پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۳۸ - ۲۸ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۷۶۰۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با عبدالله علیخانی، تهیه‌کننده‌ای با نیم قرن فعالیت سینمایی

مخالف واژه «فیلم‌سوزی» هستــم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
عبدالله علیخانی که بتازگی ۶۸ ساله شد، نزدیک به ۵۰ سال است در سینمای ایران فعالیت می‌کند. تهیه‌کننده‌ای که تهیه فیلم‌های خاطره‌انگیز و تماشاگرپسندی چون آوازتهران، قافله، دو روی سکه، نیش، شب‌های تهران، کما، شارلاتان و آواز قو را در کارنامه دارد.

جام جم،علیخانی، مدیر دفتر تولید و پخش پویافیلم هم هست که نامش با محمدحسین فرحبخش، تهیه‌کننده و کارگردان سینمای ایران گره خورده است. علیخانی هم همچون یار دیرینش، صریح‌اللهجه است و نظرات جالبی درباره وضعیت سینمای ایران دارد. گفت‌وگوی ما را به بهانه تولد این تهیه‌کننده پیشکسوت و همچنین نزدیک شدن به ۵۰ سال فعالیت سینمایی او می‌خوانید. «خالتور» با تهیه‌کنندگی مشترک او و فرحبخش و کارگردانی آرش معیریان تا همین چند وقت پیش روی اکران بود و بیش از شش میلیارد تومان فروخت.

 

نیم‌قرن فعالیت آن هم در سینمای ایران، چیز کمی نیست و سپری کردن آن باتوجه به فراز و نشیب‌ها و مسائل و مشکلات دوره‌های مختلف، به نوعی یک دستاورد و موفقیت هم به حساب می‌آید.

یک روزی توانش را داشتم و فیلم می‌ساختم، اما الان دیگر توان آن حرص‌و‌جوش خوردن‌ها را ندارم. دست خودم هم نیست. یک وقتی شما فکر می‌کنید می‌توانید یک بار ۲۰ کیلویی را بردارید، اما یک زمانی به جایی می‌رسید که شما دیگر نمی‌توانید این بار را بردارید. دقیقا مثل فوتبالیست یا کشتی‌گیری می‌ماند که دیگر نمی‌تواند بازی کند و کم‌کم نیمکت‌نشین می‌شود و بعد هم باید آن ورزش را کنار بگذارد. به نظرم تا وقتی برای تیم مفید هستید، باید بازی کنید، وقتی نیستید، اگر نروید و خداحافظی نکنید، شما را کنار می‌گذارند. ضمن این‌که الان جوان‌ها با فکر جوان و توانایی جوانی آمده‌اند.

 

شما که از دهه ۴۰ در سینمای ایران فعالیت می‌کنید، گزینه خوبی برای ارائه یک روند از این سینما طی دهه‌های گذشته هستید؛ سینمای ایران در این سال‌ها چه تفاوتی با گذشته دارد؟

با تحولی که در فناوری دنیا به وجود آمده، سینمای ایران هم به لحاظ تکنیک و در مسائل فنی همچون فیلمبرداری و دیگر شاخه‌‌ها، خیلی پیشرفت کرده است، اما متاسفانه سینمای ایران در این سال‌ها از فقر قصه و فقر سوپراستار رنج می‌برد. با این‌که کارگردان و بازیگران و دیگر عوامل همگی زحمت می‌کشند، شاهد قصه‌هایی تکراری و بی‌محتوا در فیلم‌ها هستیم. ما از نظر قصه خیلی عقب هستیم.

 

دلیل فقر سوپراستار در سینمای ایران چیست؟

چون نمی‌گذارند، شرایط سینمای ایران طوری است که برای کسی که می‌خواهد سوپراستار شود، مساله درست می‌کنند و همه دست به دست هم می‌دهند که سوپراستار شکل بگیرد؛ از جراید گرفته تا ارشاد و ... ضمن این‌که سوپراستار این‌طوری ساخته می‌شود که شما قصه داشته باشید و قصه شما قهرمان داشته باشد و تماشاچی هم با آن همذات پنداری کند. اما وقتی قصه نباشد، شما سوپراستار هم نمی‌توانید بسازید. الان قصه‌های سینمای ما قهرمان ندارد. بیشتر فیلم‌های ما اصلا پایان ندارد. شما دارید فیلم را نگاه می‌کنید، یک دفعه می‌بینید تیتراژ آمد و سیاهی بالا رفت! اما شما می‌بینید که قصه اصلا پایان ندارد. یک فیلم، دو فیلم یا پنج فیلم در سال اگر این‌طور باشد، می‌گوییم اشکالی ندارد، اما الان بیشتر فیلم‌ها این‌طوری است و می‌گویند ته فیلم را باز گذاشتیم که تماشاچی خودش آن را حدس بزند.

 

شما همیشه این تنوع گونه‌های مختلف سینمایی را در کارنامه‌تان رعایت کرده‌اید؟

بله، ما در انواع ژانرها کار کردیم، از فیلم‌های کمدی مثل تحفه هند و پاکباخته تا فیلم‌های اجتماعی، ملودرام و اکشن و... هرموقع فکر کردیم الان چه چیزی لازم است و موضوع روز جامعه چیست، آن را ساختیم.

 

ریسک آن را هم قبول کردید دیگر؟

اصلا اگر ریسک‌پذیر نباشید که نمی‌توانید کار کنید، آن هم در سینمای فعلی ایران. اگر ریسک‌پذیر نیستید، بهتر است بروید و در خانه بنشینید. ما همیشه با توکل به خدا این‌طور کار کردیم، اما الان بهتر است قبل از این‌که ما را روی نیمکت بنشانند و به ما متلک بگویند و زمینمان بزنند، خودمان بگوییم آقای جوان‌ها لطف کنید عرصه را به دست بگیرید و ما هم کنار بنشینیم و تماشا کنیم. این واقعیتی است، اگر تا خدا خدایی می‌کند همه سر کارشان باشند، پس جوان‌ها چه کاره اند اینجا و باید چه کار کنند؟

 

هرچند فیلم‌هایی که در این سال‌ها در پویافیلم ساختید مردمی، عامه پسند و سرگرم کننده و با استقبال تماشاگران هم روبه‌رو بوده، اما برخی منتقدان بویژه در سال‌های اخیر روی خوش به این آثار نشان نداده‌اند. نظرتان درباره این انتقادها و مخالفت‌ها چیست؟

اول این‌که همه منتقدهای ما مورداحترام و دوست داشتنی هستند. اما یادم است سال ۵۱ و زمانی که در پارسافیلم بودم، منتقد معروفی به نام هوشنگ حسامی آمد که برای ما فیلمی بسازد به نام «قیامت عشق» که آقای عزت الله انتظامی هم در آن بازی می‌کرد. روزنامه‌ها تیتر زدند که «خیاط در کوزه افتاد»! حالا این منتقدانی که کنار نشسته‌اند، سلیقه خودشان را دارند. سینما این‌طوری نیست. باید به اینها گفت شما هم بیایید و یک فیلم بسازید، ببینیم نتیجه چه می‌شود. مثل همین آقای حسامی که وقتی فیلمش به نمایش درآمد، همه سینما از او انتقاد کردند. الان هم نشستن و انتقاد کردن منتقدان که فایده ندارد. شاید اگر از من بپرسید چه فیلمی را دوست دارید؟ بگویم اصلا این فیلم‌ها را دوست ندارم و فیلم‌های کاستاگاوراس مثل «حکومت نظامی» و «زد» را دوست دارم. این نشد که! وقتی ما داریم فیلم می‌سازیم، باید سلیقه ۸۰ میلیون را در نظر بگیریم. اگر شما فیلمی می‌سازید که بخواهید جوابگوی سلیقه ده میلیون نفر هم باشید، آن‌وقت باید آن فیلم در تهران ۱۵۰ میلیارد تومان بفروشد. اما در جامعه‌ای با دست بسته که نمی‌توان هر قصه‌ای را در آن ساخت، شما چه توقعی دارید؟ تازه همین قصه‌ها هم برای بسامان رسیدن باید از موانع مختلفی عبور کند. ضمن این‌که ما در بخش خصوصی کار می‌کنیم که مشکلات بیشتری هم دارد. متاسفانه دوستان منتقد ما به این مسائل توجهی ندارند. بعد اگر شما به هالیوود و بالیوود هم که نگاه کنید، در سال چند فیلم معناگرا، فلسفی و هنری ساخته می‌شود؟ سینما مثل پارک می‌ماند، یکی دوست دارد در پارک بنشیند و استراحت کند، یکی دوست دارد در پارک بدود، یکی دوست دارد در پارک کتاب بخواند و... سینما هم همین‌طور است و باید به سلیقه‌های مختلف مردم احترام گذاشت. خانواده‌ها به سینما می‌آیند تا سرشان گرم شود و دو ساعت گرفتاری‌های روزمره را فراموش کنند. آقایان منتقد فکر می‌کنند همه باید مثل اینها فکر کنند.

 

بعضی از سینماگران و صاحبان آثار سینمایی در این سال‌ها و بویژه همین امسال از فیلم سوزی و بی‌عدالتی در اکران گلایه دارند. راهکاری برای برون‌رفت از این وضعیت وجود دارد؟

من اصلا مخالف واژه فیلم‌سوزی هستم که دو سه سال است پیدا شده. حوزه اکران، بحث عرضه و تقاضاست. آن سینماداری که صبح سینمایش را باز می‌کند، باید همه نوع سرویسی را به تماشاگر بدهد. این سرویس هم هزینه دارد. طبیعی است که سینمادار می‌رود دنبال فیلمی که مردم بیشتر آن را می‌خواهند. سینمادار که برای دل خودش فیلم نمی‌گذارد، این کار را برای دل تماشاچی اش می‌کند. حالا شما به عنوان فیلمساز فیلمی برای دل و سلیقه خودتان ساختید، اما سینمادار می‌بیند که این فیلم در ارتباط با تماشاگر کار نمی‌کند و از اکران آن طفره می‌رود. توجه کردید؟

 

پس این مساله را به‌طور مستقیم با ظرفیت فیلم‌ها در ارتباط می‌دانید؟

دقیقا به ظرفیت فیلم‌ها ربط دارد، اصلا شما به این مساله شک نکنید. چرا همین فیلم‌هایی را که الان دو هفته، سه هفته یا چهارهفته اکران می‌شوند برای اکران نوروزی و تابستان نمی‌گذارند؟ برای این‌که ظرفیت آن اکران را ندارند که سینمادارها آنها را در عید و تابستان نمایش دهند. این‌طوری است که برخی فیلمسازان، یک مشت فیلم برای دل خودشان می‌سازند. خب، اگر برای دل خودتان فیلم می‌سازید، باید خسارتش را هم بدهید. مردم این جنس فیلم‌ها را دوست ندارند. دلیلش هم این است که از صبح تا شب مثلا ۱۲ نفر به تماشای این فیلم‌ها می‌آیند.

 

حسن و عیب اکران فیلم خارجی

اکران فیلم خارجی هم حسن دارد و هم عیب. حسنش این است که وقتی بیاید، به عنوان یک رقیب عمل می‌کند و کمی اهل سینما را تکان می‌دهد که دنبال فیلم‌ها و قصه‌های نو و متنوع بروند و به‌روز پیش بروند. ضمن این‌که فیلم خارجی می‌تواند برخی تماشاگران را به سینمارفتن ترغیب کند و آنها را به سالن‌های سینما بکشاند. اما وقتی فیلم خوب و استاندارد نباشد، برخی فکر می‌کنند می‌شود هر آشغالی را به اسم فیلم سینمایی به تماشاگر ارائه کرد! عیب آن هم این است که اگر همه جوانب اکران فیلم خارجی سنجیده نشود و ورود ونمایش آنها بی‌برنامه و بدون حساب و کتاب باشد، به سینمای ایران ضربه می‌زند.

 

 

 

  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش