پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۱۰ - ۱۳ شهریور ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۶۰۳۵۳۴
اصناف و قیمت ها

گشتی در بازار لوازم التحریر تهران؛ بابا دفتر نیاورد

لوازم التحریر,اخبار اقتصادی,خبرهای اقتصادی,اصناف و قیمت

«پدری دیدم دفتر از دست پسر کوچکش درآورد و گفت پول ندارم بخرم.» فروشنده قدیمی جلوی مغازه کوچکش راه می‌رود و با اولین سؤال من در مورد قیمت‌ها به زمین و زمان فحش می‌دهد و از کم شدن مشتری ناله می‌کند.

 

امسال در آستانه مهرماه و بازگشایی مدارس اوقات لوازم‌التحریر فروش‌های بازار بین‌الحرمین تهران حسابی تلخ است. بازاری بی‌رونق و گران که خریداری ندارد. این روزها از شور و هیجان کودکان کلاس اولی که خوشحال با بغلی پر از دفتر رنگی از بازار بیرون می‌آمدند خبری نیست. اما تا بخواهید پر از پدر و مادرهایی است که با چشمانی نگران برای خرید تک تک اجناس بارها قیمت می‌گیرند تا ارزان‌ترین را بخرند؛ این پاک کن چند؟ این مداد چند؟ این دفتر چهل برگ چند؟

 

از راهروهای قدیمی بازار بزرگ تهران به سمت مسجد امام و از آنجا به بازار بین الحرمین می‌روم. جایی که بورس لوازم‌التحریر است و این روزها باید شلوغ و پر رونق باشد اما نیست. از ورودی بازار در اولین مغازه می‌ایستم و از وضع خرید و فروش می‌پرسم. پیرمردی با چشمان درشت و موهایی سفید مشغول حرف زدن با حاج محمود است. حاج محمود متین وارد‌کننده است و عصبانی از وضعیت ترخیص اجناس در گمرگ: «از عید تا حالا همه چیز ۱۳۰ درصد گران شده. جنس آورده‌ایم با دلار ۴هزار و ۲۰۰ تومان اما گمرگ مانده و الان می‌گویند باید با دلار هشت هزارتومانی حساب کنی تا اجازه ترخیص بدهیم.»

 

مرد فروشنده ادامه می‌دهد: «الان ماژیک وایت برد که من دارم قیمت می‌گیرم شده جعبه‌ای ۳۶هزارتومان درحالی که ۱۲ تا ۱۳هزارتومان بود. یکی دو ماه پیش شد ۲۲ تومان اما یکدفعه شد ۳۶ هزار تومان واقعاً غیرقابل توجیه است. یعنی هر دانه ماژیک هزارتومانی شده ۳ هزار تومان. ما که هزار و ۵۰۰ فروخته‌ایم از کجا بیاوریم ۳ تومان بخریم؟»

همراه محمود متین داخل پاساژ کوچکی می‌رویم و طبقه دوم، در دفتر کارش می‌نشینیم.

 

او با ۵۰سال سابقه کار در بازار، از جمله قدیمی‌های این صنف است: «هر کی صبح زودتر از خواب بلند شد برای خودش قانون می‌گذارد. با این وضعیت ما دیگر نمی‌توانیم جنس به بازار بدهیم. قبلاً خودکار می‌آوردم ۵۰۰ تومان الان شده هزار تومان خب مردم چطور بخرند؟ در همه این سال‌ها این‌طور بازاری ندیده‌ بودم. ما دوران قطعنامه هم کار می‌کردیم ولی اوضاع این همه بد نبود.»

 

متین، دفتر قیمت‌ها را از کشو بیرون می‌آورد و با پوزخندی خط‌خوردگی‌هایش را نشان می‌دهد که مثل نموداری ترسناک روند افزایش قیمت‌ها را می‌شود روی آن دنبال کرد: «قبلاً می‌گفتیم گران می‌خریم گران می‌فروشیم ولی الان گران می‌خریم اما باز گران‌تر می‌شود. الان مداد رنگی مارک پیکاسو که ۱۲ هزار تومان بود شده ۳۶ هزارتومان...» متین از همه چیز شکایت دارد و دائم نگران آینده است. آینده‌ای که این روزها به بحث اصلی دورهمی‌ها و گفت و گوهای خیابانی تبدیل شده. از دفتر او بیرون می‌آیم. از بالا خلوتی بازار را بهتر می‌توانم ببینم.

 

چند مغازه جلوتر، وارد مغازه دفترفروشی آقای مشهدی می‌شوم که از سال ۷۲ در این حجره کار می‌کند. او عمده فروش است و از بالا رفتن قیمت می‌گوید: «دفتر ۲۰۰ برگ که ۵ هزارتومان بوده شده ۱۱ - ۱۰ هزار تومان. دفتر صد برگ بوده ۲ هزار و ۵۰۰ تومان، شده ۶هزارتومان... در واقع همه چیز دوبرابر شده و بر همین اساس فروش خیلی پایین آمده. همیشه این موقع اینجا پر از خبرنگار بود و می‌آمدند عکس می‌گرفتند. ولی الان پایین را ببین! وضعیت بدی است. تازه می‌گویند این وضعیت خوب است و از این بدتر هم می‌شود. جنس‌های الان مال دلار ۴ تومان و ۵تومان است نه دلار ۱۰ هزار تومانی.»

 

پایین پاساژ دور تا دور پر از مغازه‌های فروش لوازم‌التحریر است اما خلوت و هر کدام تک و توک مشتری دارند. مشتری‌هایی که بیشتر قیمت می‌گیرند تا اینکه بخرند. خیلی‌ها حال حرف زدن هم ندارند. زنی مشغول خرید است و همسرش پشت سرش ایستاده و پسر کوچکش را روی دوش‌ گرفته. از آنها می‌پرسم قیمت‌ها چطور است؟ زن می‌گوید: «پارسال با تقریباً صد تومان همه چیز خریدم اما امسال چهارتا تیکه خریده‌ایم شده ۱۰۰ تومان تازه کلی جنس دیگر هم مانده که باید برای پسر و دخترم بخرم.»

 

پا شل می‌کنم تا با خریداران بیشتری حرف بزنم. مردی با سه دختر قد ونیم قد و همسرش مشغول خرید است اما یکدفعه از جمع جدا می‌شود و با سری پایین شروع می‌کند به قدم زدن. او که بعد از عید امسال به خاطر تعدیل نیروی شرکتی که در آن کار می‌کرده از کار بیکار شده می‌گوید: «قیمت‌ها حسابی بالاست. اقلاً ۵۰ درصد بالا رفته.

 

ماهم مجبوریم دنبال ارزان‌ترین باشیم و دیگر به کیفیت نگاه نکنیم همین که کمی ارزان‌تر باشد کافی است.» نگاهی به خانواده می‌اندازد و وقتی بر می‌گردد می‌شود حلقه اشک را در حدقه چشمانش دید. حرفی نمی‌زنم تا اینکه خودش می‌گوید: «چی بگویم؟ نمی‌دانم باید چکار کنم؟ فقط زنده‌ایم آقا، فقط زنده‌ایم.»

 

تقاطع بازار و پاساژ جواهریان فروشنده‌ای با اولین سؤالم از مغازه بیرون می‌زند و آنقدر عصبانی می‌شود که ترس برم می‌دارد: «چی می‌خواهی بنویسی؟ همه چیز علنی شده عمو... ولش کن... نه آقا بازار این شکلی نمی‌شود... یک نایلون می‌دهم دست مردم می‌شود ۷۰ هزار تومان. به خدا رویم نمی‌شود. خدا بردار نیست. به خودم می‌گویم خدایا چی دادم دست مردم که آنقدر شد؟ غصه‌ام می‌گیرد.

 

هیچ وقت اینجوری نبوده. چند تا خودکار جوهر پس داده را انداختم توی آن کارتن و دیدم مردم همه را برداشتند. به یکی گفتم جوهر پس داده و به درد نمی‌خورد اما با خجالت گذاشت توی جیبش. پدرها جلوی بچه خجالت می‌کشند. هر روز این چیزها را می‌بینیم. پدری از دست بچه دفتر را درمی‌آورد، می‌گوید نگیر نمی‌خواهد. می‌خواستم بگویم مجانی بگیر برو... بخدا اگر ببینم کسی از من دزدی می‌کند هم چیزی نمی‌گویم... ما یک زمانی با ۱۰ میلیون مغازه را پر می‌کردیم الان با صد میلیون هم نمی‌شود.»

 

بازار افتضاح است، هیچ وقت این شکلی نبود، قیمت‌ها بالاست،... جملاتی که دائم تکرار می‌شود. مردی که مشغول خرید است و او را در بیشتر مغازه‌هایی که سر زده‌ام می‌بینم، جلو می‌آید و می‌گوید: «یک دفتر نقاشی با یک مداد رنگی تا حالا شد ۴۰ هزار تومان. جامدادی، مگر جامدادی چیست که قیمتش شده ۶۰ هزارتومان؟ یک تکه پارچه یک زیپ مگر می‌شود آنقدر گران باشد؟ کیف... آقا یک کیف ساده که دوسال دوام داشته باشد ۲۰۰هزارتومان... هرچی ما با کم پولی بزرگ شدیم ولی بچه‌های ما با پر پولی هم بزرگ نمی‌شوند.»

 

از بازار بیرون می‌آیم و جلوی در بالاخره مردی را می‌بینم که با خنده مشغول حرف زدن با دختر کوچکش است با یک نایلون پر لوازم‌التحریردر دست. مثل کورسوی امیدی به سمتش می‌روم تا شاید چند جمله امیدوارکننده برای گزارشم پیدا کنم. او می‌گوید: «اوضاع قیمت‌ها که وحشتناک است.

 

دو تا دفتر و دو جعبه مداد خریدیم با یک مداد رنگی شد ۱۱۲ هزار تومان. دارد می‌رود کلاس اول و چون کلاس اولی است باید بخریم، نمی‌شود گفت نه چون مجبوریم. شما فکر کن روز اول مدرسه اگر وسایلش خوب نباشد بچه چه حالی پیدا می‌کند؟» از او دور می‌شوم و از بازار بیرون می‌آیم. به فواره‌های وسط صحن مسجد امام خیره می‌شوم. به کودکانی فکر می‌کنم که شروع مدرسه را بدون لوازم‌التحریر شروع می‌کنند. به آن مرد بغض آلود که گفت: «نمی‌توانم همه لوازمی که سه دخترم برای مدرسه رفتن می‌خواهند بخرم، حتی نمی‌دانم در جوابشان چه بگویم؟» / محمد معصومیان

 

توزیع بسته لوازم‌التحریر بین دانش‌آموزان / پرداخت هزینه ثبت‌نام کتب درسی
مدیرکل حمایت‌های اجتماعی کمیته امداد امام خمینی (ره) کشور از توزیع بسته‌های لوازم التحریر بین همه دانش‌آموزان تحت پوشش این نهاد، تا قبل از آغاز سال تحصیلی خبر داد.

 

مجید زارع‌فرد در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه حدود ۳۱۰ هزار دانش‌آموز در مقاطع مختلف تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) قرار دارند، گفت: این افراد در مناطق محروم یا عادی ساکن هستند و قرار است بین همه دانش‌آموزان تحت پوشش یک بسته لوازم التحریر به ارزش ۱۰۰ هزار تومان توزیع شود که شامل بیش از ۲۰ قلم لوازم التحریر مانند کیف، دفتر و ... است. این اقلام در دو نوع بسته متفاوت برای مقطع ابتدایی و متوسطه و متناسب با نیازهایشان طراحی شده است. 

 

وی در ادامه اظهار کرد: نیمی از اعتبار مورد نیاز برای بسته لوازم التحریر دانش‌آموزان تحت پوشش از محل منابع کمیته امداد کشوری تامین شده و نیمی دیگر نیز از محل درآمدها، جشن عاطفه‌ها،کمک حامیان و خیرین هر استان تأمین می‌شود. در ۱۴ استان محروم کشور برای ۵۰ هزار تومان اعتبار مورد نیاز برای هر بسته با بخش محرومیت‌زدایی سپاه و خیریه حضرت رقیه (س) هماهنگ شده و آنها مسئولیت تهیه حدود ۵۰ هزار بسته برای این مناطق را برعهده گرفته‌اند. چراکه ممکن بود در این مناطق مشارکت مردمی به میزان کمتری باشد و به این ترتیب با بخش محرومیت زدایی سپاه تفاهمی امضاء شد. به این ترتیب نیازی نیست در این استان‌ها از مشارکت کمیته امداد استان و خیرین برای تهیه اعتبار مورد نیاز بسته‌ها استفاده شود. 

 

وی با اشاره به اینکه بسته‌های لوازم التحریر دانش‌آموزان تحت پوشش کمیته امداد در حال توزیع است، اظهار کرد: تاکید ما این است که تا قبل از بازگشایی مدارس این بسته‌ها بهدست دانش‌آموزان برسد و کالاهای تهیه شده حتما باید از اجناس ایرانی و با کیفیت باشند.

 

زارع فرد در ادامه از پرداخت هزینه ثبت نام کتب درسی دانش‌آموزان تحت پوشش خبر داد و گفت: مبلغی در حدود ۳۰ هزار تومان بابت هزینه ثبت نام کتب درسی هم به استان‌ها پرداخت کردیم که شامل حال همه ۳۱۰ هزار دانش‌آموز تحت پوشش می‌شود و به حساب سرپرست آنها واریز می‌شود.

 

وی در ادامه توضیح داد: در برخی از استان‌ها به دلیل هم افزایی و تعداد زیاد خیرین، ارزش بسته‌های لوازم التحریر در مقطع دبستان به مبلغ ۲۰۰ هزار تومان و در مقطع متوسطه تا ۲۵۰ هزار تومان افزایش یافت. استان‌هایی که درآمد آنها بیشتر است مجاز هستند تا ضمن دریافت مجوز نسبت به افزایش مبلغ ارائه این خدمات به افراد تحت پوشش اقدام کنند. همچنین بعضی از استان‌ها با مراکز مختلف مثل آستان قدس، مرکز اوقاف و مجموعه مراکز نیکوکاری و خیریه‌ها قراردادی بستند و برای تهیه بسته لوازم التحریر بین آنها و کمیته امداد هم‌افزایی اتفاق افتاد. حدود ۲۵ میلیارد اعتبار به استان‌ها فرستاده شده که  ۹.۵  میلیارد ویژه مناطق محروم بوده است.

 

iran-newspaper.com
  • 16
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش