شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۳:۱۸ - ۱۴ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۳۸۸۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

زندگی مارلون براندو، بزرگ‌ترین بازیگر تاریخ سینما

مارلون براندو به اذعان بسیاری از اهالی سینما و هنر بزرگ ترین بازیگر تاریخ سینما و دستکم یکی از برترین بازیگران تاریخ است. بدون شک کمتر کسی را پیدا خواهید کرد که اسم او را در فهرست بزرگان عرصه بازیگری سینمای جهان قرار ندهد.

 

مارلون براندو,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

زیربنای آن همه قدرت بازیگری، استعداد و سبک خاص مردانه او اما یک زندگی سراسر تراژیک و مملو از شوربختی بود. بدون شک زندگی او یک تراژدی کامل بود که رفته رفته رو به نزول می گذاشت هر چند حتی در بدترین سال های حرفه ای اش نیز مورد ستایش قرار می گرفت. از دوران کودکی پرآشوب تا رسیدن به شهرت و سقوط دوباره اش، از ویرانی خانوادگی و پایان دردناکش، کمتر نکته ای پیدا می شود که کسی به آن رشک ببرد.

 

اما او نیز مانند بسیاری از هنرمندان دیگر توانست از درون تراژدی زندگی اش، استعداد خود را بیرون بکشد. به همین دلیل است که امروز اسم مارلون براندو نه با خشونت خانوادگی، اضافه وزن یا قتل مترادف نیست بلکه از اسم او همراه با کمال هنر بازیگری نام می برند.

 

هیولاهای والدین در جان براندو

مارلون براندو,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مارلون براندو در سال ۱۹۲۴ در نبراسکا از صاحب یک کارخانه مواد شیمیایی به نام مارلون براندو بزرگ و دروتی جولیا به دنیا آمد. پدر و مادر او هر دو الکلی بودند و به گفته خود براندو پدرش یک دیکتاتور بود و براندو و مادرش را به طور روتین کتک می زد. وی به شدت براندو را تحقیر و سرزنش می کرد و حس عدم امنیت و کهتر بودن را در وجود او کاشت که برای همیشه با او ماند. مادرش نیز غم هایش را با الکل فراموش می کرد. براندو خود ادعا کرده که مشکلاتش با شهرت و هالیوود همگی از دوران کودکی او نشأت گرفته اند. وی روابط عاشقانه بسیاری داشت اما به دلیل مشکلاتی که داشت، براندو خیلی زود باعث خراب شدن رابطه هایش می شد.

 

جوان شورشی

مارلون براندو,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

براندو در دوران نوجوانی با نام «باد» صدا زده می شد. وی در همان دوران استعداد خود را در بازیگری و بخصوص تقلید صدا نشان داد و براحتی صدای حیوانات اهلی را تقلید می کرد و از این استعداد خود برای دور کردن مادرش از دنیای الکل سود می برد. اما استعدادش همیشه در سایه دردسرسازی هایش قرار می گرفت. وی را به خاطر تمایلش به خشونت در مدرسه می شناختند و در نهایت به علت بردن موتورسیکلت به راهروهای دبیرستان از آنجا اخراج شد. سپس براندو به مرکز آموزش نظامی رفت و در آن جا به عنوان یک جوان سرکش و شلوغ برای خود نامی دست و پا کرد. اولین کسی که متوجه استعداد بازیگری براندو شده و او را زیر پر و بال خود گرفت معلمی در این آکادمی به نام ارل واگنر بود. با این وجود نمرات و سابقه انضباطی براندو چنان افتضاح بود که وی در سال ۱۹۴۳ مجبور به ترک این آکادمی شد. علیرغم درخواست دانش آموزان و تهدید واگنر به استعفا اما مسئولان مدرسه بر خواسته خود اصرار کرده و از براندو خواستند آنجا را ترک کند.

 

ورود اجباری به دنیای بازیگری

مارلون براندو,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

وی سپس تصمیم گرفت وارد ارتش ایالات متحده شود اما در اولین آزمون جسمانی مردود شد. وی که جایی برای رفتن نداشت تصمیم گرفت که رویای خود یعنی بازیگری را در پیش گرفته و به همین دلیل راهی نیویورک شد. در آنجا بود که براندو تحت نظر استادان شهیری مانند الیا کازان و استلا آدلر فنون بازیگری را آموخت. آدلر سبک بازیگری استانیسلاوسکی را به براندو آموخت که در آن می بایست بازیگر تجربیات شخصیت را به طور عملی درک کند و نه اینکه سعی کند وانمود نماید که این تجربیات را داشته است. طبیعتاً این سبک کاملاً با شخصیت براندو سازگار بود. وی اولین حضور خود در برادوی را در سال ۱۹۴۴ با نمایش «مادربزرگم را به یاد دارم» اغاز کرد و بلافاصله در نمایش «کافه بابری» حضور یافت. سپس منتقدان متوجه استعداد این بازیگر جوان شده و مارلون براندو در مسیر شهرت قرار گرفت.

 

سبک بی نقص براندو در بازیگری

مارلون براندو,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

در سال های آینده مارلون براندو به بت دنیای بازیگری تبدیل شد و بزرگانی مانند تونی کورتیس او را مظهر بازیگری نامیدند. کورتیس بر این باور بود که براندو خلاصه دنیای بازیگری آن دوران بوده و تمامی بازیگران پس از دهه ۱۹۵۰ از او تقلید می کرده اند. او سبک خاصی برای به کار گرفتن استعداد خود در عمل داشت. برای بازی در نمایش «گافه باربری» شخصیت مارلون براندو باید پس از بیرون آمدن از یک دریاچه یخ زده روی صحنه حاضر می شد. براندو هر شب قبل از شروع نمایش، آن قدر از پله ها بالا می رفت و پایین می آمد تا از نفس می افتاد و آن گاه بود که دستیار صحنه یک سطل آب یخ روی سر او خالی می کرد و براندو به روی صحنه می رفت. برای بازی در فیلم «مردان»، براندو برای چند هفته نه از تخت و نه از ویلچر خود در یک بیمارستان مربوط به مجروحان جنگی بیرون نیامد تا این که بتواند شرایط ذهنی و روانی شخصیت اصلی داستان را درک نماید.

 

مشکل داشتن با شهرت

مارلون براندو,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

شهرت خیلی زود مارلون براندو را پیدا کرد. بعد از بازی خیره کننده در نمایش «اتوبوسی به نام هوس»، براندو اولین حضور خود در دنیای هالیوود را با بازی در فیلم «مردان» جشن گرفت و بعد از آن هم نوبت به «زنده باد زاپاتا»، «جولیوس سزار» و «وحشی» رسید اما در واقع فیلم «در بارانداز» بود که او را به قله هالیوود رساند. اما او سبک خاص و عجیب و غریب خود را داشت. برای مثال پیشنهاد روبرتو روسلینی، کارگردان سرشناس سینمای آن دوران ایتالیا و جهان را تنها به این دلیل که روسلینی گفته بود دیدار با او مایه افتخار است رد کرد. براندو به شدت علاقه داشت دیگران را تجزیه و تحلیل کند و اکنون شهرت باعث شده بود که وی مورد تجزیه و تحلیل دیگران قرار گیرد و این او را آزار می داد. وی در سال ۱۹۵۴ برای بازی در فیلم «در بارانداز» اولین جایزه اسکار خود را دریافت کرد.

 

فاصله گرفتن از اوج

مارلون براندو,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

دهه ۱۹۵۰ بهترین دوران کاری مارلون براندو بود. براندو در همین مدت کم یک بار برنده اسکار و ۳ بار دیگر نیز نامزد دریافت این جایزه معتبر شده و اولین فیلم خود را نیز با عنوان «سربازهای یک چشم» کارگردانی کرده بود. اما دهه ۱۹۶۰ به بدترین دوران حرفه ای براندو تبدیل شد. او به شدت بداخلاق و غیرقابل پیش بینی شده بود و با همبازی هایش رفتار نامناسبی داشت. دیالوگ ها را تغییر می داد و برداشت ها را بی دلیل تکرار می کرد. در واکنش منفی به شهرت، براندو بازیگری را حرفه ای بسیار پوچ و بی استفاده نامید و هالیوود را تنها محملی برای بدست آوردن پول خطاب کرد. دیگر فیلم هایش آن کیفیت و جذابیت سابق را نداشت.

 

اعلان جنگ به هالیوود

مارلون براندو,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

«پدر خوانده» فیلمی بود که زندگی حرفه ای براندو را نجات داد. هنرنمایی او در نقش یک رییس مافیای سنگدل اما بسیار خانواده دوست چیزی فراتر از یک شاهکار عرصه بازیگری بود و فروش خارق العاده فیلم نیز مهر تاییدی بود بر بی نقص بودن سبک بازیگری او و بدین ترتیب براندو دومین جایزه اسکار خود را بدست آورد. اما تصمیم او برای نگرفتن جایزه اسکار، هالیوود را شوکه کرد. وی اعلام کرد که مراسم اسکار را بایکوت کرده و به جای خود یک بازیگر سرخپوست کمتر شناخته شده را به این مراسم فرستاد. این بازیگر در مراسم اسکار نامه براندو را که در آن سیاست های آمریکا در قبال سرخپوستان تقبیح شده بود را قرائت کرد. این رفتار براندو با انتقادات شدیدی روبرو شد.

 

روابط عاشقانه پیچیده

مارلون براندو,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

روابط عاشقانه براندو نیز همانطور که انتظار می رفت مانند زندگی شخصی او پرتنش و ناموفق بود. او سه بار ازدواج کرد و از هر ازدواج خود نیز صاحب یک فرزند شد. وی حتی با یک دختر خدمتکار ۱۴ ساله به نام ماریا کریستینا رویز نیز وارد رابطه شد و چندین کودک را نیز به فرزند خواندگی پذیرفت. اما روی هم رفته تعداد فرزندان بیولوژیکی او را ۱۱ نفر اعلام کرده اند که تعداد واقعی بسیار بیشتر از این تعداد باید باشد. وی حتی در دوران ازدواج نیز روابط نامشروعی داشت و شایعاتی از روابط نامشروع او با جکی کندی، مرلین مونرو،شلی وینترز و هایدی فلیس و تعدادی دیگر از زنان هالیوود شنیده شد. براندو با هر کسی که وارد رابطه می شد، برایش خیانت عاطفی و جسمی، خشونت فیزیکی، سقط جنین غیرقانونی و دست زدن به خودکشی را به ارمغان می آورد. پسرش کریستین به جرم قتل نامزد خواهرش به ۵ سال زندان محکوم شد و دخترش شاین نیز بعد از سال ها افسردگی و مشکلات روانی به زندگی خود پایان داد.

 

آخرین سال های زندگی براندو

مارلون براندو,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

سال های آخر زندگی مارلون براندو بسیار ناخوشایند بود. وی در دهه ۸۰ و ۹۰ در چندین فیلم حاضر شد که هیچکدام مورد استقبال منتقدان و سینما دوستان قرار نگرفت و اسم او همواره در میان بدترین بازیگران سال قرار داشت. رسانه ها به طور کامل روی زندگی او تمرکز کرده بودند به خصوص بعد از ماجراهای کریستین و شاین. وضعیت جسمانی او رو به وخامت گذاشته بود که چاقی نقش عمده ای در آن داشت. براندو در نهایت در سال ۲۰۰۴ در اثر مشکل ریوی در بیمارستانی در لس آنجلس در سن ۸۰ سالگی درگذشت و با خود میراثی از شورش گری، فریبندگی و استعداد بی تکرار به جای گذاشت.

 

 

bartarinha.ir
  • 20
  • 7
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش