سه شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۴:۱۹ - ۱۷ فروردین ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۱۰۲۲۰۳
کتاب، شعر و ادب

یادداشتی بر رمان «ما را با برف نوشته‌اند» نوشته نسیم توسلی، نشر آگه ۱۳۹۷

کتاب ما را با برف نوشته‌اند,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

«ما را با برف نوشته‌اند» در ظاهر روایت ماجرای به هم رسیدن دختر و پسری است که پایه بیشتر داستان‌ها بوده و هست، اما زنجیر محکمی این روایت را به لایه‌های زیرین می‌کشاند و ما را با تاریخ روبه‌رو می‌کند. تاریخی که از نادرشاه افشار شروع شده و بعد با وقایع انقلاب سفید و انقلاب ۵۷ درمی‌آمیزد و تا سال ۹۰ ادامه پیدا می‌کند.

 

راوی- بهار- مهندس نساجی است و در پی کار، با عماد، پسر حاجی خیری کارخانه‌دار آشنا شده و در کارخانه نساجی پدرش مشغول به‌کار می‌شود. رمان در بهمن سال ۹۰ می‌گذرد و دوره تحریم و افول کارخانه‌ها و تعطیلی‌شان. قرار است عماد در غروب ۲۱ بهمن با خانواده به خواستگاری بهار بیاید اما صبح همان روز، بهار با تلفنی مشکوک و حرف‌هایی سربسته در رابطه با خانواده عماد و از طرف شخصی ناشناس از خواب بیدار می‌شود و همین بهانه ای است برای صحه گذاشتن بر دودلی‌هایش.

 

از طریق افکار بهار به تفاوت فکری و عقیدتی دو خانواده که ریشه در گذشته دارد پی می‌بریم. پدر بهار - بهرام حریرچی- پسر ارباب و کارخانه‌دار درگزِ خراسان بوده که در اصلاحات ارضی اموال شان را از دست داده اند و حاجی خیری، پدر عماد، بعد از انقلاب در رشت به نان و نوا رسیده و حالا کارخانه دارند. ما حتی این تفاوت را وقتی بهار در روز خواستگاری نصف موهایش را سشوار کشیده و نصف دیگرش وز کرده باقی است، می‌بینیم.

 

در این اثر، جدا از دو خانواده با افکاری متفاوت، با دو منطقه مرزی زیستی، شمال ایران (رشت) و شمال شرق خراسان(درگز) که مهد ابریشم ایران بوده روبه‌رو می‌شویم و راوی خوب این دو منطقه را به خواننده‌اش می شناساند؛ بزرگسالی و حال رمان که در رشت می‌گذرد و کودکی‌اش که با خراسان عجین شده و نادرشاهی که سوار بر اسبش می‌شود و با بهارِ هشت ساله از خراسان به رشت می‌آید: «همه‌چیزمان توی خراسان ماند، جز یک چیز، مردی که صدای سم‌های اسبش را پشت ماشین‌مان، توی تمام آن راه دراز می‌شنیدم و می‌دانستم با من می‌آید... توی مه و آسمان گرفته ساری تا چالوس، توی باران شُرشُر لنگرود تا رشت، سایه تنومندش انگار من و ماشین را بغل گرفته بود و رهایمان نمی کرد.»راوی تمام نشانه‌ها را روی پارچه و طرح و پنبه گذاشته و از این طریق دو منطقه را به هم وصل می‌کند. مثلاً مادرعماد وقتی بهار را در آغوش می‌گیرد بغلش مثل پنبه نرم است یا جایی بهار از برف های باریده صبح تا به حال به‌عنوان پنبه‌های زده توی هوا یاد می‌کند. بهار بنا به شغلش همه‌چیز را طرح و رنگ و نقش می‌بیند.

 

با وجود همه تفاوت‌های بهار و عماد و اموال از دست رفته یک خانواده و یک شبه مال و منال دار شدنِ دیگری، رمان از بهار، سفید و از عماد سیاه نمی‌سازد. بلکه یادآور می‌شود که بهار از اولِ آشنایی در پی رؤیاهایش بوده و با هدف تصاحب کارخانه حاجی خیری و برگرداندن خانواده‌اش به جایگاه قبلی، پا توی کارخانه گذاشته، گرچه که در نیمه راه عاشق عماد می‌شود و هدف اصلی‌اش انگار فراموشش می‌شود.مدت زمان رمان کمتر از ۲۴ ساعت است اما انگار شخصیت‌ها هرکدام به سهم حضورشان به شناختی از خود دست پیدا می‌کنند. بهار درگیر و مستأصل بین عشق به گذشته و پدربزرگی-آقاجان نصرالله خان- که عکس‌هایش شبیه مجسمه نادرشاهِ وسط باغ نادری است و عمادی که هرچه خواسته برایش انجام داده، با حکم بازرسی از طرف حاجی خیری، به کارخانه نساجی مشهد می‌رود و در پی گذشته خود و خانواده‌اش برمی‌آید. در جایی از رمان می‌خوانیم:«حتماً بعدِ انقلاب مشروطه، بعدِ کودتای ۳۲، بعدِ انقلاب سفید، بعدِ هر انقلابی بوده که یک عده کوله بارشان را جمع کرده و رفته‌اند و جای‌شان آدم‌های دیگری آمده‌اند و در باغ آنها قدم می‌زنند.» تا به انتها که بهار عماد را در نیمه شب برفی ۲۲بهمن به پارک کسمایی می‌کشاند و آخرین حرف‌هایش را به او می‌زند: «پشت می‌کنم به عماد و از روی جدول سیاه و سفید پارک به خیابان می‌آیم.

 

 برف هنوز می‌بارد. همه رشت انگار خوابند جز من و عماد که حتماً ایستاده و رفتنم را نگاه می‌کند.» «چشمم می‌افتد به آپارتمان‌مان و پنجره آخر طبقه چهارم؛ یادم رفته و چراغ را روشن گذاشته‌ام. اتاقم انگار تنها نقطه روشن رشت است.»

 

نیلوفر اسماعیلی

 

 

iran-newspaper.com
  • 9
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

حکایت های اسرار التوحید اسرار التوحید یکی از آثار برجسته ادبیات فارسی است که سرشار از پند و موعضه و داستان های زیبا است. این کتاب به نیمه ی دوم قرن ششم هجری  مربوط می باشد و از لحاظ نثر فارسی و عرفانی بسیار حائز اهمیت است. در این مطلب از سرپوش تعدادی از حکایت های اسرار التوحید آورده شده است.

...[ادامه]
ویژه سرپوش