روز گذشته توییت یک نویسنده باعث شکل گرفتن بحث داغی بین نویسندههای دیگر شد که بیشتر آنها، یک نکته مشترک داشت؛ بدقولی ناشرها در واریز طلب نویسندهها. اتفاقی که به نظر میرسد علاوه بر سابقهدار بودن، در حال فراگیری است و در نبود قانون حمایتی از نویسنده، عرصه را بر او، از آنچه که هست تنگتر خواهد کرد. ماجرای بدقولی ناشر و نویسندهها، سر دو سویهای دارد که ما این بار چند روایت عینی از بیمهری ناشر به نویسنده را، بعد از چاپ و انتشار کتاب، جمعآوری کردیم و از آن خواهیم گفت.
ماجرا از این توییت شروع شد:«ناشر ستمگر بعد از مدتها جدل بالأخره طلب هفتصدتومنیام رو ریخت. البته ۶۹۸ تومن ریخت. از دوهزار تومنی که نریخته چه معنایی باید برداشت بکنم؟ حالم رو گرفته؟ ضربه زده؟ میخواسته بگه رئیس منم؟ جریمه کرده؟ یا پنج میلیون و ۳۷۸ هزار تومن گذاشته روش یه عطر تام فورد خریده؟» این اول ماجرا بود و انگار این توییت، سفره دل نویسندههای دیگر را باز کرد و یکی از آنها نوشت:«من ناشری دارم که چاپ چهارم کتابم رو منتشر کرده و از چاپ صفر تاحالا، پول نداده. چرا نمیرین دور سرش بگردین؟» یا نوشتند :«من کتابی برای یک نهاد دولتی نوشتم. با این که کتاب به چاپ چندم رسیده، خبری از حق التالیف من نیست. از طرفی هم زورم بهشون نمیرسه». برخی دیگر به شوخی نوشتند:« شاید به دو هزار تومان احتیاج داشته یا هزینه کارت به کارت کردن رو ازتون کم کرده». به نظر میرسد این هم یکی دیگر از نکاتی است که باید به فهرست تدوین قانونی با جزئیات قابل ملاحظه در حوزه نشر اضافه شود.
- 17
- 3