چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۵۴ - ۱۹ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۴۶۹۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

آدرین برودی؛ بازیگری که چینی ها عاشقش هستند!

آدرین برودی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
 آدرین برودی بازیگر که در جشنواره فیلم لوکارنو مورد تحسین واقع شد و جایزه برد، در مصاحبه‌ای به سوال‌های مختلف پاسخ گفت.

به گزارش بانی فیلم به نقل از ورایتی، روز جمعه در فستیوال فیلم لوکارنو که بنام ترین و شناخته شده‌ترین فستیوال مستقل اروپاست، جایزه یک عمر دستاورد حرفه‌ای به آدرین برودی تعلق گرفت. در حین این فستیوال، او صحبتی با ورایتی در مورد این داشت که چرا اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اولش به خاطر فیلم سال ۲۰۰۳ «پیانیست» منجر به این نشد که آنقدر که انتظار می رفت او نقش های بزرگ استودیویی به دست بیاورد. علاوه بر این، او وارد مبحث ارتباطش با چین شد، کشوری که او در آن یکی از معدود ستاره‌های غربی پولساز است. با این حال، او جزییات خیلی زیادی در مورد نقش جدیدش در سریال تلویزیونی «پیکی بلایندرز» محصول شبکه بی بی سی و فیلم سینمایی عجیب «دنیرو» در میان نگذاشت.

 

از فیلم های اولیه تان پروژه ای که بیشتر از همه برای من متمایز مانده فیلم «نان و رزها» ساخته کن لوچ است، کسی که سال گذشته اینجا در لوکارنو از او تجلیل شد. این موضوع هنوز هم بسیار درخور و خوش زمان است، مخصوصا با توجه به اینکه داستانش در مورد کارگران مکزیکی در لس آنجلس است که مورد سوء استفاده واقع می شوند. می توانید کمی با من درباره کار کردن با لوچ صحبت کنید. چطور این اتفاق افتاد؟

من تست بازیگری‌ام برای آن فیلم را به یاد ندارم، اما این را به یاد می آورم که طبیعت کاری او چطور بود؛ اینطور بود که تمام شرکت کنندگان دیگر غیربازیگر بودند. غیر از دو دختر نقش های اصلی و یک یا دو نفر دیگر. بقیه‌شان آبدارچی بودند، بعضی ها سازمان دهندگان اتحادیه ها بودند؛ افراد واقعی. که خیلی جالب بود. برخورد او این بود که اجازه دهد تا جایی که ممکن است اتفاق های غیرمترقبه و ناگهانی به وقوع بپیوندد و این می‌توانست به طور بالقوه فیلمنامه را عوض کند. او دو سوم یک صحنه را به ما می‌داد و من سرانجامش را نمی دانستم. حتی فقط به عنوان یک تمرین برای من خیلی جالب بود… کن انسانی بسیار صادق و بخشنده است. فردی واقعا متوجه و مهربان است. این کیفیتی خیلی خوب در یک کارگردان است.

 

مسیر حرفه ای کاری شما که معبدی از سینمای مستقل است، اینجا در لوکارنو مورد تجلیل قرار می‌گیرد. البته که شما خیلی در دنیای مستقل و با بعضی از بهترین کارگردان های سینما کار کرده اید. اما در عین حال فیلم های استودیویی مثل «کینگ کنگ» و «شکارچی‌ها» هم ساخته اید. سوالم این است که چطور بیشتر از این ها داخل سیستم استودیویی کار نکرده اید. بالاخره، وقتی ۲۹ ساله بودید اسکار بردید. به خاطر این است که نقش های درست به شما پیشنهاد نشده اند؟

نه. به خاطر این است که من فرصت های خودم را شکل دادم. اما تا حدودی راست می گویید، نقش درست هم پیش نیامده است. اگر به من نقش های مرد اول نمادین پیشنهاد می شد که استودیوها امروز بیشتر از آن‌ها می سازند؛ نقش هایی که جورج کلونی بیشتر به سمت شان می رود، کسی که سابقه بسیار بیشتری از من دارد… هنوز هم یک سلسله وجود دارد و هنوز هم تنها تعداد بسیار معدودی از فیلم های حقیقتا فوق‌العاده وجود دارند که ساخته شده اند. من بسیار از این مسئله خوشحال هستم که توانستم افتخار دریافت جایزه اسکار را داشته باشم، آن هم در سنی جوان. و برایم خیلی مهم بود که یک بازیگر باقی بمانم، البته اگر این با عقل جور در می آید، و تبدیل به چیزی نشوم که همه می خواستند باشم… حس می کردم که شاید با بهمنی از چیزهایی که دارند سمت من می آیند – حتی با وجود فیلم های کالیبر بالایی که طرفم می آمدند – می خواستم همیشه به سبک خودم وفادار بمانم که پیدا کردن نقشی بود که پیش از همه چیز با خودم ارتباط برقرار می کند؛ فیلمسازهایی که جالب هستند و از انتخاب های خلاق ریسکی نترسم چون به نظر من خود پروسه ساختن یک فیلم باید چیزی باشد که بسیار به آدم از نظر هنری انگیزه می دهد.

 

«شکارچی ها» مثالی عالی از این است: «شکارچی ها» را نساختم چون داشتم می مردم تا یک فیلم استودیویی بسازم. البته فیلم استودیویی هست. اما در آن بازی کردم چون با خودم فکر می کردم چقدر جالب و چقدر غیرقابل پیش بینی و چه چالش فوق العاده ای خواهد بود که بتوانم وارد قالب یکی از شخصیت های شوارتزنگر بشوم؛ یک نقش قهرمان اکشن هیکلی دهه هشتادی و بتوانم این کار را با یک نوع حس بازیگوشی انجام بدهم اما در عین حال وقار خودم را هم به آن اضافه کنم.

 

مثل کلونی، شما هم کمپانی تهیه خودتان را دارید که اسمش فیبل هاوس است. اما کمپانی شما که در سال ۲۰۱۴ تاسیس شده، آنطور که من متوجه شدم از چین فایننس دریافت می کند چون آن ها به خاطر «تیغ اژدها» که در سال ۲۰۱۵ حسابی پرفروش بود و پیش از آن هم «بازگشت به ۱۹۴۲» آنجا عاشق شما هستند. می توانید درباره ارتباط تان با صنعت فیلم چین با من صحبت کنید؟

علاقه شدید من نسبت به سینمای چین با پدرم آغاز می شود. در دهه هشتاد ما با هم به کانال استریت می‌رفتیم و فیلم های عجیب و دیوانه وار کونگ فو نگاه می کردیم؛ فیلم های قدیمی عالی خیلی عجیب که شرط می بندم روی تارانتینو هم تاثیر گذاشته‌اند. آر.زی.ای از وو تانگ کلن هم تحت تاثیر آن ها قرار گرفت و ساب ژانری از هیپ هاپ را خلق کرد که غنی از این فرهنگ بود. بنابراین من همیشه این ارتباط را داشته ام… وقتی نوجوان بودم همیشه این جور چیزها را دوست داشتم. به مطالعه هنرهای رزمی پرداختم. چین جای فوق العاده ای است. به نظرم در حال حاضر به طور کلی رابطه شان کمی تغییر جهت داده و جالب نیست چون هالیوود سعی دارد بخشی از آن باشد و برعکس. مسلما منابع بسیاری آنجا وجود دارد. زمان بندی من هم جالب بود چون از بقیه جلو بودم. راستش را بگویم تاجر بودن خیلی برای من جذابیت ندارد. تمام انگیزه ام فقط این بود که بتوانم فرصت های بهتری برای خودم درست کنم. چین از این مسئله استقبال کرده است… در مورد «تیغ اژدها» هم توانستم در آن نقش یک شخصیت هنرمند رزمی را بازی کنم. کل فیلم خیلی دراماتیک است، اما خیلی جالب بود که بتوانم نقش یک شخصیت منفی کامل با انواع و اقسام ناامنی های درونی را بازی کنم

 

و جکی چان و شرکای تهیه کننده اش هم خیلی از من حمایت کردند. اما در تهیه کردن چند پروژه عقب کشیده ام چون درست کردن فیلم ها به طور مشترک سخت است. در عین حال، الان دارم خیلی جدی نقاشی می کنم که بخشی بزرگ از زندگی ام است و کمی کنار کشیدم و تصمیم گرفتم کاری نکنم و بازی نکنم مگر اینکه پروژه ای از راه برسد که واقعا برایم جالب است. اما هنوز هم بعضی از پروژه های فیبل هاوس برایم خیلی جالب هستند.

 

اخیرا در تلویزیون هم ظاهر شده اید: «هودینی»؛ اپیزودی از سریال «تاس» شوتایم که بازخوردهای خیلی خوبی داشت. به زودی هم قرار است در فصل جدید «پیکی بلایندرز» نقش بزرگترین تهدید اعمال شده به تامی شلبی را ایفا کنید. می توانید چیزی جدید در مورد نقش تان در «پیکی بلایندرز» بگویید، البته فراتر از این حقیقت که قرار است تهدیدی بزرگ برای خانواده او باشید؟ چه نوع آماده سازی هایی انجام دادید تا خودتان را وارد آن نقش کنید؟

من ترجیح می دهم الان خیلی وارد این مسئله نشوم چون مراحل تهیه این سریال خیلی خیلی مخفیانه و بی‌سر و صداست، اما عاشق آن هستم. نویسندگی‌اش خارق العاده است که خیلی خیلی من را هیجان زده می کند. استیو نایت فردی به شدت با استعداد است و بازیگران حاضر در این سریال هم عالی هستند. تنها چیزی که الان می توانم به شما بگویم این است که وارد شدن به این نقش خیلی برایم جالب بود و از آن نوع نقش هایی بود که مدت ها دلم می خواست بازی کنم.

 

فیلم بعدی تان که قرار است روی پرده های سینما برود «سگی به نام دنیرو» نام دارد و به عنوان یک تریلر سبک «سگ های آب انبار» توصیف شده است. می توانید در مورد این با من صحبت کنید؟

فیلمبرداری این پروژه را تمام کردیم. کار کردن با جان مالکوویچ فوق العاده بود، روری کالکین هم در این فیلم هست؛ خیلی قوی است. الان کمی زود است که بخواهیم درباره اش صحبت کنیم، اما چیزی که بیشتر از همه باعث شد من جذب این پروژه بشوم یک نویسنده و کارگردان جوان به نام پل سولت (از «گریس») بود و این حقیقت که این فیلم از آن نوع فیلم هایی است که خودم دوست دارم بروم و آن را تماشا کنم. چند ژانر را تار و مخلوط می کند؛ جنبه تریلر دارد؛ یک نوع عنصر محدودشده دراماتیک دارد؛ و به نوبه ای هم در خود اکشن دارد. این حقیقت را خیلی دوست دارم که یک سگ در آن هست که شخصیت اصلی است و اسمش دنیرو است. من عاشق حیوانات هستم. یک نوع توازی هم در مورد حیوانات آسیب دیده و نادیده گرفته شده و همچنین افراد کنار گذاشته شده جامعه در آن هست… حتی با وجود اینکه اگر به سطح فیلم نگاه کنید یک پروژه بسیار بازرگانی می بینید، یک جریان زیرین دارد که من می توانم با آن ارتباط برقرار کنم. این چیزی بود که در مورد این فیلم برایم جذاب بود، و البته کار کردن با جان، بازیگری که همیشه مورد تحسین من بوده است. با هم خیلی خوش گذراندیم… به نظرم روری در این فیلم خیلی خاص خواهد بود و آن سگ هم عالی بود.

 

 

 

 

  • 12
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش