یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴
۱۷:۱۸ - ۲۰ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۲۹۰۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

احمدرضا معتمدی:

سایه ملاحظات غیرفرهنگی کوتاه‌شدنی نیست!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,احمدرضا معتمدی

بعد از انتخاب‌نشدن فیلم «بوف‌کور» به کارگردانی احمدرضا معتمدی از سوی هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر، این کارگردان سینما نامه‌ای به رئیس‌جمهور نوشت و درآن مطالبات خود را مطرح کرد. این نامه که به طور اختصاصی در اختیار «شرق» قرار گرفته بود، در تاریخ ٢٣ بهمن‌ منتشر شد.

 

 بعد از انتخاب‌نشدن فیلم «بوف‌کور» به کارگردانی احمدرضا معتمدی از سوی هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر، این کارگردان سینما نامه‌ای به رئیس‌جمهور نوشت و درآن مطالبات خود را مطرح کرد. این نامه که به طور اختصاصی در اختیار «شرق» قرار گرفته بود، در تاریخ ٢٣ بهمن‌ منتشر شد. بعد از آن هم به دلیل برخی از انتقادات در برنامه هفت، کمیسیون فرهنگی مجلس سه نفر را برای شنیدن اعتراضات‌شان دعوت کرد که درآن‌میان نام احمدرضا معتمدی به چشم می‌خورد. اما او نرفت. با معتمدی درباره سرنوشت فیلمش گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که می‌خوانید:

 

بازخوردهای نگارش نامه مستقیم‌تان به رئیس‌جمهور  را چگونه دیدید؟

در حقیقت نکته‌ای که می‌خواهم بیان کنم، این است که من مطالبه فرهنگی‌- هنری دارم که محتوای نامه این‌جانب درون این context فرهنگی- هنری قابل تفسیر است. حالا نمی‌دانم چرا تاکنون پاسخ مناسبی دریافت نکرده‌ام! نمی‌دانم چه دستی در کار بود که حرف مرا از محمل اصلی‌اش خارج کرد و کوشید به‌واسطه سیاسی معرفی‌کردن نامه‌ام، من را که معترض بودم در جایگاه متهم بنشاند؟!

 

حرف من، همان حرفی است که در فیلمم با صدای رسای هنر گفته شده است. من فارغ از تحولات سیاسی، به آنچه در باطن و روح جامعه می‌گذرد، پرداخته‌ام و آن چیزی نیست جز کشاکش فکری و هویتی و معنایی که درون ما را متلاطم کرده است. این سخن عمیق و فاخر کجا و اغراض و انگیزه‌های سیاسی کجا؟! من نگران عالم فرهنگم و می‌دانم تاریخ، ما را به دلیل غفلت از فرهنگ و معضلات و گزندهایش، نکوهش خواهد کرد.

 

 

شاید مسئله‌ای از مسئله موسیقی، روزآمدتر و جاری‌تر نباشد. من پاسخ این مسئله را از دل ذخایر و اندوخته‌های فرهنگی‌مان بیرون کشیدم و پیشِ‌روی نسل چالشگر و پرحرارت امروز گذاشتم. تمام اهتمام من در همین حقیقت خلاصه می‌شود که جوان امروز را به تاریخ معنوی و تسلی‌بخش خودش ارجاع داده‌ام؛ تاریخی که چون او از آن بی‌خبر مانده، به تاریخ دیگر که بیگانه هستند، پناهنده شده است.

 

تاریخ ما آن‌قدر از داشته‌ها و سرمایه‌های فرهنگی آکنده و لبریز است که حتی می‌تواند طبع و ذائقه فرهنگی جوان امروز را هم راضی کند. آیا این حرف، کمترین دلالت سیاسی دارد؟! واقعا از اخلاق و انصاف به دور است که چنین ایده‌هایی، قربانی محاسبات و معادلات سیاسی شوند. افسوس که حق این فیلم به دلیل ملاحظات غیرفرهنگی و غیرهنری و مصلحت‌اندیشی‌هایی که بیرون از محتوا و سخن آن قرار داشت، تضییع شد.

 

آقای رئیس‌جمهور در سال‌های گذشته، بارها به گونه‌ای همدلانه با اهالی فرهنگ سخن گفته و به مقولات فرهنگی از قبیل موسیقی، خوش‌بینانه نگاه کرده است. حال چطور است در مهم‌ترین جشنواره فرهنگی سال، فیلمی که در همین مسیر حرکت کرده، بدون هیچ توضیح و توجیهی، از صحنه رقابت حذف می‌شود؟! این تناقض نیست؟! معیارهای دوگانه، با صدق و راستی سازگار نیست. من از ایشان به‌عنوان رئیس عالی‌ترین و کانونی‌ترین نهاد فرهنگی کشور انتظار دارم پرسش من‌ را، بی‌پاسخ رها نکند.

 

واقعا چرا به شخص رئیس‌جمهور نامه نوشتید؟ مگر در وزارتخانه ارشاد کسی نبود که پاسخ‌گو باشد؟

برای اینکه هیچ‌کدام از مسئولان جشنواره پاسخ‌گو نبودند! بارها با تلفن مسئولان جشنواره تماس گرفتم اما جواب ندادند.

 

مشاور آقای وزیر چطور؟

آقای حیدریان تلفن من را جواب دادند. اما پاسخ روشنی دریافت نکردم.

 

چطور؟

یعنی جواب روشنی ندادند. فقط گفتند این موضوع را پیگیری می‌کنم و به شما خبر می‌دهم. ایشان و آقای رضاداد همدلی زیادی با من کردند. حتی آقای رضاداد که فیلم را دیده بود از امتیاز ویژه فیلم برای جایزه کارگردانی سخن می‌گفت. اما به‌هرحال نتیجه‌ای برای حضور فیلم در جشنواره حاصل نشد.

 

با این نگاه که همیشه و همه‌جا اعلام کرده‌اید با سیاست کاری ندارید و مایل نیستید فرهنگ و هنر را با سیاست درآمیزید. آیا نامه به رئیس‌جمهور به سیاسی‌شدن موضوع دامن نمی‌زند؟

به هیچ عنوان. دلیلش هم کاملا مشخص است. ببینید من فیلمی با عنوان «راه‌رفتن روی سیم» ساختم که فیلمی روشنفکرانه و فرهنگی است. حالا هیئت انتخاب فیلم را نپذیرفت. من اعتراض کردم و بايد دلیل آن را به من می‌گفتند که نگفتند! کما اینکه به آقای عیاری گفتند فیلم «کاناپه» مشکل حجاب دارد یا درباره فیلم «مَلی و راه‌های نرفته‌اش» به‌صراحت گفتند ترویج فمینیست است.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,احمدرضا معتمدی

اما دلیل نپذیرفتن فیلم من را نگفتند!! من حق دارم بدانم فیلمی که نپذیرفته شده، چرا و به چه علت مغفول واقع شده. درحالی‌که موضوع فیلم من درباره حکمت موسیقی است. بحران هویت جوانان را نشانه گرفته و ما که امروز در جهانی هستیم که هجمه‌های زیادی علیه فرهنگ ما می‌شود، فیلم درباره فرهنگ غنی فراموش‌شده و تاراج‌رفته ما می‌گوید.

 

فیلم درباره نسلی سخن می‌گوید که به دلیل بریدگی و گسستگی از تاریخ و فرهنگ و هویت بومی‌اش، دچار پریشانی و سردرگمی زبانی شده و به دنبال راهی برای گریز از این وضع ناخویشاوند است. اکنون سؤالم این است فیلمی با چنین مضموني چطور می‌تواند جزء فیلم‌های جشنواره نباشد یا اگر ضعیف بود پنج نفر معتمد و سینماشناس را دعوت کنیم تا درباره آن نظر دهند.

 

پس نگاه من کاملا فرهنگی - هنری است. در همین مسیر بعد از اعتراضاتم، همچنان در زمان برگزاری جشنواره به مسیر فرهنگی ادامه دادم. به هیچ‌کدام از رسانه‌ها پاسخ مثبت برای انجام مصاحبه ندادم. چون نمی‌خواستم مستمسکی دست برخی از گروه‌ها بدهم. صبر کردم و بعد از اختتامیه نامه رئیس‌جمهور را برای انتشار به روزنامه «شرق» دادم. اصلا هم دلم نمی‌خواهد وارد فضای سیاسی شوم.

 

من دغدغه‌های شما را کاملا می‌فهمم. اما می‌دانید طبق قانون اساسی پست ریاست‌جمهوری، پستی سیاسی است و بالاترین فرد از نظر اجرائی در کشور محسوب می‌شود. شما که به ایشان نامه نوشتید، خودبه‌خود مسئله سیاسی هم می‌شود. نظرتان چیست؟

ایشان فقط یک مقام سیاسی نیست، بلکه رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی و همین‌طور بالادست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم هست. درضمن، نه محتوای فیلم من سیاسی است و نه نامه‌ای که به ایشان نوشتم. اگر به متن نامه من توجه کرده باشید، درک می‌کنید که من مطلقا از وجه فلسفی و فرهنگی به همه معماران فرهنگ و هنر این سرزمین اشاره کردم. چرا یک موضع فرهنگی خالص را به سطح نازل موضع سیاسی فرومی‌کاهند؟! این همه آیات و روایات، این همه شعر و اسطوره و ادبیات در تاریخ چند‌ هزارساله برای تشخیص و تبیین یک موضع فرهنگی ناکافی ا‌ست؟! چرا مباحث سترک فرهنگ این مرزوبوم را با ژورنالیسم سیاسی درهم می‌آمیزید؟!

 

همین نگاه و دید فلسفی وزنه‌ای به واژگان شما داده که فهم مطلب را کمی دشوار کرده. به عبارت دقیق‌تر، کلمات مغلق هستند. به نظر شما این متن به‌راحتی قابل فهم است؟

خیر، این‌طور نیست. متنی که من نگاشتم، مطابق نثر معیار بود و برای اهل فرهنگ و هنر، فهم‌پذیر. از این گذشته، حتی اگر کسی یا کسانی از فهم این متن ناتوان بودند، چرا به جای پرسش درباره مضامین فرهنگی آن، به تأویل سیاسی‌اش دست زدند؟! این بیش از درک‌نكردن، نوعی مصادره به مطلوب و استفاده ابزاری است.

 

درد و دغدغه من، از جنس فرهنگ و هنر است و هیچ نسبتی با عالم سیاست ندارد. سیاست و اغراض سیاسی، گوارای کام اهل سیاست. این زبانِ من است. من نمی‌توانم با زبان دیگری بیندیشم و بنویسم. اصولا هر آدم فرهنگی، موضع فرهنگی و البته زبان خاص خودش را دارد. به‌همین‌دلیل معتقدم یک انسان عمیقا فرهنگی، مطالباتش و راه‌های رسیدن به آن مطالبات را در چارچوب فرهنگ تبیین و بیان می‌کند.

 

البته علم سیاست هم برای خودش دنیایی دارد. منتها سیاسی‌کاری‌مان هم شده پتکی بر سر آن!

کاملا، البته منظور من هم همین است. بنده سیاسی‌کاری که نوعی دغل‌کاری است را نقد می‌کنم. وگرنه علم سیاست وزنه‌ای است. اصلا فارابی کتابی درباره سیاست دارد یا خواجه نظام‌الملک خودش شخصیتی سیاسی است.

 

آقای معتمدی! یکی از کارهای درخشان شما فیلم «زشت و زیبا» در سال ١٣٧٧ بود که مفاهیم عرفانی به‌زیبایی در این فیلم به تصویر کشیده شد. چرا به این مسیر ادامه ندادید؟

اتفاقا سؤال من هم همین است. چرا فیلمی که در آن زمان به جشنواره فیلم کن دعوت شد، به این جشنواره ارسال نشد؟ چرا فیلمی مثل «دیوانه‌ای از قفس پرید» که منتخب از نگاه مردمی بود به شماره دوم تنزل پیدا کرد؟

 

واقعا شما پاسخ آن را نمی‌دانید؟

واقعا نمی‌دانم! و هنوز هم در پی جواب هستم.

 

شاید هم سرنوشت شما مثل فلسفه شده! چون اساسا فلسفه یعنی پرسش. شما که سال‌ها می‌پرسید و جوابی دریافت نمی‌کنید؟!

(می‌خندد) اما بااین‌حال، من به درخواست بازیگران و عوامل فیلم ناچار شدم دنبال قضیه را بگیرم؛ فیلمی که با حداقل سرمایه و امکانات ساخته شد ولی دیده نشد!

 

چرا به کمیسیون فرهنگی مجلس که فراخوانده شدید، نرفتید؟

مرا دعوت کردند. ظاهرا کمیسیون فرهنگی مجلس جلسه‌ای تشکیل داده بود که صدای معترضان به داوری جشنواره را بشنود. اما من به داوری جشنواره کاری نداشتم. من حتی یک فیلم از فیلم‌های جشنواره را ندیدم که بخواهم گزارشی درباره جشنواره به کمیسیون بدهم. من مطالبه فرهنگی‌ام را فقط از طریق یک نامه فرهنگی به مسئول اصلی فرهنگ کشور منتقل کردم و هنوز و همچنان پیگیر مطالبه‌ام هستم.

 

کتاب «فلسفه فیلم» شما به‌تازگی به‌عنوان کتاب سال در جشن کتاب سینما برگزیده شده است. مایلم دلیل نگارش و پرداختن به این موضوع را بدانم؟

همان‌طور که در نامه هم ذکر کردم، فلسفه فیلم رشته تخصصی و آکادمیک ٣٥ساله این‌جانب است که دو جلد دیگر آن‌ که در موضوع نظریه فیلم معاصر است در آینده به طبع خواهد رسید. این کتاب نتیجه پژوهش‌ها و تحقیقات دراز مدتی است که از سر شوق به ذات سینما در سال‌های متمادی حاصل شده است و در همین‌جا از دیدگاه مثبت هیئت داوران هم تشکر می‌کنم.

 

 

 

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 18
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش