جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۰۰:۲۰ - ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۱۱۱۰۹۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

نقد تند وکیل امبر هرد: ساکت کردن او در دادگاه برای زنان پیامدهای جهانی دارد

جانی دپ و امبر هرد,دادگاه جانی دپ و امبر هرد

متن زیر توسط جنیفر رابینسون (Jennifer Robinson)، وکیل حقوق بشر استرالیایی و وکیل دادگستری در لندن درباره امبر هرد و نبرد دادگاهی او با همسر سابقش، جانی دپ نوشته شده است که در آن به ناکارآمد بودن نظام قضایی در دفاع از زنان قربانی آزارهای جنسی پرداخته است.

«دروغگو!» این کلمه‌ای بود که وقتی ماشین ما به سمت ورودی دادگاه سلطنتی در حرکت بود بارها و بارها فریاد زده می‌شد. انبوه طرفداران جانی دپ به ماشین فشار می‌آوردند و می‌خواستند همسر سابقش، امبر هرد را از پنجره ببینند.

صبح آغازین روزی بود که به عنوان «محاکمه افترای قرن» نامگذاری شد. دپ ادعا کرد که امبر در مورد خشونت خانگی که می‌گفت در طول رابطه با او متحمل شده دروغ گفته است. قبل از آنکه جمعیت را ببینیم، صدایشان را شنیدیم که فریاد می‌زدند و هو می‌کردند.

در میان آنها مردان بالغی بودند که لباس جانی دپ یا حداقل کاراکتر فیلم‌های او، جک اسپارو و ادوارد دست قیچی را به تن داشتند. پلاکاردهای دست نویسی در دست داشتند که رویشان نوشته شده بود: «مردان هم» که اشاره به جنبش Me too داشت، «سر کیسه کن»، «امبر دروغ می‌گوید»، «امبر متجاوز».

گویی در جانی دپ، قربانی یک «فرهنگ طردشدگی» را می‌دیدند که ظاهرا تمرکز زیادی در پایین کشیدن مردانگی سفیدپوستان دارد. او حالا دیگر فقط کسی نبود که با یک تیم حقوقی بزرگ در دادرسی های پرهزینه افترا شکایت می‌کند. این بازیگر به نوعی تبدیل به هر مردی شده بود که ناعادلانه متهم شده و هدف همان «پاپوش سازی» شده که هر مردی بعدی از جنبش «من هم» با آن روبه‌رو شده است. هر مردی که به خاطر کنایه های جنسی به زنان جوانان در محل کار و اظهارنظرهای «حالا نامناسب» اخراج شده بود.

شاید وقتی فهمیدند دپ پیامی به التون جان فرستاده و ونسا پردایس، همسر سابق و مادر فرزندان خود را «هرزه کلاش فرانسوی» خطاب کرد با او همدردی کردند. شاید با پیام های او که در آنها زنان را فاحشه می‌خواند و برای امبر، همسر سابقش، آرزوی نابودی و مرگ می‌کرد موافق بودند. آنها همه این‌ها را در جانی دپ دیدند. از نظرشان او یک قهرمان نامتعارف بود؛ همان شخصیتی که در فیلم‌ها به طرز متقاعدکننده‌ای بازی می‌کرد.

من قبلا هم روی مواردی کار کرده بودم که جمعیت زیادی را به خود جلب کرده بود -ازجمله نمایندگی جولین آسانژ، بنیانگذار ویکی لیکس – اما هرگز چنین چیزی را ندیده بودم. شیفتگی و هواداری یک سلبریتی و زن ستیزی هم‌سو شده بودند.

دستم را دراز کردم تا دست امبر را محکم بگیرم.

دپ قول داده بود که پس از جدایی از امبر انتقام بگیرد و به لطف قانون این کار را کرد. او در آمریکا از امبر شکایت کرد و مدعی غرامت ۵۰ میلیون دلاری شد؛ مبلغی که برای ورشکستگی امبر کافی بود.

پس از افشاگری ها در مورد سوء رفتار جنسی هاروی واینستین، تهیه کننده هالیوود، جنبش MeToo در سال ۲۰۱۷ پا گرفت. این جنبش در هسته مرکزی خود درباره سخن گفتن بازماندگان و یافتن همبستگی در یکدیگر است. در فرهنگ شرم و سکوت، جایی که نجات یافتگان از هم جدا نگه داشته می‌شوند، سخن گفتن اقدامی قدرتمند به شمار می‌رود.

به تعبیری، جنبش «من هم» پاسخی به نظام های حقوقی است که خدمتی به زنان و دختران نمی‌کند؛ خواه به خاطر ناکارآمد بودن قوانین و خواه ناقص بودن پاسخ سیستم حقوقی به قربانیان و بازماندگان.

اما چیزی در واکنش به جنبش «من هم» اتفاق افتاده است. از آنجایی که زنان برای شکستن سکوت خود قدرت یافته‌اند حالا با نوع متفاوتی از ساکت شدن مواجه شده‌اند: به سکوت واداشتن کسانی که بر اساس قانون و از طریق قانون صحبت می‌کنند.

افزایش تعداد قربانیانی که لب به سخن می‌گشایند با افزایش اقدامات قانونی علیه آنها (از طریق ادعاهایی مانند تهمت و نقض حریم خصوصی) و البته روزنامه نگارانی که می‌خواهند داستان‌های آنها را گزارش کنند، همراه شده است. متداول‌ترین اقدام قانونی علیه زنانی که خشونت های مبتنی بر جنسیت را بیان کرده یا گزارش داده‌اند دعوای افتراست. قانون افترا به شخص اجازه می‌دهد برای خسارتی که به شهرت خود وارد شده شکایت کند.

برای وکلایی که حقوق رسانه ها را می‌دانستند تعجبی نداشت که دپ در لندن از روزنامه سان (The Sun) شکایت کرد؛ جایی که قانون افترا مشهور است به اینکه طرفدار مدعی است. مقاله سان اولین موردی نبود که ادعای تجاوز علیه او را گزارش می‌کرد، اما این بازیگر و وکلایش آن را انتخاب کردند؛ روزنامه‌ای شاید فکر می‌کردند بعید است همدردی تعداد زیادی از مردم، یا افراد مشهور و مدیران هالیوودی را برانگیزد.

امبر صرفا یک شاهد بود که سان از او خواست مدرکی ارائه دهد تا به آنها کمک کند ثابت کنند در مورد آزاری که در طول رابطه با دپ متحمل شده دروغ نگفته است.

از همان آغاز محاکمه در بریتانیا تلاشی تمام عیار برای ترسیم امبر به عنوان دروغگو و سوءاستفاده گر و دپ به عنوان «مرد خوب قربانی» صورت گرفت. تاکتیکی معروف برای انکار، حمله و معکوس کردن نقش قربانی و مجرم.

دوستان سلبریتی اظهاراتی در حمایت از دپ کردند؛ ازجمله همسر سابقش، ونسا پارادی که گفت این «جانی واقعی» که او می‌شناسد نیست. وینونا رایدر، که زمانی با دپ در رابطه بود نیز گفت باور این ادعاها غیرممکن است. اگرچه به‌طور عجیبی نه او و نه پاردی برای آنکه مورد سوال قرار بگیرند در دادگاه لندن حاضر نشدند.

در همین حال دریایی از ترول های آنلاین امبر، وکلا و خبرنگارانی را که در مورد این پرونده گزارش تهیه می‌کردند هدف قرار دادند. ایمیل ها و توییت های فراوانی که به نظر می‌رسید توسط ربات ها ایجاد شده بودند برای فرستاده می‌شد که در آنها می‌گفتند ما با یک «جنایتکار» و «متجاوز» همکاری می‌کنیم.

در دادگاه شاهد بودم که دپ در دفاع از خود از همان عبارات قدیمی و جنسیتی استفاده می‌کرد: امبر دروغ می‌گوید، ناله می‌کند، دعوا می‌کند، در روی من می‌ایستد، قربانی واقعی نیستو … اما هرچه می‌گفت بی‌ربط به سوال اصلی بود: آیا دپ همسر سابقش را زده بود؟

جانی دپ و امبر هرد,دادگاه جانی دپ و امبر هرد

قطعا شواهدی از خشونت وجود داشت. در صدای ضبط شده‌ای که به عنوان مدرک به دادگاه دادیم دپ می‌گوید: «من با سرم به پیشونی لعنتیت زدم، این کار دماغ رو نمیشکونه.» و این با اظهارات شاهد دپ که مدعی شده بود او را لمس نکرده منافات داشت. واکنش وکلای حاضر در دادگاه محسوس بود: این ضربه بزرگی به اعتبار دپ بود.

در نهایت رای دادگاه به نفع روزنامه سان داده شد. پس از «محاکمه‌ای که نمونه‌ای از تاکتیک‌هایی بود که برای ساکت و بی‌اعتبار کردن قربانیان استفاده می‌شد»، این نتیجه توسط سازمان‌های خیریه خشونت خانگی مورد استقبال قرار گرفت. Lisa King of Refuge، بزرگترین سرویس تخصصی خشونت خانگی، گفت که این حکم «پیام بسیار قدرتمندی است… قدرت، شهرت و منابع مالی را نمی‌توان برای ساکت کردن زنان استفاده کرد.»

این حکم ایمانم را نسبت به پیشرفت هایی که در نحوه برخورد با زنان در دادگاه ها، اگر نه در رسانه ها و آنلاین، حاصل شده بود، بازگرداند. با خودم فکر کردم مطمئنا، هیچ کس دیگر نمی‌تواند به او شک کند. اما چقدر اشتباه کردم.

امبر همچنان با سوء ظن و حملات و سوء استفاده های آنلاین روبه‌رو بود. آشوب های آنلاینی که به او حمله می‌کرد این واقعیت را که دادگاه‌های بریتانیا تشخیص داده بودند که او یک بازمانده آزار خانگی است، از بین برد.

و بعد نوبت به محاکمه ایالات متحده رسید. دو سال بعد، بر اساس همان مجموعه حقایق، همان استدلال های منسوخ دوباره اجرا شد؛ این بار در مقابل هیئت منصفه در ویرجینیا در ایالات متحده. دپ از امبر به خاطر مقاله‌ای که او در سال ۲۰۱۸ برای واشنگتن پست نوشته بود شکایت کرد.

در آن مقاله، امبر نامی از دپ یا هیچ‌یک از اتهامات واقعی خشونتی که متحمل شده بود ذکر نکرد، اما از روی تجربه نوشت که چگونه زنانی که صحبت می‌کنند باید حمایت شوند و برای اینکه حمایت بهتری از بازماندگان شود نیاز به اصلاح قانون است.

دپ پرونده افترای خود را در بریتانیا، حوزه قضایی که به شدت طرفدار مدعی است، از دست داده بود. برنده شدن در ایالات متحده باید برایش دشوارتر می‌بود، جایی که بار اثبات به جای متهم بر دوش او بود. از نظر حقوقی، امبر باید برنده می‌شد؛ بر اساس شواهد و حمایت ظاهرا بیشتر از آزادی بیان در ایالات متحده.

جانی دپ و امبر هرد,دادگاه جانی دپ و امبر هرد

اما پس از پخش زنده محاکمه در یوتیوب، هیئت منصفه علیه امبر رای داد. این هیئت به این نتیجه رسید که امبر دپ را بدنام کرده، دروغ گفته و این کار را با سوء نیت انجام داده است.

من معتقدم که نتیجه دادگاه پوچ و غیرمنطقی بود و عواقب آن برای امبر و زنان در همه جای دنیا حتی بدتر از آن چیزی بود که تصور می‌شد و پیامدهای جهانی داشت.

همکاران وکیلم در سرتاسر جهان پس از دیدن اتفاقی که برای امبر افتاد، می‌گویند که موکلانشان نگران اقدام علیه سوءاستفاده کنندگان از خود هستند. برخی تصمیم گرفتند که ادامه ندهند. دیگران گزارش دادند که همسران بدرفتارشان آنها را تهدید کرده و می‌گویند آنها «امبر» هستند و هیچ‌کس حرفشان را باور نمی‌کند. در مقابل همه این‌ها، سؤالات مهم بسیاری باقی می‌ماند.

همه اینها چه پیامی برای زنانی که ممکن است بخواهند درباره آزار دیدن خود صحبت کنند، دارد؟ اگر با آنها این‌طور رفتار شود، چند زن از تجربه دردناک خود صحبت خواهند کرد؟ چند زن دیگر این پرونده را تماشا کرده‌ و فکر کرده‌اند: «نمی‌توانم انجامش بدهم.»

اکنون چند زن پس از شنیدن مسخره شدن امبر، احساس می‌کنند نمی‌توانند برای به اشتراک گذاشتن تجربیات خود با اعضای خانواده به آنها اعتماد کنند؟ الان چند زن ساکت شده‌اند و می‌ترسند جلو بیایند؟

چند زن دیگر مورد شکایت قرار خواهند گرفت و چند نفر ساکت می‌شوند؟ چگونه می‌توانیم مطمئن شویم که قانون منطقی و منصفانه است و همان‌قدر که از اصل بی‌گناهی، حریم خصوصی و شهرت محافظت می‌کند، از حقوق زنان برای داشتن یک زندگی عاری از خشونت نیز حمایت می‌کند؟

این‌ها سؤالاتی است که ما معتقدیم همه باید پرسش درباره آنها را شروع کنیم و قانونگذاران هم باید به آنها فکر کرده و درباره‌شان بحث کنند.

  • 12
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش