جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۴۹ - ۰۴ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۱۰۱۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

جمال اجلالی: بازیگری خصوصیاتی جدا از هنر دارد

جمال اجلالی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
جمال اجلالی که این روزها پس از طی یک دوره بیماری حال و احوال بهتری دارد، می‌گوید: بازیگری خصوصیاتی جدا از هنر دارد، طوری که وقتی خوب بازیگری کنی، روحت را با خود می‌برد و تو زیبا و باشکوه می‌شوی.

به گزارش ایسنا، جمال اجلالی از بازیگران با سابقه تئاتر، سینما و تلویزیون است که می‌گویند استعداد بازیگری او را حمید سمندریان‌ کشف کرد و از بازیگران مورد علاقه وی هم بود. او که در تنها فیلم سینمایی این کارگردان نامدار تئاتر «تمام وسوسه‌های زمین» بازی کرده، در فیلم‌ها، تئاترها و سریال‌های متعددی حضور داشته و با صدای خاص‌اش و با ایفای نقش‌های متعدد در ذهن مخاطبان زیادی باقی مانده است.

 

او حدود دو سال قبل دچار سکته مغزی شد و همین سبب کسالت جسمی و شاید روحی‌اش شد و خبرهای چندان خوشایندی از احوالش به گوش نمی‌رسید.حتی تارهای صوتی‌اش با آسیب روبه‌رو شد و امکان فعالیتش را کمتر کرد. در این راستا چند تن از اعضای شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران عصر روز دوشنبه، دوم مهرماه به منزل این هنرمند رفتند و دیداری با او تازه کردند؛ دیداری که گویا قرار بوده خیلی زودتر از اینها انجام شود اما شرایط لازم مهیا نشده بود و شنیده می‌شود اگر به لحاظ مالی حمایت بیشتری از انجمن صورت گیرد

 

این دیدارها خیلی بیشتر و با فاصله زمانی کمتری از هم انجام خواهد شد.افسانه چهره‌آزاد عضو شورای مرکزی انجمن، علی دهکردی رئیس انجمن بازیگران، فرشید زارعی فرد بازرس انجمن و فرامرز روشنایی مسئول اطلاع‌رسانی این شورا، چهار نفری بودند که در ادامه برنامه‌های دیدار با بازیگران قدیمی سینما به منزل جمال اجلالی رفتند و سرحال بودن او در همان بدو ورود مایه خوشحالی شد که نشان از بهبود اوضاع جسمانی این هنرمند داشت.

 

اجلالی که به‌همراه همسر و مادر همسرش میزبان همکاران و دوستان خود شده بود، با گذشت زمان و حرف زدن از کارهای مشترک و هنرمندان قدیمی نه تنها خاطرات بیشتری را تعریف می‌کرد بلکه جملات و اظهارنظرهایی را می‌گفت که سطح بالای دانش او و حافظه فوق‌العاده‌اش را با بیش از ۷۰ سال سن نشان می‌داد.البته در دقایق اولیه، اجلالی خیلی تمایلی به صحبت و به‌ویژه بیان حرفی که بخواهد انتشار پیدا کند،نداشت، اما خاطره‌گویی همکارانش او را چنان به وجد آورد که حتی از جا بلند شد و صحنه‌ای از آنچه تعریف می‌شد را بازی کرد.

 

آن‌طور که فرشید زارعی فرد می‌گفت، جمال اجلالی وقتی دانشجوی مهمان دانشکده هنرهای زیبا می‌شود، آنقدر خوش مشرب بوده که سریع جای خود را بین بقیه باز می‌کند طوری که در هر برنامه‌ای همه‌ دوست داشتند او حضور داشته باشد و آخر هم از همان دانشکده و در رشته تئاتر فارغ التحصیل می‌شود.‌وقتی صحبت از تئاتر می‌شود، اجلالی با لحنی خاص می‌گوید: «دوست داشتم جوری بود که هر روز به تئاتر می‌رفتم.» او از بازی‌های قدیمی‌اش یاد می‌کند ولی بیشتر از آنکه از خودش بگوید از دیگران یاد می‌کند؛ از سمندریان، از فنی‌زاده، از خسرو شکیبایی، تانیا جوهری و... وقتی می‌گویند، « شما فقط یک گریم کم دارید تا باز هم روی صحنه روید» با تواضع جواب می‌دهد، «من تا مکبث خیلی فاصله دارم.»

 

علی دهکردی در پاسخ به تواضع اجلالی از سفر پیتر بروک به ایران یاد می‌کند که پس از آشنایی با کار ِنسلی از بازیگران آن زمان، از دیدن آن نسل بازیگری در ایران غافلگیر شد.‌دهکردی تاکید می‌کند اجلالی همانند آن نسل است و جزو بازیگرانی است که در کار خود کارشناس هستند.با این حال اجلالی باز هم با یادآوری برپایی بزرگداشتی برای هرولد پینتر تاکید دارد، « ما نباید مدام از خودمان بگوییم و تعریف کنیم. » او سپس به بازیگر فیلم فرانکنشتاین اشاره می‌کند که با وجود ایرادات ظاهری خدای کمدی است، پس از چند ثانیه که اسم بازیگر را به یاد می‌آورد، مارتی فلدمن، می‌گوید: وقتی مثل «فلدمن» بازیگر باشی و مثل او بازی کنی زیبا و باشکوه می‌شوی، ولی ما خیلی چنین بازیگرهایی نداریم، شاید فقط یکی دو نفر بودند مثل مهدی فتحی و فنی‌زاده.»نام فنی‌زاده که می‌آید انگار اجلالی به دنیای دیگری می‌رود و با شور و حالی متفاوت می‌گوید: «من این سعادت را داشتم که فنی‌زاده یک‌شب‌ سر یک اجرای نمایشم اولین نفری بود که آمد پشت صحنه و بعد از کلی حرف یا بهتر بگویم فحش، گفت من از فردا دیگر بازی نمی‌کنم.»

 

(در تمجید بازی اجلالی).پس از ساعتی گپ و گفت، خاطره‌گویی‌ها از تئاتر و یادآوری نام کسانی که چند سالی است درگذشته‌اند یا خبری از آنها نیست، افسانه چهره آزاد را هم به بازگو کردن خاطره‌ای از هفت سالگی خود واداشت؛ خاطره‌ای که به‌همراه مادربزرگش رقیه چهره آزاد به دیدن تئاتری با نام «روسری قرمز» می‌رفته که کارگردانش هادی اسلامی بوده و خسرو شکیبایی ۲۰ ساله و آزیتا لاچینی هم در آن بازی می‌کردند.نقل این خاطرات اگرچه شور و حال تازه‌ای به جمال اجلالی می‌داد اما یاد بعضی دوستان قدیمی که دیگر نیستند یا اوضاع خوبی ندارند، افسوس و ناراحتی را به چهره‌اش می‌آورد و آهی بلند که هر از چندی صدایش به گوش می‌رسید.

 

با این حال همسر جمال اجلالی که در طول این مدت مراقبت زیادی از این بازیگر قدیمی داشته و توانسته شرایط او را بهبود بخشد، می‌گوید «شاید رفت ‌و آمد بیرونی برای آقای اجلالی محدود باشد اما از دیدن دوستان قدیمی‌اش خیلی خوشحال می‌شود. چون همین‌ها کمک می‌کند هم حال خوبی داشته باشد و هم شرایط بهتری برای کار، مثل چندی قبل که در فیلم «دم سرخ‌ها» که اخیرا اکران شد، بازی‌ کرد.» این بازیگر که حضورش در فیلم‌هایی مثل «آرایش غلیظ» حمید نعمت‌ا... با تحسین روبه‌رو بود و از فیلم‌ها و بازی‌هایش مثل «مدرسه پیرمردها» و «باد در علفزار می‌پیچد» و نیز سریال «در قلب من» یاد شد، پس از یکی دو ساعت گپ دوستانه مهمانان خود را با رویی خوش بدرقه کرد به این امید که در آینده‌ای نزدیک باز هم آنها و دیگر همکارانش را ببیند.اما حرف آخر اجلالی نزدیک در خروج، پس از یک عذرخواهی آرام از مادر همسرش بابت اینکه که شاید سر و صدا و پذیرایی باعث اذیت او شده باشد، نشان می‌داد اوقات خوشی را با همکارانش سپری کرده، که فقط گفت «مادر همه روزهای دانشجویی به یادم آمد».

 

armandaily.ir
  • 14
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش