چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۴
۱۹:۰۶ - ۱۰ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۲۳۰۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با مدیر جشنواره بین‌المللی «بوسان» به بهانه نخستین سالگرد عباس کیارستمی:

او تمام قواعد سينما را می‌شکست

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,عباس کیارستمی

١٤ تیرماه نخستین سالروز مرگ نابهنگام و شوک‌آور عباس کیارستمی، فیلم‌ساز بزرگ ایرانی،  است، به‌طوری‌که حضور او و فیلم‌هایش باعث افتخار هر جشنواره‌ای می‌شد. مسئولان جشنواره بین‌المللی بوسان که ازجمله مهم‌ترین جشنواره‌های آسیایی است هم سعی می‌کردند از سایر جشنواره‌های جهانی عقب نمانند و در مدت حیات خالق «طعم گیلاس» از حضورش بهره کافی و وافی ببرند.  شرق دور، ‌هزاران کیلومتر فاصله با ایران، جایی که میزبان بزرگ‌ترین جشنواره فیلم آسیاست. شهر بوسان کشوره کره‌جنوبی که حالا برای اهالی سینما شناخته شده.

 

٢١ سال از زمانی که رئیس جشنواره فیلم بوسان تصمیم گرفت برای سینمای کره و سینمای آسیا حرکت مهمی را آغاز کند،  می‌گذرد؛ وقتی کشور کره تازه داشت طعم شکوفایی و رونق اقتصادی و پیشرفت را می‌چشید بعد از جنگ‌ها و مشکلات فراوان و دوپارچه‌شدن کشورشان. سینمای ایران، از اولین گزینه‌های او بود و آشنایی‌اش با عباس کیارستمی در همان سال‌ها، باعث شد تا با سینمای او و با سینمای ایران بیشتر آشنا شود و نتیجه آن شد که در  بیش از ٢٠ سال برگزاری جشنواره، همواره فیلم‌های ایرانی متعددی در این جشنواره حضور داشتند، به‌طوری‌که حتی بعضی از آنها اولین اکران خود را در این جشنواره تجربه می‌کردند چون به قول بسیاری از کارگردانان ایرانی، بوسان برای آنها شانس می‌آورد.

 

سال‌ها گذشت و جشنواره بوسان بزرگ‌تر،  شناخته‌شده‌تر و معتبرتر شد، تا  به جشنواره‌ای آبرومند برای سینماگران آسیایی تبدیل شد؛ بزرگ‌ترین جشنواره بین‌المللی فیلم در آسیا. بخش‌های متعدد این جشنواره شامل «پنجره‌ای رو به سینمای آسیا»، «جریان‌های نو»، «سینمای جهان»، «بخش ویژه» و... حمایت بی‌نظیری را از سینماگران جوان داشت. از ارتباط این جشنواره با مراکز آموزشی و مدارس و ورک‌شاپ‌ها و مسابقاتی که برای گروه‌های مختلف در نظر گرفته شده بود تا حمایت از سینماگران جوان کشورهای مختلف آسیایی و جهانی، تا نمایش بهترین‌های سینمای دنیا و حضور بهترین‌ بازیگران و فیلم‌سازان دنیا در این جشنواره، همه‌وهمه مدیون تلاش‌های رئیس محترم جشنواره و تیم حرفه‌ای او بود. صمیمیت او و کارگردانان ایرانی به‌ویژه‌  عباس کیارستمی در این سال‌ها ادامه داشت. بیستمین جشنواره فیلم بوسان در سال ٢٠١٥، اتفاق بزرگی برای کره‌ای‌ها و سینماگران و دست‌اندرکاران جشنواره بود و به شایسته‌ترین نحو برای آن برنامه‌ریزی می‌کردند.

 

از عباس کیارستمی هم دعوت شد تا در این جشنواره که خود از حامیان اصلی و همیشگی آن بود،  حضور پیدا کند، اما به دلیل مشغله‌های کاری این امر محقق نشد و البته دیگر بعد از آن هیچ‌وقت این فرصت پیش نیامد... وقتی خبر تلخ رفتن کیارستمی را شنیدم، می‌دانستم یکی از افرادی که داغدار رفتن او و در حیرت است، رئیس جشنواره بوسان است. فردای آن روز قرار مصاحبه‌ای گذاشتم و ملاقاتش کردم. تقریبا یک ‌سال از آن روز می‌گذرد و حالا که این سطرها را می‌نویسم، هر دوی آنها رفته‌اند... . باورکردنی نیست... خبر تلخ بود و بهت‌آور... آقای جیساک کیم، مدیر محترم و دوست‌داشتنی جشنواره بین‌المللی فیلم بوسان، روز پنجشنبه ٢٨ اردیبهشت (١٨ می) در جشنواره کن به دلیل سکته قلبی به یکباره از دنیا رفت... .

 

دو هفته پیش از برگزاری جشنواره کن، آقای کیم میهمان جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بود. به‌ویژه که امسال بخش ویژه‌ای از سینمای کره به نام «مرور سینمای کره» جزئی از جشنواره بود. او به جشنواره فجر رفت، با بازیگران فیلم «خانه دوست کجاست؟» دیدار کرد و عکس گرفت و از کوه دماوند زیبا با برف سپید آن لذت برد و باز هم عکس گرفت و تمام آنها را به‌عنوان آخرین پست‌های صفحه ایسنتاگرامش ثبت کرد. حالا صفحه او را که باز کنی، در نگاه اول فقط از ایران می‌بینی... . بهانه گفت‌وگوی من با آقای کیم، رفتن عباس کیارستمی بود و حالا پس از نزدیک به یک سال، بهانه نگارش این مصاحبه، رفتن خود آقای کیم است.

 

  لطفا بفرمایید اولین فیلمی که از آقای کیارستمی تماشا کردید چه فیلمی  و چند سال پیش بوده؟

دقیق یادم نیست. حدود ٣٠ سال پیش بود فکر می‌کنم در جشنواره فیلم هنگ‌کنگ. فیلم «زندگی و دیگر هیچ» را تماشا کردم. بسیار تحت‌تأثیر قرار گرفتم از این جهت که سبک فیلم با تمام فیلم‌هایی که پیش از آن دیده بودم،  متفاوت بود. نوعی کشف جدید برای من بود. بعد از آن  به دنبال فیلم‌های پیشین او رفتم و فیلم «خانه دوست کجاست؟» و «کلوزآپ»، که یکی از فیلم‌های مورد علاقه من است را هم دیده‌ام.

 

بعد از آن بود که ما فستیوال فیلم بوسان را آغاز کردیم. در سال دوم جشنواره یعنی ١٩٩٧ (١٣٧٦)، من ایشان را به جشنواره فیلم بوسان دعوت کردم. در آن سال که اولین سال حضور ایشان در بوسان بود، با فیلم «طعم گیلاس» به جشنواره آمد.

 

  شخصیت ایشان چقدر به فیلم‌هایش نزدیک بود؟

اساسا او شبیه یک شاعر و یک فیلسوف است [آقای کیم در بیشتر اوقات در طول مصاحبه، به جای افعال گذشته، در مورد عباس کیارستمی از افعال حال استفاده می‌کرد و با لفظ فارسی «آقای کیارستمی»!] اما می‌دانید (با خنده) بعضی موقع‌ها او عاشق این بود که غذای کره‌ای بخورد. کباب کره‌ای مورد علاقه او نزدیک ساحل هیونده بود. در سال ٢٠٠٠ او رئیس هیئت داوران بود. وقتی برنامه جشنواره تمام شد، به من گفت  می‌خواهم یک روز بیشتر بمانم و کباب کره‌ای بخورم! من هم در جواب گفتم چراکه نه! من هم او را به رستوران محبوبش بردم. او عاشق سمگیابسل (کباب کره‌ای) بود!

 

  آقای کیارستمی چند بار به بوسان آمد؟

او بیش از پنج بار به بوسان آمد. اما نه‌فقط برای جشنواره فیلم. ساختمانی که درحال‌حاضر، محل اصلی جشنواره است،  در سال ٢٠١٠ افتتاح شد. پیش از آن ما از محلی دیگر برای مراسم افتتاحیه و اختتامیه استفاده می‌کردیم. پس از آن در سال ٢٠١٢، ما ورک‌شاپی طراحی کردیم نه برای دانشجویان  بلکه برای عموم مردم و در آن زمان با کیارستمی تماس گرفتیم تا مدرس آن باشد. در سال ٢٠١١، ما نمایش ویژه‌ای از «کلوزآپ» داشتیم. کیارستمی نیز برای فیلم‌برداری کار جدیدش در یوکوهاما [ژاپن] به سر می‌برد بنابراین توانست در این نمایش حضور پیدا کند و جلسه پرسش‌وپاسخی بعد از نمایش فیلم برگزار شد. او به سؤال‌ها پاسخ داد و جلسه به پایان رسید و حالا نوبت کباب کره‌ای بود!

 

  فیلم کلوزآپ از دید مخاطب کره‌ای چطور بود؟

صدالبته که مردم آن را بسیار دوست داشتند، در میان سینماگران و طرفداران سینما، بسیاری این فیلم را اثری خارق‌العاده می‌دانند.

 

  کدام فیلم از کیارستمی در بین کره‌ای‌ها از همه محبوب‌تر بود؟

قطعا «خانه دوست کجاست؟».

 

  شما به‌عنوان یکی از دوستان نزدیک آقای کیارستمی، تفاوت ایشان را با دیگر کارگردان‌ها در چه می‌دیدید؟

خود داستان‌های او از فیلم‌سازان دیگر بسیار متفاوت بود. می‌دانید سنت فیلم‌نامه‌نویسی قوانینی دارد، اما او تمام این قواعد را می‌شکست. او  روی نکات کوچک تمرکز می‌کرد، اما در همان چیزهای کوچک می‌توانستید جهانی را مشاهده کنید. این مسئله برخلاف قانون جهانی سینماست و کاملا متفاوت.  همچنین تلفیق داستان و مستند، این هم سبک بی‌نظیر و منحصربه‌فرد اوست. پس از آن، ناگهان این نوع فیلم‌سازی در ایران بسیار محبوب شد. به عبارتی می‌توانم بگویم پیش از کیارستمی و پس از کیارستمی، هیچ کارگردانی شبیه او نیست.

 

  چه چیزی در فیلم‌های کیارستمی بود که او را آنچنان  مشهور و محبوب کرده بود؟

در ابتدا فیلم‌های او فقط فیلم‌های کودکان بود؛ با داستان‌هایی بسیار ناب. اما همان‌طور که می‎دانید، بعدتر، او فقط فیلم‌های کودکان نمی‌ساخت. بنابراین مخاطب او متوجه شد که دغدغه او فقط کودکان نیستند،  بلکه خود انسان‌هاست. چگونگی توصیف یک انسان برای او بسیار مهم است. بنابراین در ابتدای فیلم‌سازی‌اش، او فیلم‌های کودک و فیلم‌های آماتور بسیاری ساخت. بسیاری کنجکاو هستند  بدانند او چگونه فیلم‌های آماتوری را به‌خصوص با بازیگران کودک کارگردانی می‌کرد. اما همان‌طور که می‌دانید او در کانون [کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان] کار کرده بود، بنابراین حدس من این است که درباره روان‌شناسی کودکان بسیار می‌دانست. او به نوعی متخصص این بود که چطور کودکان را هدایت کند. قطعا اساس این قضیه، عشق او به انسان‌ها بود که این امر را امکان‌پذیر می‌کرد.

 

  عده‌ای اعتقاد دارند  برخی از فیلم‌سازان، به‌اصطلاح برای جشنواره‌ها فیلم می‌سازند، به نظر شما آیا ایشان جزء این گروه از فیلم‌سازان بود؟

به نظر من این‌طور نبود. او فیلم‌های خودش را می‌ساخت نه برای جشنواره.

 

  پس چرا به نظر شما کیارستمی در بین مردم عادی در ایران آن‌قدرها که در خارج از ایران است، معروف نبود؟

خب برای مخاطب غیرایرانی، فیلم‌های او دنیای جدیدی را نمایش می‌دهد که آنها پیش از آن هرگز ندیده‌اند. برای مخاطب ایرانی، شاید این فضا بسیار آشناست، اما برای مخاطب غیرایرانی کاملا یک دنیای متفاوت است. ازاین‌روست که او در کشورهای خارجی مطرح شده است.

 

  و آیا به نظر شما دلایل سیاسی هم در این محبوبیت دخیل بود؟

فکر می‌کنم در این زمینه نظرات مختلفی وجود دارد. برخلاف کارگردان‌های زیادی، او درباره سیاست خیلی زیاد صحبتی نمی‌کرد به‌طور مثال در مقایسه با جعفر پناهی. بنابراین من فکر می‌کنم این مسئله به نگاه هنری او برمی‌گردد که طرفداران و منتقدان خارجی او را دوست داشتند، بیش از آنکه به نگاه سیاسی‌اش مرتبط باشد.

 

  خاطره‌ای از ایشان به خاطر دارید؟

خاطرات زیادی دارم. مثلا او به من دو تا از عکس‌هایش را هدیه داد. عنوان یکی‌شان  «جاده» بود. من مثل گنج از اینها نگهداری می‌کنم. آنها روی دیوار خانه من هستند. او معمولا عکس‌هایش را به دیگران هدیه نمی‌داد. یک بار هم به‌طور ناگهانی برای من یک دست لباس غربی فرستاد (با خنده) نمی‌دانم چرا. اتفاقات زیادی هست اگر بخواهم تعریف کنم.

 

  آخرین‌باری که ایشان به کره آمد چه سالی بود؟

در سال ٢٠١١، او در حال فیلم‌برداری در یوکوهاما بود؛  آخرین فیلم سینمایی او «مثل یک عاشق» بود. من آنجا به محل فیلم‌برداری رفتم و او را دیدم. قضیه‌ ساخت این فیلم جالب است. در ابتدا یکی از دوستان من که صاحب یک شرکت فیلم‌برداری در بوسان بود به دنبال ساخت فیلم با استادان سینمای آسیا بود. من کیارستمی را پیشنهاد دادم. همین پروژه بود «مثل یک عاشق». صحبت کردیم که این فیلم در بوسان فیلم‌برداری شود. در پارک کودکان. او از اینکه توانسته بود میدانی همانند آنچه در ذهنش بود پیدا کند خوشحال بود اما متأسفانه این اتفاق به خاطر بحث بودجه انجام نشد. در ژاپن در مقایسه با کره، گرفتن بودجه ساده‌تر است. نهایتا او از بوسان ناامید شد و یوکوهاما را انتخاب کرد. اگر فیلم را ببینید، متوجه می‌شوید که دقیقا یک میدان در کار نیست و کمی متفاوت است، خیلی حیف شد.

 

  شما آقای کیارستمی را به جشنواره بیستم دعوت کردید،  درست است؟

بله البته، اما او بیماری‌اش شروع شده بود و بسیار هم درگیر بود. باید برای محل فیلم‌برداری فیلم جدیدش به چین می‌رفت بنابراین نتوانست بیاید.

 

  و حالا لطفا کمی از خودتان بگویید.

من یک منتقد فیلم هستم. یک مجله نقد سینمایی منتشر کرده‌ام و قبل‌تر استاد دانشگاه هنر بوسان بودم. در سال ١٩٩٦، جشنواره فیلم بوسان را آغاز کردم و دو سال بعد، از استادی در دانشگاه انصراف دادم و تمرکزم را بر جشنواره بوسان گذاشتم. در دوران لیسانس رشته من مهندسی بود، اما در فوق‌لیسانس در یکی از دانشگاه‌های سئول سینما خواندم.

 

  ٢١ سال از جشنواره فیلم بوسان گذشته است. برنامه شما برای جشنواره امسال چیست؟

امسال متأسفانه سینمای ایران زیاد فیلم‌های قوی را در فهرست نمایش جشنواره ندارد، نه آقای کیارستمی هست، نه جعفر پناهی. مطمئن نیستم اما خیلی امیدوارم  حتی در مقیاس کوچک بتوانیم آثار کیارستمی را نمایش دهیم. زمان کوتاهی داریم که اجازه‌های لازم را برای پخش فیلم‌های او بگیریم اما امیدوارم بتوانم این کار را انجام دهم.

برای فیلم «فروشنده» هم دعوت‌نامه فرستادیم، اما یک شرکت کره‌ای پیش تر آن را خریداری کرده و بستگی به برنامه آنها دارد که چه زمانی برای اکران در کره در نظر بگیرند. اگر پیش از جشنواره باشد، دیگر امکان نمایش آن در جشنواره نیست. اما اگر بعد از آن باشد، ما می‌توانیم اکرانش کنیم. درحال‌حاضر مشغول مذاکره با شرکت کره‌ای هستیم.  همان‌طور که می‌دانید، ما با کارگردان فیلم هم رابطه نزدیکی داریم. من ابتدا به شرکت فرانسوی توزیع این فیلم ایمیل زدم و جوابی نگرفتم. سپس مستقیما به آقای فرهادی ایمیل زدم و گفتم این مشکل را دارم. ایشان پس از پیگیری فرمودند که فیلم به یک شرکت کره‌ای فروخته شده و باید با آنها تماس بگیرید. 

 

ممنونم آقای کیم. مجالی نبود تا مصاحبه چاپ‌شده را نشانتان دهم. حالا شما می‌توانید با آقای کیارستمی بنشینید و از سینما بگویید و از «طعم گیلاس» و شاید حالا دیگر حتی به خانه دوست رسیده باشید. کسی چه می‌داند؟ شاید دارید با آقای کیارستمی کباب کره‌ای می‌خورید و به آن داستانی که برای من تعریفش کردید،  می‌خندید! نوش‌جانتان!

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش