
اقتصاد۲۴ نوشت: هر سال با فرا رسیدن آخرین جمعه ماه نوامبر، جهان شاهد رویدادی است که میلیونها نفر را در سراسر کشورها به خیابانها، فروشگاهها و پلتفرمهای آنلاین میکشاند.
بلک فرایدی، سنتی آمریکایی که ریشه در دهه شصت میلادی دارد، یکی از مهمترین مناسبتهای خرید در جهان است؛ روزی که از نیمهشب آغاز میشود و مردم ساعتها در صفهایی طولانی ایستاده و منتظر باز شدن درهای فروشگاهها میمانند. این روز آغاز فصل خرید کریسمس است. زمانی که فروشگاهها برای آنکه همه اقشار جامعه امکان خرید هدایا و مایحتاج سال نو را داشته باشند، تخفیفهایی واقعی و قابلتوجه ارائه میکنند.
بلک فرایدی در آمریکا نهتنها بخشی از اقتصاد، بلکه بخشی از فرهنگ است؛ فرهنگی که در آن تخفیفهای بزرگ نقشی اجتماعی دارند و موجب میشوند هیچکس در آستانه سال نو از خریدهای اساسی محروم نماند.
دلیل نامگذاری جمعه سیاه چیست؟
روایتهای متفاوتی درباره دلیل نامگذاری این روز وجود دارد؛ برخی میگویند ترافیک عجیب و ازدحام شدید شهرها در این روز موجب شد پلیس فیلادلفیا این نام را روی آن بگذارد. روایت مرسومتر، اما این است که فروشگاهها که معمولا بخش زیادی از سال «در وضعیت قرمز» یا به بیانی دیگر، زیانده بودند، در این روز با حجم عظیم فروش «وارد وضعیت سیاه» یا همان سوددهی میشدند.
به هر حال، بلک فرایدی در آمریکا یک کارکرد مشخص دارد و آن ایجاد فرصت خرید سال نو برای طبقات مختلف با تخفیفهای واقعی و سنگین است. در این روز نهفقط کالاهای لوکس، بلکه مایحتاج ضروری نیز ارزان میشود تا هیچکس از امکان خرید کریسمس جا نماند.
تاریخ بلک فرایدی ۱۴۰۴ در ایران
بلک فرایدی در تقویم میلادی آخرین جمعه ماه نوامبر است؛ یعنی فردای جشن شکرگزاری در آمریکا. این تاریخ هر سال بین ۲۳ تا ۲۹ نوامبر جابهجا میشود. در تقویم شمسی نیز این روز معمولاً در بازه ۲ تا ۹ آذر قرار میگیرد. به همین دلیل است که موج تبلیغات «جمعه سیاه» در ایران معمولا از اوایل آذر ماه اوج میگیرد.
تولد نسخه ایرانی بلک فرایدی
این سنت پرهیجان، وقتی به ایران رسید، شکل دیگری به خود گرفت. بلک فرایدی در ایران از دل فروشگاههای آنلاین سر باز کرد. در سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵، دو پلتفرم دیجیکالا و بامیلو بلک فرایدی را به مخاطبان ایرانی معرفی کردند. پلتفرمهای ایرانی با تبلیغات فراگیر و کمپینهای رنگارنگ، واژه «جمعه سیاه» را وارد ادبیات خرید در ایران کردند. بیلبوردهای شهری، پیامکهای تبلیغاتی و بنرهای اینترنتی، برای اولین بار تجربه جمعه سیاه را برای کاربران ایرانی ساختند و به مرور نهتنها در فروشگاههای مجازی بلکه در فروشگاههای کوچک و بزرگ سطح شهر نیز تکثیر و تبدیل به یک مناسبت پرکلیک، پرهیاهو و البته پرابهام شد.
با گذشت چند سال، بلک فرایدی ایرانی به پدیدهای تبدیل شد که ظاهرش همان است که در آمریکا دیده میشود، اما محتوایش از اساس متفاوت. در نسخه اصلی این سنت، تخفیفها برای این است که مردم بتوانند خریدهای سال نو خود را با هزینه کمتر انجام دهند، اما در ایران، بلک فرایدی بیشتر شبیه یک رویداد نمایشی است. بسیاری از مردم تجربه کردهاند که قیمت کالاها چند روز قبل از جمعه سیاه افزایش مییابد و سپس با برچسب تخفیف، دوباره به همان قیمت همیشگی فروخته میشود. پدیدهای که به اصطلاح «تخفیف صوری» یا «تخفیف نمایشی» میگویند. از سوی دیگر، بسیاری از تخفیفها روی کالاهایی ارائه میشود که لزوما اولویت مصرفکننده ایرانی نیست؛ کالاهایی که گاهی کیفیت متوسط و گاهی تاریخ مصرف نزدیک دارند.
اگر از زاویه فرهنگی نیز نگاه کنیم، بلک فرایدی در ایران هیچ نسبت مشخصی با زندگی مردم ندارد. در آمریکا این روز بخشی از زنجیرهای است که از جشن شکرگزاری آغاز و با کریسمس پایان مییابد؛ یعنی اتفاقی در دل سنتها و مناسک یک جامعه. اما در تقویم ایران این روز نه پشتوانه تاریخی دارد و نه نیاز اقتصادی مشخصی را پاسخ میدهد. مردم تنها به واسطه تبلیغات گسترده فروشگاهها وارد این موج میشوند؛ تبلیغاتی که عملا به جای ایجاد فرصت اقتصادی، بیشتر به سود فروشندگان و پلتفرمها تمام میشود تا مصرفکننده.
تناقض بزرگتر وقتی آشکار میشود که نسخه ایرانی بلک فرایدی را کنار مهمترین مناسبت خرید مردم کشور یعنی نوروز بگذاریم. در حالی که فلسفه وجودی بلک فرایدی این است که اقشار مختلف جامعه بتوانند خریدهای سال نو خود را با قیمت پایین تهیه کنند، در ایران نزدیک نوروز درست عکس این اتفاق میافتد؛ قیمت پوشاک، آجیل، شیرینی و لوازم خانگی افزایش مییابد و خانوادهها با فشار مالی مضاعفی روبهرو میشوند. بسیاری از مردم که درگیر مخارج سفر، عیدی، تغییر دکوراسیون یا خرید لباس عید هستند، نهتنها هیچ تخفیفی دریافت نمیکنند، بلکه باید هزینههایی بهمراتب بالاتر از روزهای معمول سال بپردازند. اینجا دقیقا همان نقطهای است که بلک فرایدی ایرانی ماهیت خود را از دست میدهد و تبدیل میشود به یک تقلید کمعمق از یک سنت بزرگ.

نسخه بومی بلک فرایدی باید چگونه باشد؟
پرسش کلیدی این است که چرا یک سنت جهانی که فلسفهای کاملا مشخص دارد، در ایران به شکلی بیریشه و نامتناسب اجرا میشود؟ پاسخ را باید در ساختار اقتصادی، تورم مزمن و همچنین عادت تاریخی بازار ایران جستوجو کرد. بازار ایران به دلیل تورم بالا دائما دچار تغییر قیمت است؛ بنابراین ایجاد تخفیف واقعی نهتنها سخت، بلکه در بسیاری از موارد غیراقتصادی و غیرمنطقی است. در مقابل فروشندگان هم میتوانند هر کالایی را با هر قیمتی عرضه کنند و باز هم نام تخفیف بر آن بگذارند. از این رو از تخفیفها به عنوان ابزار بازاریابی استفاده میشود در حالی که گاهی واقعیت ندارد و تنها برای تحریک خرید طراحی شده است.
با این حال، این نقد بدین معنا نیست که مردم به دنبال تخفیف نیستند یا بلک فرایدی پتانسیل مفید بودن ندارد. برعکس، استقبال گسترده مردم از این سنت وارداتی نشان میدهد که جامعه نیاز واقعی به روزهایی برای خرید مقرونبهصرفه دارد؛ نیاز به اینکه حداقل برای یکبار در سال، کالاهای ضروری با قیمت مناسبتری عرضه شوند. جای نقد اینجاست که چرا چنین کمپینی در زمان نیاز واقعی جامعه یعنی نزدیک نوروc برگزار نمیشود؟ چرا در روزهایی که خانوادهها زیر بار هزینههای عید قرار دارند، فروشگاهها حاضر نیستند همان تخفیفها را ارائه کنند؟ این تناقض نشان میدهد بلک فرایدی در ایران بیش از آنکه ابزار عدالت اقتصادی باشد، یک مناسبت تبلیغاتی است؛ یک ویترین پر زرقوبرق که نه به سنت ما تعلق دارد و نه به نیازهای واقعی مردم پاسخ میدهد.
شاید اگر قرار باشد بلک فرایدی در ایران معنا پیدا کند، باید بازتعریف شود. باید از یک تقلید صرف خارج شود و تبدیل شود به نوعی حمایت اقتصادی از مصرفکننده. شاید مناسبتر باشد که حراج بزرگ ایران نه آخرین جمعه نوامبر، بلکه در روزهایی نزدیک به نوروز برگزار شود؛ زمانی که خانوادهها واقعا به خرید نیاز دارند. تنها در این صورت است که نسخه جمعه سیاه ایرانی میتواند به سنتی مفید تبدیل شود، نه صرفا یک موج تبلیغاتی که هر سال میآید، هیجان میآفریند و بعد خاموش میشود بدون آنکه اثری ماندگار بر رفاه مردم بگذارد.
- 14
- 4










































