جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۲۶ - ۱۳ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۳۳۸۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

هادی حجازی‌فر:

خودم را در «به وقت شام» دوست ندارم

هادی حجازی فر,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
هادی حجازی‌فر پس از اکران «به وقت شام» آخرین ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا در جشنواره فیلم فجر، از جزییات همکاری با این کارگردان سخن گفت.

به گزارش ایسنا، «سینما دو» با اجرا و سردبیری "حامد عنقا" پنجشنبه ۱۲ بهمن به ابراهیم حاتمی‌کیا کارگردان سینمای ایران تقدیم شد.

 

حامد عنقا به عنوان مجری «سینما دو» خطاب به هادی حجازی‌فر که مهمانش بود، گفت: وقتی شما در «ایستاده در غبار» بازی کردید خیلی‌ها گفتند جنس فیلم آقای مهدویان به شکلی بود که انگار از سینمای حاتمی‌کیا وام دار است، حاتمی‌کیا چرا شما را انتخاب کرد؟ به خاطر آن فیلم یا به دلیل فیلم «ماجرای نیمروز»؟ که حجازی‌فر پاسخ داد: ایشان هر دو فیلم را خیلی دوست داشتند.

 

همچنین در جشنواره به من لطف داشتند؛ در «به وقت شام» هم برای راهنمایی کردن بازیگر در جایی که به جای بازیگردان، خودشان مستقیم وارد کار می‌شدند، حرف درستی که می‌زدند این بود که ما یک تیم بازیگری بودیم و هرکدام یک استایل در بازیگری داشتیم. مخصوصا درباره دوستانی که از کشورهای عربی آمده بودند،به نظر من و بنا به چیزی که من از بازیگری بلد هستم، به شدّت بازیگران اُوراکتی بودند.

 

بازی که حاتمی‌کیا از من می‌خواست در مقابل بازی بقیه فالش بود

وی با اشاره به برخی اختلاف‌نظرها و تناقضهایی که با تصویر ذهنی حاتمی کیا درباره نقش خود داشته، افزود: شما تصور کنید هفت الی هشت بازیگر اینجوری حرفه‌ای بازی می‌کنند بعد شما بخواهید یک گوشه با کمترین میمیک بایستید. اصلا فالش می‌شود، من کاملا متوجه بودم چه می‌گویم ولی یک مقاومت درونی یک لحظاتی اتفاق می‌افتاد.

 

عنقا در این خصوص گفت: ولی آنجا کارگردان مثل یک رهبر ارکستر است، هر کدام از بازیگران مهم نیست که نت بالا یا پایین بزنند مهم آن صدای انتهایی است.

 

حجازی‌فر گفت: بله درست است. من حتی اگر درست بازی می‌کردم ولی در آن مجموعه تبدیل به یک بازی غلط می‌شد، آقای حاتمی‌کیا مجبور بودند که همه اینها را یک دست کنند. نگرانی که می‌گویم می‌ترسیدم به فیلم حاتمی‌کیا آسیب بزنم، این بود که شاید خیلی مسلط به این مدل بازی کردن نبودم. حتی بعدا هم که از ایشان پرسیدم احساس رضایت کردند حالا نمی‌دانم، شاید من را دوست دارند و این حرف را زدند. من هنوز فیلم را ندیده‌ام و واقعا خیلی استرس دارم، فقط امروز رفتم «لاتاری» را دیدم.

 

خودم را در «به وقت شام» دوست ندارم

این بازیگر درباره واکنش‌های مثبت مردم گفت: بله فیلم، فیلم خوبی است و لحظاتی دارد که به نظر من برای اولین بار است که در سینمای ایران آنها را می‌بینیم، من بابک را می‌بینم ، بقیه بچه‌ها را میبینم. من همه را در فیلم دوست داشتم ولی خودم را دوست نداشتم، این را صادقانه می‌گویم.

 

وی با بیان اینکه در این فیلم خیلی چیزها آموخته است، تاکید کرد: می‌دانید که علاقه‌مندی اصلی من کارگردانی است، من بی‌نهایت از ابراهیم حاتمی‌کیا یاد گرفتم؛ او واقعا در کارگردانی تسلط دارد به همه چیز، به همه بچه‌ها. 

 

عنقا در ادامه گفت: برای همه‌ی عزیزانی که امشب در بخش تیزر و آنونس، پوستر و مواد تبلیغی جایزه گرفتند، آرزوی موفقیت داریم. از امشب دیدید که تیتراژ برنامه تغییر کرده، این تیتراژ ابتدایی را که دیدید و البته در انتها هم فرم دیگر آن را خواهید دید، کار آقای امیر شیوان خاقانی، از تدوین گران خوب سینما و تلویزیون و آنونس ساز و تیزر ساز است که اتفاقا کاندیدای بهترین آنونس بودند و من از طرف خودم و همه بچه‌های «سینما دو» بابت تیتراژ جدید از او تشکر میکنم.

 

رضایت کارگردان از همه چیز در بازیگری برایم مهمتر است

حجازی‌فر در ادامه بیان کرد: «به وقت شام» باعث شد من به یکی از آرزوهای دیگری که در واقع در هنر دارم برسم و آن کار با ابراهیم حاتمی کیا بود. ما چهار ماه با هم زندگی کردیم و در واقع من علی رغم احترام به مخاطب اولین شرطم در کارم این است که کارگردان در نهایت از من راضی باشد یعنی بحث و دعوا و جدل می‌کنیم چون من اصلا نمی‌توانم صرفا یک کاری را انجام بدهم بلکه وقتی کار را شروع می‌کنم تمام فکرم در گیر آن کار می‌شود و رضایت کارگردان قبل از هرچیزی برایم مهم است.

 

وی تصریح کرد: البته ابراهیم حاتمی کیا از کار من اظهار رضایت کردند که امیدوارم که درست گفته باشند و در مرحله بعدی هم تماشاگران کار را دوست داشته باشند. کار تا جایی که من می‌دانم سه تا سانس فوق العاده داشته و امیدوارم مردم ما را از نظراتشان بی‌نصیب نگذارند، یعنی اینکه نظراتشان صرف اینکه خسته نباشید، عالی بود و از قبیل اینها نباشد.

 

بازیگر «ماجرای نیمروز» در پاسخ به اینکه آیا بازیگری واقعا برای شما جدی است، گفت: من در واقع یاد می‌گیرم. مثلا درباره «ایستاده در غبار» فکر می‌کنم که خیلی می‌شود هم درباره فیلم و هم درباره بازی که مجموعه بازیگران آن فیلم داشتند صحبت کرد. شاید این فیلم سال اول خیلی جدی گرفته نشد اما من احساس می‌کنم خیلی از تحسین‌هایی که برای «ماجرای نیمروز» شد، در واقع تشویق‌های حبس شده «ایستاده در غبار بود» که آمد.

 

ایراد بد من این است که با ذهن کارگردان وارد کار میشوم

وی تاکید کرد: برای من بازیگری جدی است به شرط اینکه بتوانم نقش خودم را ایفا کنم چون ذاتا کارگردانم. من یک ایراد بدی که دارم این است که وقتی وارد یک فیلم می‌شوم، با ذهن کارگردانم وارد می‌شوم و این نکته برای من در بازیگری غم انگیز است. این است که در نهایت فیلم برای کارگردان است و این مسئله من را اذیت می‌کند یعنی در نهایت هر طراحی که برای کار انجام بدهی حق با آن آدم است.

 

حجازی فر در پاسخ به اینکه "بروید و فیلم خودتان را بسازید به جای اینکه با کارگردان خود را به چالش بکشید،" گفت: بازیگری به شدت وسوسه انگیز و لذت بخش است.

 

می‌خواهم فیلم بسازم 

این بازیگر در پاسخ به اینکه آیا شما حالا فیلم بازی می‌کنید که یک مقدار مطرح بشوید و بعد بتوانید از آن استفاده کنید، گفت: اولا که پول بازیگری از بقیه کارها در سینما بهتر است. ولی من اگر تهیه‌کننده باشم این پول را به خودم نمی‌دهم. فارغ از شوخی باز هم من دارم یاد می‌گیرم، کلی دوستان خوب پیدا کردم، همه هم میدانند که من میخواهم فیلم بسازم. ولی در واقع من تجربه می‌کنم و یاد می‌گیرم. آقایان حاتمی‌کیا، مهدویان و شعیبی من از همه یاد می‌گیرم نه تنها مجانی بلکه هم پول می‌گیرم و هم یاد می‌گیرم!

 

هادی حجازی‌فر خاطرنشان کرد: ولی در عین حال آن لذت بازیگری هم غیر قابل قیاس است با هر کاری حتی با کارگردانی چون یک وقت‌هایی، وقتی کارگردان را می‌بینی دلت می‌سوزد. به خاطر اینکه تنها به خلق کردن فکر نمی‌کند، حواسش به هنروری است که زیر آفتاب چهل درجه ایستاده و به او آب نمی‌رسد. درگیر پروانه ساخت و بودجه و از این قبیل است ولی ایراد بزرگ بازیگر این است که تو باید انتخاب شوی و حُسن بزرگش این است که تو می‌توانی به تنهایی روی کار خود تمرکز کنی و تازه همه در این کار به تو کمک خواهند کرد. بله من سوء استفاده می‌کنم!

 

 

  • 14
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش