پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۲۵ - ۰۲ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۰۴۶۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

محمد حمزه ای:

مساله من موتورسواری یک زن نبود / آذر نقدِ زیر پا گذاشتن اخلاق است

محمد حمزه ای,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
محمد حمزه ای کارگردان «آذر» تاکید دارد در فیلمش به دنبال تفسیر اخلاق فردی و وجدان اجتماعی است و نشان می‌دهد انسان‌ها در موقعیت‌ها مختلف چقدر به اخلاق پایبند می‌مانند.

به گزارش مهر، فیلم سینمایی «آذر» به کارگردانی محمد حمزه‌ای به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است؛ فیلمی که اولین تجربه کارگردانی حمزه ای در حوزه سینمای بلند محسوب می شود و در سی و پنجمین جشنواره ملی فیلم فجر به نمایش درآمد.

 

به بهانه اکران فیلم سینمایی «آذر»، محمد حمزه ای کارگردان این اثر سینمایی مهمان خبرگزاری مهر شد تا درباره چگونگی ساخت این فیلم صحبت کند. وی بیش از هر چیز معتقد است که «آذر» یک فیلم زنانه نیست و بیشتر زن را بهانه ای برای پرداختن به مرز رفتارهای اخلاقی و وجدانی در جامعه قرار داده است.

 

اکران این اثر سینمایی از ابتدا با چالشی میان کارگردان و نیکی کریمی تهیه‌کننده فیلم همراه بود که محمد حمزه ای ترجیح داد در مورد این مساله سکوت کند و بیشتر درباره روند ساخته شدن فیلمش و اکران آن صحبت کند.

 

در این فیلم نیکی کریمی، حمیدرضا آذرنگ، فرید سجادی حسینی، هستی مهدوی، مهران نائل، شیرین آقاکاشی، مائده طهماسبی، پریسا هاشم پور، مانیا علیجانی، لیلا زارع، پژمان جمشیدی و هومن سیدی به ایفای نقش پرداخته اند.

 

*اولین اثر سینمایی شما درباره زن و مشکلات آن در جامعه است که از زاویه‌ای به آن پرداخته بودید که کمتر در سینمای ایران بدان اشاره شده است. دلیل این انتخاب چه بود؟- معتقدم شاید این میزان  زنانه جلوه دادن فیلم لازم نباشد و اگر کلی تر به مفهوم  نقد اخلاق در جهان فیلم  توجه کنیم بهتر باشد. فیلم سینمایی «آذر» یک فیلم صرفا زنانه نیست و من به عنوان کارگردان فیلم این جداسازی را مدنظر نداشتم. البته این نکته را هم بگویم تفاسیر مختلفی می شود از فیلم کرد ولی بارزترین شاخصه «آذر» برای منِ فیلمساز تفسیر اخلاق فردی و وجدان اجتماعی است که می خواهد این موضوع را تصویر کند که اگر کسی در موقعیتی قرار گیرد و بخواهد از یک شرایط پیچیده و سختی که در آن گرفتار است نجات پیدا کند تا چه اندازه محق است اخلاق و وجدان را در حوزه رفتار اجتماعی زیر سوال ببرد.

معتقدم شاید این میزان صرفا زنانه جلوه دادن فیلم لازم نباشد و اگر کلی تر به مفهوم تفسیر و نقد اخلاق در جهان فیلم توجه کنیم بهتر باشد. فیلم سینمایی «آذر» یک فیلم صرفا زنانه نیست و من به عنوان کارگردان فیلم این جداسازی را نمی پسندم چون نگاه آذر و جهان فیلم «آذر» تفسیر اخلاق فردی و وجدان اجتماعی است و می خواهد این موقعیت را تصویر کند که اگر کسی در موقعیتی قرار گیرد و بخواهد از یک شرایط پیچیده نجات پیدا کند تا چه اندازه محق است اخلاق و وجدان را در حوزه رفتار اجتماعی زیر سوال ببرد.

 

معتقدم فیلم «آذر» بیش از اینکه یک فیلم زنانه و یا درباره زن باشد، فیلمی درباره اخلاق فردی و اجتماعی است ولی فیلم برای اینکه بخواهد قصه‌اش را تعریف کند از طریق نزدیک شدن به زندگی یک زن آن را بیان می کند؛ زنی که  شاید در جامعه حال حاضر که مردسالار تعریف می شود از حق و حقوق مساوی برخوردار نیست. «آذر» یک ملودرام خانوادگی است که تعریفی از یک طیف از زنان جامعه امروز دارد.

 

فیلم «آذر» بیش از اینکه یک فیلم زنانه و یا درباره زن باشد، فیلمی درباره اخلاق فردی و اجتماعی است. در چنین شرایطی فیلم برای اینکه بخواهد این قصه را تعریف کند از طریق نزدیک شدن به زندگی یک زن آن را بیان می کند* «آذر» به گونه ای آغاز می شود که مخاطب فکر می کند قرار است موتورسواری حرفه ای شخصیت زن داستان در طول مسیر فیلم به او کمک کند اما چنین چیزی دیده نمی شود و درنهایت اینطور برداشت می شود که موتورسواری یک خانم صرفا ابزاری برای خوشایند بیننده است.

 

- نکته‌ای که عنوان می‌کنید به دلیل فضایی که حول و حوش موتورسواری و مساله ای که از بیرون این ماجرا شکل گرفت، است در حالی که در این فیلم بحث موتورسواری محور اصلی داستان نیست. اگر فیلم با یک فضای جذاب موتورسواری آغاز می شود و در آن فارغ از فضای شهری، زنی را نشان می دهد که در حال موتورسواری است کارکردش برای این است که در یک سوم پایانی فیلم و زمانی که قهرمان زن داستان کاری مردانه مانند «دلیوری» (رساندن غذا به دست مشتری های رستوران به وسیله موتور) را برعهده می گیرد پیش زمینه ای برای مخاطب وجود داشته باشد تا شگفت‌زده نشود.

 

اما من به شخصه درباره این میزان تبلیغات درباره موتورسواری و اینکه آیا اسپانسری در این حوزه در میان است یا خیر نمی توانم، پاسخی پیدا کنم و معتقدم محور اصلی قصه فیلم موتورسواری آذر نیست.

 

البته پیشتر قرار بود فیلمی با نام «بندر تهران» ساخته شود که شخصیت زن آن فیلم از ابتدا پیک موتوری بود، اما اینجا آذر به دلیل شرایطی که پیدا می کند، ناگزیر می شود تا از موتور برای پیشبرد فعالیت های خود استفاده کند.

 

*با توضیحی که ارایه دادید باز هم به نظر می رسد چنین سکانس هایی با این غلظت در ابتدای فیلم اضافه بود.

- به نظرم فصل ابتدایی نیاز بود تا بتوانیم تسلط آذر بر موتورسواری را نشان داده و در فصل‌های بعدی از آن استفاده کنیم، اما تاکید می کنم توانایی آذر در موتورسواری مساله فیلم نیست. خانواده آذر دچار یک بحران و چالش می شوند که این بحران او را نیز درگیر می کند به همین دلیل باید موقعیتی را که شخصیت داستان درگیر آن شده است، تفسیر کنیم تا اینکه روی موتورسوار حرفه ای بودن آذر تمرکز کنیم. شاید بخشی از آن به هر حال یک استراتژی تبلیغاتی باشد تا بخواهند فیلم را براساس آن معرفی کنند که بی شک نمی توانم درباره آن صحبت کنم و به نظرم باید دلیل این میزان مانور روی موتورسواری را دوستانی که این شیوه را برنامه ریزی کردند، پاسخگو باشند چون من چندان در جریان کلیت تبلیغات فیلم نبودم و فقط مواردی که نیاز بود دوستانی که در کارشان حرفه ای بودند محصول نهایی را هم با من چک می کردند.

 

به نظرم باید دلیل این میزان مانور روی موتورسواری را دوستانی که این شیوه را برنامه ریزی کردند، پاسخگو باشندالبته در کنار تمرکز زیاد روی مساله موتورسواری این نکته هم وجود دارد که بیش از اندازه روی نیکی کریمی به عنوان یکی از بازیگران مکث شده و بازی دیگر هنرمندان زیر سایه قرار گرفته است.

 

- شاید در کلیت فیلم بتوان در این باره صحبت کرد که چرا بیش از اندازه روی یک بازیگر مکث شده است اما شخصیت های مختلف در فیلم به خوبی معرفی می شوند و دوربین به اندازه کافی به سمت آنها می رود. ولی نباید فراموش کرد که قهرمان این فیلم یک زن است که بعد از اینکه موقعیت وی، خانواده اش و افراد اطرافش را معرفی می کنیم، زندگی اش دچار بحران می شود و در موقعیت خطیری قرار می گیرد که باید تصمیم بگیرد، بگذرد و یا بگذارد و برود. با توجه به اینکه شخصیت فیلم یک زن است دوربین به طور کاملا طبیعی همراه شخصیت اصلی داستان است.

 

*حذف سکانس دعوای عموی امیر با بازی فرید سجادحسینی و نیکی کریمی در رستوران به چه دلیل بود؟

- در واقع این سکانس دعوا در رستوران فیلمبرداری شد اما از آنجایی که ما با فیلمنامه کاملی سر صحنه مواجه نبودیم و پی در پی فیلمنامه در حال بازنویسی بود در نهایت احساس کردیم که وجود این صحنه، فیلم را از ریتم می اندازد و اینکه تنها درباره آن صحبت شود، کافی است و به این دلیل صحنه مورد نظر حذف شد.

 

* تغییر فیلمنامه نویس باعث شد تا فیلمنامه در طول فیلمبرداری بازنویسی شود؟

- متاسفانه به دلیل زمان محدودی که داشتیم، فیلمنامه کاملی در اختیارمان نبود. در فیلمنامه ای که احسان بیگلری نوشته بود پرداخت موقعیت ها و روابط کاراکترها و معرفی علت و معلول بسیاری از اتفاق ها کامل نشده بود. این موارد باید مرحله به مرحله اتفاق می افتاد تا فیلمنامه به یک قوام کاملی برسد اما از آنجا که زمان محدودی برای آماده شدن کار داشتیم، فیلم جلوی دوربین رفت و علی اصغری از طرف تهیه کننده با اضافه شدن به مجموعه، بازنویسی فیلمنامه را انجام داد و زمان فیلمبرداری وی در حال بازنویسی فیلمنامه بود. همین مساله کامل نبودن فیلمنامه سبب شد تا برخی از صحنه ها فیلمبرداری شود و مورد استفاده قرار نگیرد و حتی برخی از صحنه ها دوباره فیلمبرداری شود.

 

* با این توضیح آنچه که احسان بیگلری به عنوان فیلمنامه «آذر» نوشته بود، با آنچه که ساخته شد کاملا متفاوت است؟

- نه اصلا اینگونه نمی توان گفت که فیلم یک چیز بود و فیلمنامه چیز دیگری است، اما در فیلمنامه به دلیل به وجود آمدن شرایطی خاص، تغییراتی ایجاد شد که نتوانستیم احسان بیگلری را تا پایان کار داشته باشیم و شاید این مساله موجب شد تا قصه دو دست شود.

 

* چالش زن و شوهر در «آذر» شکل تازه‌ای به خود گرفته و آنچه به تصویر درمی‌آید کمتر قبلا در فیلم های مشابه تجربه شده است.

- در فیلم «آذر» زن بهانه ای است برای اینکه یک موقعیت را در جامعه امروز تصویر و بعد آن را تفسیر کنیم؛ به این معنا که اگر ما در جامعه امروز ایران دچار یک بحران و چالش شویم برای نجات و رهایی خود تا چه اندازه اجازه داریم اخلاق را زیر پا بگذاریم، صداقت را لگدمال کنیم و وجدان را نادیده بگیریم. این مسایل بحث روز جامعه است و تاکید می کنم که «آذر» را پیش از آنکه اثری درباره مظلوم بودن زن بدانم اثری کاملا اخلاق گرا می دانم، اثری در راستای تفسیر شرایط غیر اخلاقی که امروز همه ما در جامعه درگیر آن هستیم. در واقع این فیلم در راستای نقدِ زیر پا گذاشتن وجدان و اخلاق اجتماعی است البته هرکسی می تواند خوانش خود را از این فیلم داشته باشد اما آنچه که برای من به عنوان کارگردان در مورد این قصه مهم و جذاب بود این است که «آذر» یک ملودارم خانوادگی است که حرف خود را از زاویه دنیای یک زن بیان کند.

 

* یکی از اتفاقات خوب «آذر» این است که اصلا تمایل ندارد زن را ضعیف نشان دهد و بیشتر تلاش کرده است که جسارت و قدرت زن را به تصویر بکشد که این قدرت در تصمیم‌گیری نهایی آذر هم دیده می‌شود.

- دقیقا تمام تلاش خود را کرده ایم که در این فیلم یک زن ضعیف خانه دار به تصویر کشیده نشود بلکه فیلم درباره یک انسان مستقل فارغ از جنسیت باشد. در چنین شرایطی این زن مستقل در هنگام تصمیم گیری مانند زنان منفعل و سنتی برخورد نمی کند و فارغ از جنسیتش، زمانی که نگاه، صداقت، و مهرش زیر سوال می رود، ترجیح می دهد که دیگر همراه نباشد.

 

 

 

 

 

  • 15
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش