درست شاعر از فروغ فرخزاد اشاره کرد. او برای نشان دادن این تاثیر، به گذشته بازگشت و از شاعران زنتاریخ ادبیات سخن گفت.
او با اشاره به اینکه شعر آریا صدیقی نه از لحاظ لحن، نه از نظر بیان و نه از صورت های شعر فروغ، که در ساختارهایی پنهان از فروغ تاثیر گرفته است، بیان کرد: اگر بخواهم درباره فروغ سخن بگویم، ناچار باید درباره شاخه ای از شعر که با نام «شعر زنانه» شناخته شده است سخن بگویم. زنان از آغاز تاریخ، همپای مردان مشغول بوده اند اما به دلایلی در حوزه ادبیات فارسی که بسیار هم غنی است، جایگاه محدودی را به خود اختصاص داده اند.
در واقع شعر زنان از دهه۴۰شکل میگیرد. ما «رابعه بلخی»،«شمس کسمایی»، «غره العین» و بعدتر، پروین اعتصامی را داریم، اما چرا تا دهه ۴۰، شعر زنان نداریم؟! مهمترین دلیل مساله این است که صدای این شاعران، صدای زن نیست، بلکه متاثر از دغدغههای شعر مذکر روزگار خودشان است. این مساله ادامه دارد تا می رسیم به زمینه های مدرنیزاسیون که یکی از مولفههای مشروطه و آشنایی با جهان غرب، همین مساله است که زنان به شکل پررنگی به ادبیات روی می آورند. کسانی مثل «پروین اعتصامی»، «تاج الدین قائم مقامی»، «شمس کسمایی» و دیگران شروع می کنند به نوشتن. با ورود به دوره مشروطه، مسائل سیاسی و اجتماعی وارد شعر شدند و زنان نیز بخشی از این بار را به دوش کشیدند اما حنجره و عاطفه زنانه در این اشعار وجود نداشت.
شاعر مجموعه شعر «پرنده پنهان» ادامه داد: وقتی به دوره نیما می رسیم، فضای شعر متفاوت می شود و شاعر بیش از آنکه به اطرافش توجه کند، متوجه درونیات خود می شود؛ مسائل زندگی روزمره وارد شعر می شود و چهره معشوق، طرح واقعیت به خود می گیرد. از منظر من، شعر مدرن دارای دو عنصر اصلی است که هردوی آن ها ریشه در اروپا دارد. این عناصر دو فیلسوف غربی با نام های «رنه دکارت» و «هگل» هستند.
این دو قلب، در محوریت قرار گرفتند و بعدها مکتب اومانیسم از این محور به وجود آمد. تمامی فیلسوف های پیش از قرن شانزدهم، اصالت را به جایی بیرون از انسان می دهند اما از این دوره، اصالت، به درون انسان تعلق گرفت و همین شد که در ادبیات هم همه چیز درونی شد. من شاعر دیگر حاضر نیستم برای توصیف معشوق، از نمادی مثل ساقی استفاده کنم چون می خواهم جهانم را از درون خودم بسازم. به این ترتیب فرم ها نیز تغییر کردند چرا که انسان در محوریت جهان قرار گرفت. مرحله دوم این بود که انسان دیالکتیکی شد و شروع به گفتوگوی مدام با عناصر کرد.
عبدلملکیان با اشاره به اینکه شاعری مثل «پروین اعتصامی» از درونیات خود بسیار دور است و برعکس «فروغ فرخزاد» بسیار به درون خود نزدیک است، بیان کرد: فروغ با انتشار «تولدی دیگر» به راستی تولدی دیگر را در شعر ایران رقم زد. برخلاف تمام شاعران زن پیش از او، فروغ توانست پنجره ای زنانه بسازد و از آن به جهان هستی نگاه کند. آریا صدیقی صرفا به زنان از طریق این پنجره، به مسائل جهان خویش نگاه می کند. زبانش چندان ربطی به فروغ ندارد اما من چیز پنهانی در شعر او که دیدم که به فروغ نزدیکش می کند.
دبیر بخش شعر انتشارات چشمه با بیان اینکه آریا صدیقی از ابژه های زنانه و ملموسات و اشیاي زنانه، چارچوب یک پنجره را می سازد، اظهار کرد: این چارچوب، همان دیگریهای شاعر هستند. بنابراین شعر او زنانه است ضمن آنکه هستی شناسانه هم هست. شعر جدید، دیگر مثل اشعار حافظ نیست که با دیگری ها بیندیشد و با واژه های می و ساقی و نرگس و... خودش را در میان بگذارد. شعر مدرن از ابتدا خودش را در میان میگذارد. شعر آریا تفکر را تخیل می کند.
شاعر مجموعه «حفره ها» اضافه کرد: یک مساله انتقادی درباره شعر و داستان امروز وجود دارد و آن این است که گفته می شود نویسندگان و شاعران دچار روزمرگی شده اند. این نویسندگان مدرن هستند اما مشکلشان این است که فراتر از روزمرگی ها نمی روند؛ یعنی نهایت شعر و داستان آن ها درباره همین روزمرگی هایی است که با آن ها درگیر هستیم، اما جنس شعر آریا، از طریق روزمرگی ها، به جهانی عمیق تر می اندیشد. شاعر در واقعیت دروغ می گوید تا در حقیقت راست گفته باشد! تا به این طریق به شهودی که درگیرش است برسد. به رغم سرگردانی ها و پرسه زنی هایی که در ابتدای صحبتم اشاره کردم، آریا با پرسه زدن حرکت می کند و اهل چالش است.
او سپس به خواندن چند شعر از این مجموعه پرداخت. پس از سخنان عبدلملکیان، آریا صدیقی که از انتشار کتابش بسیار اظهار خوشحالی می کرد، در سخنانی کوتاه بیان کرد: از خودم می پرسم در این شرایط اقتصادی آیا برگزاری مراسم رونمایی کتاب توجیحی دارد؟ و آن گاه به خودم جواب میدهم، بله؛ تا مقصود چه باشد!
این شاعر در رابطه با مجموعه شعر خود بیان کرد: من نمی توانستم از بین شعرها یکی را انتخاب و نامی برای مجموعه پیدا کنم، چون تک تک این اشعار مانند فرزندان من هستند و انتخاب بین آن ها، کار سختی است بنابراین نام مجموعه شد، «نامی نمی توان گذاشت». من سالهاست با ادبیات درگیرم اما هرگز جرات انتشار شعرهایم را نداشتم.
او با تشکر ویژه از گروس عبدلملکیان ادامه داد: پس از سال ها که در کارگاه های شعر ایشان شرکت کرده ام، به من اعتماد به نفس چاپ اشعارم را دادند و همچنین نشر چشمه، همکاری فوق العاده ای برای چاپ کتاب داشت.
صدیقی در پایان جلسه چند قطعه شعر از این مجموعه را برای حضار قرائت کرد.
- 12
- 6