مهمترین عناوین خبری
یکشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۴
۱۶:۰۴ - ۲۱ آذر ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۹۰۰۷۸۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگوی اصغر فرهادی با «اواردز دیلی»

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اصغر فرهادی
جاز تانگکی، گزارشگر وبسایت «اواردز دیلی» به تازگی با فرهادی که در لس‌آنجلس به سر می‌برد به مصاحبه نشست تا درباره تقسیم‌ طبقاتی در ایران و زندگی ایرانی‌های طبقه متوسط که فرهادی در فیلم‌هایش به آنها می‌پردازد، صحبت کنند.

روزنامه اعتماد: جاز تانگکی، گزارشگر وبسایت «اواردز دیلی» به تازگی با فرهادی که در لس‌آنجلس به سر می‌برد به مصاحبه نشست تا درباره تقسیم‌ طبقاتی در ایران و زندگی ایرانی‌های طبقه متوسط که فرهادی در فیلم‌هایش به آنها می‌پردازد، صحبت کنند.

  

در این گفت‌وگو همچنین درباره نمایشنامه «مرگ فروشنده»، تاثیر آن بر رویکرد نوشتن فیلمنامه و با موازی کردن داستان نمایش با داستان فیلم این نمایش نقش اصلی را از آن خود کرده، صحبت کرده‌اند. بخش‌هایی از این مصاحبه را می‌خوانید:

 

در این فیلم به بُعد تاریک انتقام پرداختید و تقسیم طبقاتی تهران را به نمایش گذاشتید. می‌شود کمی درباره این دو موضوع صحبت کنید؟ 

مانند هر جامعه‌ای، دو طبقه اجتماعی بسیار متفاوت داریم. طبقه متوسط بزرگ‌ترین بخش جامعه است که خیلی خوب است. این طبقه متوسطی که می‌بینیم، طبقه جوانی هم هست. از نظر تاریخی هرگز چنین طبقه‌ای نداشتیم و پدیده جوانی در جامعه ما در طول تاریخ بی‌نظیر است.

 

وقتی می‌گویم طبقه متوسط، منظورم طبقه‌ای است که با مدرنیته آشناست و برای سازگار ساختن سنت و مدرنیته دست و پا می‌زند. می‌بینید این طبقه‌ای است که در چند فیلم اخیرم به آن پرداخته‌ام. من نمی‌توانم جامعه را که آشکارا در حال ترکیب شدن است، تقسیم‌بندی کنم، اما می‌توانم درباره طبقه متوسط صحبت کنم.

 

بخش‌هایی که نمایشنامه «مرگ فروشنده» روی صحنه بازی می‌شد، اصلاحیه دریافت کرد. 

مسائل مشخصی بود که لازم می‌دانستند حذف شود. بارها «مرگ فروشنده» در ایران روی صحنه رفته است و طبیعتا می‌باید با سانسور آن را اجرا می‌کردند. صحنه‌هایی را که ویلی با زنی به اتاق هتل می‌رود، باید با حجاب اجرا شود. ما در فیلم به این صحنه اشاره کرده‌ایم. هرگز این مسائل را به صورت مستقیم در فیلم‌هایم نمی‌آورم. سعی ندارم موضوعی را به دستگاه حکومتی ارجاع بدهم اما اشاره به سانسور در مورد این موضوع با درونمایه فیلم ترکیب شده است.

 

یکی از جنبه‌های سانسور این است که می‌خواهند به اخلاقیات جامعه وفادار باشند. می‌توان در داستان دید، با وجود این محدودیت‌ها، تضاد اخلاقی وجود دارد. این طور به نظر می‌رسد که این محدودیت‌ها خیلی موثر نیستند و ممکن است همه‌چیز را بدتر کند.

 

وقتی این شخصیت‌های قوی را خلق می‌کردید، پیش‌زمینه‌ای داشتید یا اجازه دادید بازیگران پیشنهادی به شما بدهند؟ 

برای هر کدام از شخصیت‌ها پیش‌زمینه‌ای داشتم. بازیگرها خودشان پیش‌زمینه‌ها را ساختند، گاهی با آنها مشورت می‌کردم و گاهی نظر آنها کاملا متفاوت بود. مادامی که تفاوت‌ها به شکل عمده‌ای بر شخصیت داستان تاثیر نمی‌گذاشت، پیش‌زمینه را در داستان می‌گنجاندم. هر جایی که شخصیت تغییری اساسی می‌کرد از آنها می‌خواستم پیش‌زمینه را تغییر دهند.

 

یادم است با ترانه علیدوستی صحبت می‌کردم و او پرسید: «چرا رعنا با خانواده‌اش زندگی نمی‌کند؟» در پیش‌زمینه‌ای که از او در ذهنم داشتم، خانواده او در شهر دیگری زندگی می‌کردند. وقتی این را به علیدوستی گفتم؛ او گفت: «حالا باید جور دیگری روی این شخصیت کار کنم چون او از شهرستان آمده است.»

 

از دستاورد تصویربردار و طراح صحنه خیلی خوشم آمد، برای مثال قاب پنجره‌هایی که در آپارتمان دیدیم. 

با این دو در فیلم‌های قبلی‌ام کار کرده‌ام. موضوعی که آنها در این فیلم به آن اهمیت می‌دادند این بود که طوری کار کنند که نتیجه کار به چشم نیاید. به این معنی که به نظر نرسد طراح صحنه آن را درست کرده است. همین موضوع در مورد تصویربرداری هم صدق می‌کند اینکه به نظر نرسد ساعت‌ها روی آن کار شده است. حتی وقتی دیالوگ‌ها را می‌نوشتم، نمی‌خواستم شبیه به دیالوگ به نظر برسند و می‌خواستم بداهه به نظر بیایند.

 

فضایی برای بداهه‌گویی در نظر داشتید؟ 

راستش نه. بداهه‌گویی کم بود و بر پایه فیلمنامه کار می‌کردیم. مهم‌ترین کار این بود که بداهه به نظر برسد. گاهی، آنها دیالوگ‌شان را می‌گفتند و من می‌گفتم: «این طوری نباید گفته شود. » آنها به من می‌گفتند این چیزی است که نوشتی اما جواب من به آنها این بود؛ باید طوری جمله را ادا کنند که انگار من آن را ننوشتم. همچنین از آنها خواستم به معانی پشت جملات، درباره پیرنگ و درون‌مایه‌ها فکر نکنند و گویی زندگی روزمره را از سر می‌گذرانند.

 

صحنه‌ متمایز فیلم آن صحنه‌ای است که با نمایشنامه موازی کار کرده‌اید. ساختار آنچه را ما می‌بینیم، در هم می‌شکنید. 

ابتدا، خلاصه فیلم را نوشتم و فهمیدم که دو بازیگر اصلی‌ داستان، بازیگران تئاتر هستند و به این فکر کردم که آنها در چه نمایشی بازی می‌کنند. ده‌ها نمایشنامه خواندم. نوبت به «مرگ فروشنده» رسید و احساس کردم این اثر به نوعی داستان من را در خود منعکس می‌کند. در انتهای فیلم مرد و زنی وارد داستان می‌شوند که من احساس می‌کردم ویلی لومن و همسرش هستند. رابطه این زن و مرد شبیه به رابطه ویلی و لیندا بود و این دو زوج ٣۵ سال با یکدیگر زندگی کرده بودند. پیرمرد در انتهای فیلم شخصیتی پدرانه به خود می‌گیرد و این موضوع در مورد ویلی لومان نمایشنامه نیز درست است.

 

درگیری میان ویلی و پسرش این است که پسرش او را یک‌بار در هتل دیده است. در طول داستان، پسر سعی می‌کند به مادرش ثابت کند که همسرش به او خیانت می‌کند. در فیلم هم، عماد می‌کوشد به همسر پیرمرد بگوید این مرد به او خیانت کرده است.

 

 

  • 19
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش