جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
کد مقاله: ۹۸۰۶۰۰۰۰۲

«حسين مكی»؛مهره سوخته پس از كودتا يا فعال سياسی برای روز مبادا؟

فعالیت های سیاسی حسين مكی,آثار حسين مكی,چهره‌های تاريخ معاصر

حسين مكي يكي از چهره‌هاي تاريخ معاصر است كه با پيوستن به حزب دموكرات پا به عرصه سياسي گذاشت و پس از آن در مجلس پانزدهم، شانزدهم و هفدهم جزو يكي از سخنوران سياسي به شمار مي‌رفت كه به گفته هم‌عصرانش كافي بود با يك قرارداد مخالف باشد، آنقدر سخن‌سرايي مي‌كرد تا آن قرارداد به تصويب نرسد.

اما مكي قاعده بازي و پررنگ شدن در عرصه سياست را در بازي نفت آموخت. آنجا كه در مجلس با نطق‌هاي حساب‌شده مانع از تصويب قرارداد گس- گلشاييان شد، پس از آن در تهران و آبادان ميان مردم رفت تا با آنها از نفت بگويد و دستان بيگانه كه نفت ايران را به ثمن بخس به يغما مي‌برد، نفتي كه مي‌توانست پله ترقي مكي باشد اما در ميانه راه آنجا كه مكي در كنار مصدق قصد خودنمايي داشت، اختلافات كوچك و درشت باعث شد كه نردبان ترقي طاقت سهم‌خواهي‌هاي بي‌حد و حساب را نداشته باشد و مكي پس از كودتا كمرنگ و كمرنگ‌تر شود و هر از گاهي با نامه اعتراضي و بيانيه‌اي اعلام وجود كند، هر چند اگر كودتا نشده بود و مكي همچنان در صحن مجلس با سخناني پرآب و تاب مي‌ماند و از نفت، مصدق، مردم و آينده ايران از ميان لوايح، قراردادها و تذكرها مي‌گفت شايد امروز كارنامه رنگين‌تري داشت و در پستوهاي گذشته سياست رنگ نمي‌باخت اما كارنامه مكي در همين زمان كمي كه سياست بازي كرده، چندان مشخص نيست؛ سوال‌هاي بسياري درباره مكي وجود دارد كه با زير و رو كردن صفحات مكتوب تاريخ جوابي براي آن نيست، هرچند كه امير مكي، برادرزاده‌اش در كتاب «زندگاني سياسي حسين مكي» برگ‌هايي از زندگي سياسي مكي را گردآوري كرده و در معرض قضاوت مورخان و محققان گذاشته است اما هنوز هم جواب برخي پرسش‌ها درباره كنش مكي مبهم است.

شايد انتشار اسناد در آينده بتواند به طور صريح به اين ابهام‌ها پاسخ دهد. براي روشن شدن سايه روشن شخصيت حسين مكي كتاب «زندگي سياسي حسين مكي» را ورق زديم و با امير مكي درباره بعضي نكات مهم و پرچالش آن به گفت‌وگو نشستيم .

حسين مكي كتابي به نام «خاطرات سياسي حسين مكي» دارد، چه نيازي به كتاب «زندگي سياسي حسين مكي» بود؟

من تقريبا ۱۰ سال پاياني عمر مكي، حضور داشتم و در اين زمان ارتباط خوبي بين ما بود و با اينكه شغلم ربطي به تاريخ نداشت، اما به مطالعه تاريخ علاقه‌مند شدم و شروع به مطالعه درباره تاريخ معاصر كردم و اكنون ۲۵ سال از مطالعه نخستين كتاب در حوزه تاريخ مي‌گذرد و هنوز هم مشغول مطالعه هستم و با وجود اينكه كتاب «خاطرات سياسي حسين مكي» منتشر شده بود، به فكر افتادم كه برخي مسائلي كه خودم شاهد بودم، همچنين اسناد و مداركي كه ساواك درباره مكي منتشر كرد و خود مكي اصلا اين اسناد را نديده بود و برخي نقل‌قول‌هاي داخلي و خارجي درباره او را در كتابي گردآوري كنم، در ضمن احكام مكي را نيز در كتاب جاي دادم، مهم‌تر از همه اينكه بعضي حرف‌ها درباره مكي مطرح شد كه ضرورت داشت، پاسخ داده شود، بنابراين كتاب «خاطرات سياسي حسين مكي» از نگاه خودش است، اما من زندگاني سياسي مكي را روايت كردم.

چه حرفي درباره مكي ضرورت پاسخگويي داشت؟

برخي از اسناد جديدي كه منتشر شده، به نوعي مكي را به بهاييت متهم مي‌كنند! به نظر مي‌رسد برخي قصد دارند كه مكي را به لابي‌هاي بهايي ببرند. من براي نشان دادن مضحك بودن چنين اتهامي، شجره‌نامه خانوادگي را در كتاب آوردم و همچنين حكم مكي براي وكالت مسجد شيشه كه در خيابان شيخ هادي قرار دارد كه اين حكم نشان مي‌دهد مكي نماينده قانوني مرحوم شيشه بود تا آن مسجد را بنا كنند و اسناد و مداركي كه نشان مي‌دهد بعضي مي‌خواهند يك سري دو دستگي ايجاد كنند كه در ايجاد اين دو دستگي تا حدي موفق بودند و ديگر تحليل تبديل شدن حسين مكي از سرباز فداكار وطن به سرباز خطاكار.

برچسب بهايي بودن مكي از سمت چه كساني مطرح شد؟

در اسنادي از سازمان سيا، نه به طور مستقيم اما اشاره شده، قطب‌هايي از نهضت ملي شدن صنعت نفت كه با محمد مصدق همكاري مي‌كردند و بعدا از او جدا شدند، نيم‌نگاهي هم به لابي‌هاي بهايي و لژهاي فراماسونري اروپايي داشتند كه اين اشارات را به عمد در كتاب عنوان كردم و اسناد و مداركي در رد اين ادعا نشان دادم. همچنين دو مقاله بسيار مهم مكي را در كتاب جاي دادم كه اين مقاله‌ها در مجله خواندني‌هاي سال ۵۷ قبل از ۲۲ بهمن به چاپ رسيد و لحني بسيار برنده در رابطه با مشكلات حكومت دارد.

چرا مكي از نيروي هوايي بركنار شد؟

آنچه عنوان شده حاكي از اختلاف نظري است كه در نيروي هوايي در مسائل سياسي با يكي دو نفر پيدا كرد. از آن طرف برخي چون اميرعلايي نيز داستاني ساختند، به علت اينكه مكي قطعاتي را از انبار نيروي هوايي دزديد از آنجا اخراج شد كه من چنين روايتي را به هيچ عنوان قبول ندارم. اگر چه هر دو روايت را ذكر كردم. با اين حال آن‌طور كه از خودش شنيدم دليل اخراجش از نيروي هوايي بحث اختلاف نظرش با توده‌اي‌ها بود، زيرا در آن موقع توده‌اي‌ها در ارتش خيلي نفوذ داشتند، اما روايت اميرعلايي در حالي است كه با مكي روابط بسيار خوبي تا سال ۱۳۳۰ داشت و بعدا به دلايلي اين رابطه به هم خورد و بعد از آن اميرعلايي در كتاب خاطراتش نوشت كه علت اخراج مكي از نيروي هوايي دزدي قطعاتي از انبار بود كه منجر به اخراجش از نيروي هوايي شد.

چه زماني مكي ازدواج كرد؟

حسين مكي پس از كودتاي ۲۸ مرداد و در نتيجه انزواي سياسي كه پيدا كرد، باعث شد به فكر ازدواج بيفتد، براي همين به واسطه مادرش با حشمت باتمانقليچ آشنا شد و در ۵۰ سالگي با او ازدواج كرد و پس از آن خانه پدري در شاپور را ترك كرد و به جردن رفت.

چرا مكي از حزب دموكرات بيرون آمد؟

وقتي مكي جلد سوم كتاب «تاريخ بيست ساله» را نوشت، احمد قوام، مكي را صدا زد و از نحوه نوشتن كتاب مكي تعريف و تمجيد كرد و گفت مي‌تواند به عنوان يك فرد سياسي فعاليت كند و از او خواست كه به حزب دموكرات بپيوندد تا او را در حوزه اراك كه قدري هم كمرنگ است، كانديداي انتخابات دوره پانزدهم مجلس شوراي ملي كند. مكي پيشنهاد قوام را پذيرفت و با همكاري برخي دفتر حزب دموكرات در اراك را راه‌اندازي كردند و به عنوان نفر نخست اراك به مجلس راه پيدا كرد، اما بعد از ورود به مجلس وقتي صحبت درباره قرارداد نفت با روس‌ها پيش آمد به قوام گفت قرار ما اين نبود؛ حرفي از امتياز دادن به روس‌ها نبود. بنابراين از حزب خارج شد، اگر چه قبل از بحث قرارداد نفتي با روس‌ها بر سر بعضي انتصاب‌ها با قوام اختلاف پيدا كرد و از او خواست از انتصاب بعضي افراد به پست‌هاي حساس خودداري كند.

وقتي نگاهي به كنشگري مكي در مجلس مي‌كنيم، حضور پررنگش در قرارد گس- گلشاييان است؛ آيا به اين مهم اشاره كرده كه نطق‌هاي آن سخنراني‌هاي پارلماني در مجلس پانزدهم در رد اين قرارداد با همراهي مصدق و مهندس حسيبي تهيه شده بود؟

بدون استثنا قسمت عمده نطق‌ها را مهندس حسيبي كه اطلاعات فني خوبي از نفت داشت به مكي منتقل كرده است؛ اما به دليل آنكه مكي را تهديد به ترور كرده بودند، مكي سه تا پنج شب در دوره پاياني مجلس به احتمال زياد در منزل مهندس حسيبي مانده بود. در همان زمان نطق‌هاي مخالفت با قرارداد تهيه شد كه انشاي آن به عهده خود مكي بود، مظفر بقايي و حائري‌زاده نيز در جريان آن نطق‌ها قرار داشتند، لذا با اين نطق‌ها وقت مجلس را گرفتند تا قرارداد به تاييد و تصويب مجلس نرسد. عمده اين نطق‌ها در كتاب «نفت و نطق مكي» به چاپ رسيده است.

به عبارتي مكي با نطق‌هايي درباره نفت و همكاري با مصدق به عنوان يك چهره سياسي شناخته شد؟

به طور قطع همين طور است و مكي دو دوره زندگي دارد، يكي همراه مصدق و ديگري شايد مخالف مصدق. اما ابتدا بايد به تلاش‌هاي مكي در پارلمان نگاه كرد كه ميزان شناخته شدن و مقبوليت اين تلاش‌ها را مي‌توان در ماجراي خلع‌يد ديد. به ويژه در آبادان كه مكي نطق‌هايي براي مردم انجام داد و مردم زيادي براي شنيدن نطق‌هاي مكي جمع شدند و او بيش از گذشته در كشور اعتبار و مقبوليت كسب كرد. مكي ابتدا روزنامه‌نگار بود و به مصدق پيشنهاد كرد تا نطق‌هايش در مجلس را در يك كتاب گردآوري كند و به چاپ برساند، مصدق از ايده مكي استقبال كرد و كل هزينه كتاب را بر عهده گرفت و اجرت مكي را نيز پرداخت كرد، كتاب سال ۱۳۲۱ با عنوان «دكتر مصدق و نطق‌هاي تاريخي او» به چاپ رسيد؛ كتابي كه جزو معدود آثاري است كه مكي و مصدق كاملا با هم هماهنگ بودند، اما بعد از مجلس سيزدهم مصدق انزواي سياسي در پيش گرفت و ديگر در انتخابات مجلس شركت نكرد. بعد از چندي بقايي و مكي به ديدن مصدق رفتند و با اصرار از او خواستند به عنوان يك سياستمدار پخته و باتجربه در برهه حساس كشور به ايفاي نقش بپردازد، اما مصدق به‌رغم اصرار و مويه و گريه اين دو نپذيرفت.

بنابراين با توجه به آنچه شرح داده شد، من در كتاب «زندگاني سياسي حسين مكي» بر آن شدم تا مكي، مصدق و كاشاني را به يك چشم نگاه كنم و با اين ديد به شرح تاريخ بپردازم كه هر دو راستاي منافع كشور خدمت كردند. سخن از اين نباشد كه برخي از اين افراد پول گرفتند تا ديگري را كنار بزنند. اگر چه همه اين افراد بي‌اشتباه نبودند و در مسير فعاليت سياسي برخي اشتباهات را مرتكب شدند، اما نكته مهم در اين ميان بحث انزواي سياسي مصدق است كه پس از مجلس سيزدهم از فعاليت سياسي كناره‌گيري كرد و به اطرافيانش گفت اين مجلس، مجلس فرمايشي و انتصابي است و جاي ما هم ديگر در آن نيست. پس از آن به احمدآباد مي‌رود. در دوره پانزدهم و در دوره‌اي كه مي‌خواستند قرارداد گس- گلشاييان را به يك نقطه برسانند، مكي و بقايي بودند كه به احمدآباد رفتند و با اصرار خواستار حضور مصدق در عرصه فعاليت‌هاي سياسي شدند، به طوري كه مكي مي‌گويد با گريه گفتم واي به حال مردمي كه سياستمداري را طي سال‌ها بپرورانند و امروز كه بايد بازدهي داشته باشد در خانه نشسته و در را بسته است! بعد از آن مصدق از طريق ابوالحسن حائري‌زاده نامه معروفش را فرستاد كه مكي نامه را در مجلس پانزدهم قرائت كرد، نامه‌اي كه در آن به نمايندگان توصيه شد ملي كردن نفت را با توجه به يك‌سري مسائل در پيش بگيرند، لذا نمايندگان بر اساس نامه مصدق در راستاي ملي شدن نفت از جمله مخالفت با قرارداد گس- گلشاييان حركت كردند و به نوعي در اين ميان مكي فعال‌تر از ساير نمايندگان بود.

آيا اختلاف مكي با مصدق به حوادث قبل از ۳۰ تير برمي‌گردد؟

قبل از جواب دادن به اين سوال بايد به اين موضوع توجه كنيم، چرا مصدق بدون اينكه به كسي خبر دهد در آن برهه استعفا كرد؟ اين استعفا چه پيامدهايي در بر داشت؟ درباره اين استعفا ابهاماتي وجود دارد، به طوري كه حسين فاطمي در جايي مي‌گويد عجيب است كه نخست‌وزير پير ما عنوان نكرد، مي‌خواهد استعفا بدهد؟ بنابراين سوالي كه همان موقع مطرح بود اينكه، چرا مصدق چنين كاري كرد، كاري كه اشتباه بود. در عين حال نكته جالب اينجاست كه در ۳۰ تير مصدق يكي از سياستمداران زبده اين مملكت بود، اما با استعفا مسير اشتباهي را طي كرد. ما در ۳۰ تير چه بخواهيم و چه نخواهيم مثلث قدرتي داشتيم كه اين مثلث تشكيل شده از بقايي، كاشاني و مكي بود. به طور قطع اگر اين سه نفر نبودند، اتفاقي در ۳۰ تير مي‌افتاد كه آن سرش ناپيدا بود، در ۳۰ تير نيروهاي توده‌اي حضور داشتند و برخي نيروهاي نفوذي نيز به ميدان آمدند كه از آن طرف خط ‌گرفتند. فارغ از بحث‌هايي كه بعدا از دل۳۰ تير برخاست با فتواي آيت‌الله كاشاني مردم بسياري به ميدان آمدند و قوام سالخورده را كنار زدند. لذا اگر ياران مصدق (كاشاني، بقايي و مكي) به ميدان نمي‌آمدند، فاتحه مصدق در همان ۳۰ تير خوانده شده بود. بعد از آنكه مصدق استعفا كرد تنها بحث فتواي كاشاني نبود، بلكه مكي و بقايي به دليل مصونيت پارلماني كه داشتند شروع به روزنامه فروختن كردند، زيرا در آن زمان تمام كساني را كه روزنامه‌هاي موافق دولت را مي‌فروختند، مي‌گرفتند و مي‌زدند براي همين مكي خودش وارد عرصه شد و سر خيابان بهارستان روزنامه مي‌فروخت.

اشاره كرديد به فتواي آيت‌الله كاشاني براي بيرون آمدن مردم در ۳۰ تير كه باعث شد دولت قوام سقوط كند، اما زماني كه آيت‌الله فتوا به عدم شركت مردم در رفراندوم انحلال مجلس داد از اين فتوا استقبال چنداني نشد؟

اگر تاريخ ملي شدن صنعت نفت و حوادث بعد از آن را مرور كنيم، متوجه مي‌شويم كه آيت‌الله كاشاني نيز در مواردي اشتباه كرد، اما نبايد يك نكته را فراموش كنيم، بعد از ۳۰ تير و اختلافاتي كه به وجود آمد، آيت‌الله مورد آزار طرفداران مصدق قرار گرفت و حتي در بعضي مواقع جرات پيدا نكرد كه از خانه‌اش بيرون بيايد. همان طور كه مي‌دانيد طرفداران مصدق خانه آيت‌الله را سنگباران كردند. علاوه بر آن حرف‌هاي بسياري برايش درست كردند، همان حرف‌هايي كه توده‌اي‌ها براي مصدق زدند.

به نظر مي‌رسد با وجود نقشي كه آيت‌الله از دولت مصدق انتظار داشت اما چنان كه بايد در عرصه كنشگري قانوني خود در مجلس موثر واقع نشد و حتي در پست هدايت مجلس به عنوان رييس آن حاضر نشد! چنان‌ كه در اسناد مجلس هفدهم آمده كه طي ۸۳ جلسه برگزار شده آيت‌الله جزو غايبان مجلس بود.

حوادث ۳۰ تير اوضاع را به شكلي پيش برد كه هر كس خواهان سهم خود در بازگرداندن مصدق به صحنه قدرت بود، ضمن اينكه ايدئولوژي مشترك و راه مشترك در ميان زعماي نهضت به وجود نيامد كه همين امر به مرور باعث تعميق اختلافات شد و در نهايت كار را به جايي رساند كه در كودتاي ۲۸ مرداد مصدق تنها ماند. اگر چه وقتي به گذشته برمي‌گرديم خالي گذاشتن بعضي از صندلي‌ها باعث شد كه انحلال مجلس امكان‌پذير شود و در نبود مجلس ضربه پاياني به نهضت وارد شود. هر چند موضوع غيبت كاشاني در مجلس نمي‌تواند سرپوشي براي اشتباه مصدق در انحلال مجلس باشد، زيرا آنچنان‌كه در بسياري از خاطرات آمده عبدالله معظمي، رييس مجلس پس از كاشاني با تضرع و خواهش از نمايندگان مي‌خواهد كه استعفا ندهند و مانع از انحلال مجلس در آن برهه خطير شوند. اما بعضي از نمايندگان با استعفاي خود باعث شريك شدن در اشتباه مسلم مصدق در انحلال مجلس شدند كه خوشبختانه مكي جزو اين افراد نبود و همچنان در كسوت نمايندگي خود اصرار داشت.

مكي در كجاي اين اختلافات قرار داشت؟

مكي در گسترده‌تر شدن اختلافات در حدي مشغول عمليات تهاتري بود تا بتواند ميان آيت‌الله كاشاني و مصدق صلح برقرار و آنها را مجددا به هم وصل كند كه نشست دزاشيب را فراهم كرد و از اين نشست عكس معروفي وجود دارد كه مصدق با لب خندان در آغوش كاشاني است. نشستي كه در منزل آقاي گلبرگي از دوستان كاشاني در دزاشيب برگزار شد كه ابتدا مصدق درباره حضور در اين نشست قدري ترديد داشت، اما بالاخره مكي با ماشين خودش سراغ مصدق رفت و مصدق را ۷ بهمن ۱۳۳۱ به منزل گلبرگي برد تا كاشاني و مصدق با هم درباره مسائل مورد اختلاف صحبت كنند، اما متاسفانه با وجود اين نشست باز هم نتوانستند مانع از عميق شدن شكاف در ميان سران نهضت شوند. اگر چه اين نشست كه به عنوان پادرمياني مكي از آن ياد مي‌شود، گرهي را باز نكرد.

اختلافات ميان مصدق، كاشاني و مكي ناشي از چه مسائلي بود؟

گويا آيت‌الله كاشاني با برخي عزل و نصب‌هاي مصدق موافق نبود و او نيز افرادي را در نظر داشت كه مصدق در برخي پست‌ها به كار گيرد. از آن ‌طرف مكي به دليل ارتباط نزديكي كه با مصدق داشت، به طوري كه مصدق در چند جا عنوان كرد مكي مثل فرزند من است، اما وقتي بر سر مسائلي از جمله اختلافات در انتخابات مجلس هفدهم رخ داد بعد از آن نيز مصدق آماده سفر به لاهه شد در حالي كه هنوز آراي انتخابات مجلس در برخي شهرها اعلام نشده بود. پس از آن هنگام سفر مصدق به لاهه اسم مكي از فهرست همراهان حدف شد و مكي بسيار از مصدق رنجيده شد. در آنجا مكي و برخي ديگر درباره صلاحيت بعضي از همسفران ترديد داشتند و بعضي نكات را يادآور شدند، اما مصدق نپذيرفت.

اگرچه غلامحسين مصدق در كتاب «در كنار پدرم» به مساله صلاحيت نداشتن برخي از همسفران پدرش در سفر لاهه صحه گذاشته و آورده است: «روز هفت خرداد هيات نمايندگي ايران با هواپيما عازم هلند شد، من نيز همچون سفر امريكا، همراه پدر بودم. اعضاي هيات نمايندگي ايران در ديوان دادگستري آقايان حسين نواب، وزيرمختار ايران در هلند، نصرالله انتظام، الهيار صالح، دكتر علي شايگان، مهندس كاظم حسيبي، دكتر كريم سنجابي، دكتر مظفر بقايي و دكتر حسين علي‌آبادي بودند. بي‌مناسبت نيست اين موضوع را يادآور شوم كه بيشتر اعضاي هيات نمايندگي ايران سياهي لشكر بودند. از يك ماه و نيم قبل از اعزام هيات برخي به افراد مشخص شده براي سفر انتقاد كردند به استثناي نواب، صالح و حسيبي بقيه همه دنبال گردش، تفريح و كارهاي خصوصي بودند. حتي بعضي اوقات جمع‌آوري آنها در محل اقامت‌مان كه هتل متوسطي بود با اشكال مواجه مي‌شد.

به خاطر دارم، روزي پدرم به من گفت غلام برو مقداري شكلات بخر. من هم رفتم و يك جبعه بزرگ شكلات خريدم. وقتي جعبه را ديد، گفت: چرا يك جعبه خريدي؟ گفتم مگر چه قدر بايد مي‌خريدم؟ گفت چهار، پنج جعبه ديگر هم بخر. اين جماعت را بايد با شكلات جمع ‌و جورشان كرد.» اين موضوع كه غلامحسين مصدق به آن اشاره كرده، بسيار مهم است. به نظرم خاطرات پسر مصدق با اين جزييات بسياري از مسائل را روشن مي‌كند. از طرف ديگر يكي از نكات مهم سفر مصدق به امريكا بحث نمازي است.

منظورتان حاج محمد نمازي تاجر مشهور است كه رابطه بسيار خوبي با محمدرضا پهلوي داشت؟

بله، حاج محمد نمازي كه در امريكا صاحب مكنت، ثروت و شهرت بود. نكته جالب نقشي است كه نمازي در رابطه ايران و امريكا بازي مي‌كند و نفوذي كه در دربار ايران داشت. به طوري كه غلامحسين مصدق در كتاب «در كنار پدرم» درباره او مي‌نويسد: «حاج محمد نمازي در امريكا به ويژه در سفارت ايران نفوذ بسيار زيادي داشت. نمازي بسيار ثروتمند و مقيم واشنگتن بود و صاحب خانه‌اي بسيار بزرگ و مجهز كه براي پذيرايي از مهمانانش كه ايراني‌هاي سرشناس و امريكايي‌هاي متنفذ بودند از آن استفاده مي‌كرد.» زماني كه مصدق به امريكا رفت و بعد به ايران آمد، در چشمانش آن نگاه اعتماد به امريكا به وجود آمد، به طوري كه بر آن شد در مبارزه براي ملي شدن صنعت نفت انگليس را به راحتي كنار بزند و به امريكا بچسبد.

منظور از بحث نمازي و اعتماد مصدق به امريكا چيست؟ چه رابطه‌اي ميان اين دو متصور هستيد؟ به عبارتي نمازي را در تغيير نگاه مصدق به امريكا موثر مي‌دانيد؟

بله، البته طبق گفته غلامحسين مصدق اين فرد با نفوذ در تغيير نگاه پدرش به امريكا موثر بود: «او با سفير ايران، نصرالله انتظام دوستي داشت، اعضاي سفارت ايران را به چشم كارمندان خود مي‌نگريست و جمعي از آنها را به خدمت خود درآورده بود، مثل ريگ پول خرج مي‌كرد. چند روز كه در نيويورك مانديم، متوجه شديم مرد اول سفارت ايران حاج نمازي است نه انتظام. راننده، آشپز و ماشين‌نويس‌هاي سفارت همه حقوق‌بگير او بودند، كرايه آپارتمان مجلل سفير ايران در نيويورك كه اغلب از محل اقامتش در واشنگتن به آنجا مي‌آمد به وسيله آقاي نمازي پرداخت مي‌شد. وي قصد داشت با استفاده از قدرت مالي خود اعضاي هيات نمايندگي ايران حتي پدرم را زير نفوذ خود درآورد. پدرم هنگام مسافرت به امريكا به من صالح، دكتر فاطمي و يكي دو نفر از همراهان گفت ما در اين ماموريت به جز انگليسي‌ها و عوامل آنها در امريكا با دو ايراني متنفذ هم سر‌ و كار داريم؛ يكي حاج محمد نمازي و ديگري گالوست گلبانگيان (گلبنكيان). بايد مراقب آنها نيز باشيم. صحبت پيشگويي پدر و سوء‌ظني كه به نمازي هم داشت پس از كودتاي ۲۸ مرداد به اثبات رسيد.»

اين نكته پاياني با نقش نمازي در تغيير نگاه مصدق با امريكا قدري تناقض دارد؟

دقت نكرديد، غلامحسين مي‌گويد نمازي آنقدر نفوذ داشت كه اگر روزي مصدق دچار مشكل شود، نمازي هم در آن مشكل دخيل بود، اما زمان سفر به امريكا و تا مدتي پس از آن اوضاع خوب بود و ظن شديدي به نمازي در رابطه با امريكايي‌ها و بازي كودتا وجود نداشت. در حالي كه نمازي بر سيستم نفوذ داشت و اين مطلبي است كه فرزند مصدق بيان مي‌كند نه شخص ديگري. ضمن اينكه بيان چنين مطالبي از فرزند مصدق قابل تحسين است، زيرا اگر او بيان نكرده بود به نظرم فرد ديگري جرات بيان چنين جزيياتي را نداشت. بنابراين اين نوع نگاه حاكي از آن است بايد با مرور برخي از حوادث و نگاه دقيق‌تر به مباحث بار ديگر موضوع كودتا را بررسي كرد، زيرا اطمينان دارم نه مصدق، نه كاشاني، نه مكي خائن نبودند.

بقايي چطور؟

بقايي هم خائن نبود.

به نظرم فارغ از خائن يا وطن‌دوست بودن بقايي نمي‌توان به راحتي درباره اين چهره مرموز تاريخ اظهارنظر كرد.

بله، بقايي چهره مرموزي داشت اما اين مرموز بودن به معناي خائن بودن نيست.

چه نكاتي در گزارش‌هاي امنيتي دستگاه پهلوي از مكي وجود داشت؟

برخي گزارش‌ها به قبل از تاسيس ساواك برمي‌گردد كه از سوي ركن دو ستاد ارتش و دايره مرموزات ارتش كه به شكل مستقيم زير نظر وزارت جنگ بوده، تهيه شده است. در اين ميان بعضي از گزارش‌ها نيز منتسب به شهرباني است. در اين گزارش‌ها كه سال ۲۹ و ۳۰ آن پررنگ‌تر است به رفت و آمدهاي مكي پرداخته كه تقريبا تحت نظر بوده و به ويژه مواردي كه مربوط به ملي شدن صنعت نفت و بحث خلع يد بود. به هر حال اگر اين اسناد را مرور كنيم، از محتواي آنها چنين برمي‌آيد كه مكي به عنوان يك فعال سياسي تحت نظر بوده و رفت و آمدهايش كنترل مي‌شده. ضمن اينكه در بعضي از گزارش‌ها به محبوبيتش در ميان مردم اشاره شده است. به هر حال گزارش‌هاي ساواك حتي پس از كمرنگ شدن مكي در عرصه سياست هم ادامه داشته كه نشان مي‌دهد دستگاه امنيت همچنان مكي را تحت نظر دارد و او را خارج از دايره سياست نمي‌دانست.

مكي دو دوره زندگي دارد؛ يكي همراه مصدق و ديگري شايد مخالف مصدق. اما ابتدا بايد به تلاش‌هاي مكي در پارلمان نگاه كرد كه ميزان شناخته شدن و مقبوليت اين تلاش‌ها را مي‌توان در ماجراي خلع‌يد ديد. به ويژه در آبادان كه مكي نطق‌هايي براي مردم انجام داد و مردم زيادي براي شنيدن نطق‌هاي مكي جمع شدند و او بيش از گذشته در كشور اعتبار و مقبوليت كسب كرد.

غلامحسين مصدق مي‌گويد نمازي آنقدر نفوذ داشت كه اگر روزي مصدق دچار مشكل شود، نمازي هم در آن مشكل دخيل بود، اما زمان سفر به امريكا و تا مدتي پس از آن اوضاع خوب بود و ظن شديدي به نمازي در رابطه با امريكايي‌ها و بازي كودتا وجود نداشت. در حالي كه نمازي بر سيستم نفوذ داشت و اين مطلبي است كه فرزند مصدق بيان مي‌كند نه شخص ديگري.

etema​dnewspaper.‎​ir
  • 10
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش