شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۴۴ - ۳۰ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۸۱۴۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

با اصغر سمسارزاده، بازیگر رادیو و تئاتر

۶۰ سال است مردم را می‌خندانم

اصغر سمسارزاده,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
انگار با خودش عهد کرده که شاد باشد، در روزهای سخت و روزهای معمولی. می‌گویداز قدیم گفته‌اند: «خنده بر هر درد بی‌درمان، دواست» و من این نسخه را همیشه همراه خودم دارم و مرتب از آن استفاده می‌کنم.

به گزارش جام جم، اصغر سمسارزاده را بیشتر مردم می‌شناسند، چه آنهایی که سن و سالی ازشان گذشته و چه آنهایی که به نسل امروز تعلق داشته و هنوز جوان هستند.

 

سمسارزاده انگار در تمام زندگی‌اش ماموریت داشته و دارد که مردم را بخنداند؛ روی صحنه تئاتر، تلویزیون، رادیو و سینما.

 

او این روزها در برنامه رادیویی جمعه ایرانی، چند نقش را بازی می‌کند، همچنان مثل سابق با تئاتر‌های کمدی مردم را می‌خنداند و چنان‌که خودش می‌گوید شبی بیش از هزار نفر به تماشای این تئاتر‌ها می‌روند.در سینما هم فیلم ‌خالتور را در حال اکران دارد.

 

فیلمی کمدی که آرش معیریان آن را کارگردانی کرده است. سمسارزاده قبل از این در فیلم شارلاتان برای معیریان بازی کرده بود.

 

با سمسارزاده هم‌صحبت شدیم تا برایمان از امید به زندگی بگوید و این که خندیدن در روزهای سخت چگونه امکان‌پذیر است.

 

آقای سمسارزاده چگونه توانسته چند دهه محبوب نسل‌های مختلف باشد؟

من در تلویزیون، رادیو و تئاتر کارهایی را انجام می‌‌دهم که به‌اصطلاح کارهای مردمی است و به همین دلیل مردم با من ارتباط برقرار می‌کنند.موضوع تئاتر‌هایی که روی صحنه می‌بریم، چیزی است که مردم به آن علاقه‌مندند موضوعی به‌نام «خنده» که نیاز اصلی مردم است و ما سال‌هاست روی آن کار می‌کنیم و باز هم کار خواهیم کرد. خنده زندگی را با مشکل روبه‌رو نمی‌کند و در روند آن اختلال به وجود نمی‌آورد و به قول قدیمی‌ها بر هر درد بی‌درمانی دواست ! ما در رادیو و تئاتر کارهایی را اجرا می‌کنیم که عموم مردم به آن علاقه‌مند هستند. مسلما قشر متفکر و به اصطلاح روشنفکر که تعدادشان زیاد هم نیست با کارهای ما ارتباط برقرار نمی‌کند! مثلا کسی که به تماشای تئاتری از شکسپیر می‌رود پای اجراهای ما نمی‌نشیند، اما ما افتخار می‌کنیم که با کارهایمان باعث شادی عموم مردم می‌شویم.

 

عموم مردم که مخاطب هدف شما هستند راحت‌تر هم به مشکلات خودشان که آنها را در تئاتر می‌بینند یا از رادیو می‌شنوند، می‌خندند، دلیل این خندیدن چیست؟

من در تئاتر سابقه زیادی دارم. در بیشتر تئاتر‌های زنده‌یاد غلامحسین ساعدی بازی کرده‌ام و در نمایش‌هایی که ترجمه آثار برشت بود حضور داشته‌ام. اما شهرتم بیشتر برای نمایش‌های کمدی است که عموم مردم مخاطب آن هستند. همه هنرمندان هر چند توانا و خلاق اما قادر نیستند مردم را بخندانند. تعداد کمدین‌هایی که در دل مردم جا دارند، خیلی کم است، واقعیت این است که جلب اعتماد مردم سخت است، اما زمانی که آنها اعتماد کردند باید به آنها احترام گذاشت و به آنها کم‌فروشی نکرد. ما در برنامه رادیو جمعه، واسطه‌ای هستیم بین مردم و دولتمردان و با طنز‌هایمان حرف مردم را به گوش مسئولان می‌رسانیم.

 

می‌گویند؛ خنده بر هر دردی دواست... در شرایط سخت چگونه می‌توان خندید؟

نمایش کمدی را روی صحنه داریم، شب‌ها تقریبا هزار نفر به تماشای این تئاتر می‌آیند و در طول کار می‌‌خندند.مشکل همیشه و همه جا بوده و هست و مخصوص کشور ما نیست؛ فقط زیاد و کم دارد. کمدین‌ها آفریده شده‌ا‌ند تا مردم را شاد کنند. نمی‌دانم چقدر در این کار موفق هستیم اما تلاش می‌کنیم حتی اگر شده برای ساعتی خنده را بر لب مردم بیاوریم تا غصه‌ها و مشکلات خود را فراموش کنند.

 

امید به زندگی در شما خیلی زیاد است، چگونه این امید در دل شما خانه کرده است؟

من ۷۷ سال دارم! یکی از دلایلی که در همه این‌سال‌ها با همه فراز و نشیب‌ها توانسته‌ام به زندگی و کارم ادامه دهم و امروز شما این سوال را از من بپرسید انرژی مثبتی است که از مردم می‌گیرم. از ۱۷ سالگی مردم را خندانده‌ام. این خنده روی خودم هم تاثیر مثبت دارد. وقتی می‌بینم مردمی که این‌همه مشکل دارند به کارهایم می‌خندند، کلی انرژی می‌گیرم و به امید این‌که باز هم بتوانم آنها را شاد کنم، روزهای زندگی را سپری می‌کنم.

 

با همه اینها چه پیشنهادی برای مردم دارید که با همه سختی‌ها، زندگی را زیاد سخت نگیرند؟

باید به زندگی بخندی تا زندگی هم به تو بخندد! مشکلاتی هست که بسادگی برطرف نمی‌شود اما کمی با درایت فردی و توجه بیشتر مسئولان می‌توان آنها را هم حل کرد. معتقدم اگر با خدا با لبخند صحبت و درددل کنی، بهتر جوابت را می‌دهد.من نردبانی دارم که آن را به دیوار خدا تکیه داده‌‌ام هر وقت گرفتار می‌شوم، از این نردبان بالا می‌روم، پایم را پله اول که می‌گذارم خدا دعایم را برآورده می‌کند؛ توکل و توسل به خدا همه مشکلات را حل می‌کند. دلتان را به خدا وصل کنید همه چیز حل و فصل می‌شود.خدا از دل آدم‌ها خبر دارد؛ قبل از هر شکایت، اندوه، توسل و توکل باید به خدا ثابت کنیم ته دلمان خالص است و فقط برای خدا می‌تپد! خدا، خودش همه چیز را ردیف می‌کند.

 

 

 

 

  • 11
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش