اینجا بندر کنگان است؛ یکی از شهرهای استان بوشهر، شهری که محل اجرای بخش عظیمی از پروژههای پالایشگاهی پارس جنوبی است، یکی از مهمترین پروژههای نفتی کشور با جمعیتی بیشتر مهاجر و تحصیلکرده. بندر کنگان تا بوشهر، سومین پایتخت کتاب ایران، چیزی حدود ۲۰۲ کیلومتر فاصله دارد. شاید تصور بر این باشد که همسایگی با شهری که دو سال پیش پایتخت کتاب بوده، مواهبی برای بندر کنگان داشته باشد، اما در این شهر آخرین نفسهای آخرین کتابفروشی هم به شماره افتاده است.
از سال ۱۳۹۴، معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) و وزارت کشور هر سال شهری را به عنوان پایتخت کتاب انتخاب میکنند. این طرح علاوه بر ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی به دنبال دستیابی به اهداف مختلفی است. اهدافی چون افزایش همکاریها و مشارکت نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی در حوزه کتاب، جذب سرمایههای موجود در بخش خصوصی، تمرکززدایی از برنامههای حوزه فرهنگ و تقویت عدالت فرهنگی، ترویج غیرمستقیم آیندهنگری و برنامهریزی در حوزه فرهنگ و ... . شهرهای اهواز، نیشابور، بوشهر و کاشان در سالهای ۹۴ تا ۹۷ بهعنوان پایتخت کتاب ایران برگزیده شدهاند. به تازگی یزد هم به عنوان پنجمین پایتخت کتاب معرفی شد. قطعا انتخاب شدن به عنوان پایتخت کتاب، برای شهر برگزیده منافع و مزایایی در پی دارد اما آیا شهرهای همجوار یا نزدیک به پایتخت کتاب هم از این انتخاب سود میبرند؟
فقط ما باقی ماندهایم
محمود حیدری، تحصیلکرده کارشناسی ارشد کارگردانی سینما و تئاتر است. او از سال ۹۱ در شهر بندر کنگان یک کتابفروشی دایر کرده و مشغول کسبوکاری فرهنگی است. تا زمانی که بوشهر به عنوان پایتخت کتاب مطرح شود، بندر کنگان ۴ کتابفروشی داشت اما امروز که دو سال از پایتخت کتاب شدن بوشهر میگذرد، تنها کتابفروشی او هنوز فعال است و کتابفروشیهای دیگر یا تغییر رویکرد دادهاند و یا تعطیل شدهاند. حیدری درباره کتابفروشیهای این شهر به «ابتکار» میگوید: در شهر ما ۴ کتابفروشی فعالیت میکردند. یکی از آنها یعنی کتابسرای باران سال گذشته تعطیل شد و در حال حاضر ما در کتابسرای نیک، کتابسرای ایمان و کتابسرای تربیت باقی ماندیم. کتابسرای تربیت به طور کامل تبدیل به فروشگاه نوشتافزار شد، کتابسرای ایمان هم نوشتافزار میفروشد و تنها ما باقی ماندیم. البته بوشهر در حال حاضر به گمانم ۶ کتابفروشی داشته باشد که فعال هستند اما ما رو به زوال میرویم.
او درباره کتابخوانی در شهرش و وجود تقاضا برای خرید کتاب میگوید: ما یک شهر ۱۰۰ هزار نفری هستیم که شاهراه انرژی دنیا است. ۲۴ فاز گازی و پتروشیمی عسلویه از اینجا عبور میکند. در حقیقت نیمی از انرژی دنیا در کنار ما است. ما شهری ۲۰ هزار نفری بودیم، ۸۰ هزار نفری که به شهر ما آمدهاند همه تحصیلکردههای بهترین دانشگاههای کشور هستند که برای فعالیت در پروژههای نفت و گاز و پتروشیمی به اینجا آمدهاند. این افراد تقاضای بسیاری برای خرید کتاب دارند. تقاضا هست چون اگر نبود نمایشگاههای کتاب با درصدهای تخفیف بالا اینجا برگزار نمیشد و یک شرکت پخش حاضر نبود این همه هزینه کند و از تهران تا اینجا بیاید و یک ماه بماند و هر چند ماه یکبار هم این ماجرا تکرار شود! مسلما مردم کتاب میخرند اما آنقدر نیست که هم نمایشگاهها بتوانند فعالیت کنند و هم کتابفروشیها سود ببرند.
طرحهای کاغذی یا اقدامات عملی؟
بیشک برگزیده شدن یک شهر به عنوان پایتخت کتاب، اتفاقی مهم و تاثیرگذار است اما این تاثیرگذاری تا چه حد پایدار است؟ چقدر شهرهای اطراف از این انتخاب سود میبرند؟ حیدری میگوید: به نظر من همه این اتفاقات بیشتر شبیه یک نمایش و شوخی است که تنها روی کاغذ باقی میماند. وقتی به صورت عملی به آنچه رخ میدهد نگاه میکنیم، به این موضوع پی میبریم. بگذارید با مثالی توضیح بدهم. آن زمان اداره کل ارشاد استان، نامهای به اداره کل ارشاد شهرستانها و کتابخانههای عمومیشان فرستاد با این مضمون که طرحهای خودتان را برای ما بفرستید. در حقیقت شیوه داوری این داستان از روی طرحهای پیشنهادی است، نه طرحهای اجرا شده. خب در چنین شرایطی اتفاقی نمیافتد. این طرحها مورد داوری قرار میگیرند و بر اساس آن یک شهر انتخاب میشود. این طرحهای روی کاغذ، در همین حد باقی میمانند و هیچکدام به مرحله اجرا نمیرسند.
او ادامه میدهد: ما اگر از ده سال گذشته موضوع را بررسی کنیم، شهرستانهایی که صاحب کتابفروشی نبودند، هنوز هم کتابفروشی ندارند. بهطور مثال شهرهای نزدیک ما، شهر عسلویه کتابفروشی ندارد؛ بندر کنگان ۴ کتابفروشی داشت، یکی تعطیل شد و دو کتابفروشی دیگر نوشتافزارفروشی شدند و تنها یک کتابفروشی باقی ماند. شهرستان دیر کتابفروشی ندارد و... آمار کتابفروشیهای استان بوشهر در سایت خانه کتاب وجود دارد. در استان بوشهر ۷-۸ شهر وجود دارد اما مجموع کتابفروشیهایش دو رقمی نمیشود. از ده سال پیش تا امروز همین روند طی شده است. حالا فکر میکنید وقتی بوشهر به عنوان پایتخت کتاب انتخاب شد، اتفاقی افتاد؟ نه! اتفاقی که نیفتاد هیچ، شرایط بدتر هم در حال بدتر شدن است.
نمایشگاههای ۵۰ درصدی بلای جان کتابفروشیها
حیدری برگزاری نمایشگاههای ۵۰ درصدی کتاب را یکی از بلاهایی میداند که گریبان کتابفروشیهای این شهرها را گرفته است. او میگوید: زنگ خطر به صدا درآمده است. کتابفروشیهای شهرستان کنگان هم رو به نابودی هستند. یکی از دلایل اصلی که کتابفروشیهای ما در حال بسته شدن هستند همین نمایشگاههای کتاب ۵۰ درصدی است که از تهران یا قم به اینجا میآیند. ما هر سه چهار ماه یک بار شاهد برپایی یک نمایشگاه اینچنینی هستیم و این در حالی است که این نمایشگاهها در بازههای زمانی طولانی مدت ۲۰ روزه یا یک ماه دایر میمانند. در هیچکدام از کشورهای دنیا چنین اتفاقی عرف نیست.
حتی در کشور ما هم چندان این رویه عادی نیست. نمایشگاههای استانی یا بینالمللی نهایت ۱۰ روز فعالیت میکنند. اما این نمایشگاهها با برخی رانتها مجوزهایی میگیرند که ۳۰ روز نمایشگاه برپا کنند. ما در شهریورماه شاهد برگزاری یک نمایشگاه کتاب سیروزه بودیم و در حال حاضر هم نمایشگاهی در اینجا به مدت ۲۰ روز در حال برگزاری است، یعنی در اوج زمان کتابفروشی ما نمایشگاه دایر کردهاند. ما باوجود آنکه در طرحهای فصلی خانه کتاب شرکت میکنیم، باز هم نمیتوانیم با این نمایشگاهها رقابت کنیم. در نهایت عملا ما مجبور میشویم کتابفروشیمان را ببندیم.
بخش خصوصی پایش را در حوزه کتاب نمیگذارد
یکی از اهداف پایتخت کتاب، جذب سرمایههای خصوصی در بخش کتاب است، اما این هدف چقدر محقق میشود و چه میزان از این سرمایهها به شهرهای مجاور سرازیر میشود؟ مدیر کتابسرای نیک میگوید: شاید بهتر باشد قبل از این موضوع، درباره اتفاقهای رخداده صحبت کنیم. تنها اتفاقی که برای ما پس از انتخاب بوشهر به عنوان پایتخت کتاب رخ داد، از دست دادن یکی از کتابفروشیهایمان بود چون نتوانست از پس هزینههایش بربیاید و نتوانست فروش داشته باشد و در برابر نمایشگاههای ۵۰ درصدی مقاومت کند. در حقیقت فضای رقابتیای وجود ندارد. آنها از سیستم دیگری کتاب تهیه میکنند اما ما از سیستم قانونی کتاب تهیه میکنیم و مدام تحت نظارت هستیم تا خلافی انجام ندهیم و عملا با ۲۰ درصد سود از هر کتاب، تعطیل میشویم.
او در ادامه درباره سرمایهگذاری بخش خصوصی میگوید: اصلا سرمایهگذاری بخش خصوصی وجود ندارد. بخش خصوصی چگونه باید وارد ماجرا شود؟ چه کسی باید بخش خصوصی را تشویق به سرمایهگذاری کند؟ بخش خصوصی اصلا پایش را در حوزه کتاب نمیگذارد. من تا به حال نه در بوشهر و نه در اینجا (بندر کنگان) چیزی ندیدم.
پارسال بحث وام نوسازی مطرح شد که موضوعی کشوری بود اما در کتابفروشیهای بوشهر که اتفاقی نیفتاد. ما اگر به دنبال توسعه پایدار و گسترش فرهنگ هستیم، باید کتابفروشیها را تقویت کنیم چون کتابفروشیها آخرین حلقه گردش کتاب هستند. اگر کتابفروش نباشد، نویسنده، مترجم، ناشر، توزیعکننده و ... نمیتوانند فعالیت کنند. اگر کتابفروشیها تعطیل شوند، شاهد افت قابل توجه کتابخوانی خواهیم بود.
حالا که پنجمین پایتخت کتاب هم انتخاب شده، شاید بد نباشد مروری بر پایتختهای کتاب نخستین داشته باشیم و ببینیم پس از چند سال این انتخاب چه تاثیری در روند کتابخوانی و کتابفروشی چه در این شهرها و چه در شهرهای همجوار داشته تا بتوانیم اقدامی تاثیرگذارتر در جهت ترویج کتابخوانی انجام دهیم.
- 15
- 1