یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۰۶ - ۱۰ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۲۳۰۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با مدیر جشنواره بین‌المللی «بوسان» به بهانه نخستین سالگرد عباس کیارستمی:

او تمام قواعد سينما را می‌شکست

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,عباس کیارستمی

١٤ تیرماه نخستین سالروز مرگ نابهنگام و شوک‌آور عباس کیارستمی، فیلم‌ساز بزرگ ایرانی،  است، به‌طوری‌که حضور او و فیلم‌هایش باعث افتخار هر جشنواره‌ای می‌شد. مسئولان جشنواره بین‌المللی بوسان که ازجمله مهم‌ترین جشنواره‌های آسیایی است هم سعی می‌کردند از سایر جشنواره‌های جهانی عقب نمانند و در مدت حیات خالق «طعم گیلاس» از حضورش بهره کافی و وافی ببرند.  شرق دور، ‌هزاران کیلومتر فاصله با ایران، جایی که میزبان بزرگ‌ترین جشنواره فیلم آسیاست. شهر بوسان کشوره کره‌جنوبی که حالا برای اهالی سینما شناخته شده.

 

٢١ سال از زمانی که رئیس جشنواره فیلم بوسان تصمیم گرفت برای سینمای کره و سینمای آسیا حرکت مهمی را آغاز کند،  می‌گذرد؛ وقتی کشور کره تازه داشت طعم شکوفایی و رونق اقتصادی و پیشرفت را می‌چشید بعد از جنگ‌ها و مشکلات فراوان و دوپارچه‌شدن کشورشان. سینمای ایران، از اولین گزینه‌های او بود و آشنایی‌اش با عباس کیارستمی در همان سال‌ها، باعث شد تا با سینمای او و با سینمای ایران بیشتر آشنا شود و نتیجه آن شد که در  بیش از ٢٠ سال برگزاری جشنواره، همواره فیلم‌های ایرانی متعددی در این جشنواره حضور داشتند، به‌طوری‌که حتی بعضی از آنها اولین اکران خود را در این جشنواره تجربه می‌کردند چون به قول بسیاری از کارگردانان ایرانی، بوسان برای آنها شانس می‌آورد.

 

سال‌ها گذشت و جشنواره بوسان بزرگ‌تر،  شناخته‌شده‌تر و معتبرتر شد، تا  به جشنواره‌ای آبرومند برای سینماگران آسیایی تبدیل شد؛ بزرگ‌ترین جشنواره بین‌المللی فیلم در آسیا. بخش‌های متعدد این جشنواره شامل «پنجره‌ای رو به سینمای آسیا»، «جریان‌های نو»، «سینمای جهان»، «بخش ویژه» و... حمایت بی‌نظیری را از سینماگران جوان داشت. از ارتباط این جشنواره با مراکز آموزشی و مدارس و ورک‌شاپ‌ها و مسابقاتی که برای گروه‌های مختلف در نظر گرفته شده بود تا حمایت از سینماگران جوان کشورهای مختلف آسیایی و جهانی، تا نمایش بهترین‌های سینمای دنیا و حضور بهترین‌ بازیگران و فیلم‌سازان دنیا در این جشنواره، همه‌وهمه مدیون تلاش‌های رئیس محترم جشنواره و تیم حرفه‌ای او بود. صمیمیت او و کارگردانان ایرانی به‌ویژه‌  عباس کیارستمی در این سال‌ها ادامه داشت. بیستمین جشنواره فیلم بوسان در سال ٢٠١٥، اتفاق بزرگی برای کره‌ای‌ها و سینماگران و دست‌اندرکاران جشنواره بود و به شایسته‌ترین نحو برای آن برنامه‌ریزی می‌کردند.

 

از عباس کیارستمی هم دعوت شد تا در این جشنواره که خود از حامیان اصلی و همیشگی آن بود،  حضور پیدا کند، اما به دلیل مشغله‌های کاری این امر محقق نشد و البته دیگر بعد از آن هیچ‌وقت این فرصت پیش نیامد... وقتی خبر تلخ رفتن کیارستمی را شنیدم، می‌دانستم یکی از افرادی که داغدار رفتن او و در حیرت است، رئیس جشنواره بوسان است. فردای آن روز قرار مصاحبه‌ای گذاشتم و ملاقاتش کردم. تقریبا یک ‌سال از آن روز می‌گذرد و حالا که این سطرها را می‌نویسم، هر دوی آنها رفته‌اند... . باورکردنی نیست... خبر تلخ بود و بهت‌آور... آقای جیساک کیم، مدیر محترم و دوست‌داشتنی جشنواره بین‌المللی فیلم بوسان، روز پنجشنبه ٢٨ اردیبهشت (١٨ می) در جشنواره کن به دلیل سکته قلبی به یکباره از دنیا رفت... .

 

دو هفته پیش از برگزاری جشنواره کن، آقای کیم میهمان جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بود. به‌ویژه که امسال بخش ویژه‌ای از سینمای کره به نام «مرور سینمای کره» جزئی از جشنواره بود. او به جشنواره فجر رفت، با بازیگران فیلم «خانه دوست کجاست؟» دیدار کرد و عکس گرفت و از کوه دماوند زیبا با برف سپید آن لذت برد و باز هم عکس گرفت و تمام آنها را به‌عنوان آخرین پست‌های صفحه ایسنتاگرامش ثبت کرد. حالا صفحه او را که باز کنی، در نگاه اول فقط از ایران می‌بینی... . بهانه گفت‌وگوی من با آقای کیم، رفتن عباس کیارستمی بود و حالا پس از نزدیک به یک سال، بهانه نگارش این مصاحبه، رفتن خود آقای کیم است.

 

  لطفا بفرمایید اولین فیلمی که از آقای کیارستمی تماشا کردید چه فیلمی  و چند سال پیش بوده؟

دقیق یادم نیست. حدود ٣٠ سال پیش بود فکر می‌کنم در جشنواره فیلم هنگ‌کنگ. فیلم «زندگی و دیگر هیچ» را تماشا کردم. بسیار تحت‌تأثیر قرار گرفتم از این جهت که سبک فیلم با تمام فیلم‌هایی که پیش از آن دیده بودم،  متفاوت بود. نوعی کشف جدید برای من بود. بعد از آن  به دنبال فیلم‌های پیشین او رفتم و فیلم «خانه دوست کجاست؟» و «کلوزآپ»، که یکی از فیلم‌های مورد علاقه من است را هم دیده‌ام.

 

بعد از آن بود که ما فستیوال فیلم بوسان را آغاز کردیم. در سال دوم جشنواره یعنی ١٩٩٧ (١٣٧٦)، من ایشان را به جشنواره فیلم بوسان دعوت کردم. در آن سال که اولین سال حضور ایشان در بوسان بود، با فیلم «طعم گیلاس» به جشنواره آمد.

 

  شخصیت ایشان چقدر به فیلم‌هایش نزدیک بود؟

اساسا او شبیه یک شاعر و یک فیلسوف است [آقای کیم در بیشتر اوقات در طول مصاحبه، به جای افعال گذشته، در مورد عباس کیارستمی از افعال حال استفاده می‌کرد و با لفظ فارسی «آقای کیارستمی»!] اما می‌دانید (با خنده) بعضی موقع‌ها او عاشق این بود که غذای کره‌ای بخورد. کباب کره‌ای مورد علاقه او نزدیک ساحل هیونده بود. در سال ٢٠٠٠ او رئیس هیئت داوران بود. وقتی برنامه جشنواره تمام شد، به من گفت  می‌خواهم یک روز بیشتر بمانم و کباب کره‌ای بخورم! من هم در جواب گفتم چراکه نه! من هم او را به رستوران محبوبش بردم. او عاشق سمگیابسل (کباب کره‌ای) بود!

 

  آقای کیارستمی چند بار به بوسان آمد؟

او بیش از پنج بار به بوسان آمد. اما نه‌فقط برای جشنواره فیلم. ساختمانی که درحال‌حاضر، محل اصلی جشنواره است،  در سال ٢٠١٠ افتتاح شد. پیش از آن ما از محلی دیگر برای مراسم افتتاحیه و اختتامیه استفاده می‌کردیم. پس از آن در سال ٢٠١٢، ما ورک‌شاپی طراحی کردیم نه برای دانشجویان  بلکه برای عموم مردم و در آن زمان با کیارستمی تماس گرفتیم تا مدرس آن باشد. در سال ٢٠١١، ما نمایش ویژه‌ای از «کلوزآپ» داشتیم. کیارستمی نیز برای فیلم‌برداری کار جدیدش در یوکوهاما [ژاپن] به سر می‌برد بنابراین توانست در این نمایش حضور پیدا کند و جلسه پرسش‌وپاسخی بعد از نمایش فیلم برگزار شد. او به سؤال‌ها پاسخ داد و جلسه به پایان رسید و حالا نوبت کباب کره‌ای بود!

 

  فیلم کلوزآپ از دید مخاطب کره‌ای چطور بود؟

صدالبته که مردم آن را بسیار دوست داشتند، در میان سینماگران و طرفداران سینما، بسیاری این فیلم را اثری خارق‌العاده می‌دانند.

 

  کدام فیلم از کیارستمی در بین کره‌ای‌ها از همه محبوب‌تر بود؟

قطعا «خانه دوست کجاست؟».

 

  شما به‌عنوان یکی از دوستان نزدیک آقای کیارستمی، تفاوت ایشان را با دیگر کارگردان‌ها در چه می‌دیدید؟

خود داستان‌های او از فیلم‌سازان دیگر بسیار متفاوت بود. می‌دانید سنت فیلم‌نامه‌نویسی قوانینی دارد، اما او تمام این قواعد را می‌شکست. او  روی نکات کوچک تمرکز می‌کرد، اما در همان چیزهای کوچک می‌توانستید جهانی را مشاهده کنید. این مسئله برخلاف قانون جهانی سینماست و کاملا متفاوت.  همچنین تلفیق داستان و مستند، این هم سبک بی‌نظیر و منحصربه‌فرد اوست. پس از آن، ناگهان این نوع فیلم‌سازی در ایران بسیار محبوب شد. به عبارتی می‌توانم بگویم پیش از کیارستمی و پس از کیارستمی، هیچ کارگردانی شبیه او نیست.

 

  چه چیزی در فیلم‌های کیارستمی بود که او را آنچنان  مشهور و محبوب کرده بود؟

در ابتدا فیلم‌های او فقط فیلم‌های کودکان بود؛ با داستان‌هایی بسیار ناب. اما همان‌طور که می‎دانید، بعدتر، او فقط فیلم‌های کودکان نمی‌ساخت. بنابراین مخاطب او متوجه شد که دغدغه او فقط کودکان نیستند،  بلکه خود انسان‌هاست. چگونگی توصیف یک انسان برای او بسیار مهم است. بنابراین در ابتدای فیلم‌سازی‌اش، او فیلم‌های کودک و فیلم‌های آماتور بسیاری ساخت. بسیاری کنجکاو هستند  بدانند او چگونه فیلم‌های آماتوری را به‌خصوص با بازیگران کودک کارگردانی می‌کرد. اما همان‌طور که می‌دانید او در کانون [کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان] کار کرده بود، بنابراین حدس من این است که درباره روان‌شناسی کودکان بسیار می‌دانست. او به نوعی متخصص این بود که چطور کودکان را هدایت کند. قطعا اساس این قضیه، عشق او به انسان‌ها بود که این امر را امکان‌پذیر می‌کرد.

 

  عده‌ای اعتقاد دارند  برخی از فیلم‌سازان، به‌اصطلاح برای جشنواره‌ها فیلم می‌سازند، به نظر شما آیا ایشان جزء این گروه از فیلم‌سازان بود؟

به نظر من این‌طور نبود. او فیلم‌های خودش را می‌ساخت نه برای جشنواره.

 

  پس چرا به نظر شما کیارستمی در بین مردم عادی در ایران آن‌قدرها که در خارج از ایران است، معروف نبود؟

خب برای مخاطب غیرایرانی، فیلم‌های او دنیای جدیدی را نمایش می‌دهد که آنها پیش از آن هرگز ندیده‌اند. برای مخاطب ایرانی، شاید این فضا بسیار آشناست، اما برای مخاطب غیرایرانی کاملا یک دنیای متفاوت است. ازاین‌روست که او در کشورهای خارجی مطرح شده است.

 

  و آیا به نظر شما دلایل سیاسی هم در این محبوبیت دخیل بود؟

فکر می‌کنم در این زمینه نظرات مختلفی وجود دارد. برخلاف کارگردان‌های زیادی، او درباره سیاست خیلی زیاد صحبتی نمی‌کرد به‌طور مثال در مقایسه با جعفر پناهی. بنابراین من فکر می‌کنم این مسئله به نگاه هنری او برمی‌گردد که طرفداران و منتقدان خارجی او را دوست داشتند، بیش از آنکه به نگاه سیاسی‌اش مرتبط باشد.

 

  خاطره‌ای از ایشان به خاطر دارید؟

خاطرات زیادی دارم. مثلا او به من دو تا از عکس‌هایش را هدیه داد. عنوان یکی‌شان  «جاده» بود. من مثل گنج از اینها نگهداری می‌کنم. آنها روی دیوار خانه من هستند. او معمولا عکس‌هایش را به دیگران هدیه نمی‌داد. یک بار هم به‌طور ناگهانی برای من یک دست لباس غربی فرستاد (با خنده) نمی‌دانم چرا. اتفاقات زیادی هست اگر بخواهم تعریف کنم.

 

  آخرین‌باری که ایشان به کره آمد چه سالی بود؟

در سال ٢٠١١، او در حال فیلم‌برداری در یوکوهاما بود؛  آخرین فیلم سینمایی او «مثل یک عاشق» بود. من آنجا به محل فیلم‌برداری رفتم و او را دیدم. قضیه‌ ساخت این فیلم جالب است. در ابتدا یکی از دوستان من که صاحب یک شرکت فیلم‌برداری در بوسان بود به دنبال ساخت فیلم با استادان سینمای آسیا بود. من کیارستمی را پیشنهاد دادم. همین پروژه بود «مثل یک عاشق». صحبت کردیم که این فیلم در بوسان فیلم‌برداری شود. در پارک کودکان. او از اینکه توانسته بود میدانی همانند آنچه در ذهنش بود پیدا کند خوشحال بود اما متأسفانه این اتفاق به خاطر بحث بودجه انجام نشد. در ژاپن در مقایسه با کره، گرفتن بودجه ساده‌تر است. نهایتا او از بوسان ناامید شد و یوکوهاما را انتخاب کرد. اگر فیلم را ببینید، متوجه می‌شوید که دقیقا یک میدان در کار نیست و کمی متفاوت است، خیلی حیف شد.

 

  شما آقای کیارستمی را به جشنواره بیستم دعوت کردید،  درست است؟

بله البته، اما او بیماری‌اش شروع شده بود و بسیار هم درگیر بود. باید برای محل فیلم‌برداری فیلم جدیدش به چین می‌رفت بنابراین نتوانست بیاید.

 

  و حالا لطفا کمی از خودتان بگویید.

من یک منتقد فیلم هستم. یک مجله نقد سینمایی منتشر کرده‌ام و قبل‌تر استاد دانشگاه هنر بوسان بودم. در سال ١٩٩٦، جشنواره فیلم بوسان را آغاز کردم و دو سال بعد، از استادی در دانشگاه انصراف دادم و تمرکزم را بر جشنواره بوسان گذاشتم. در دوران لیسانس رشته من مهندسی بود، اما در فوق‌لیسانس در یکی از دانشگاه‌های سئول سینما خواندم.

 

  ٢١ سال از جشنواره فیلم بوسان گذشته است. برنامه شما برای جشنواره امسال چیست؟

امسال متأسفانه سینمای ایران زیاد فیلم‌های قوی را در فهرست نمایش جشنواره ندارد، نه آقای کیارستمی هست، نه جعفر پناهی. مطمئن نیستم اما خیلی امیدوارم  حتی در مقیاس کوچک بتوانیم آثار کیارستمی را نمایش دهیم. زمان کوتاهی داریم که اجازه‌های لازم را برای پخش فیلم‌های او بگیریم اما امیدوارم بتوانم این کار را انجام دهم.

برای فیلم «فروشنده» هم دعوت‌نامه فرستادیم، اما یک شرکت کره‌ای پیش تر آن را خریداری کرده و بستگی به برنامه آنها دارد که چه زمانی برای اکران در کره در نظر بگیرند. اگر پیش از جشنواره باشد، دیگر امکان نمایش آن در جشنواره نیست. اما اگر بعد از آن باشد، ما می‌توانیم اکرانش کنیم. درحال‌حاضر مشغول مذاکره با شرکت کره‌ای هستیم.  همان‌طور که می‌دانید، ما با کارگردان فیلم هم رابطه نزدیکی داریم. من ابتدا به شرکت فرانسوی توزیع این فیلم ایمیل زدم و جوابی نگرفتم. سپس مستقیما به آقای فرهادی ایمیل زدم و گفتم این مشکل را دارم. ایشان پس از پیگیری فرمودند که فیلم به یک شرکت کره‌ای فروخته شده و باید با آنها تماس بگیرید. 

 

ممنونم آقای کیم. مجالی نبود تا مصاحبه چاپ‌شده را نشانتان دهم. حالا شما می‌توانید با آقای کیارستمی بنشینید و از سینما بگویید و از «طعم گیلاس» و شاید حالا دیگر حتی به خانه دوست رسیده باشید. کسی چه می‌داند؟ شاید دارید با آقای کیارستمی کباب کره‌ای می‌خورید و به آن داستانی که برای من تعریفش کردید،  می‌خندید! نوش‌جانتان!

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش