جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۶:۵۴ - ۲۶ فروردین ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۱۰۴۸۷۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

وسواس‌های یک بازیگر-کارگردان

همکاری رضا بهبودی وپارسا پیروزفر,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

پارسا پیروزفر در عرصه تئاتر یک برند شده است و نمی‌توان آن را انکار کرد؛ بازیگری که از او فیلم‌هایی چون «مهمان مامان» و «اشک سرما» به یاد مردم مانده است اما به هر دلیلی راهش را از سینما و تلویزیون جدا کرد

. پیروزفر اگر در سینما می‌ماند شاید به یک سلبریتی تبدیل می‌شد اما او در تئاتر نه‌تنها یک چهره نیست بلکه جزو کارگردانانی شده که تماشاگرانش در هر کجا که باشند برای تماشای کارهایش می‌آیند.

 

پیروزفر که کارنامه پرو پیمانی در عرصه سینمایی، تلویزیونی و تئاتر به لحاظ کیفی دارد از دهه۸۰ در همه کارهایی که کارگردانی کرده، بازی هم کرده است. در این سال‌های اخیر نمایش‌های پیروزفر جزو پرتماشاگران و پرفروش‌های نمایش ایران بوده است. در نمایش «ماتریوشکا» در ۸ پرده تمام نقش‌ها را بازی کرد و در نمایش «سنگ در جیب‌هایش» بازیگر ۱۰نقش شد، در «گلن گری گلن راس» نقش «ریکی روما» را به خوبی بازی و بعدها «یک روز تابستانی» را در کنار یار همیشگی خود رضا بهبودی به نمایشی جاندار و خوب بدل کرد.

 

پیروزفر که در دهه ۷۰نقش ، «ماریوس» را در نمایش «بینوایان» بهروز غریب‌پور داشت بعد از سال‌های سال نشان داد که همچنان در کارهای پر پرسوناژ نیز می‌تواند بدرخشد. او سال گذشته در بینوایان حسین پارسایی ایفاگر نقش «ژان والژان» بود. با این حال ویژگی بارز این بازیگر، کارگردانی ممتاز تئاتر است؛ کارگردانی نمایش‌هایی که عمدتا متون خارجی دارند و خود پیروزفر ترجمه‌شان می‌کند. یکی از نقاط مشترک کارهای پیروزفر، وسواس‌هایش در کارگردانی است که توانسته اجراهایی با زمان مفید و موجز داشته باشد و همین سختگیری‌ها و وسواس‌ها در انتخاب بازیگرانش نیز مؤثر بوده و در نهایت تماشاگر با حضور در سالن نمایش کارهایش می‌تواند نمایشی موفق با بازی‌های خوب و میزانسن‌های ساده در عین حال حرفه‌ای ببیند که موسیقی خوبی هم آن را همراهی می‌کند. به بهانه اجرای نمایش «ملاقات» که این روزها به واسطه پرتماشاگربودن، دو اجرا در روز دارد، نگاهی مختصر به کارنامه این کارگردان و بازیگر داشته‌ایم که در تمام سال‌های فعالیتش مصاحبه و گفت‌وگویی نکرده است.

 

رضا بهبودی از تجربه همکاری با پارسا پیروزفر می‌گوید

جنگیدن برای سلیقه

همکاری رضا بهبودی وپارسا پیروزفر,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 رضا بهبودی، بازیگری است که علاوه بر دوستـی بـیش از بیست‌ساله‌اش با پارسا پیروزفر، در بیشتر کارهای او نیز بازی کرده. بهبودی همانقدر که در این سال‌ها در تئاتر خوش درخشیده در سینما و تلویزیون هم با بازی‌های خوب و منسجمش تماشاگران خود را دارد. «طبقه حساس»، «لانتوری»، «سرو زیر آب»، «دلم می‌خواد»، «هفت ماهگی»، «خشم و هیاهو» و... ازجمله فیلم‌هایی هستند که بهبودی در کارنامه سینمایی خود دارد. اما نام رضا بهبودی با تئاتر گره خورده است و همیشه به‌عنوان یک بازیگر توانمند تئاتر مورد توجه دوستدارانش بوده.

 

 به بهانه اجرای نمایش «ملاقات» در تئاترشهر که این روزها به نمایش پرمخاطب و پرفروش تبدیل شده، گفت‌وگویی با رضا بهبودی داشتیم؛ گفت‌وگویی که رضا بهبودی از ویژگی‌ها و تجربه‌ همکاری‌اش با پارسا پیروزفر می‌گوید؛ کارگردانی که این روزها بسیار پرمخاطب است.

 

یکی از ویژگی‌های‌ بارز کارهای پیروزفر انتخاب متن‌هایی است که خودش ترجمه می‌کند. آیا این متن‌ها وجه مشترک مشخصی دارند که انتخاب می‌شوند؟

در این مورد خود ایشان باید توضیح دهند ولی به‌نظر بنده، با همه احترامی که به مترجمین قبلی وجود دارد، حساسیت ایشان ایجاب می‌کند که سراغ متن اصلی برود تا هم بعضی ابهامات برطرف شود و هم به زبان اجرایی‌تر منجر شود؛ مثلا در مورد «گلن گری گلن راس» نکته‌ای که در ترجمه موجود نبود، خودکشی «شلی لوین» بود! همین نکته به ظاهر ساده که علت حذف یا سانسور آن را نفهمیدیم، در شخصیت‌پردازی بسیار مؤثر است. این نکته را اضافه کنم که ایشان اخیرا نام خود را به‌عنوان مترجم می‌آورند، درحالی‌که از سال‌های گذشته به متن اصلی رجوع می‌کردند تا به متنی درست‌تر برسند.

 

پارسا پیروزفر همیشه به‌دنبال اجرای متون خارجی بوده، به‌نظر شما این انتخاب و اجرای آن دلیل خاصی دارد؟

طبعا نمی‌توانم به این سؤال هم پاسخ دقیقی بدهم. شاید به‌طور کلی، به حوزه علایق ایشان بازگردد؛ به این معنی که فی‌المثل، ترجیح ایشان موسیقی کلاسیک غربی است و شاید در متن‌های خارجی، استواری بیشتری در شخصیت‌پردازی، پیچیدگی و بسط دراماتیک موقعیت می‌بیند و در نگاهی کلی، جهان‌شمولی متن‌های معروف تاریخ درام را بیشتر می‌پسندد. نیز، آمیختگی وجوه کمیک و تراژیک، دیالوگ‌های موجز و تأثیرگذار در این دست از متن‌ها، از دیگر مؤلفه‌هایی است که برای اغلب کارگردانان و بازیگران وسوسه برانگیز است.

 

شما سال‌های سال است که پیروزفر را می‌شناسید، کار کردن با او در این سال‌ها چگونه بوده و با توجه به شناختی که از ایشان دارید، آیا وسواس خاصی در اجرا و انتخاب بازیگران کارهایش دارد؟

افتخار می‌کنم به دوستی بیست و چند ساله که موجب شناخت لازم و البته نه کافی، از ایشان شده است. به این علت به دوستی اشاره کردم که تأثیر خودش را در جریان کار گذاشته و همچنان می‌گذارد. شناخت دوستانه و حرفه‌ای کارگردان و بازیگر، حلّال بسیاری از مشکلاتی است که ممکن است در روند تولید یک کار پیش بیاید.

 

کار با ایشان، سخت اما لذتبخش بوده و هست. سخت از این جهت که بازیگر باید به حساسیت‌های ایشان و البته هر کارگردانی که بازیگر خود را به او می‌سپارد، آگاه باشد و احترام بگذارد. اعتراف می‌کنم که بنده هم، با وجود شناخت روحیه و نوع کار کردنشان، گاهی خسته شده‌ام، اما در همان لحظه به‌خود نهیب زده‌ام که مهم نتیجه کار و ایمان داشتن به درستی این حساسیت‌هاست. بلیه‌ای که به‌خصوص در چند سال اخیر دامنگیر همه امور ما شده، همین بی‌توجهی به کیفیت، احترام به مخاطب و کوشش در جهت ارائه اثری کم‌نقص است. این میّسر نمی‌شود، مگر با تمرینات درخور و با حوصله و عبور از دستاوردهای آنی و حفظ زیباشناسی.

 

هنگام تمرین‌ها و بازی روی صحنه، تعامل پیروزفر با بازیگرانش چگونه است و به‌عنوان کارگردان دست بازیگر را چقدر در نوع بازی و اجرا باز می‌گذارد؟

در مورد خودم می‌توانم بگویم که دست بنده را به مقدار کافی باز می‌گذارد تا کشف‌هایی صورت بگیرد. اما ممکن است برای بازیگران دیگر به دلایل گوناگون این اجازه به میزان زیادی وجود نداشته باشد. شاید و فقط شاید، به این علت باشد که مطمئن نیست که همه بازیگران به دستاوردهای آنی خود نمی‌نچسبند! با این حال، در مراحل اولیه، همیشه این فرصت فراهم است که بازیگران پیشنهادهای خود را به‌صورت عملی یا توضیحی ارائه دهند. مهم، گذر کردن از یافته‌های اولیه  و توجه بیشتر به زبان و مؤلفه‌های دیگر متن و اجراست.

 

شما یکی از بازیگران موفق و باتجربه در عرصه تئاتر هستید که این موفقیت در مدیوم‌های دیگر نیز ثابت شده است.

 

علاوه بر دوستی‌ای که با پارسا پیروزفر دارید، چه دلایلی در انتخاب نقش‌ها و حضورتان در کارهای ایشان است؟

شما لطف دارید، اما خودم باور دارم که اینگونه نیست. برای بنده، متن و تحلیل درست آن از سوی کارگردان، در کنار انتخاب درست عوامل اجرایی دیگر، حائز اهمیت است، نیز عدم‌تعجیل و حساسیت به نتیجه مهم است. آقای پیروزفر، در کنار معدود کارگردانان این کشور، سعی وافر و زیادی دارد تا در زمانه‌ای با این شتابزدگی افسارگسیخته، بی‌توجهی و شلختگی در پرداخت و ارائه اثر، تا حد ممکن سلیقه‌اش را حفظ کند. بنده احساس می‌کنم که با این سلیقه و رویکرد همسو هستم؛ اگر در مورد خود اغراق نکرده باشم.

 

فهیمه پناه‌آذر

 

 

newspaper.hamshahri.org
  • 14
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش