اعتمادآنلاین، ایران جزو معدود کشورهایی است که راهاندازی تلویزیونهای خصوصی در آن قانونی نیست و تمام شبکههای تلویزیونی همگی زیر مجموعه یک سازمان واحد اداره میشوند، سازمانی که خود را رسانه ملی مینامد. خیلیها اعتقاد دارند که عملکرد ضعیف این مجموعه در کنار محدودیت استفاده از سایر کانالهای رسمی اطلاع رسانی، زمینه بیاعتمادی مردم و پناه بردنشان به رسانههای غیر رسمی را فراهم کرده است. مهدی محسنیان راد استاد علوم ارتباطات دانشگاه، در گفتوگو با اعتمادآنلاین، پیکان انتقاد را فقط به عملکرد صداوسیما نمیگیرد بلکه اعتقاد دارد خروجی یک سیستم انحصاری بهتر از این نخواهد شد.
فکر میکنید عملکرد صداوسیما در برهههای حساس، مانند روزهای گذشته که شاهد اعتراضات خیابانی بودهایم چگونه بوده است؟
حرف زدن درباره وضعیت کنونی صداوسیما نیاز به این دارد که به عقب برگردیم و به تاریخچه رسانهها در ایران نگاه کنیم. به جرئت میتوانم بگویم که در هیچ کجای دنیا رسانهها طوری که در ایران به وجود آمدند و شکل گرفتند، فعالیتشان را شروع نکردند. شاید برایتان عجیب باشد که بدانید در ایران وقتی رادیو به بازار آمد مردم برای داشتن رادیو باید ثبتنام میکردند و مجوز میگرفتند. مجوزی که به همه داده نمیشد، یعنی از چندین سال پیش تا به امروز نگاه سردمداران ایران به مسئله رسانه امنیتی بوده است و دائماً به جای بهرهبرداری درست و رقابتی از آن به فکر محدود کردنش بودند و آن را دشمن تصور میکردند. همانطور که ما میگوییم فیلم فارسی یک مفهوم ایرانی است که باید برای سبک خاص صداوسیما و رسانه هم در ایران اسمی مخصوص اختراع کنیم. نگاه سیاستگذاران ایرانی به رسانه در چهار دهه اخیر هم ادامه داشته و کاری کرده که مخاطب تأثیرپذیرش بسیار کم شود.
ریشه این نگاه مسئولان ایرانی به رسانه در چیست؟
در چهار دهه اخیر سیاستگذاران ایرانی درباره ماهیت و کارکرد رسانه بسیار سر در گم بودهاند و برای آن کارکردی مثل منبر فرض کردهاند. آنها با خودشان تصور کردند که رسانهای مانند صداوسیما هم از نظر رفتار مخاطب و هم میزان تأثیرپذیری مخاطب مانند منبر است. وقتی مردم پای منبر مینشینند با دقت گوش میکنند و تأثیر میگیرند. فردی که بالای منبر نشسته هم در نقش واعظ دائماً مخاطب را نصیحت میکند و او را از فلان چیز میترساند یا به فلان چیز بشارت میدهد. همین نگاه به رسانهای مانند صداوسیما باعث شده که رسانه ملی ما بیش از هر رسانه دیگری در کل جهان مردم را نصیحت کند. چهل سال است که صداوسیما مردم را نصیحت میکند و سیاستگذاری کلی برنامههایش بهنوعی است مردم را پامنبری تصور میکند. درحالیکه مردمی که پای صداوسیما مینشینند بههیچوجه رفتار پامنبریها را ندارند. آنها برای نصیحت شنیدن و گرفتن انذار و بشارت تلویزیون را روشن نمیکنند. عمده هدف مردم از روشن کردن تلویزیون سرگرم شدن و در مرحله بعد مطلع شدن است. وقتی هردوی این انتظارات را به نحوی که باید، دریافت نکنند کمکم رسانه نفوذ خودش را از دست میدهد.
اگر بخواهیم فعالیت رسانه ملی را صرفاً در زمینه اطلاعرسانی و خبری بررسی کنیم و با بخش سرگرمی کاری نداشته باشیم، تأثیر عملکرد این بخش را بر میزان رجوع مردم به فضاهای غیررسمی خبری چطور بررسی میکنید؟
نه فقط ما که تمام کسانی که اندک دانشی درباره رسانه دارند تأکید میکنند که باید در جامعه چندصدایی وجود داشته باشد. در کشور ما چندصدایی و تکثر در کانالهای اطلاعرسانی، با تعدد اشتباه گرفته شد. موضوع مختص چند سال اخیر نیست همان زمان که تلویزیون نبود و مردم رادیو داشتند، سرانه استفاده از رادیو خوب و آبرومند بود و چندین کانال مختلف زیر نظر یک مجموعه برنامه اجرا میکردند اما وقتی نوبت به رسانههای دیگر میرسید که میتوانستند چندصدایی به وجود بیاورند، مانند مطبوعات، سرانه خجالتآور بود یعنی از همان اول هم فضا برای چندصدایی آماده نبود.
این روند ادامه پیدا کرد و الان چندین و چند کانال تلویزیونی همگی یک حرف میزنند و یک نگاه دارند. این باعث میشود که مخاطب جایی دیگر به دنبال حرف تازه برود. مدتی این حرف تازه را در شبکههای ماهوارهای دنبال میکند و البته در دسترسی به آنها با محدودیت روبهرو است تا اینکه ناگهان گستردگی اینترنت و آمدن اپلیکیشن هایی مانند تلگرام همه چیز را دگرگون میکند و به این ترتیب مردم دچار ناهنجاری رسانهای شدهاند. آنها دیگر تفاوتی بین اعتبار منابع مختلف قائل نیستند. یک روز با فلان کانال تلگرامی همراه میشوند، روزی دیگر حرفهای کانال دیگری را قبول میکنند.
من قبلاً هم این مثال را زدهام که وضعیت ایرانیها در زمینه دریافت اطلاعات و خبر، مانند فرزندان خانوادهای است که تا دیروز تمام درها به رویشان قفل بود و امروز ناگهان نه تنها درها باز شدهاند بلکه دیوارها هم برداشته شدهاند و هر غریبهای هر وقت که بخواهد میآید داخل خانهای که دیگر حریمی ندارد مینشیند، بچهها هم گاهی بیرون مشغول ولگردی هستند و گاهی داخل با غریبهها نشستهاند. اوضاع آنقدر آشفته میشود که در یک مهمانی ما میبینیم یک فرد تحصیل کرده و دارای جایگاه اجتماعی خبری را نقل میکند و وقتی درباره منبع خبر میپرسیم میگوید فلان کانال تلگرامی آن را نوشته! این یعنی مردم یاد نگرفتهاند که اعتبار منبع خبر یعنی چه؟ چون تصویری که از رسانه برای آنها شکل گرفته همان تصویری است که صداوسیما ساخته است.
- 9
- 1