همانطور که پیشبینی میشد استقلال در نقل و انتقالات نیم فصل خروجیهای قابل توجهی داشت و چهرههای شاخصی از این تیم جدا شدند.
پیش از شروع نقل و انتقالات به نوعی از گوشه و کنار شنیده میشد که جدایی برخی بازیکنان از این تیم قطعی است که همینگونه هم شد و بابک مرادی اولین بازیکنی بود که از استقلال به تیم هوادار پیوست. مرادی که به دنبال تجربه بیشتر در لیگ برتر بود، راه تیم دیگری را در پیش گرفت تا شاید در آینده بتواند دوباره در تیمهای بزرگ بازی کند.
بعد از او اما یک جدایی غیرمنتظره در استقلال رخ داد. در حالی که به نظر میرسید آرش رضاوند نیز یکی از بازیکنانی خواهد بود که از استقلال میرود، اما عارف آقاسی که جایگاه ثابتی در ترکیب استقلال پیدا کرده بود نیز از این تیم جدا شد و به همراه رضاوند به فولاد رفت.
این انتقال با حضور صالح حردانی در استقلال همراه شد تا شاید استقلال بازنده این معاوضه نباشد اما بهطور قطع در این برهه نمیتوان گفت که استقلال از این جابهجایی آیا سود کرده یا متضرر شده است. نیم فصل دوم که به پایان برسد با بر جا ماندن آمارها و ارقام میتوان پاسخی روشن به این پرسش داد.
به دنبال خروج این سه بازیکن اما رشید مظاهری نیز از استقلال به سپاهان رفت تا استقلال چهارمین بازیکن شاخص خود را هم از دست بدهد. هرچند که رفتن رشید نیز چندان نامتحمل نبود. مظاهری دوست داشت در تیمی بازی کند که در استقلال چنین امکانی برایش فراهم نمیشد. او حالا عضو باشگاه سپاهان است و احتمالاً جدیترین نقطه ضعیف این تیم را میتواند به نقطه قوت تبدیل کند. البته اگر رشید به لحاظ روانی فرسوده نشده باشد و بتواند در کمترین زمان ممکن خود را آماده و مهیای حضور در نیم فصل دوم لیگ بیست و یکم کند.
رشید مظاهری اما آخرین چهره مهم جدا شده استقلال در لیگ بیست و یکم نبود. متین کریمزاده نیز از استقلال به نساجی رفت. ساکت الهامی، سرمربی نساجی از فصل پیش که متین توانست دروازه این تیم را در قائمشهر باز کند، خواستار جذب بازیکن چپ پای آبیها بود که در نهایت به خواسته خود رسید و توانست این بازیکن را به چنگ آورد.
متین نیز هرگز در تفکرات سرمربی استقلال جایی نداشت و با توجه به اینکه در پست او جعفر سلمانی و ابوالفضل جلالی نیز حضور دارند، بهترین تصمیم جدایی از استقلال بود که این بازیکن در همان مسیر قرار گرفت.
اما در این میان فردین رابط و محمد آزادی هم از استقلال به دیگر تیمها رفتند تا تعداد جدا شدهها در نیم فصل به عدد ۷ برسد. شاید دو بازیکن آخری چندان تأثیری در روند استقلال نداشته باشند اما بدون شک حضور ۵ بازیکن دیگر در ترکیب آبیها میتوانست علاوه بر بالا بردن رقابت، به میزان قابل توجهی دست فرهاد مجیدی را باز نگه دارد تا سرمربی استقلال دغدغه کمتری را احساس کند اما به هر شکل بعید است که فرهاد مجیدی بدون ارزیابی و آیندهنگری اجازه جدایی این بازیکنان را داده باشد. تنها در ماجرای عارف آقاسی سرمربی استقلال صراحتاً اعلام کرد با این جدایی موافق نبوده اما درباره دیگر بازیکنان این نارضایتی صدق نمیکند و فرهاد مجیدی با تمایل کامل نام آنها را در لیست خروج قرار داده است.
حردانی و آمانوف کفه ترازو را سنگین میکنند؟
بدون شک تعدد بازیکنان نمیتواند موفقیت یک تیم را تضمین کند و آنچه در کامیابی تیمها پر اهمیت است اینکه از بازیکنان کلیدی برخوردار باشند. از یاد نمیبریم که پرسپولیس در سالهای اخیر با وجود کمبودهایی که داشت و حتی از نقل و انتقالات نیز محروم بود، نتایج قابل توجهی را با دایره محدودی از بازیکنان خلق کرد. علاوه بر حضور مربیان اثرگذار، بازیکنان کلیدی در این مسیر اثر بسیار گذاشتند. سالها پیش نیز امیر قلعهنویی در سپاهان همین فرایند را رقم زد. این مربی دایره ۱۵ نفره از بازیکنان شاخص را تشکیل داد و از خریدهای اضافه خودداری کرد که این دکترین نیز پاسخگو بود.
حالا نیز ممکن است در نیم فصل دوم در استقلال همین اتفاق رخ دهد و خریدهای کیفی سرپوش بگذارند روی خروج ۷ بازیکن که در نیم فصل جدا شدهاند.
برخی پیشبینی میکنند که صالح حردانی قابلیت تبدیل شدن به یک فوق بازیکن را در استقلال دارد. البته این یک پیشبینی است. درباره عزیزبک آمانوف نیز همین تحلیلها را میشنویم. این ازبک قرار است در پست هافبک میانی به کار گرفته شود؛ درست جایی که حسینزاده حضور دارد. در واقع مجیدی برای یکی از کلیدیترین پستهای خود بازیکنی را جذب کرده که قابلیت حضور در ترکیب اصلی و حتی نیمکتنشینی حسینزاده را داشته باشد. اینکه در فرایند انتخاب ترکیب چنین شود نیز خود مسألهای است که طی زمان پاسخش را خواهد داد اما به نظر میرسد مجیدی و دیگر سیاستگذاران نقل و انتقالاتی باشگاه استقلال بیشتر در پی خریدهای کیفی و آزاد کردن بازیکنانی بودند که فقط برایشان لیست پر میکردند؛ در حقیقت روی خوشبینانه ماجرا این است که به خروج ۷ بازیکن توجهی نشود و ارزش ماندهها و ورودیها بیش از خروجیها تلقی شود.
تغییرات بزرگ در سیستم بازی
حردانی استقلال را به چهار دفاع برمیگرداند
گرچه صالح حردانی قابلیت بازی در پست وینگر راست را هم دارد و میتواند در خط میانی به کار گرفته شود اما فرهاد مجیدی قصد دارد از این بازیکن در پست دفاع راست بهره بگیرد. اگر مجیدی در این مسیر گام بردارد، شکل بازی استقلال نیز دگرگون خواهد شد و سرمربی استقلال باید از چهار هافبک و دو مهاجم مقابل این دفاع چهار نفره استفاده کند. در عین حال نیز تعدد بازیکن در استقلال دست مجیدی را باز میگذارد تا از سه هافبک و سه مهاجم نیز بهره بگیرد اما به احتمال زیاد مجیدی تیمش را با چهار هافبک چیدمان خواهد کرد.
آقای مجیدی همینجا ترمز کن
فرهاد مجیدی در حساسترین فصل مربیگری خود در استقلال قرار دارد. دورانی مهم که اگر بار دیگر با استقلال به قهرمانی لیگ نرسد، برای همیشه شانس مربیگریاش در این باشگاه مردمی را از دست خواهد داد.
هواداران استقلال برای آقا فرهاد ۳ فصل صبر کردهاند؛ از فصلی که جای شفر را گرفت، سپس بعد از استراماچونی سکاندار این تیم شد تا دورانی که مدیران استقلال به این نتیجه رسیدند که با «فکری» به نقطه روشنی نمیرسند و باید دوباره مجیدی را بازگردانند. فرهاد در این ایام دو بار جام قهرمانی حذفی را در فینال از دست داده اما به دلیل سبقهای که در این باشگاه دارد همچنان رأی اعتماد گرفته تا در استقلال به مربیگری ادامه دهد.
آجورلو نیز در اقدامی آیندهنگرانه قراردادی ۳ ساله را با مجیدی به امضا رساند تا هیچ نقطه تنشزایی در ذهن سرمربی آبیها باقی نماند و او با فراغ بال به مربیگری ادامه دهد. در واقع همه عوامل اثرگذار در باشگاه استقلال دست به دست هم دادهاند تا مجیدی به سمت قهرمانی حرکت کند... این فضای امیدوار کننده و کاملاً مهیا اما ممکن است با اشتباهات کلیدی آقای سرمربی به سرعت تبدیل به یک بحران جدی در باشگاه استقلال شود و این تیم را به سمت دره مرگ سوق دهد. آنچه نگرانی را فزونی بخشیده، مصاحبههای نسنجیده و تنشآفرین سرمربی استقلال در کنفرانسهای اخیر است. فرهاد مجیدی بیآنکه دلیل موجهی پشت بیاناتش باشد، موضعگیریهای تندی علیه امیر قلعهنویی کرده است که جای تأمل و شگفتی دارد. شاید مجیدی مدعی شود که در مصاحبههای اخیرش نامی از سرمربی سابق نیاورده باشد و به نوعی راه فرار را برای خودش باز بگذارد اما آدرسهایی که او داد فقط به امیر قلعهنویی ختم میشد.
سرمربی استقلال اما باید دریابد که بیاعتبار کردن قهرمانیهای تیمش در ادوار گذشته بیش از آنکه به سود او باشد، اعتبار باشگاه را زیر پا لگدمال خواهد کرد و مضاف بر آن استقلال را به سمت دایرهای پرحاشیه سوق خواهد داد. اینکه میبینیم هواداران استقلال در فضای مجازی نیز از اظهارات اخیر آقای سرمربی انتقاد میکنند نشان از عمق نگرانی طیف عظیمی از آبیدلان از عواقب اینگونه فاشگوییها دارد که فرهاد مجیدی باید با درک درست این فضای پر از التهاب، فیالفور سیاست خود را تغییر دهد و تا آخر فصل وارد این بازی خطرناک نشود. این بازی نه به سود او است، نه استقلال.
- 12
- 4