سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۰:۳۵ - ۱۷ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۲۱۸۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

 سيروس مقدم:

تغییر مذاق مخاطب تلویزیون، آسان نیست!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,سيروس مقدم

سیروس مقدم طی سالها فعالیت به عنوان یکی از موفق ترین سریال سازهای تلویزیون از کارگردانانی است که در صدد تغییر مسیر و تجربه ژانرهای مختلف بوده است. در روزهایی که پخش سریال های طنز هر شبی مد شده بود او سریال «نرگس» را ساخت تا اولین ملودرام هر شبی سیما باشد. کارگردان سریال «تا ثریا» با ساخت این مجموعه و با روایت قصه هایی خاص به سمت طرح یک موضوع اجتماعی رفت، «چک برگشتی» شاید یک طنز سیاسی بود، «زیر هشت» که یک اتفاق متفاوت در دوره خودش بود موضوعی اجتماعی داشت، «چاردیواری» تغییر ژانر سیروس مقدم بود به فضای طنز که پیش از آن در نوعی دیگر «پیامک از دیار باقی» را کار کرده بود. کارگردان سریال های «بچه های نسبتاً بد» و «مدینه» با ساخت «پایتخت» در چند فصل به یکی از پایه های ثابت مناسبتی سازی تبدیل شد.

 

به هر حال «پایتخت» امروز یکی از برندهای تلویزیون محسوب می شود که به اعتقاد خیلی ها در آشتی مخاطب با تلویزیون بسیار موثر بوده است.

 

مقدم و تیم همیشگی اش این بار با سریال «علی البدل» فضایی جدید را تجربه کرد. سریال «علی البدل» و ادبیات ساختاری جدیدش برخلاف پیش بینی ها چند قسمتی طول کشید تا بتواند رضایت کامل مخاطب تلویزیون را جذب کند اما از شواهد امر بر می آید سریال راحتی نبوده است، روایت قصه ای متفاوت در ناکجا آباد، با حضور چهره هایی که این بار داستانی از خوانین و اهالی چشمه قل قل را به تصویر می کشند. در گفت و گویی مفصل با سیروس مقدم از کم و کیف این مجموعه صحبت کردیم. از شکل گیری قصه تا نگاه جدید این کارگردان جسور در پرداختن به موضوعات بکر…

 

 

| در روزگاری که ساخت سریال تلویزیونی با فرمول های مرسوم از سوی بسیاری از همکارانتان اتفاق می افتد شما اصولا در تمام این سالها اهل ریسک بوده اید و با فاصله از متر و معیار مرسوم از ساخت ملودرام هرشبی «نرگس» گرفته تا «پایتخت»، «چک برگشتی»، «تاثریا» و امروز «علی البدل»، این جسارت همراه با ریسک همیشه برایتان جواب داده؟

ـ آنچه که در هنر باعث پویایی و زنده ماندن می شود همانا تجربه کردن دنیاهای تجربه نشده و رو به جلو حرکت کردن است. مرگ در هنر و خلاقیت زمانی اتفاق می افتد که هنرمند به ورطه تکرار و یکنواختی و در جا زدن بیفتد. اساساً هنر چون با خلق کردن و آفرینش همراه است‌، همواره با خود نیروی شگرف تازه گی و نو بودن و جذابیت را به همراه دارد.

 

در تمام این سالها، همواره سعی کرده ام که از این قانون و قاعده پیروی کنم. تلاش کرده ام تا به ورطه تکرار و دوباره گویی و پوسیدگی نیفتم. سعی کرده ام تا گونه های متنوع و ژانرهای مختلف را تجربه کنم و طبیعی است که همواره نیز با آزمون و خطا روبه رو بوده ام. «نرگس» اولین درام طولانی مدت تلویزیون بود در قالبی اجتماعی ـ خانوادگی، «اغماء» در ژانر ماورایی، «زیر هشت». تجربه ای اجتماعی و تلخ و «پایتخت»ها دنیایی تازه از گونه کمدی… با آنکه ژانرها بسیار متنوع و گوناگون بوده ولی سعی کرده ام یک عامل در همه آنها مشترک باشد و آن عامل سرگرم کنندگی و جذابیت… است چیزی که رابط آثار و مخاطب می باشد.

 

| به نظرتان تغیر مذاق مخاطبی که در مقابل حرف و نگاه  جدید گاه مقاومت دارد راحت است؟

ـ ذائقه ها را ما تولید کنندگان بوجود می آوریم و مخاطب را به آن عادت می دهیم تغییر ذائقه مخاطب کار بسیار سخت و پیچیده ای است. مخاطبی که سالها به نوعی از کمدی مثلاً «پایتخت» ها عادت کرده، طول می کشد و زمان می برد تا با جنس تازه ای از کمدی که در فضایی جدید و روابط و حرفهایی جدید شکل گرفته، عادت کند. کمدی ها گاه لحظه ای و متکی به موضوعات ساده و روزمره است و گاه به حرفهای اساسی تر و معضلات مهم و بنیادی تری می پردازد مخاطب بر اثر عادت توقعی از کمدی دارد که وقتی با شکل دیگری از کمدی روبرو می شود، آن عادت که پشتوانه ذهنی اوست در ابتدا او را به مقاومت وا میدارد و به سرعت به مقایسه می پردازد، ولی به مرور زمان عادت جدید را جانشین عادت قدیم می کند.

 

| سریال علی البدل متفاوت ترین تجربه شما در عرصه کارگردانی است، براساس کدام فکر و ایده به سمت این جنس از روایت رفتید؟( شاید می شد این قصه را در یک فضای شهری هم روایت کرد)

ـ کاملاً درست می گویید. «علی البدل» متفاوت ترین کار من است. دلیلش هم واضح و روشن است. همانطور که توضیح دادم تیم ما همواره تلاش می کند تا از تکرار پرهیز کرده و دنیاهای جدیدی را تجربه کند. قصه «علی البدل» در ذات خود حرفهای خوب و مهمی داشت که بدلیل جدی بودن حرفها می بایستی با چاشنی شیرینی و طنز همراه باشد تا تلخی های این واقعیات قابل هضم باشد. از سوی دیگر چون اساس قصه بر یک ثروت خدادادی زیرزمینی که به وسیله لوله هایی به روی زمین آورده شده شکل گرفته و طبیعتاً در یک فضای ناکجاآبادی و روستایی قابل تعریف بود.

 

| سریال علی البدل با یک معرفی آغاز شد و به مرور آغاز قصه کلید خورد به نظرتان این لازمه توضیح و تشریح فضای جدید شما به لحاظ لوکیشن بود یا اینکه قصه با یک خسّت قرار بود راه بیفتد؟

ـ نوع روایت و قصه گویی در «علی البدل» بسیار متفاوت از دیگر کارهای ما بود. در «علی البدل» باید در ابتدا فضا، مکان و آدم ها و شرایطی که همه ساختگی و پرداخته ذهن بود را به مخاطبی که اساساً به قصه های شهری و آپارتمانی عادت کرده، بشناسانیم و این ناکجا آباد، ایجاد شده در قصه را به مخاطب معرفی کنیم تا بداند که با چه مردمان و روستا و فرهنگی قرار است برای اولین بار آشنا و با آنها همراه گردد. هر چند که خبر ورود رئیس جمهور در همان ابتدا نیروی محرک فیلمنامه است.

 

| انتخاب ناکجا آباد لازمه این قصه بود یا اینکه به مرور که داستان شکل گرفت لازم دیدید فضای فانتزی قصه تان را در طراحی فضاها در مکانی تعریف نشده لحاظ کنید؟

ـ از همان ابتدا قرار بر این بود که قصه در یک ناکجاآباد تعریف شود. به یاد دارم که حدود دو ـ سه سال پیش که برای اولین بار ایده فیلمنامه توسط محسن تنابنده مطرح شد، دنبال فضاهایی فانتزی ولی متکی بر واقعیات بودیم. مثلاً ما به شهرهای مختلف و چشمه های آب گرم زیادی مراجعه و تحقیق کردیم، اما چشمه قل قل خودمان را بر اساس فیلمنامه، با استناد به آن بازبینی ها ساختیم.

 

| کاراکترهای تیپیکال و کاریکاتور گونه سریال با چه هدفی در کارگردانی این کار (به لحاظ هدایت تیم بازیگری) مد نظر بود؟

حرف های بزرگ در قالب شوخی های کاریکاتور گونه یا…؟

ـ «علی البدل» اگر در یک فضای جدی ساخته می شد، به شدت اثری دردناک و تراژیک می گردید. ما برای اینکه زهر تلخی های نهفته در قصه را بگیریم و حرفهای قابل تفسیر را محدود سازیم، مجبور بودیم که رقابت بین دو خان و پیامدهای آنرا عمده نشان دهیم تا معلوم شود که در دعواهای بی مایه و حیدری و نعمتی، آنچه فدا می شود، منافع اقتصادی و اجتماعی و رفاهی اهالی است. طرح این مسائل جدی فقط با چاشنی فانتزی و کمدی ممکن بود.

 

| تعدد شخصیت هایی که هرکدام می توانستند صاحب قصه باشند این فکر را به ذهن متبادر می کند که «علی البدل» می توانست یک سریال سی قسمتی با قصه های بیشتر در کنار خط محوری باشد! نظر شما چیست؟

ـ‌ در طرح اولیه «علی البدل»، کار برای سی قسمت ماه رمضان طراحی شده بود،‌ اما از آنجایی که تولید این کار بسیار سخت و سنگین بود، و همچنین مدت زمان سه چهار ماهه ای در اختیار داشتیم و با توجه به بودجه محدود سریال،‌ به این نتیجه رسیدیم که در همین محدوده تولید گردد. در طرح قصه اولیه، هم شخصیت ها قصه های بیشتری داشتند و هم بحث آمدن رئیس جمهور و رقابت خان ها مفصل تر بود، که در نهایت جمع و جور شد و به همین تعداد قناعت کردیم.

 

| سریال علی البدل نمونه اجتماعی است که می تواند نقدهای درشت تری به آن وارد شود ، آیا ذهنیتی سیاسی پشت سریال بوده یا مد نظرتان بیشتر نقادی طنازانه و تذکر از این طریق بوده است؟ (استفاده نمادین شما از آب به عنوان مظهر پاکی و سلامتی و آبادانی هدفمند بوده)

ـ آنچه مدنظر سازندگان «علی البدل» بوده، همین است که می بینید. از همان ابتدا قرار بود که آب به عنوان یک ثروت ملی و حیات بخش که خدا آفریده و بایستی در اختیار همگان قرار گیرد و به عنوان نمادی از ثروت و ارزش های الهی باشد که باید قدر آنرا دانست و آنرا درست مصرف کرد، اسراف نکرد و برای نسل های آینده هم چیزی گذاشت. از سوی دیگر، نقدی زده شد بر اقتصادی که متکی بر یک محصول است و همین وابستگی باعث می شود که ما به تولید، کشاورزی، صنعت و دیگر راههای کسب درآمد کمتر فکر کنیم و زمانی به فکر بیفتیم که اصطلاحاً کفگیرمان به ته دیگ می خورد. بحث دیگر «علی البدل»درباره دعواها و اختلافاتی است که بیشتر جنبه کودکانه دارد و جدی ترین موضوع، اینکه نباید همه منتظر بمانند تا رئیس جمهوری بیاید و همه کارها را درست کند. هر کس به نوبه و توان خود باید برای سازندگی تلاش کند. قدرت رئیس جمهور متکی به قدرت مردم است و همراهی مردم با او می تواند موثر باشد. حرفهای خوبی در سریال مطرح شده است.

 

| علی البدل نمونه ای از مدیریت مسموم در یک اجتماع کوچک است و فرصتی که حالا بسیار تصادفی به فردی لایق می رسد و…

از این لحظه به بعد کم کم نگاه فانتزی سریال رنگ می بازد و….

 

ـ همانطوری که عرض کردم، اگر قدر نعمت های خدادادی را ندانیم. اگر از مناصبی که به ما داده شده درست استفاده نکنیم، اگر به فکر منافع فردی خود باشیم و اگر دشمنی و ستیز را جانشین همدلی و وفاق کنیم، خود بخود، تشنج و بهم ریختگی ایجاد می شود. «علی البدل»، در واقع نقد موقعیت ها و آدمهایی است که از این امکانات الهی و مردمی بدرستی استفاده نمی کنند و در نهایت حق جانشین باطل می شود و همان آب که حیات بخش است،‌ می تواند غرق هم بکند.

 

| تقابل دو خان و دیگر شخصیت های شورا به نظر با احتیاط طراحی شده است در حالیکه می شد کنش و چلنج بیشتری بین آنها متصور بود در اینباره هم صحبت کنید؟

ـ فراموش نکنید که «علی البدل» تجربه نو و جدیدی در طرح مسائل اجتماعی، سیاسی و اخلاقی با زبان طنز است. به هر حال کمبودهایی هم دارد، اما، رقابت بیشتر بین خان ها، شاید ما را دچار تکرار و لودگی می کرد. چیزی که در «علی البدل» برای ما مهم بود،‌ لجبازی های کودکانه، آدمهایی بود که بزرگ شده اند ولی هنوز مثل کودکان با هم عناد می کنند و به هم گردو پرتاب می کنند.

 

| شما در انتخاب متفاوت بازیگر شهره اید از انتخاب جدیدتان در این مجموعه راضی هستید؟ (مهدی فخیم زاده شاید در جدیدترین نقشی که بازی کرده، مهدی هاشمی انتخابی منطقی در مقابل فخیم زاده، احمد مهرانفر در نقشی جدید، هادی کاظمی، هومن و بهرام افشاری و…)

ـ حالا که سریال را می بینیم، به نظرم همه نقش ها درست انتخاب شده اند. شاید کمی از باور همیشگی مردم دور باشند ولی در جای خود فوق العاده ظاهر شده اند. مثلا محسن تنابنده در نقشی کاملاً متفاوت با نقی معمولی ظاهر شده که ریسک بسیار خطرناک ولی جذابی است و شاید مخاطب توقع نقی «پایتخت» را داشته باشد و  یا از مهرانفر توقع ارسطوی «پایتخت» را داشته، این کار ما را بسیار سخت می کرد، اما هر دو نشان داده اند که از چه قدرت و توان بالایی در بازیگری برخوردارند.

 

خان های «علی البدل» باید مردان جا افتاده ای باشند که کودکی می کنند. بازیگوشند و شیطانی های بسیار کودکانه دارند. مهدی فخیم زاده و مهدی هاشمی، این وجه از نقش ها را به خوبی کشف کرده و بازی کرده اند. هادی کاظمی، هومن حاجی عبدالهی و بهرام افشاری، نمک کار هستند و همگی در قالب جدید خود،‌ باورپذیرند. اعضاء شورا، محب اهری، رمضانی فر و محمود جعفری کاملاً‌ در خدمت قصه و فضای کار قرار دارند و همین طور دختران سریال که بسیار درخشان ظاهر شده اند.

 

| ساخت دکور و بازسازی لوکیشن تا این اندازه، در روزگار بی پولی سازمان نشان از این دارد که تیم تهیه و تولید برای رساندن شما به لوکیشن مد نظرتان کم نگذاشته اند….

ـ‌ خوب خدا را شکر می کنم که در موقع پخش «علی البدل» همه عزیزان متوجه شدند که این سریال تولید بسیار سخت، پرهزینه و شلوغی داشته است. تهیه کننده با آنکه سازمان در شرایط مالی خوبی به سر نمی برد، اما هر آنچه را که فیلمنامه نیاز داشت فراهم کرد. دوختن پنج روستا با فاصله های طولانی از یکدیگر به هم و ارائه یک روستای واحد، تامین روزانه سیاهی لشکرها در صحنه های شلوغ، دوختن لباس و کلاه و کفش و وسایل برای این همه سیاهی لشکر، ساختن و سنگ فرش کردن استخرها، خانه ها، میدانگاهی و کوچه ها، تأمین چهارپایان صحنه و اسکان و پذیرایی آبرومندانه در خارج از تهران و… همگی نشان از آن دارد که «علی البدل» کم فروشی نکرده است.

 

| چند لهجه بودن شخصیت های سریال ( بهرام ابراهیمی  و…) هدفمند بوده؟

ـ در ابتدا قرار بر این بود که کاراکترها را با لهجه بگیریم ولی پس از چند جلسه دورخوانی و تمرین به این نتیجه رسیدیم که لهجه را حذف بلکه یک آهنگ ساده و شهرستانی زیبا داشته باشیم. دلایل زیادی هم موجود بود. اولاً یکدست کردن لهجه ها برای همه در زمان کوتاه غیر ممکن بود. دوماً ما نمی خواستیم بخاطر وجود لهجه که به هیچ جا هم تعلق نداشت،‌ ایجاد حساسیت کنیم و مسئله اصلی سریال تحت الشعاع حواشی قرار گیرد و ثانیاً چون باید یک گویش من در آوردی اختراع می کردیم، ترجیح دادیم این ریسک را نکنیم.. اما همانگونه که گفتم، لحن ساده و معمولی و در مواردی هم (مثل بهرام افشاری و علی استادی) کمی آزادتر عمل کردیم تا رنگ آمیزی بهتری داشته باشیم و همه شبیه هم نشوند.

 

| سریال «علی البدل» با چند دوربین ضبط شد؟ آیا در کارگردانی این مجموعه ذهن طناز سیروس مقدم هم وارد بازی شد؟

ـ‌ «علی البدل»، در اکثر مواقع با سه دوربین فیلمبرداری شده است. اما همواره یک دوربین به عنوان دوربین اصلی ما سوار بر استابلیزر (ابزار حرکتی) در دستان فرشاد گل سفیدی بود و بیشترین شیطنت ها نیز با این دوربین انجام می شد. «علی البدل»، ساختاری متفاوت با دیگر کارهایم دارد. قصه و فضای «علی البدل» به ما حکم می کرد که بی طرف باشیم و دوربین ها نظاره گر حوادث باشند. نوع کادربندی ها و نورپردازی ها در جهت تعریف روایت است. بافت سنگی روستا و ارزش آب بایستی در تصاویر و نورها مشخص تر می گردید.

 

| ماحصل سریال نوروزی ۹۶ ( علی البدل) چند درصد از خواسته شما بود؟

ـ «علی البدل» در ابتدا سریال نوروزی نبود که می توانست مناسب فضای انتخابات، باشد. ولی به دلیل تشخیص مدیران محترم سازمان در عید پخش گردید. این سریال تا به امروز سخت ترین و عجیب ترین سریالی است که کار کرده ام. «علی البدل» شروع کننده شکلی جدید از کمدی سازی است. «علی البدل» نتیجه یک کار جمعی و گروهی است.همه با همه توان و انرژی در کار ظاهر شدند. بدعت هایی را گذاشتند که برای خودشان هم تازگی داشت. «علی البدل» تلاش کرد تا یک داستان را در شکلی فانتزی و متفاوت بیان کند. من از نتیجه کار راضیم و «علی البدل» اثری کاملاً قابل دفاع است. اما این نکته را هم نباید فراموش کرد که هیچ اثر هنری ای کامل نیست، قطعاً ضعف هایی وجود دارد و همین تازه گی آن، باعث می شود که تجربه بعدی مان را کم عیب تر بسازیم.

 

| دیگر سریالها را هم دیدید؟ نظرتان در مورد دیگر مجموعه های امسال چیست؟

ـ ما در ایام عید به شدت مشغول آماده سازی «علی البدل» بودیم، اما چند قسمت اول سریالهای دیگر را هم جسته و گریخته دیدم. سریال «دیوار به دیوار»، شروع خوبی داشت و از ساختار حرفه ای مناسبی برخوردار بود، اما در طرح ایده و سوژه به نظرم تکراری رسید. در مورد سریال شبکه دوم هم به دلیل اینکه اساساً کارهای آقای سهیلی زاده را دوست دارم، تا آنجا که می توانستم پیگیری کردم. اما به دلیل ساعت پخش آن، بخشی زیر سریال شبکه سه می رفت و بخشی هم همزمان با «علی البدل»، کامل نتوانستم ببینم. اما در مجموع امسال عید نسبتاً آبرومندی داشتیم و سریالها از استانداردهای خوبی برخوردار بودند.

 

| و سوال آخر همه سراغ فصل جدید «پایتخت» را می گیرند؟

ـ بله، همه سراغ «پایتخت ۵» را می گیرند. خیلی ها هم «علی البدل» را با «پایتخت» مقایسه می کنند. اما این دو متعلق به دو دنیای متفاوتند. «پایتخت ۵»، در حال نگارش است و بزودی تصویر برداری آن شروع می شود.

 

 

 

 

 

 

‎/banifilm.ir
  • 15
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش