دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۵۱ - ۲۳ مهر ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۰۷۱۶۷۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

۱۰۰ دقیقه جهنمی؛ روایت آنچه بر مهرجویی‌ها گذشت/ مطلب اینستاگرامی وحیده محمدی‌فر قدیمی است

داریوش مهرجویی,قتل داریوش مهرجویی و همسرش
وقتی آن دو یا چند نفر غریبه وارد خانه شدند، آن دستمال پارچه‌ای، مثل همیشه دور مچ دست مهرجویی بوده. اولین شاهدان پیکر غرق در خونش هم آن دستمال را دیده‌اند. پس دست و پایش بسته نشده، همانطور که ردی از بستن دست و پای همسرش وجود نداشته. آن دو یا چند نفر غریبه دست و پای هر دو را شکسته‌اند...

روزنامه فراز نوشت: وقتی آن دو یا چند نفر غریبه وارد خانه شدند، آن دستمال پارچه‌ای مثل همیشه دور مچ دست مهرجویی بوده. اولین شاهدان پیکر غرق در خونش هم آن دستمال را دیده‌اند. پس دست و پایش بسته نشده، همانطور که ردی از بستن دست و پای همسرش وجود نداشته. آن دو یا چند نفر غریبه دست و پای هر دو را شکسته‌اند و دست همسرش، وحیده محمدی‌فر از آرنج به سمت پشت خم شده. می‌گویند شاید وقتی گلویش را می‌بریدند آرنجش را هم شکسته‌اند. چون وقتی بالای سر پیکرش رسیدند سر همسرش فقط به پوست پشت گردن بند بوده. گلوی مهرجویی  هم بریده شده اما نه به عمق همسرش؛ انگار که کینه غریبه‌ها با همسرش عمیق‌تر بوده باشد. البته سر مهرجویی هم از پشت با جسم سختی کوبیده و له شده. این دقیق‌ترین روایت از فاجعه‌ای است که اولین شاهدان پس از نیروهای آمبولانس به ما می‌گویند و شب قبل در منزل داریوش مهرجویی، کارگردان و نویسنده شهیر اتفاق افتاده است.

از نگرانی ساده مونا تا روبه‌رو شدن با جسد پدر و مادر

ما با حامد بهداد بازیگر مشهور وارد شهرک می‌شویم. نیمه شب یک‌شنبه است. شهرک بزرگ است و خانه مهرجویی درست انتهای یکی از کوچه‌های آن جا گرفته. می‌گویند ناصر ملک مطیعی بازگیر فقید سینما هم در همین کوچه زندگی می‌کرده است. روبه‌روی خانه پر است از ماموران آگاهی و لباس شخصی. جسدها را به تازگی برده‌اند، یعنی حوالی ساعت دوازده. دادستان فردیس اما تقریبا کمی بعد از ساعت سه از دورن خانه مهرجویی‌ها که اکنون محل وقوع جنایت است بیرون می‌آید. پلیس‌ها از چند ساعت قبل اینجا هستند. کمی بعد از اینکه مونا دختر نوجوان مهرجویی وارد خانه شده و به جای آغوش پدر و مادر با جسد آن‌ها روبه‌ور شده. او البته قبل از این حدود دو ساعتی از آن‌ها بی‌خبر بوده. همین بی‌خبری هم نگرانش کرده و با راننده معتمد خانواده تماس گرفته تا خودش را به خانه برساند. وقتی هم کلید را چرخانده جسدهای خون‌آلود را دیده و جیغ بلندی کشیده. این را راننده معتمد خانواده به ما می‌گوید. بعد هم با پلیس تماس گرفته می‌شود و بعد هم ادامه ماجرا.

۱۰۰ دقیقه جهنمی

ناصرخاکی دادستان فردیس دقیقا روبه‌روی خانه و در میان عزاداران مهرجویی‌ ها اعلام می‌کند که قتل حداقل بین ساعت ده دقیقه به نه شب تا ده و نیم اتفاق افتاده. یعنی فاجعه ۱۰۰ دقیقه طول کشیده. ما اما هنوز نمی‌دانیم که در آن ۱۰۰ دقیقه جهنمی مهرجویی و همسرش چه کشیدند. در تمام آن ۱۰۰ دقیقه زجرکش شدند یا قاتلان در دم آن‌ها را کشتند؟ فقط می‌دانیم که این قتل احتمالا بعد از بازکردن گاوصندوق خانه رخ داده است. دادستان فردیس می‌گوید آثار سرقت در خانه مشهود بوده و حتی طلاهای خانم محمدی‌فر هم از دستانش جدا شدند. سرقت اما قسمت فرعی این فاجعه است. چون ماموران نیروی انتظامی می‌گویند چیزی که در شهرک «زیبادشت شمالی» مشکین آباد زیاد پیدا می‌شود، خانه خالی است. از طرف دیگر همسر مهرجویی چند روز قبل از این فاجعه در اینستاگرامش روایتی از حمله یک فردی که لهجه ایرانی ندارد به خانه و تهدید او با چاقو منتشر می‌کند. نزدیکانش همسرش هم به ما می‌گویند احتمالا این درگیری با آن فرد که تبعه بیگانه بوده، پیشینه‌ای داشته است. قبل از این حمله هم از خانه سرقت شده بوده و حدود ۱۰ ماهی که اخیرا در فرانسه بودند از خانه دزدی شده بوده است.

خانه‌ای در انزوا که بلای جان شد

همه شواهد نشان می‌دهد که خانه ویلایی مهرجویی فاقد هرگونه امنیت بوده است. جایی که قرار بوده خلوت‌گاه سال‌های پیری کارگردان ۸۴ ساله و محلی برای آرامش و خوش‌حالی‌اش باشد، بلای جان او و همسرش شده. فقط یک دوربین مداربسته بالای در ورودی است و دیوارهای خانه‌ بیشتر شبیه حصار هستند. روبه‌روی خانه بیابانی بزرگ و متروک است و دست راستش دیوارهای شهرک کشیده شده که پشت آن‌ها هم بیابان است. این یعنی قاتلان به راحتی در تاریکی از متروکه‌های بیابان وارد خانه شدند. هیچ در و پنجره‌ هم نشکسته و آن‌ها این بار به راحتی پا به خانه گذاشتند. در حالی که گویا بار قبل همسر مهرجویی در خانه را قفل کرده بوده و جانیان بیگانه را ناکام گذاشته بود. دادستانی می‌گوید هنوز دوربین‌ مداربسته چک نشده اما ممکن است که جانیان حتی از روبه‌روی آن نگذشته باشند. روبه‌روی خانه و پشت دیوارهای شهرک تا چشم کار می‌کند بیابان است.

مردی که برای شهرت آفریده شده بود

همه این‌ها روایت قبل و بعد از ۱۰۰ دقیقه جهنمی است. این روایت با بررسی‌های پلیس آگاهی به مرور تکمیل خواهد شد. چه کسانی پشت این جنایت هستند؟ همسر مهرجویی با چه کسانی درگیر بوده و پیشینه این درگیری به کجا می‌رسیده است؟ آیا جانیان دستگیر خواهند شد؟ این‌ها پرسش‌هایی است که رفته‌رفته پاسخ آن‌ها روشن می‌شود. اما یک چیزهایی با داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر دفن خواهند شد؛ چیزهایی مثل آن وحشت توصیف‌ناشدنی از روبه‌روشدن با موجوداتی غیرانسانی. شاید او مثل «هامون» در آن لحظات وحشت آرزوی یک معجزه داشته. او که گویی برای شهرت آفریده شده بود و زندگی و حتی مرگش همواره در یادها خواهد ماند.

***

گاف امنیتی خبرنگار و کارشناس صداوسیما درباره قتل داریوش مهرجویی و همسرش 

مطلب اینستاگرامی همسر داریوش مهرجویی متعلق به سال ۱۴۰۱ است.

داریوش مهرجویی,قتل داریوش مهرجویی و همسرش

  • 13
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش