پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۶:۰۳ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۶۶۰۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با عزت ا... مهرآوران؛ بازیگر سریال های «ستارخان» و «افسانه هزارپایان»؛

آقای روحانی باز هم رییس جمهور شد، اما ما هنوز مستأجریم!

عزت ا... مهرآوران,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 با وجود نیم قرن فعالیت هنری و حضور در آثار بسیاری در سینما، تئاتر و تلویزیون، او نیز مدتی است به نسبت گذشته کم کار شده است و کمی از شرایط موجود و بی توجهی مدیران فرهنگی به بازیگران پیشکسوت گله مند است. همچنین از تعهداتی که برخی تهیه کننده ها نسبت به بازیگران به آن عمل نمی کنند. عزت ا… مهرآوران یکی از بازیگرانی است که سالهاست در فیلم ها و سریال های مختلفی با ژانرهای گوناگون حضور داشته است.

 

وی این اواخر در مجموعه «لیسانسه ها» ایفای نقش کرد که یکی از سریالهای پرمخاطب شبکه سه محسوب می شد. مهرآوران این روزها دو مجموعه تاریخی «ستارخان» و کمدی «افسانه هزارپایان» را روی آنتن دارد. از این رو بانی فیلم با او پیرامون حضورش در این دو مجموعه گفت و گویی داشته که در ادامه می خوانید:

 

 

آقای مهرآوران همچنان مشغول بازی در مجموعه های «ستارخان» و «افسانه هزارپایان» هستید؟

– بازی من در سریال «ایراندخت» که بخش از آن با عنوان «ستارخان» در حال پخش است، به پایان رسیده، اما همچنان درگیر بازی در کار شهاب عباسی هستم.

 

بازی در «ستارخان» نخستین همکاری تان با محمدرضا ورزی بود؟

– البته در سریال «معمای شاه» هم بازی کردم که نقش یک شاهنامه خوان را داشتم اما حضور کوتاهی بود، ولی در «ایراندخت» حضور بیشتری در سریال دارم. گرچه فکر می کنم در این مجموعه هم حضورم کوتاه بود.

 

شما یکی از بازیگران توانمند و حرفه ای هستید که این اواخر کمتر در آثار تصویری حضور پیدا می کنید. آیا پیشنهادها راضی کننده نیستند و یا شما ترجیح می دهید تئاتر کار کنید تا فیلم و سریال؟

– اگر شرایط به گونه ای باشد که بتوانم تئاتر کار کنم، قطعاً در سینما و تلویزیون کار نمی کنم. اما خب وضعیت تئاتر مشخص است و این را همه می دانند ونیازی نیست که من باز هم تکرار کنم. من هنوز مستأجرم و به اجبار باید در کنار تئاتر، برای امرارمعاش سریال هم بازی کنم. وگرنه به خواست خودم باشد، فقط تئاتر کار می کنم.

 

با وجود این همه سال فعالیت در عرصه هنر، هنوز هم با مشکلات معیشتی روبرو هستید؟

– من کارشناس تئاتر بودم و بازنشسته هستم. اما همچنان مستأجرم و همان طور که می دانید با کار در تئاتر نمی توان مخارج زندگی را تأمین کرد. از این رو گاهی هم در کارهای تصویری حضور پیدا می کنم. البته در یک مراسم افطاری که رییس جمهور از هنرمندان دعوت کرد، من هم بودم و با ایشان صحبت و تقاضا کردم وام به من داده شود تا بتوانم خانه ای را که در آن سکونت دارم، خریداری کنم و به جای آن وام، حقوق بازنشستگی من را بردارند.

 

اما اصلاً خبری نشد! البته آقای روحانی باز هم رییس جمهور شدند و اما ما همچنان مستأجریم! به هر حال من ۶۸ سال دارم و با این شرایط سنی به هر حال توان آدم کم می شود و نمی تواند مثل گذشته کار کند. گرچه من سعی دارم این اواخر در چند سریال بازی کنم. البته منظور این نیست که از کار خسته می شوم؛ نه، از شرایط بعد از کار خسته می شوم.

 

منظورتان تعهداتی است که بعد از کار به آنها عمل نمی شود؟

– بله، معمولاً به تعهدات که عمل نمی شود! آن هم در شرایطی که من دیگر توان بازی در چند کار را ندارم. بنابراین اکتفا می کنم به همان یکی- دو کار که آن هم در نتیجه همین می شود که می بینید. متأسفانه برخی از دوستان به تعهداتشان در قبال بازیگران عمل نمی کنند. به من امسال سه کار سینمایی پیشنهاد شد که به دلیل بازی در سریال نتوانستم در آن فیلم ها حضور داشته باشم.

 

فیلم ها در جشنواره حضور داشتند؟

– بله. اما به دلیل تداخل زمانی این فرصت ها را از دست دادم. می خواهم بگویم اگر سیاست گذاران فرهنگی باور دارند که تئاتر و هنرهای نمایشی پشتوانه فرهنگی یک جامعه هستند و به نوعی تاریخ سازی کنند، از طریق هنر یک هنرمند این اتفاق می افتد. یعنی یک هنرمند می تواند فرهنگ سازی و تاریخ سازی کند و خود هنرها هستند که نگهبانان تاریخ یک ملت هستند. ارزشهای فرهنگی در جهان حرف اول را می زند.

 

تئاتر و هنرهای دیگر نشانه های خلاقیت های بالای یک ملت است. من هیچ وقت تقاضای پول بی برگشت که نداده بودم. من وامی می خواستم تا بتوانم خانه ای را که ۲۰ سال است در آن مستأجرم بتوانم خریداری کنم تا با این سن و سال مستأجر نباشم. من ۵۰ سال زندگی ام را برای تئاتر گذاشته ام و دوست داشتم شرایطی مهیا بود که بتوانم فقط تئاتر کار کنم.

 

همچنان تدریس هم می کنید؟

– خیر. سالهاست که تدریس نمی کنم و می دوم برای اینکه زندگی نکنم! متأسفانه هیچ نهاد و یا سازمانی هم نیست که از هنرمند حمایت کند. ما مجبوریم در کنار بهترین سریالها، بدترین و متوسط ترین سریال ها را هم بازی کنیم. سیاست گذاران فرهنگی باید توجه کنند یک بازیگری در این شرایط سنی و با داشتن حداقل ۱۶ اثر چاپ شده هنری و جوایز مختلف چرا باید برای اینکه بتواند اجاره خانه اش را پرداخت کند، در کارهایش خوب و بد کار چندان ملاک انتخاب نباشد.

 

اما من فکر می کنم با تمام این شرایط شما و بازیگرانی مثل شما سعی می کنند از بین پیشنهادهایی که می شوند، بهترین گزینه را انتخاب کنند.

 

– بله، ولی یک جایی دیگر انتخاب می شوی پیش از اینکه حق انتخاب داشته باشی و این تنها مشکل من نیست، مشکل بسیاری از هنرمندان است. البته من سریال «لیسانسه ها» را که بازی کردم، دوست داشتم و فکر می کنم یکی از سریالهایی بود که طنز بسیار بالا و دور از هجوی داشت. اما همیشه چنین شرایطی پیش نمی آید که بتوان در یک کار خوب و حرفه ای بازی کرد و از طرفی مردم هم خوب استقبال کنند.

 

می توان گفت «لیسانسه ها» از آن کارهایی بود که توانست ذائقه مخاطب را در ژانر طنز تغییر بدهد نظر شما در این باره چیست؟

– قطعاً ما می توانیم سریال هایی بسازیم که مخاطب جذب سریالهای خودمان شود. اگر چه معتقدم هنر، مرز ندارد. اما مرزی که در آن خلق می شود، بیشتر به فرهنگ آن جامعه نزدیک است و جامعه را به خودش جذب می کند. من وقتی «وضعیت سفید» را بازی می کردم، تازه فهمیدم ما خیلی می توانیم از این دست کارهایی که مورد علاقه مردم قرار بگیرد انجام بدهیم.

 

ما در این زمینه ها هم قدرتش را داریم و هم سوادش را. مدیریت فرهنگی در انجام چنین کارهایی خیلی مؤثر است. ببینید ما جشنواره های مختلفی در زمینه تئاتر داریم، اما هیچ کدام از این جشنواره ها به صورت آرمانی برگزار نمی شوند؛ بلکه به صورت آماری برگزار می شود! ما وقتی تئاتری را که منتخب جشنواره است می بینیم، واقعاً افسوس می خوریم که از میان این همه تئاتری که اجرا شد، چنین کارهایی انتخاب می شوند. در صورتی که تئاتر ما یک سر و گردن از تئاترهای خارجی بالاتر است. اگر چه که معیار من خارجی و غیرخارجی نیست. منظور من خود تئاتر است که یک هنر نامیراست و همیشگی و تاریخ ساز است.

 

اگر اجازه بدهید به سریال هایی که روی آنتن دارید بپردازیم. سریال «ستارخان» که یک کار تاریخی است و مخاطبان خودش را دارد. اما «افسانه هزارپایان» که از شبکه نسیم پخش می شود، یک طنز فانتزی و نویی است.

 

آن هم برای مخاطبی که به دیدن چنین کارهایی عادت ندارد. با این حال بازتاب این سریال را در بین مخاطبان تا الان چگونه دیدید؟

– بازتابش بسیار خوب بوده است. اگر چه چند قسمت بیشتر از این سریال پخش نشده است. شهاب عباسی قصه ای را ساخته که زمان و مکان مشخصی ندارد و در این قصه، از یک کمدی خوب استفاده کرده است تا مردم را بخنداند. اگر چه که در «لیسانسه ها» هیچ باجی به مخاطبانش برای خنده نمی داد و اگر خنده ای هم بود، خنده فکر شده ای بود که این نوع خنده در طنز ماندگار است. از سویی دیگر ساخت «افسانه هزارپایان» هم نیازمند یک جسارت خاصی بود که در این شرایط کارگردان بیاید و قصه ای را بسازد که نه زمان دارد و نه مکان و مخاطب باید با خود قصه ارتباط برقرار کند.

 

به هر حال تغییر دادن ذائقه مخاطبی که با دیدن یک نوع طنز در سریالها خندیده و عادت دارد، کار مشکلی است؟

– بله، اما امیدوارم همانطور که شما گفتید این ذائقه تغییر کند و تلویزیون هم بتواند خوراک بهتری به مخاطبانش بدهد. به هر حال سروش صحت و شهاب عباسی با این دو سریال تلاش کردند تا کارهای خوب و طنز متفاوتی را به مخاطبانش ارائه بدهند. از طرفی مردم هم برای اینکه ذائقه شان تغییر کند، گارد نمی گیرند. اتفاقاً از دیدن این نوع کارها نیز لذت می برد.

 

اما نمی دانم چرا از چنین کارهایی آنطور که باید حمایت نمی شود. منظور من این نیست که تلویزیون از صبح تا شب کار طنز پخش کند. اما یک سری قواعد باید در تلویزیون و تئاتر رعایت شود که متأسفانه نمی شود. از طرفی هنرمند باید برای خلق یک اثر فاخر حمایت شود. ما هنرمندانی داریم که در بدترین شرایط، بهترین را ارائه می دهند. باید از آنها حمایت شود و به آنها توجه شود. نمی توان یک نسخه را برای چهل سال نوشت. شما ببینید جشنواره فجر امسال با سال ۷۰ چه فرقی کرده است؟ فقط دبیر جشنواره عوض شده است! هیچ تفاوتی با هم ندارند. هنر شوخی بردار نیست. شما ببینید هنرمندانی چون:

 

مشایخی، کشاورز و نصیریان اگر در یک کار فقط یک جا حضور داشته باشند و سر صحنه هم حرکتی هم نکنند، بی حرکتی شان هم پر از تجربه ای است که مردم را جذب می کند. آنها می دانند که سر صحنه چگونه بایستند و حرکت نکنند، اما تماشاگر را به خودشان جذب کنند. این هنرمندان باید از هر نظری تأمین باشند، اما آیا این اتفاق افتاده است؟! نمی شود که این هنرمندان در خانه بنشینند و به جایشان افرادی به سینما و تلویزیون بیایند که یکبار مصرف هستند و توان ماندگاری ندارند. لذت هنر در رنج بردن است.

 

 زینب علیپور

 

 

banifilm.ir
  • 16
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش