جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۳۶ - ۰۶ مهر ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۷۰۳۸۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

وقتی مهران مدیری هم حاشیه امنی برای انتقاد ندارد

​واکنش مهران مدیری به مرگ مهسا امینی, پخش‌نشدن آثار مهران مدیری
​واکنش مهران مدیری به مرگ مهسا امینی و درخواست پخش‌نشدن آثارش از سیما فقط یکی از ابراز همدردی‌های روزهای گذشته بود؛ اما پاسخ به این همدلی و حمله‌ورشدن به مدیری، نشان داد سال‌ها همکاری و سکوت هم گارانتی و حاشیه امنی برای هنرمند و چهره شاخص به وجود نمی‌آورد.

سیامک رحمانی در روزنامه شرق نوشت: واکنش مهران مدیری به مرگ مهسا امینی و درخواست پخش‌نشدن آثارش از سیما فقط یکی از ابراز همدردی‌های روزهای گذشته بود؛ اما پاسخ به این همدلی و حمله‌ورشدن به مدیری، نشان داد سال‌ها همکاری و سکوت هم گارانتی و حاشیه امنی برای هنرمند و چهره شاخص به وجود نمی‌آورد.

درخواست مدیری شاید براساس قراردادهایش قابل‌اجرا نباشد. جای قضاوت درباره خودش و ارزش کارهایش هم اینجا نیست. ولی تندی‌ها و انگ‌هایی که به او زده می‌شود از همان جنس آشناست. گفتن اینکه تو پول کلانی گرفته‌ای و حق نداری حرف بزنی. اینکه چک داشتی و سازمان کمک کرد تا برگشت نخورد.

اینکه اگر صداوسیما نبود الان کی بودی و کجا بودی. بیش از همه این آخری. مثالش علیرضا قزوه، شاعر رسمی کشور که در ادبیاتی باورنکردنی خطاب به مدیری گفته بود: «اگر صداوسیما نبود الان در پایین‌برره بز می‌چراندی!».‌اینکه چنین تعبیری چقدر شایسته است به کنار، مهران مدیری به تأیید آقای قزوه و مدیر سازمان و این وزیر و آن وکیل نیاز ندارد. از او خوشمان بیاید یا نه، در همه دهه‌های اخیر از تأثیرگذارترین چهره‌های رسانه و هنر ایران بوده است. سریال‌هایش جزء پربیننده‌ترین‌ها بوده و خودش از محبوب‌ترین‌ها. اگر نگوییم از برخی جهات محبوب‌ترین.

صداوسیما چه دینی بر گردن مدیری دارد که این هنرمند به گردن سیما ندارد؟ او که هرجا رفته موفق بوده. از سینما تا شبکه نمایش خانگی، گران‌ترین و پربیننده‌ترین کارها را ساخته است. یادمان نرفته وقتی از سیما طرد شد، چطور با «قهوه تلخ» همه رکوردهای فروش را جابه‌جا کرد. با کالایی که دانه‌دانه‌اش در سوپرمارکت فروخته می‌شد و مردم پولش را می‌دادند. 

یادمان نرفته که بابت همین فروش و رقابت با سیما چه خونی به دل مدیران رسانه ملی شد. الان مدیری مدیون سیماست؟ آن‌وقت سیما این اعتبار و بزرگی را از کجا آورده که می‌تواند آن را به بی‌مایه‌هایی مثل مدیری ببخشد و گنده‌شان کند؟ امثال مدیری اگر برنامه نسازند تلویزیون چه می‌خواهد نشان بدهد؟ اگر ادعای ما نادرست است، پس دستمزد ۳۰‌ میلیاردی و بالاتری که به او می‌دهید تا همچنان برایتان برنامه بسازد، عین فساد و تخلف است و باید بابتش پاسخ‌گو باشید. اگر هم او به این قیمت‌ها می‌ارزد، پس دیگر منت‌‌گذاشتن برای چیست.

این همان برخورد سطحی است که با فردوسی‌پور شد. به او هم گفتند نان‌خور سیماست و سیما بزرگش کرده. انگار نه انگار که او هم بهترین و پربیننده‌ترین برنامه را برای سیما ساخته است که بالاترین درآمدها را برایشان کسب کرده. او را راندند و دیدیم جانشین‌هایش چطور ساعت پربیننده را به خاک سیاه نشاندند. دیدیم که عادل هنوز بیرون از سیما چقدر مخاطب دارد و چطور برایش هورا می‌کشند.

مشکل صداوسیما و هوادارانش این است که متوجه نمی‌شوند نارضایتی مردم به همین برخوردهای بالا به پایین و به رسمیت نشناختن‌هاست. به همین نگاه ارباب رعیتی که گویی مردم همه نوکر و بیچاره مدیران کشورند و آنها هستند که دارند به ما لطف می‌کنند. اگر درخواستی داشته باشیم، عین نمک‌نشناس‌بودن است و اگر ناراضی باشیم عین بی‌چشم‌و‌رویی است. این عبارات هم اصلا اغراق نیست و لابد شنیده‌اید که در روزهای اخیر چطور همه منتقدان با همین چوب و تعابیر خوانده می‌شوند.

اینکه وزیر ارشاد هر سینماگری را که خارج از قواعد عمل کند، ممنوع‌الکار اعلام می‌کند هم از همین رویه و نگاه می‌آید. وزیر هم متوجه نیست که همه دستگاه که امروز به آن تکیه زده در واقع برای سرویس‌دادن به هنر و فرهنگ مملکت است؛ برای تر و خشک کردن هنرمند و صاف‌کردن ناهمواری‌های مقابل پایش.

وزارت را نساخته‌اند که با هنرمند اشتلم کند و برایش تکلیف تعیین کند که فقط معدودی سفارشی‌ساز را به رسمیت بشناسد. این همه هنرمند انتقاد کرده‌اند و از خشم و از سر دلسوزی سخن گفته‌اند؛ وزیر به جای اینکه آنها را دعوت کند به وزارتخانه -که خانه خودشان است- و پای حرف‌شان بنشیند و کمک کند تا نگرانی‌هایشان برطرف شود و بهترین و متعالی‌ترین آثار را بسازند، راحت می‌گوید اینها را کنار می‌گذاریم و دیگر حق کارکردن ندارند، بدون محکمه و حق دفاع، بدون وکیل و قاضی. همان‌طورکه امروز شاهد دستگیری تعدادی از روزنامه‌نگارهای کشوریم و وزارت و نهادی که باید مدافع و حامی آنها باشد، سکوت اختیار کرده است.

اینکه دانشجوها مطالبه دارند و ناراضی‌اند و به جای شنیدن حرفشان، به جای فراخواندن و همدلی با آنها و تلاش برای رفع مشکلاتشان، کلاس دانشگاه را تعطیل و مجازی کنیم و همه را به خانه بفرستیم، جز این نگاه ارباب رعیتی، جز این مفهوم که دانشگاه و دانش را ملک خود می‌دانیم و هر وقت بخواهیم آن را از فرزندان کشور دریغ می‌کنیم چه معنایی دارد.

‌و راه مشخص است. مردم را و هنرمند را و جوان دانشجو و زنان و همه را به رسمیت بشناسیم. منت سرشان نگذاریم و بدانیم که هرچه داریم از این مردم است و نه بالعکس.

  • 18
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۹
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش