پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۴۶ - ۰۱ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۰۰۷۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

امین حیایی و نیلوفر خوش‌خلق؛

زوج بی حاشیه ی سینما

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,امین حیایی و نیلوفر خوش خلق

به گزارش ماهنامه دیده بان، زوجی هنری که سال هاست در کنار هم با تفاهم کامل زندگی می کنند؛ یکی پرکار در سینما و دیگری گزیده کار. گاهی در خانه، با یکدیگر نقش آفرینی می کنند که شاید یک جورهایی تمرین بازیگری باشد. دو هنرمند که با وجود تمام جنب و جوشی که دارند، وقت رفتن به سینما را پیدا نمی کنند! آن دوبا خانواده هایشان ارتباط زیادی دارند و ترجیح می دهند زندگی آرام و دور از حاشیه ای داشته باشند؛ امین حیایی و نیلوفر خوش خلق.

امین؛ صبور و صمیمی

زمان کودکی با دوستان در محله شان سیاه بازی راه می انداخت و در مدرسه هم پانتومیم اجرا می کرد. طی اجرای این پانتومیم ها در زمان خدمت سربازی بود که برای نخستین بار دیده شد و از او برای گروه تئاتر نیروی هوایی دعوت کردند.

او متولد ۱۹ خرداد ۱۳۴۹ در بیمارستان شهدای تجریش و فرزند بزرگ خانواده است. برادر کوچک ترین امید نام دارد که در زمینه موسیقی فعالیت می کند. امین حیایی خوش مشرب و خوش محضر است و شوخ طبعی معتدلی در رفتارش دیده می شود. خودش تاکید دارد دنبال پول نیست و نقش ها را به این خاطر انتخاب نمی کند؛ پس باید بگوییم او عاشق بازیگری است و پرکاری اش گواه همین احساس!

می گوید از همان بچگی عاشق پیشه بوده و تا زمان ازدواجش زیاد عاشق می شده!

هرچند او در سنین پایین علاقه مند به دانستنی ها و فیلم های کمیک بوده و عشقی هم به سینما نداشته است، ولی اولین باری که به تنهایی به سینما رفت، ۹ سال بیشتر نداشت. آن زمان در تجریش زندگی می کردند و او بعد از مدرسه به سینما آستارا رفته که مطمئنا تجربه جالبی برایش بوده است.

شاید هرگز فکر نمی کرد روزی مردم برای دیدن نقش آفرینی های او بلیت سینما تهیه کنند! امین ۹ ساله شلوغی های زمان انقلاب را از پنجره خانه شان که در بالاترین طبقه یک آپارتمان بوده، تماشا می کرده و بیشتر سال های کودکی تا جوانی اش را در تجریش و قیطریه گذرانده. در سال هفتاد در نمایشی برای کودکان، به کارگردانی ثریا قاسمی بازی کرد. بزرگترها حتما او را در مجموعه تلویزیونی «آپارتمان» به خاطر دارند؛ اولین سریالش که در کنار بزرگان بازیگری، ایفای نقش کرده است.

او در بیست و چهار سالگی با مونا بانکی پور ازدواج کرد که زندگی شان بیشتر از یک سال دوام نیاورد. بعد از جدایی از همسر اولش، تا مدت ها سوژه روزنامه های زرد بود. مشکلات و از دست دادن دو تن از عزیزانش باعث شد در امین یک تحول درونی به وجود بیاید و این درست همزمان شد با نقش آفرینی اش در پروژه «قرمز». تا جایی که مجبور به انصراف از ادامه همکاری شد.

بعد از آن بود که حتی به انزوا رفت و روی خودش کار کرد تا اشتباهاتی را که تا آن زمان در زندگی داشتند تکرار نکند. رابطه امین با خدا نزدیکتر شد و فرصت خلوت با خود را پیدا کرد.

«قرمز» به کارگردانی فریدون جیرانی اولین فیلمی بود که داشت نقش اول آن را بازی می کرد. حتی بیست دقیقه هم در آن ایفای نقش کرد. در سکانس آخر نسخه نهایی، بیننده سایه او را روی دیوار می بیند، نه محمدرضا فروتن! ترانه «عاشقم من» را هم خودش را گیتار اجرا کرد که بعدا حذف شد.

حدود چهار سال بعد از ازدواج اولش بود که با نیلوفر خوش خلق پیمان زناشویی بست. نیلوفر در تمام روزهای سخت در کنارش بود. پس از فیلم «سیب سرخ حوا» روند کاری امین حیایی تغییر کرد، به طوری که مرتبا نقش های اول به او پیشنهاد می شد، ولی بعد از بازی در فیلم «قلاده های طلا» تا مدت ها توسط تهیه کنندگان، بایکوت شد و هیچ پیشنهاد از طرف آنان نداشت.

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,امین حیایی و نیلوفر خوش خلق

زندگی مشترک: عاشقانه و پرهیجان

دو دوست! بله چیزی که به بهترین نحو رابطه آنها را توصیف می کند. اولین دغدغه امین در زندگی، همسرش است که با هم بسیار رفیق هستند و زندگی مشترک را در شرایطی سخت و از زیر صفر شروع کرده اند. اصلا اهل سانسور کردن خودشان نیستند و صادقانه حرف هایشان را می زنند.

سر پروژه فیلم «بوی بهشت» با هم ازدواج کردند. (شاید بعضی ها هنوز به خاطر داشته باشند که نیلوفر خوش خلق فعالیت هنری اش را با نام نیلوفر حیایی شروع کرد.) همه اطرافیان شان می دانند که این دو به شدت به هم وابسته اند. البته همشه همه چیز گل و بلبل نیست و آن دو هم مثل هر زن و شوهری دعوایشان می شود اما بیشتر مانند دعوای یکی از والدین با فرزندشان! امین و نیلوفر پا به پای هم در زندگی گام بر می دارند و از کنار هم بودن لذت می برند.

آن دو با هم آشپزی می کنند ولی وقتی که میهمان دارند، از بیرون غذا می گیرند. نه این که دست پخت شان خوب نباشد، یا به آشپزی بی علاقه باشند، فقط می خواهند همه وقت را در کنار میهمان شان بگذرانند. امین در کارهای خانه به همسرش کمک می کند و ظرف شستن را دوست دارد. حتی می گوید در طالعش آمده رابطه خوبی با آب دارد.

«دو خردادی تنوع طلب». این اعترافی است که خودشان می کنند. یکنواختی را دوست ندارند و هر دو سرشار از انرژی اند. همیشه اکتیو هستند و در عین حال جدی و تا حد زیادی عاشق بچه ها. رویای مشترکی دارند؛ زندگی در یک مزرعه با طبیعت و حیوانات. چرا که به اینها بسیار علاقه مندند!

آن ها در لواسان زندگی می کنند؛ منطقه ای سرسبز که به خاطر آرامش و خلوتش مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. این زوج از شلوغی و ترافیک تهران به دورند از خلوت و آرامش لواسان برای تفریحات شان استفاده می کنند، مثل دوچرخه سواری و سوارکاری.

میهمانان شان می توانند اولین جایزه سیمرغ امین را روی میز پذیرایی خانه آن ها ببینند! خود امین معتقد است احتمالا اگر کمی زودتر این جایزه را می گرفت، روی نقش های بعدی اش تاثیر منفی می گذاشت و حتی شاید تا پیش از جشنواره بیست و ششم ظرفیت آن را نداشته است.

بعد از این همه سال این دو دل شان می خواهد نقشی قابل توجه را رو به روی هم بازی کنند. این زوج آدم های خوشبینی هستند و حضور خداوند در زندگی شان نقش مهم را ایفا می کند. اشتراک های زیادی دارند اما در بعضی زمینه ها نیز متفاوتند. مثلا امین بیشتر فیلم های گیشه ای کار می کند، در حالی که نیلوفر به نقش های هنری علاقه مند است و از کاراکترهای پیچیده لذت می برد.

این دو خردادی، عاشق سفر و تفریح اند و بیشتر به شمال کشور می روند. ضمنا از اغلب کشورهای اروپایی هم دیدن کرده اند.

جالب است بدانید نیلوفر و امین در خانه شان چندان از المان های سینمایی استفاده نمی کنند و سینما برایشان صرفا یک مسیر کاری است و هدف اصلی آن ها رسیدن به رویاهای خود و اطرافیان شان است.

و اما یک نکته قابل توجه! آن ها تا به حال با هم قهر نکرده اند؛ دستکم این ادعایی است که خودشان دارند.

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,امین حیایی و نیلوفر خوش خلق

روزی رسان خداوند است

او جزو معدود هنرمندانی است که کار تیمی را از باندبازی جدا می داند. اخلاق حرفه ای دارد و با همه هنرمندان ارتباطی خوب برقرار می کند. در بیشتر فیلم ها پیشنهاداتی برای اضافه کردن به دیالوگ ها و نقش می دهد چرا که واقع گرایی کار برایش مهم است.

امین اهل کمک کردن است و اعتقاد دارد آدم ها باید از هم خبر بگیرند و هوای همدیگر را داشته باشند تعامل با مردم باعث شده او شخصیت های مختلف را ببیند و از آن ها الگوبرداری کند؛ هرچه باشد او همیشه میل به یادگرفتن دارد. برخورد امین با مردم بسیار آشنا و صمیمانه است. در این باره می گوید بعضی از مردم حس می کنند چون آن ها مرا می شناسند، من هم آن ها را می شناسم و در برخوردهایم واقعا همین را هم نشان می دهم!

حیایی در زندگی اعتقاد دارد روزی رسان، خداوند است و حرف اول زندگی اش خداست و پول را اولویت آخر می داند. طوری در این عقیده راسخ است که می گوید زندگی اش به مو هم برسد، پاره نمی شود. او موزیک را به عنوان علاقه پیگیری و مثل رضا گلزار کنسرت برگزار کرده است و یک خبر که در یکی از مصاحبه هایش داده این است که معتقد است وقت آن رسیده به بازنشستگی فکر کند تا کمی هم برای خودش زندگی بکند!

نیلوفر: یکرنگ و همراه

متولد ۲۴ خرداد ۱۳۵۱ در آبادان. نیلوفر خوش خلق ساده و مبادی آداب است. او مدت ها در خارج از کشور زندگی می کرد، سپس به ایران آمد تا برای همیشه در کنار امین حیایی باشد. آمدن او به ایران، مصادف شد با برهه ای از زندگی امین که دچار استحاله روحی و افسردگی شده بود.

نیلوفر خوش خلق هر تصمیمی را که می گیرد، به سرعت اجرا می کند و همین اراده و پشتکارش باعث جذب امین به او شده است و اما چیزی که او را به زندگی با امین مشتاق کرد، فعالیت هنری اش نبود (چه بسا تا قبل از آن، نیلوفر حتی فیلم هم نگاه نمی کرده!) و به خاطر شخصیت مثبتش با او پیمان زناشویی بسته است. امین را انسان بسیار صبور و با گذشتی می داند.

او درباره اش این طور می گوید: «رفیق خیلی خیلی خوبی است و همه جا پشتیبان من بوده.» جالب است بدانید که نیلوفر در ابتدای ازدواج شان، خیلی به همسرش وابسته بوده طوری که تنها پیشنهاد بازی هایی را قبول می کرده که امین نقش مقابلش باشد! اما حالا می گوید باید یاد بگیریم که مستقل و قوی باشیم و روی پای خودمان بایستیم. چرا که اعتقاد پیدا کرده وابستگی نه فقط به آدم ها، بلکه به همه چیز بد است و بهتر است آدم عشقش را با اطرافیان و کائنات تقسیم کند.

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,امین حیایی و نیلوفر خوش خلق

نیلوفر خوش خلق بازی در سینما را از ابتدای دهه هشتاد آغا کرد هرچند نخستین فیلم های او چندان قوی نبود، ولی کم کم با تلاش بیشتر، جایگاه بهتری برای خودش پیدا کرد.

کافه «وانیل»، کافی شاپی است که خوش خلق به همراه شریکش در لواسان راه اندازی کرده و با رسیدگی به آن حسابی سرگرم شده. کیک های کافه وانیل، خانگی است و کیفیت و دیزاینی مثل زدنی دارد. راستی! بد نیست بدانید نام «وانیل» ترکیبی از اسم نیلوفر و شریکش است که ترکیب قشنگی هم از کار درآمده.

نکته قابل ستایش در بیزینس شان این است که او و شریکش هنرمندان گمنام را پشتیبانی می کنند و تابلوهای نقاشی، مجسمه ها و سایر آثار هنری آن ها را در کافه وانیل، جهت فروش و شناساندن هنرشان به نمایش می گذارند. نیلوفر حتی از دوست خود برای آموزش رایگان نقاشی به کودکان کم بضاعت کمک می گیرد.

شهرزاد بابایی

  • 19
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش