پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۳۰ - ۱۹ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۲۴۹۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

چطور مردم جهان شیفته سینمای «اصغر فرهادی» شده اند؟

فیلم های فرهادی درام های خانوادگی هستند که معما را در فضایی واقعی و نه خاص و جدا از جهان واقع طرح می کنند. آثار او همیشه نشانه هایی از زندگی روزمره، جزییات، حس ها و موقعیت های معمول زندگی را در خود دارند.

۱. فیلم ها ساخته می شوند که موثر باشند و مخاطبانشان را در تجربه های ناممکن شریک کنند. به آنها احساسی بدهند که تجربه اش نکرده اند و تک تک شان را وارد دنیا، فضا و عالمی کنند که کیفیتی فراتر از واقعیت دور و برشان دارد. اگر فیلمی تاثیر می گذارد، یعنی جهانش را درست و کامل و بی نقص ساخته است. وقتی تماشاگر از تماشای فیلمی متاثر می شود یا احساس شادی می کند یعنی آن اثر توانسته احساس او را درگیر کند. هر فیلم خوبی اول تاثیر می گذارد و بعد، تماشاگرش را گرفتار می کند: وادارش می کند که به لحظات، آدم ها، موقعیت ها، کنش ها و واکنش ها فکر کند. او را وادار می کند از خودش سوال بپرسد و درباره منطقی یا غیرمنطقی بودن رفتار شخصیت ها حرف بزند و تامل کند.

 

 

 اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اصغر فرهادی

 

سالیانه هزاران فیلم در جهان ساخته می شوند اما تعداد کمی از آنها روی تماشاگرشان تاثیر می گذارند و تعداد کم تری هستند که تماشاگر را درگیر می کنند و به فکر وا می دارند. از آن کمتر، فیلم هایی هستند که به ظاهر قصه ای مربوط به جغرافیای مشخص و آداب و رسوم محدودی را روایت می کنند اما تمام جهان می توانند آدم های فیلم را، منطق و رفتار آنها را درک کنند. «فروشنده» از این فیلم هاست: این را ما نمی گوییم، دست کم در دو نقطه جهان، فرانسه و امریکا، منتقدان، مردم و سینماگران به آن رای داده اند نشان داده اند که قصه اش را فهمیده اند و از کیفیتش به وجد آمده اند. چه چیز فیلم های اصغر فرهادی مردم جهان را جذب می کند؟

 

۲. فیلم های فرهادی درام های خانوادگی هستند که معما را در فضایی واقعی و نه خاص و جدا از جهان واقع طرح می کنند. آثار او همیشه نشانه هایی از زندگی روزمره، جزییات، حس ها و موقعیت های معمول زندگی را در خود دارند. ترکیب سینمای هیچکاکی با فضاسازی نئورئالیستی اند، درام های ایبسنی با جهان بینی شرقی اند؛ ترکیبی نامتعادل از عناصری متضادند که در نهایت یک کل یک پارچه را می سازند: جذابیت فرمالیستی فیلم های او در انسجام عناصر دراماتیک با جهان بینی های متفاوت از هم است. در فیلم های او هیچ موقعیت و شخصیت استثنایی وجود ندارد، هیچ چیز خارج از فضای روزمره آدم ها نیست و همه چیز آنها را به طبقه متوسط، به مردم ساده روزگار ما وصل می کند. اما موقعیت های تراژیک این آدم ها را برابر انتخاب های ناگوار قرار می دهد.

 

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اصغر فرهادی

 

تماشاگر در مسیر کشف معما، مدام با راه حل های اخلاقی رو به رو می شود و به کنش و واکنش شخصیت برابر این موقعیت ها به او در ارزش گذاری کمک می کند. اما فرهادی کارگردانی نسبی گراست: درباره هیچ چیز، جز نسبی گرایی، مطلق حرف نمی زند. ایدئولوژی او همین گرایش جانبدارانه امر نسبی است. بنابراین هر رویدادی در فیلم های او ممکن است تغییر ماهیت دهد، آشنایی زدایی شود و خلاف آنچه که می پنداریم عمل کند.

 

امر اخلاقی در آثار او به امری نسبی بدل می شود و ارزش های قطعی مورد تردید قرار می گیرند. تماشاگر در مواجهه با موقعیت ها مدام به راه حل های ثابت فکر می کند اما فرهادی با پیچ های به موقع در داستان برداشت او را به چالش می کشد. درام او روی همین نسبی گرایی بنا شده است.

 

۳. و این نسبی بودن به او کمک می کند تا به شکل ناخودآگاه درباره «واقعیت» و «حقیقت» حرف بزند: درباره هولناکی حقیقت و مواجهه با آن.

 

انتخاب هر شخصیتی آنها را در معرض این تقابل دیوانه وار قرار می دهد. اینکه شخصیت چقدر حاضر است حقیقت را بپذیرد، حاضر است تا کجا تاوان پابرجایی روی حقیقت را بدهد و تا چه اندازه می خواهد برای آن جانفشانی کند. واقعیت، امر محافظه کارانه ای است: کنار زندگی به آرامی جریان دارد و مردم عادی را قانع می کند که هیچ چیز ارزش گذشتن از آن را ندارد. چون واقعیت با زندگی روزمره پیونده خورده هر کسی ناچار است که با آن کنار بیاید؛ دروغ بگوید، پنهان کاری کند، سکوت و مدارا کند تا زندگی از جریان معمولش خارج نشود، تا شاید فاجعه ای رخ ندهد.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اصغر فرهادی

 

فیلم های فرهادی هر بار به شکلی با این ماجرا مواجه می شود: در «درباره الی...» سپیده یا باید حقیقت را به نامزد او بگوید و همه را به مخمصه بیندازد یا با دروغی مصلحتی، زندگی واقعی را دنبال کند. او «انتخاب» می کند که تن به واقعیت بدهد و حقیقت را کتمان کند.

 

نادر در «جدایی نادر از سیمین» به دخترش می گوید که می دانسته راضیه حامله است اما به آینده فکر کرده و این موضوع را کنار گذاشته است. ترمه در دادگاه حقیقتی را پنهان می کند چون طاقت مواجهه با پیامدش را ندارد.

 

در «گذشته» ماجرای گفتن حقیقت با احساس گناه همراه شده، همان طور که در «فروشنده» هم این بار گناه روی تن مرد حس می شود و زخمی که روی پایش مانده سهمگین تر از آن است که خوب بشود. فرهادی در این تقابل، مدام تردید و دودلی را پیش می کشد و موقعیتی انسانی را می سازد: اینکه «ما»ی تماشاگر تا چه حد حاضریم با انتخاب مان تاوان زندگی با حقیقت را بدهیم.

 

۴. اما راه کار او چیست؟ او مدام ما را نقد می کند، «ما»ی تماشاگر در مواجهه با آثار او مدام به بن بست های اخلاقی می خوریم و فکر می کنیم که چه باید بکنیم؟ این سوال باری او مهم تر از جواب است،  دست کم، جواب هر کسی متناسب با زندگی شخصی او و تجربه های زیستی اش قابل طرح است. کسی که به امر نسبی می پردازد از جواب قاطعانه هم فرار می کند. اما نکته این جاست: فیلم های فرهادی متناسب با زمانه اند و از شک و تردید مدرنیسم حرف می زنند.

 

بله، می توانید مدعی شوید که گذر مدرنیسم به این جا نیفتاده است ولی بنیان فکری ما، نوع مواجهه ما با اطرافیان، معیار ما برای امر اخلاقی، امر روزمره، عدالت، حقیقت و واقعیت چیزی جز همین تصور از مدرنیسم نیست. مهم نیست که ما آن را تجربه نکرده ایم و میان بر زده ایم، مهم این است که ما پیشنهادی در برابرش نداشته ایم و به قواعد آن، هر چند متضاد با روحیه مان، تن داده ایم.

 

 

برای همین فیلم های فرهادی روی طول موج همه جوامع مدرن ساخته می شود: مسائلی را مطرح می کند که در جوامع مدرن هم قابل لمس است، نکته هایی را می گوید که در همه جای غرب و شرق قابل فهم است. او درام را شرقی و بومی نمی کند (چه کسی می تواند ادعا کند که از عهده این کار بر می آید؟) به جای آن به قواعدش تن می دهد و ملزوماتش را می پذیرد.

 

او در گفت و گوهایش روی شباهت های «ما» و «آنها» تاکید می کند، در حالی که خود ما میزان تفاوت مان را با «آنها» می دانیم. ولی درام نویس شباهت ها را «بیشتر» می بیند  و در درامش می گنجاند، چون این وجه را می پسندد. به نکاتی توجه می کند که هر دو طرف، روی آن توافق دارند، درباره ارزش های حرف می زند که هر دو گروه آن را می پسندند، از تردیدهایی می گوید که هر شهروندی در جامعه مدرن با آن درگیر است. مثلا او به اعتراف توجه می کند: در «گذشته» مدام به «ماری» و دختر او می گوید که با اعتراف بار گناهش را کم کند، در «فروشنده» اصرار دارد که پیرمرد ماجرا را بگوید و غائله را ختم کند.

 

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اصغر فرهادی

 

در «جدایی نادر از سیمین» اینکه بین «نادر» و «راضیه» کدام یک ماجرا را شروع کردند، کدام یک راست می گویند و کدام یک مخفی کاری می کنند مهم است و اعتراف هر کدام به حقیقت بازی را به آخر می رساند. در «درباره الی...»، وَرِ دیگر اعتراف را بازگو می کند: اگر سپیده اعتراف می کرد، احساس گناهش کمتر می شد.

 

در «چهارشنبه سوری» هم اعتراف و نیمه غایب اش، پنهان کاری، وجود داشت و آنجا هم پنهان کار، مقصر بود. اعتراف برای کم کردن و خلاص شدن از بار سنگین معنوی یا روانی یک گناه، پدیده ای است مرسوم در غرب.

 

فرهادی پنهان کاری شرقی (اگر گناهی هم کردی به کسی نگو، بگذر و توبه کن) را برابر اعتراف غربی قرار می دهد و به نفع دومی، پنهان کاری را رد می کند. نگرانی او از بابت پنهان کاری برای مخاطب در همه جا، حتی همین کشور خودمان که همه رفتار و سکنات ما آمیخته به مخفی کاری است قابل درک است. او ارزشی مدرن را برابر سنتی دیرپا می گذارد و دومی را قربانی می کند، اگرچه با تیزهوشی این کار را به مخاطبش می سپارد.

 

۵. اما اینها به این معنی است که اصغر فرهادی فقط با مفاهیم کار دارد؟ نکته این جاست: سینمای اصغر فرهادی متکی بر همان ساختار کلاسیک سه پرده ای درام نویسی است و تجربیاتش محدود به همین ساختار است. او مقدمه فیلم هایش را طولانی تر می کند، جزییات فراوانی را در آن می گنجاند و در بخش بعد، بی وقفه تماشاگر را برابر کارکرد جزییات بخش اول می گذارد. هسته بحرانی او تضاد منافع دو گروه سر یک موضوع است. مدام اعضای این گروه ها را به هسته بحرانی نزدیک می کند و در هر بار نزدیک شدن، بخشی از هویت آنها را بازگو می کند.

 

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اصغر فرهادی

 

او فیلمنامه نویس قهاری است که لایه های متعددی در درام می گنجاند و در هر بخش، یکی از آنها را کنار می زند. هر لایه برداری منجر به یک دریافت تازه می شود و تماشاگر را با واقعیت تازه ای رو به رو می کند. او به شیوه رمان های کارآگاهی قصه ها را با یک معمای اصلی و اطلاعات قطره چکانی جلو می برد ولی مهارت ویژه او این است که در انتها، همه چیز را محدود به حل معما نمی کند. معما، ما را به شناخت می رساند و شناخت ما را به سوال هدایت می کند.

 

۶. سوال، مهم ترین وجه سینمای فرهادی است. او تا قبل «فروشنده» هیچ جواب قاطعی به سوالات نمی داد. همیشه با توجه به نسبی گرایی جواب سوال ها را به خود مخاطبش می سپرد یا وانمود می کرد که طرف هیچ شخصیتی نیست و در ناخودآگاه اثرش این بی طرفی را نقض می کرد. ولی اصغر فرهادی در «فروشنده» صریح تر شده است، دست کم صادقانه موضع زن فیلم را ستایش می کند و با آن همدل می شود. مسخ شدن را به شخصیت دیگر نسبت می دهد و تماشاگر را با تصمیم زن همراه می کند. این مهم ترین اتفاق و تغییر است که در سینمای فرهادی رخ داده است. دست پنهان او کمی عیان شده، اگرچه مهندس اثرش به قدری دقیق و بافت آن ،چنان ریز و ماهرانه است که تماشاگر زیر آوار بی محابای فیلم می ماند.

 

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اصغر فرهادی

 

می دانید، فرهادی در فیلم هایش منکوب کننده عمل می کند، تماشاگر هنگام تماشا چنان زیر فشار است که نمی تواند قصه را رها کند. خاصیت دارم اوست که بعد از تمام شدن، مخاطب را وادار به فکر می کند.

 

۷. و همه اینها نتیجه تجربه، زیست و فهم زندگی است. سینمای فرهادی متعلق به یک جا و مکان نیست، فیلم های او واقعا متعلق به خود اوست. محصول هوش، تعمق و تامل اوست نه کلیت سینمای ایران. هر فیلمش دستاوردی فردی است، وگرنه همه این عوامل خارج از جهان فرهادی مشغول به کارند و هیچ گاه نتیجه ای چنین خیره کننده نمی سازند.

 

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اصغر فرهادی

 

جوایز فرهادی، به خصوص اسکار، هیچ وجه نمادینی برای سینمای ایران ندارد: او برای ساخت فیلم هایش در انزوا جان می کند و نتیجه این عرق ریزی را می بیند. راستش سینمای او، ربطی به جریان معمول سینمای ما ندارد، او جدا از این سینماست. ولی چه باک، ما تماشاگر فیلم های اوییم، آثاری که از «ما» حرف می زنند؛ گاه به تندی، گاه با نقص و گاه به خوبی. ما عاشق تجربه ایم، عاشق غرق شدن در احساسات و ادراکات تازه، عاشق ورود به دنیایی که با عقل نمی شود داخل آن شد. ما در این یک چیز واقعا مثل همه مردم جهانیم.

 

ماهنامه تجربه

 

 

 

 

  • 18
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش