سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۲۳:۰۵ - ۱۶ شهریور ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۶۰۴۵۳۹
فرهنگ و رسانه

«غلامحسین صدقی» پرستار مهدی شادمانی: آرزویش پخش برنامه ۹۰ بود

پرستار مهدی شادمانی,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,رسانه

غلامحسن صدقی، متولد ۱۳۴۶ در دامغان است. او پرستاری را از سال۱۳۶۲، پس از گذراندن دوره امدادگری در تهران شروع کرد و بعد از آموزش، به‌عنوان امدادگر به مناطق عملیاتی در کردستان و جزیره مجنون اعزام شد. صدقی در عملیات‌های مهمی همچون خیبر و کربلا۴ شرکت داشت و بعد از جنگ، در دانشگاه در رشته پرستاری تحصیل کرد. آقای صدقی را که پرستار مهدی شادمانی در بیمارستان بقیه‌الله بود به روزنامه همشهری دعوت کردیم چون در ماه‌های گذشته بیشتر از هر کسی در کنار او بود و رابطه عاطفی زیادی با این روزنامه‌نگار پیدا کرد، به‌طوری‌که حتی در مراسم تشییع پیکر مهدی شادمانی شرکت کرد. با آقای صدقی که چند روزی بیشتر به بازنشستگی‌اش نمانده درباره دنیای پرستاری و مشکلات آنها و همچنین خاطراتش از مهدی شادمانی گفت‌وگو کرده‌ایم.

 همه ما می‌دانیم که پرستاری شغل سختی است اما با وجود این باز هم نمی‌شود مثل خود پرستارها از شرایط ویژه و زیان‌آور این شغل صحبت کرد. برای همین دوست داریم قبل از همه‌‌چیز کمی درباره شغل‌تان به ما بگویید؛ اینکه چطور می‌شود کسی با همه این سختی‌ها و مشکلات باز هم این همه سال به این‌کار ادامه بدهد و خسته نشود.

خب، دیدن درد‌کشیدن هر موجود زنده‌ای، خصوصا انسان، سخت است. ما تقریبا هر لحظه و هر ساعت شاهد این صحنه‌ها هستیم. شما فرض کنید یک فرد عادی وقتی یک ساعت در محیط بیمارستان قرار می‌گیرد چقدر به لحاظ روحی و احساسی تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد، حالا این را مقایسه کنید با شغل ما که سال‌ها، هر لحظه و ثانیه‌اش با چنین لحظه‌هایی سپری می‌شود؛ به همین‌خاطر بارها شده که وقتی من از بیمارستان با چهره‌ای درهم به خانه برگشته‌ام، در خانه متوجه شده‌اند که روز سختی داشته‌ام. خب، این مسئله هم در روحیه من و هم خانواده‌ام اثر خودش را می‌گذارد؛ خصوصا در بخش ما که مختص بیماران مبتلا به سرطان است. بیماری سرطان، هم برای بیمار، هم خانواده و هم کادر بیمارستان سخت است. بنابراین اگر پرستار شغلش را دوست نداشته باشد، هرگز دوام نمی‌آورد؛ چراکه حرفه سختی دارد و صحنه‌های ناخوشایند بسیاری می‌بیند. پرستاری که تنها روپوش سفید‌ پوشیدن و پشت استند ایستادن نیست. لحظات سخت بسیاری پیش روی پرستارهاست.

معمولا چه آسیب‌هایی پرستارها را تهدید می‌کند؟

پرستاری آسیب‌های روحی، روانی و جسمانی بسیاری دارد. نمونه‌اش درد کشیدن یا مرگ بیماران و شب‌بیداری‌های طولانی است.گاهی پیش می‌آید که پرستارها هم مثل دیگر اقشار، بیرون از محل کار، مشکلات بسیاری داشته‌اند و هنگامی که در محل کار حاضر می‌شوند و در مواجهه با بیماران باید گرفتاری‌های خودشان را فراموش و با حوصله به بیماران رسیدگی کنند. ما تقریبا از همه طرف تحت فشار روحی هستیم و برای همین است که گاهی ممکن است بین ما و همراهان بیمار مشکلاتی پیش بیاید که امیدوارم همه مردم ما را در آن لحظه‌های سخت درک کنند.

با همه این سختی‌ها انگار حقوق و دستمزد زیادی هم به پرستارها پرداخت نمی‌شود.

این واقعیت دارد. متأسفانه جامعه ما یک جامعه پزشک‌سالار است و به همین دلیل در نظام پرستاری، با وجود تغییرات صورت‌گرفته، به حقوق پرستارها آن‌طور که باید، توجه نمی‌شود. دستمزد پرستاران با زحمتی که می‌کشند تناسب ندارد؛ به این معنا که سختی کار آنها در نظام درمانی، با آنچه پرداخت می‌شود، برابری نمی‌کند. البته ناگفته نماند که بسیاری از ما، این معضلات را پذیرفته‌ایم؛ مثلا اینکه شب‌ها هم باید به بیماران رسیدگی کنیم. اما مسائل مادی هم اهمیت بسیاری دارد. یک پزشک در طول ۲۴ساعت، در بیشترین حالت، ۳۰دقیقه در کنار بیمار می‌ماند، اما مراقبت از بیماران در باقی ساعات شبانه‌روز به‌عهده دیگر پرسنل بخش‌ها، به‌خصوص پرستارهاست.

شما در طول دوران خدمت، در چه بیمارستان‌هایی مشغول بوده‌اید و چطور با مهدی شادمانی آشنا شدید؟

در بیمارستان‌های زیادی مشغول بوده‌ام. اما بیشتر سال‌های کاری‌ام را یعنی از سال۷۶ در بیمارستان «بقیه‌الله» گذرانده‌ام. آقای شادمانی را هم از همانجا می‌شناسم. او در ششم تیرماه امسال در بخشی که من در آن مشغول بودم، بخش D8 که مختص بیماران مبتلا به سرطان است، بستری شده بود. در این بخش، بیمارانی که اصطلاحاً «اِند اِستیج»End Stage  هستند بستری می‌شوند که بیماری‌شان در مراحل بسیار پیشرفته است. اکثر بیمارانی که در این بخش نگهداری می‌شوند امید کمتری به زندگی دارند و غالباً خودشان به وضعیت خودشان آگاهند. اما درباره مهدی شادمانی، باید بگویم که من و همکارانم هرروز چیزهای جدیدی از او می‌آموختیم. یکی از وظایف پرستارها در این بخش، روحیه‌دادن به بیماران است؛ اما گاهی او این روحیه را به ما می‌داد. هر زمان که در بخش بودیم، حتماً به دیدنش می‌رفتیم و با او گپ می‌زدیم. مهدی واقعا شخصیت ارزشمندی داشت؛ مردی صبور و مهربان بود که در طول مدت درمان، هیچ‌کس، هیچ‌گونه ناملایمت و عصبانیتی از او ندید. تمام کارکنان بخش، پرستارها، بهیارها، کمک‌بهیارها و همه‌، با مهدی و خانواده‌‌اش احساس صمیمیت و نزدیکی می‌کردند. مهدی شادمانی هم با پرسنل درمان، همکاری می‌کرد و به آنها اعتماد داشت. اگر طول مدت بستری‌شدن بیماری بیش از حد معمول شود، وضعیت نامطلوبی به‌وجود می‌آید که هم برای بیمار و هم برای کارکنان خسته‌کننده می‌شود اما در مورد او این‌طور نبود؛ نه او از ما خسته بود و نه ما از مهدی. حتی گاهی پرسنل بخش از ورود همراهان به اتاق جلوگیری می‌کردند تا استراحت خوبی داشته باشد.

می‌شود کمی درباره بیماری مهدی شادمانی بیشتر توضیح ‌دهید.

مهدی یک سارکوم در ناحیه عضلات ران داشت؛ سرطانی که ناحیه لگن و پا را کاملاً در برگرفته بود و تنها راه برای کنترل آن، جلوگیری از انتشار بیماری به سایر نقاط بدن بود، اما خب، بیماری پیشرفت کرده بود و دیگر نمی‌شد کاری کرد.

انگار ارتباط شخص شما با مهدی ویژه‌تر بود. حتی شما در مراسم تشییع او هم حضور داشتید و این برای کسانی که شما را در بیمارستان دیده بودند عجیب بود چون تا حالا به‌خاطر نداشتند پرستاری به‌خاطر بیمارش حتی در مراسم تشییع هم حضور پیدا کند.

در بخش ما بسیاری از بیماران از ادامه زندگی ناامید هستند، به همین دلیل، بعضی‌اوقات به اتاق‌ آنها می‌روم و با آنها صحبت می‌کنم و سعی می‌کنم به آنها روحیه بدهم، اما وقتی به اتاق مهدی مراجعه کردم اثری از ناامیدی نبود، او بیشتر به من امید می‌داد. برای همین خیلی وقت‌ها می‌رفتم و پای صحبت‌های مهدی می‌نشستم. مهدی شادمانی انگیزه، ایمان، تحمل و اراده‌ای قوی داشت، به خانواده‌اش عشق می‎‌ورزید و همیشه شاکر خدا بود. او بیماری‌اش را پذیرفته و با آن کنار آمده بود و از ابتلا به آن اظهار ناراحتی نمی‌کرد، به‌طوری که بیماری برای او دردی دوست‌داشتنی بود.  اما تا جایی که من متوجه شدم عمده ناراحتی مهدی از دردها و مشکلات مردم بود. کاستی‌ها، کمبودها و ناملایمات، بیش از درد بیماری او را می‌رنجاند. مهدی عاشق برنامه نود بود. خاطرم هست یک‌بار که وزیر ورزش به عیادتش آمده ‌بود، به شوخی بحث ادامه پخش برنامه‌ «نود» مطرح شد و همکارانش به وزیر گفتند:«‌اگر پخش برنامه نود، از سر گرفته شود، بیماری مهدی بهبود پیدا می‌کند!»

«کد ۹۹» در بخش مراقبت‌های ویژه، چه معنایی دارد؟ انگار شما یک‌بار از صدور این کد برای مهدی جلوگیری کردید. درست است؟

خب، زمانی که وضعیت جسمانی و حیاتی یکی از بیماران رو به وخامت برود، طوری که تعداد ضربان قلب کاهش پیدا کند و احتمال مرگ بسیار زیاد باشد، کد۹۹ با تشخیص پزشک و سرپرستار، برای بیمار صادر می‌شود که در این وضعیت، به حضور تیم احیای قلب و ریه، پزشک قلب، پزشک بیهوشی، سوپروایزر آموزشی بیمارستان و کادر اتاق عمل نیاز می‌شود؛ حتی تمام آسانسورهای بیمارستان هم برای ‌بموقع‌رساندن (تا ۵دقیقه) تیم‌ها هماهنگ می‌شوند. در موقعیت مهدی شادمانی، یک‌روز که حالش مساعد نبود، خودش به همراه خانواده و بستگانش، درخواست  کردند که برایش کد۹۹ را صادر کنیم بلکه کمتر درد بکشد. اما صدور کد در آن شرایط اصلا به نفع مهدی نبود و باعث از دست رفتنش می‌شد. به همین‌خاطر من با توافق پزشک، از صدور کد۹۹ صرف‌نظر کردم و این تصمیم کمک کرد تا مهدی، چند‌هفته بیشتر در کنار ما بماند.

چرا درنظر برخی از مردم، پرستارها افرادی عصبی و بی‌مسئولیت هستند؟ آیا چنین تصوری واقعیت دارد؟

نه، اینطور نیست. نحوه نگاه همراهان بیمار به بیماری عزیزشان بیشتر عاطفی‌ است تا تخصصی، اما پرستارها و پرسنل بیمارستان سعی می‌کنند با نگرشی دقیق، منطقی و تخصصی با بیماری برخورد کنند و همین مسئله باعث اصطکاک بین مردم و پرستارها می‌شود. گاهی همراهان هرکاری می‌کنند تا بیمار و عزیزشان سختی و درد کمتری بکشد اما گاهی به نفع بیمار نیست و قطعاً کادر درمانی تلاش می‌کنند تا مراجعین سلامتی‌شان را پس بگیرند.

آیا بی‌مسئولیتی‌ها و کم‌کاری‌هایی که به‌ندرت از سوی بعضی از پرسنل بیمارستان دیده می‌شود، با وجود مشغله‌های آنها، قابل دفاع است؟ اگر پرستاری برخورد نامناسبی با بیمار داشته باشد، با او برخورد می‌شود؟ 

پس از اتمام مراحل ترخیص بیمار، برگه‌ای در اختیار مراجعان قرار می‌گیرد که درصورت بروز مشکل، می‌توانند عدم‌رضایت‌شان از بیمارستان و کادر را اعلام کنند. علاوه بر آن، یک منشور حقوقی و رفتاری برای طرفین(کادر بیمارستان و مراجعان) وجود دارد که اگر خلاف آن عمل شود، طرفین می‌توانند شکایت خود را به ریاست بیمارستان برسانند. معمولاً تنها درصورتی‌که بیماری به پرستار آسیب و صدمه فیزیکی وارد کند، محکوم می‌شود و باقی تعارضات معمولاً درون بیمارستان حل می‌شوند.

شما ۳۰سال است که پرستار هستید و در پایان این ‌ماه بازنشسته می‌شوید، برنامه‌ای برای آینده دارید؟ آیا فعالیت‌تان را در این عرصه ادامه می‌دهید؟

بله، حتماً ادامه می‌دهم. کما اینکه همواره بسیاری از وسایل کمک‌های اولیه را با خود به همراه دارم تا درصورت بروز هرگونه مشکل، به همنوعانم کمک‌ کنم.

شوخی با وزیر

خاطرم هست یک‌بار که وزیر ورزش به عیادتش آمده ‌بود، به شوخی بحث ادامه پخش برنامه‌ «نود» مطرح شد و همکارانش به وزیر گفتند: اگر پخش برنامه نود، از سر گرفته شود، بیماری مهدی بهبود پیدا می‌کند!

عشق به خانواده

وقتی به اتاق مهدی مراجعه کردم اثری از ناامیدی نبود، او بیشتر به من امید می‌داد. برای همین خیلی وقت‌ها می‌رفتم و پای صحبت‌های مهدی می‌نشستم. مهدی شادمانی انگیزه، ایمان، تحمل و اراده‌ای قوی داشت و به خانواده‌اش عشق می‎‌ورزید.

پرستار مهدی شادمانی,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,رسانه

newspaper.hamshahri.org
  • 9
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
یان کوم بیوگرافی یان کوم؛ بنیانگذار برنامه واتس اپ

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۷۶

محل تولد: اوکراین، کی یوف

ملیت: آمریکایی

حرفه: تاجر، برنامه نویس، کارآفرین

دلیل شهرت: راه اندازی واتساپ

ثروت: ۱۵/۱ میلیارد دلار

ادامه
جلال الدین مارشاریپوف بیوگرافی جلال الدین مارشاریپوف بازیکن قوی ازبکی

تاریخ تولد: ۱ سپتامر ۱۹۹۳

محل تولد: گرگانج، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: استقلال تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
بیوگرافی و اشعار عثمان بختیاری زندگینامه عثمان بختیاری شاعر سده پنجم و ششم

تاریخ تولد: بین سال های ۴۵۷ تا ۴۶۹ هجری قمری

ملیت: ایرانی

زمینه فعالیت: شاعر و حماسه سرا

آثار: شهریار نامه - هنرنامه یمینی

وفات: بین سال‌ های ۵۱۲ تا ۵۴۸

ادامه
ابو حتوف بن حارث انصاری زندگینامه ابوحتوف بن حارث انصاری از دشمنی با امام علی تا شهادت در کربلا

محل زندگی: کوفه

دوران زندگی: همزمان با دوران زندگی امام حسین (ع)

از یاران: امام حسین (ع)

شهادت: روز دهم محرم

ابو حتوف بن حارث انصاری در سپاه عمر سعدزندگینامه ابو حتوف بن حارث انصاری

ادامه
محمد نادری بیوگرافی محمد نادری بازیگر سینما و تلویزیون

تاریخ تولد: ۱۰ تیر ۱۳۵۷

محل تولد: اردبیل

حرفه: بازیگر، فیلمنامه نویس، صدا پیشه، مجری

تحصیلات: کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس

آغاز فعالیت: ۱۳۸۸ تاکنون

ادامه
محمد بن راشد آل مکتوم بیوگرافی محمد بن راشد آل مكتوم حاکم موفق دبی

تاریخ تولد: ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۵

محل تولد: دبی

ملیت: امارات متحده عربی

لقب: والاحضرت شیخ محمد

حرفه: حاکم دبی

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش