جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۳۲ - ۲۹ آذر ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۹۰۱۱۹۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

ساغر عزیزی:

خانم ابتکار جوابم رانداد

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ساغر عزیزی
بازیگر نقش فرح پهلوی در سریال «معمای شاه» که علاقمند به پیگیری مسایل محیط زیست هم است از اینکه معصومه ابتکار حاضر به پذیرفتن او برای طرح یک موضوع درباره محیط زیست نشده است، انتقاد کرد.

به گزارش مهر، با شروع یک مجموعه تلویزیونی تاریخی اولین چیزی که نظر بیننده را جلب می کند گریم و پیدا کردن شباهت های ظاهری و رفتاری بازیگر با کاراکتر اصلی است. مجموعه تلویزیونی «معمای شاه» هم از این قاعده مستثنی نبوده و با پخش هر قسمت بینندگان با رجوع به حافظه خود به مقایسه آنچه در واقعیت بوده و آنچه در قاب تلویزیون می بینند، می پردازند.

 

یکی از کاراکترهای تاریخ حکومت پهلوی، فرح دیبا بود که به این بهانه سراغ ساغر عزیزی ایفاگر نقش فرح دیبا رفتیم تا برایمان از حضورش در این مجموعه بگوید. ساغر عزیزی متولد ۱۳۵۶ و اهل شیراز بازیگری را از تلویزیون شروع کرد و به توصیه داوود میرباقری بعدها وارد تئاتر شد. این بازیگر که در کار اجرا هم بی تجربه نیست در برنامه صبحگاهی «صبح تهران» و «سرآشپز بزرگ» حضور داشته است.

 

* چطور شد در «معمای شاه» ایفاگر نقش فرح دیبا شدید؟

- من ۲ سریال «تبریز در مه» و «سال های مشروطه» را با محمدرضا ورزی کار کرده بودم. یکی از روزها با اینکه بازی نداشتم در پشت صحنه سریال «تبریز در مه» حاضر شدم و یک پالتو بلند چرم به تن کرده بودم. آن روز اکثر عوامل سریال و کسانی که آنجا بودند گفتند که من شباهت زیادی به فرح دیبا همسر سوم محمدرضا شاه دارم و همانجا آقای ورزی اعلام کردند که سریالی با همین مضمون در حال نگارش دارند و من را برای بازی در نقش فرح پهلوی انتخاب کردند.

 

* مردم معمولا بازی در نقش‌ افراد واقعی را بیشتر مورد بحث و نقد قرار می دهند. با ایفای این نقش چه بازخوردهایی را مشاهده کردید؟

- مردم بعضی وقت ها نقش را جدی می گیرند و یادشان می رود ما بازی می کنیم به همین دلیل گاهی واکنش های شدیدی نشان می دهند و اگر بگویم ناراحت نمی شوم، دروغ گفته ام چون هنرمند به نظر من با مردم زنده است و همان اندازه که تعاریف خوشحالش می کند تخریب و کنایه هم برایش دردناک است. اگر چه تعداد این افراد کم است اما به جرات می گویم که اذیت شدم و تحت تاثیر قرار گرفتم.

 

مردم بعضی وقت ها نقش را جدی می گیرند و یادشان می رود ما بازی می کنیم به همین دلیل گاهی واکنش های شدیدی نشان می دهند و اگر بگویم ناراحت نمی شوم، دروغ گفته ام چون هنرمند به نظر من با مردم زنده است و همان اندازه که تعاریف خوشحالش می کند تخریب و کنایه هم برایش دردناک است* یعنی تا این حد نظرها روی شما تاثیر می گذارد؟

 - شاید بعضی ها در خانواده ای متولد شده اند که بزرگانشان دستی در عالم هنر داشته اند اما من به واقع از بطن جامعه آمدم حتی خانواده ام از ابتدا خیلی موافق ورود من به عرصه هنر نبودند ولی من عاشقانه بازیگری را آغاز کردم و به خاطرش از شیراز به تهران آمدم و سختی هایش را تحمل کردم تا امروز بتوانم حرفی برای گفتن داشته باشم و نظر خانواده ام و مردم را جلب کنم به همین خاطر جایم برایم مهم است چون زحمات و سختی های زیادی کشیدم.

 

* با این حساب هیچوقت در پی پاسخگویی به کسانی که ناراحتتان کردند برنیامدید؟

- واکنش ها وقتی با تدبیر و تفکر باشد جواب دادن کار سختی نیست و می توان مخاطب را قانع کرد که بازیگر نقش بازی می کند. من اگر امروز فرح دیبا هستم روز دیگر هم زن راننده کامیون می شوم و روز بعدش در قالب دیگری فرو می روم. این ذات بازیگری است که هر روز در لباسی متفاوت ظاهر شویم. هر کاراکتری درد و دغدغه خود را دارد و برای من که بازیگر حسی هستم شاید گاهی همدردی با نقش هایم بیش از سایر بازیگران است. مثلا چندی پیش نقش عزت الدوله زن امیرکبیر را بازی کردم که آبروی قاجار بود و دلم برایش می سوخت و خودم را با او همدرد می دیدم. بازیگر یاد می گیرد با نقش ها به خصوص آنها که رئال هستند همدردی کند و زندگی های مختلف را زندگی کند. همیشه از این شانسی که دارم و می توانم تجربه زندگی های زیادی را در قالب بازیگری داشته باشم خوشحالم اما واکنش هایی که در فضاهای مجازی می بینم کمی آزرده ام کرد و تصمیم گرفتم پاسخی به آن ندهم چون بی فایده است.

 

* از تجربه حضور در «معمای شاه» بگویید. گویا گریم های سختی داشتید.

- این کار واقعا سختی های خاص خود را داشت که شاید در آثار دیگر کمتر تجربه شود. به خصوص بخش گریم که برای هر یک از نقش ها ساعات طولانی زمان صرف می شد. البته گریم برخی دوستان سخت تر از نقش من بود. من فقط برایم بینی گذاشته بودند که همان هم گاهی حین بازی از شدت سوزش کلافه ام می کرد. البته به جای موی مصنوعی هم کاموا به سرم چسبانده بودند. حسین نورعلی بازیگر نقش محمدرضا پهلوی زیر چشمش به خاطر مواد زخم شده بود چون گاهی مجبور بودند با استون و الکل صورتش را پاک کنند. گریم های سنگینی داشتیم که بعضا ۱۲ ساعت طول می کشید. اگر درآن شرایط صبوری بچه ها نبود واقعا نمی شد کار کرد.

 

* شما نقش کسی را بازی می کنید که در قید حیات است و بارها از زندگی اش فیلم و سریال های متعددی ساخته شده است. چقدر از تصاویر موجود و تجربه بازیگران گذشته در بازی‌تان بهره بردید؟

- من دلم نمی خواهد از کسی الگوبرداری کنم به همین خاطر برای بازی در نقش فرح پهلوی کار هیچکدام از همکارانم را در فیلم و سریال های پیشین ندیدم. فقط از کارگردان خواستم فیلم هایی که از این کاراکتر زنده معاصر موجود است مثل «تهران تا قاهره»، مستندها، مصاحبه ها و فیلم های قدیمی او را در اختیارم بگذارد تا به مستنداتی که از خودش بود رجوع کنم.

 

* چقدر بین خودتان و این کاراکتر تفاوت و شباهت وجود دارد؟

- هنگام کسب اطلاع از این کاراکتر متوجه تفاوت های زیادی با شخصیت شدم. من خیلی برونگرا هستم و بر عکس من فرح دیبا به شدت درون گراست. حرکت های او کمتر از من است و غالبا با تامل بیشتری سخن می گوید. او آرام حرف می زند و هنگام سخن گفتن از دستانش استفاده می کند. به استایل نشستن و راه رفتنش دقت کردم و خواستم تا جایی که ممکن است خطایی در بازی نداشته باشم. امیدوارم مردم این سریال و بازی من را دوست داشته باشند.

 

* تولید «معمای شاه» در شرایطی آغاز شد که تلویزیون از شرایط مالی خوبی برخوردار نبود و بازیگران زیادی خانه نشین شدند. نگران نبودید حق زحمتی که کشیدید به دست تان نرسد؟

- من هم به شدت با همکارانم همدرد هستم چون دو سال است که کارم تمام شده و مبلغی بابت این پروژه طلب دارم اما واقعیت این است که وقتی من می فهمم چرخه اقتصاد دچار مشکل شده است دلم می خواهد به عنوان یک انسان که در این جامعه زندگی می کند صبوری کنم تا این چرخه به حالت ایده آل برگردد. تلویزیون قلب تپنده کشور است و ارتباط مستقیم با مردم دارد و همه ما باید دست به دست هم دهیم تا رسانه ملی رسالت خود را درست انجام دهد.

 

* به هر حال همین که علیرغم سختی ها محصولی که ارائه می شود مخاطب را راضی نگه نمی دارد شاید بهترین دلیل برای فاصله گرفتن هنرمندان از رسانه باشد.

- مردم همیشه به تلویزیون نیاز دارند و بخش مهمی از زندگی شان به این رسانه وابسته است. بخشی از پز دادن مردم جامعه دیدن برنامه های ترکی است در صورتی که ما باید نسل جدید را با فرهنگ خودمان تربیت کنیم. مردم باید خودشان در برنامه ها مشارکت داشته باشند و در نظرسنجی ها شرکت کنند و با ادبیات درست حرف بزنند. تحریم کردن تلویزیون به خاطر اینکه محصول خوبی نمایش داده نمی شود کار اصولی نیست. هنرمندان هم باید این شرایط را درک کنند تا مردم بیش از این از تلویزیون فاصله نگیرند.

 

چندی پیش متوجه شدم یکی از معضلات آب آلوده شمال کشور به خاطر این است که چندین روستا در اطراف تالش زباله های شان را در دره می ریزند و این دره همه زباله ها را به دریای مازندران می برد. سعی کردم این جریان را پیگیری کنم و به همین منظور چندبار نامه نوشتم و حتی به دفتر معصومه ابتکار هم مراجعه کردم * به غیر از بازیگری دغدغه های دیگری هم ذهن شما را مشغول کرده است؟

 

- علاوه بر بازیگری یکی از مهمترین دغدغه هایم که دلم می خواهد مطرح شود محیط زیست است. چندی پیش در سفری که به تالش داشتم متوجه شدم یکی از معضلات آب آلوده شمال کشور به خاطر این است که چندین روستا در اطراف تالش زباله های شان را در دره می ریزند و این دره همه زباله ها را به دریای مازندران می برد. سعی کردم این جریان را پیگیری کنم و به همین منظور چندبار نامه نوشتم و حتی به دفتر معصومه ابتکار هم مراجعه کردم اما ایشان من را نپذیرفت و هنوز هم نتوانستم او را ببینم. فقط معاونانش را دیدم که نتیجه اش شنیدن جواب «بودجه نداریم» شد.

 

همان موقع با خودم گفتم این راه فایده ندارد و باید فرهنگسازی شود به همین دلیل دوباره به تالش رفتم تا با مردمش صحبت کنم ولی گفتند ما سی سال است آشغال های مان را اینجا می‌ریزیم و هنوز دره پر نشده است. بار دیگر از مسئولان کمک خواستم تقریبا ۳ ماه رفتم و آمدم ولی نه دیدار با خانم ابتکار میسر شد نه بودجه ای برای حل این معضل در نظر گرفتند تنها نتیجه مثبت این پیگیری احضار شدن ۸۰ درصد از شهردارهای شمال ایران به دادگاه بود تا مساله آلودگی را حل کنند.

 

واقعا غمگین شدم که ساعت ها پشت در اتاق خانم ابتکار ماندم ولی او حتی یک دقیقه حاضر نشد من را ببیند اما مشخص شد بودجه ای هم قرار نیست صرف فرهنگسازی شود. امیدوارم در این شرایط رسانه ملی بیشتر به مردم هشدار دهد و مسئولان هر کمکی از دست شان بر می آید کوتاهی نکنند.

 

 

 

  • 15
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش