پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۴۲ - ۱۱ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۲۸۳۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

«اما استون» درباره فیلم «محبوب» می‌گوید

اما استون,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

کاندیدا شدن فیلم تحسین شده «محبوب» برای ۵ جایزه معتبر گولدن گلوب و نامزد شدن قریب به یقین آن برای تعدادی از جوایز اسکار (که کاندیداهای آن در دهه سوم دی ماه معرفی می‌شوند) میزان توجه به این ساخته سنگین و رنگین یورگوس لانتیموس یونانی پیرامون تخلفات و لغزش‌های دربار پرخطای انگلیس در قرن هجدهم را افزایش بخشیده است.

 

با اینکه «محبوب» از رقابت دو زن حاضر در دربار برای به‌دست گرفتن قدرت در حضور یک ملکه لرزان («ملکه آن») می‌گوید اما «اما استون» که همپا با راشل وایز دیگر بازیگر عمده زن «محبوب» کاندیدای گولدن گلوب بهترین بازیگر زن نقش دوم سال شده (و احتمالاً این افتخار را در جوایزاسکار هم تکرار خواهد کرد) بر این باور است که فیلم لانتیموس ابتدا یک سوژه عاطفی همراه با درس‌های تاریخی است و بغض و عداوت درباری‌ها که عنصری بارز در این فیلم است، فقط از فاکتورهای تکمیل‌کننده و درجه چندم محسوب می‌شود و رگه‌های خاکستری مرگ زیر روشنایی زندگی دفن خواهند شد.

 

استون حتی معتقد است کاراکتر ابیگیل هیل که او ایفاگر آن است و «ملکه آن» با بازی درخشان اولیویا کولمن هم به‌ وی دلبستگی دارد و هم به‌صورت یک مهره از وی سود می‌جوید، انسانی است که بیش از خوب یا بد بودن و رویکرد به ادوات مثبت یا منفی، به بقا در این دربار پرتزویر می‌اندیشد و چیزهای دیگر برای او مهم نیست. سایر حرف‌های استون هم که در مصاحبه پیش رو آمده، می‌تواند پرده از محتوا و ساختار یکی از بهترین آثار سینمایی سال رو به پایان ۲۰۱۸ بر دارد.

 

‌ خانم استون، تشخیص ماهیت واقعی این قصه با توجه به بالا و پایین‌های زیاد و چند وجهی بودن کاراکترها بسیار سخت است. خود شما چه توضیحی درباره سمت و سوی اتفاقات دارید؟

اغلب کاراکترهای «محبوب» یا لااقل کاراکتر من از یک دیدگاه معنوی و براساس انساندوستی به روابط و اتفاقاتی می‌نگرند که در یک دربار فاسد جریان دارد و با اینکه قابل مهار و ترمیم نیست اما نباید تسلیم آن شد. ابیگیل با بازی من هرچند دختر بزرگ خاندانی اعتبار از دست داده و ورشکسته است اما با این قصد وارد دربار شده که کاری مفید لااقل برای خودش انجام بدهد. او یک آدم مخرب نیست و با اینکه فیلم «محبوب» به ما می‌گوید که امیدی به صحت و ترمیم این دربار نیست اما ابیگیل کار خودش را می‌کند.

 

‌ ولی ابیگیل برای راهیابی به دربار به کمک دختر عمویش سارا چرچیل (راشل وایز) متوسل می‌شود و بعداً بر سر قدرت با وی می‌جنگد.

نزدیکتر شدن ابیگیل به ملکه، پایه‌گذار این وضعیت است. یعنی او با متمایل‌تر کردن یک ملکه مریض به‌خود، او را به‌سوی این باور سوق می‌دهد که به‌جای تکیه صرف به سارا چرچیل بر شانه‌های او متکی شود و این نه فقط محصول زرنگی و قدرت طلبی او بلکه نتیجه شرایط حاکم بر دربار است که در آن هیچ‌کس جز به منافع خودش به سایر مسائل فکر نمی‌کند.

 

‌ با این حال ابیگیل هیل هرگز در تعاریف جاری در مورد یک قهرمان و چهره‌مثبت هم نمی‌گنجد.

همین‌طور است اما نسبت بدطینت و پلید به وی دادن نیز منصفانه و منطقی نیست. نمی‌گویم که او ژاندارک است و قطعاً اینگونه نیست اما ایجاد تصور و تصویر یک هیولا از وی نیز کاری نامنصفانه است. بهترین توصیف در مورد ابیگیل این است که بگوییم او انسانی است که برای بقا در یک محیط سرشار از حیله‌های درباری می‌کوشد و به تبع آن نمی‌تواند کاملاً پاکدست باشد. اما آن طور هم نیست که وی را یک شیطان بینگاریم.

 

‌ سناریوی تونی مک نامارا که دستمایه کار لانتیموس قرار گرفته، به ادعای اکثر حاضران در پروژه «محبوب» یک کار فوق‌العاده و چندوجهی است، آیا شما نیز همین دیدگاه را نسبت به آن دارید؟

با این دیدگاه موافقم، زیرا جنگ‌های کلامی ابیگیل با سارا چرچیل و شخص ملکه با قلم این هنرمند ظرایفی را در متن خود دارد که فقط از استادان داستان نویسی برمی‌آید. مشکل بسیاری از فیلم‌های روز در جهان غرب و بویژه هالیوود در این نکته است که سمت و جهت قصه و هویت آدم‌ها بسیار مبرهن و مشخص و رازها و ابهام‌ها و تعلیق‌ها اندک است و این وضعیت در فیلم‌های سیاسی و تاریخی ایراد بزرگ‌تری به حساب می‌آید، زیرا اینگونه فیلم‌ها باید چندوجهی و در بردارنده انواع اتفاقات و اغماض‌ها و دوئل‌ها باشند و بیننده سؤالات متعددی را از خود بپرسد، بدون اینکه پاسخی صریح و سریع را بر آن بیابد.

 

تونی مک نامارا خلاف روال رایج عمل کرده و قصه‌ای پر راز را از یک دربار فاسد عرضه کرده و یکی از دلایل اصلی موفقیت و غنای «محبوب» همین مسأله است.

 

‌ در مرکز قصه «محبوب» سه زن همه چیز را قبضه می‌کنند و این یک امر نادر در فیلم‌های غربی است و واقعاً باید اعتراف کرد که نقش‌ها بسیار خوب و دقیق نوشته شده‌اند. این‌طور نیست؟

این را هم از مک نامارا و یورگوس لانتیموس داریم و از بصیرت و ذکاوتی که در نگارش یک داستان تودرتو در بالاترین سلسله مراتب حکومتی یک کشور به‌کار گرفته‌اند. جالب و عجیب است که کل سرنوشت انگلیس و آینده آن در گرو رقابت دو زنی است که هر یک می‌کوشند حاکم پشت پرده کشور باشند. «ملکه آن» البته صاحب رسمی و قانونی این عنوان و امتیازات مربوطه است اما بیمار بودن وی راه‌ها را به سوی دو زن ملازم و همراه وی گشوده تا هر یک برای به‌دست گرفتن قدرت بکوشند و کشور انگلیس هم به نتیجه این رویارویی چشم دوخته است. این یک مسأله کوچک نیست و سرنوشت میلیون‌ها بریتانیایی به آن وابسته است.

 

‌ چگونه است که راجع به تخلف‌های دربار انگلیس در عصر «هنری پنجم» آثار هنری متعددی خلق و ارائه شده اما «ملکه آن» تا پیش از تهیه و اکران «محبوب» مورد کمترین توجه از سوی هنرمندان قرار داشت و جای اندکی را در کتاب‌ها و فیلم‌ها به خود اختصاص می‌داد؟

این را نمی‌دانم اما برای من هم تعجب‌آور است که دوران «آن» به‌رغم پرماجرا بودن و داشتن انواع اجحاف‌ها و کجروی‌ها این طور در متون ادبی و تئاترها و فیلم‌ها مورد کم توجهی قرار گرفته است. «ملکه آن» بر پایه امواج برخاسته از پیروزی انگلیس در جنگ سیاسی‌اش با اسپانیا به قدرت رسید و همه ابزار فراهم بود تا بریتانیا را به‌سوی ثبات و قدرت بیشتری سوق بدهد اما بیماری جسمی و عدم کشش روحی او را به یک مهره مضر و بی‌خاصیت در دربار تبدیل و کارها را خراب و راه ابیگیل و سارا را برای اوجگیری هموار کرد و همین مسائل بهترین درونمایه را برای تبدیل شدن به آثار مختلف هنری دارد و عجیب است که چرا این قدر دیر به سراغش رفته‌اند. البته حسن ماجرا این است که به‌رغم این تأخیر، لانتیموس و یارانش با تهیه و ارائه چنین اثر هنری عمیقی بهترین محصول را عرضه کرده و خواسته و ناخواسته آن تأخیر را جبران کرده‌اند.

 

‌ آیا اطلاعات شخصی شما درباره تاریخ انگلیس و شخص «ملکه آن» قبل از تهیه این فیلم به حد کفایت می‌رسید تا برپایه آن تصویرگر بهتری برای اتفاقات و متن داستان باشید. هرچه باشد، شما یک انگلیسی هستید که بعداً گذارش به هالیوود افتاده است.

حقیقتش را بخواهید راجع به‌ خصوصیات «ملکه آن» چیز زیادی نمی‌دانستم و البته اطلاعات موجود در این باره و نسبت‌های داده شده به وی بیش از حد متعدد و پرتضاد و نامطمئن است و براساس آن نمی‌توان یک تصویرسازی قطعی از وی داشت. به‌عنوان مثال در برخی متون تاریخی اشاره شده که «آن» به سبب بیماری‌ها و کم توجهی‌ها ۱۷ فرزند خود را سقط جنین کرده یا به گونه‌های دیگر از دست داده است یا دربار را سرشار از گربه‌های محبوب خود کرده بود و قدرت مبارزه نداشت و همین نکات در فیلم لانتیموس هم نمود عینی دارد.

 

در متون مختلف توضیحات متفاوتی را درباره وی می‌یابید و در نهایت به این نتیجه می‌رسید که بهترین کار ارائه یک تصویر کلی و فاقد قطعیت و همراه با ابهام و گمان از وی است. بدان گونه که هم توصیفش کنید و هم حکم کلی در مورد وی ندهید.

 

 

iran-newspaper.com
  • 19
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش