جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۷:۱۲ - ۱۷ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۴۶۸۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

فرهاد آئیش: ایفای نقش یک روحانی مرا درگیر کرد

فرهاد آئیش,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
 مائده طهماسبی از اینکه بازیگران در دام کلیشه شدن می‌افتند،انتقاد کرد و فرهاد آئیش هم از چالش بر سر یکی از نقش‌هایش سخن گفت.

به گزارش  ایسنا: مائده طهماسبی از اینکه بازیگران در دام کلیشه شدن می‌افتند،انتقاد کرد و فرهاد آئیش هم از چالش بر سر یکی از نقش‌هایش سخن گفت.

 

مهرداد رایانی مخصوص مجری کارشناس بخش تئاتر «چشم شب روشن» میزبان مائده طهماسبی و فرهاد آئیش زوج هنری برای گفتگو درباره خلاقیت در بازیگری بود.

 

طهماسبی در این گفتگو اظهار کرد: وقتی به نقشی می‌رسم از خودم می‌پرسم آیا من واقعا دارم آن کار را خلق می‌کنم یا آن را کشف کرده‌ام؟ چون من وقتی چیزی را کشف می‌کنم، به جایی می‌رسم که آن را می‌بینم و اجرا می‌کنم و نقش را به وجود می‌آورم.

 

وی افزود: در فیلم «مارمولک» که نقش زن معتاد را بازی کردم، رسیدن به آن نقش برایم خیلی سخت بود. در «زندان زنان» هم نقش یک زن مجرم را بازی کردم که بعدا اعدام می‌شود.

 

بازیگرها در دام کلیشه‌ها می‌افتند

بازیگر «در امتداد شهر» تصریح کرد: ما بازیگرها در دام کلیشه شدن می‌افتیم و کارگردان‌ها هم این را دوست دارند. مثلا از بازیگری که نقشی را خوب درآورده مدام برای تکرار همان نقش استفاده می‌کنند. خیلی از ما به دلایل مختلف در این دام افتاده‌ایم. برای من هم این اتفاق افتاد که بعد از دو نقشی که اشاره کردم، مدام به من نقش‌های مشابه پیشنهاد می‌شد.

 

طهماسبی یادآور شد: با وجود اینکه من خیلی کم کار می‌کنم، نخواستم دیگر این نقش‌ها را تکرار کنم و این یک انتخاب هوشمندانه بود. برای خود من کافی بود که در آن دو نقش باشم و دلم می‌خواست در عالم شغلم نقشهای دیگری را بازی کنم و ببینم از پس چه کارهای دیگری برمی‌آیم.

 

در تئاتر آنچنان نقش را مال خودت می‌کنی که متعجب می‌شوی

وی افزود: روی صحنه تئاتر اتفاقات عجیبی می‌افتد که در سینما نظیر آنها را نداریم. مثلا در نمایش های آخری که ما کار کردیم از جمله نمایش «چمدان»، هر شب که یک نقش را ایفا می‌کنی از خودت حیرت می‌کنی. به این دلیل که هر بار به چیزهای جدیدی دسترسی پیدا میکنید و نقش آنچنان مال خودتان می‌شود که تعجب می‌کنید!

 

طهماسبی تصریح کرد: من در «چمدان» نقش یک زن کاملا مالیخولیایی با بک گراند ژاپنی را داشتم که این زن هر شب طور دیگری خودش را به من می‌رساند و می قبولاند. شخصیت به شکلی ظریف در من ریشه دوانده بود و من هر شب قسمت دیگری از این زن را در خودم می‌دیدم و حیرت زده می‌شدم. می توانم بگویم در اجرای سیام وقتی من در صحنه بودم، کاملا در اختیار آن زن بودم و دیگر خودم نبودم. یعنی من مائدهای بودم که آن زن با ویژگی‌هایی که داشت مرا تحت اختیار خودش گرفته بود. شاید در این نقش من به داستان خلق و کشف رسیدم. آن شخصیت در من خلق شد و بیرون آمد و این همیشه اتفاق نمی‌افتد.

 

وی در پاسخ به این صحبت رایانی مخصوص که انگار نقش‌هایی که فراتر از سطح عام هستند مثلا افراد روان پریش به بازیگران قدرت بیشتری برای عرض اندام می‌دهند، گفت: شما فکر می‌کنید یک انسان کاملا معمولی هستید و زندگی روتینی دارید اما وقتی به عنوان یک هنرمند، زندگیات به زندگی هنری‌ات وصل باشد و از آن دور نشوی، این اتفاقات خیلی خوب در کار آدم رخ می‌دهد. فقط باید آدم چشمش را باز کند و همه چیز را ببیند.

 

تجربه بودن در اتاق عمل و مشاهداتی که به کمک نقش آمد

طهماسبی ادامه داد: من نقش یک پزشک جراح را بازی کردم و کارگردان عزیز و نازنین من آقای ابوالحسنی از من خواست بروم و یک عمل جراحی را ببینم. به من گفت می‌توانی چنین کاری کنی؟ جوابم مثبت بود. کار سختی است که یک عمل جراحی را به صورت زنده تماشا کنی. محک زدن شخصیت تو برای یک نقش که بروی و ببینی آنقدر زیاد بود که من رفتم و دو ساعت در اتاق عمل با این دکتر، در یک دنیای دیگر سیر می کردم. انگار نه انگار من مائدهای هستم که زندگی روزمره خودم را دارم. آن مشاهدات به من کمک کرد که به آن نقش برسم و به من خیلی کمک کرد.

 

آئیش نیز گفت: زندگی تمام هنرمندان بزرگ پر از شور و احساس است؛ مثلا زندگی بتهوون و موزارت را ببینید. اینها است که باعث آمدن آثار بزرگ می‌شود. من به عنوان بازیگر نمی‌توانم کارمند باشم، روزها در یک فضای غیرهنری باشم و شب ساعت ۸ گریم و به یک آدم دیگر تبدیل شوم. من باید تمام روز و هفته و مدت تمرین با این نقش زندگی کنم وگرنه من یک کارمند هستم.

 

ایفای نقش یک روحانی مرا در طوفان عاطفی و روانی درگیر کرد

وی افزود: بازیگر باید خودش را به چالش بکشد و نیاز به یک صداقت دارد. نیازی نیست حتما نقش آدم مالیخولیایی، قاتل یا دیوانه باشد. من در تلویزیون نقش یک روحانی را بازی کردم و این نقش مرا در یک طوفان عاطفی و روانی در هفته‌های اول درگیر کرد. چون باید این را در خودم پیدا می کردم و کار ساده‌ای نبود. یک آدم فرهیخته و والا که در «پرده نشین» آن را بازی کردم و باید آن را در خودم پیدا می‌کردم. میترسیدم و حتی خواب‌هایی دیدم که نمادی از احساس گناه من بود که دارم نقش یک روحانی را بازی می‌کنم.

 

خطر مقایسه من در نقش سقراط با شوایک وجود داشت

این کارگردان تئاتر درباره شخصیت شوایک نیز اظهار کرد: این نقش برای من چند چالش داشت. من با گروهی که «سقراط» را با هم بودیم در «شوایک» دوباره همکار شدیم و این موضوع وجود داشت که من را در این نقش با سقراط مقایسه می‌کردند و البته تمام تیم را با کار قبلی شان که همه با هم بودیم.

 

آئیش یادآور شد: در آن تئاتر من پابرهنه با لباس سقراط روی صحنه می‌آمدم اما در نمایش بعدی‌مان نقش یک شخصیت هچلهف را بازی می‌کردم و این برایم یک چالش بود. هر بازیگری اگر نقش را در خودش دربیاورد موفق است.

رایانی مخصوص نیز گفت: بعضی کاملا معکوس عمل می‌کنند. یعنی میگویند شخصیتی را که داری به کل فراموش کن و یک شخصیت جدید را بدون اینکه به خودت استناد کنی دوباره بساز.

 

فراتر بردن وسعت افق شخصیت در بازیگران مطرح دنیا

آئیش در این رابطه گفت: بازیگران بزرگی که در دنیا مطرح هستند، مثل رابرت دنیرو، آل پاچینو یا مارلون براندو را در نظر بگیرید، ما در تمام آثار براندو او را می‌بینیم اما قبول می‌کنیم که او این بار یک گدا، این بار رییس یک مافیا و بار دیگر یک عاشق پیشه است.

 

وی یادآور شد: دنیرو همیشه خودش است اما توانسته وسعت افق شخصیتی خودش را فراتر ببرد. یعنی اینکه من در درون خودم عاطفیترین، ظریف‌ترین، احساساتی‌ترین و رئوف‌ترین آدم را پیدا کنم و خشن‌ترین، دیکتاتورترین و کریه‌ترین آدم را هم همین‌طور. اینجا است که من در وجود خودم یک چالش داشتم.

 

«چشم شب روشن» به تهیه کنندگی امیر قمیشی و با اجرای محمد صالح علا شنبه تا چهارشنبه‌ها ساعت ۲۳ از شبکه چهار سیما روی آنتن می‌رود

 

 

 

  • 15
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش