چهارشنبه ۰۸ مرداد ۱۴۰۴
۱۳:۰۸ - ۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۱۳۴۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفتگو با جودی فاستر؛ از «راننده تاکسی» تا «آینه سیاه»

جودی فاستر,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
یک هفته پیش بود که چارلی بروکر از لحظه‌ای گفت که فهمیده بود جودی فاستر یکی از اپیزود‌های سریال «آینه سیاه» (Black Mirror) را کارگردانی خواهد کرد، سریالی در مورد این که گجت‌های ما در حال تغییر دادن مفهوم انسانیت ما هستند.

بروکر فیلم نامه اپیزودی را نوشته بود که در آن مادری عصبی و تنها از تکنولوژی مدرن برای تحت نظر داشتن دختر جوانش استفاده می‌کند تا او را از خطرات دنیا در امان نگه دارد. نتفلیکس اعلام کرد که این فیلم نامه را در اختیار این بازیگر برنده دو جایزه اسکار قرار داده تا وی کارگردانی آن را بر عهده بگیرد.

 

بروکر اگر چه با سریال «آینه سیاه» موفقیت بزرگی را در سراسر جهان کسب کرد، اما فکر کار کردن با جودی فاستر که خود بروکر از او با عنوان «یک اسطوره واقعی» یاد می‌کند باعث حیرت او شده بود. فیلم نامه در اختیار جودی فاستر قرار گرفت و خیلی زود اعلام کرد که می‌خواهد این اپیزود را بسازد. بروکر از طریق اسکایپ با وی صحبت کرده و به این نتیجه رسیده بود که فاستر به عنوان یک مادر و دختر، احساس قوی نسبت به فیلمنامه بروکر دارد. در طول فیلم برداری این اپیزود که در تورنتو رخ داده و تدوین آن در لندن بود، به گفته بروکر، فاستر بسیار فعال و سرگرم کار بود.

 

اوایل سال میلادی حاضر بود که با فاستر ملاقات داشتم تا در مورد فیلمش با او صحبت کنم. فاستر ۵۶ ساله بعد از ۳ سال اولین بار بود که در مقابل دوربین قرار می‌گرفت و در سال‌های اخیر نیز به دلیل اینکه به مراتب تعقیب شده بود نوعی تروما را می‌توان در حرکات و صحبت هایش دید و البته هنگام کار نیز علاقه چندانی به صحبت کردن در مورد خودش نداشت.

 

او بیش از حد دوست داشتنی و مهربان است، اما همان هوش بالا و محافظت شده که در نقش‌های سینمایی اش دیده می‌شود را می‌توان در شخصیتش نیز دید. همچنین او به خوبی آگاه است که صحبت هایش در خارج از فضا و شرایط نقل خواهند شد و ممکن است برای او دردسرساز شود.

 

جودی فاستر,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

وقتی در حین مصاحبه پای ترامپ به میان می‌آید، کوتاه و مختصر می‌گوید: «می دانی که هیچ وقت در مورد سیاست صحبت نمی‌کنم، این موضوع را به کارشناسان می‌سپارم». وقتی به دنیای خصوصی و شخصیتی او شیرجه می‌زنید متوجه می‌شوید که با یک جعبه سیاه پر از اطلاعات مواجهید. یکی از دلایلی دور ماندن از دنیای بازیگری برای فاستر که خبر آن توسط خود فاستر در مراسم گلدن گلوب ۲۰۱۳ اعلام شد دوری از مصاحبه و هیاهو و عکس و ... بوده است. او هنوز هم عاشق بازیگری است، اما می‌داند که چیز‌های زیادی با بازیگری همراه هستند؛ خوشگذرانی ها، عکس گرفتن‌ها و مصاحبه‌هایی که به گفته او «کاملاً ویران کننده روان» هستند.

 

در اتاق هتل نشسته ایم و چای می‌نوشیم و اول از همه از پیشنهاد کارگردانی یکی از اپیزود‌های «آینه سیاه» می‌گوییم. فاستر می‌گوید که همراه مدیر برنامه هایش مشغول خوردن ناهار بود و «مانند همیشه در مورد صنعت فیلم سازی ناله می‌کردم». وی می‌گوید که ساخت سریال به شیوه اپیزودیک را دوست دارد، زیرا «شخصیت‌ها در خدمت یک داستان واحد نیستند و من دلم برای چنین چیزی تنگ می‌شود».

 

وقتی که داشت در مورد سینما گله و شکایت می‌کرد، مدیر برنامه هایش بین حرف‌های او پریده و گفت: «فکر می‌کنم چیزی دارم که باید ببینی» و سپس در مورد پیشنهاد ساخت اپیزودی از «آینه سیاه» به او می‌گوید که خود مانند یک فیلم مستقل است. فاستر به تماشای فصول اول و دوم این سریال می‌نشیند. خودش می‌گوید که دوستانش میلیون‌ها بار در مورد این سریال با او صحبت کرده بودند، اما نتوانسته بودند او را به دیدن آن ترغیب کنند. پس از خواندن فیلمنامه بود که فاستر به سبک و داستان سریال علاقمند می‌شود.

 

بخشی از احساس نزدیکی فاستر با داستان این اپیزود این بود که وی پس از نزدیک به ۵۰ سال سابقه در سینما به خوبی با کمبود داستان‌هایی توسط زنان، از نگاه زنان و با کارگردانی زنان آگاه بود: «برای ۱۵ یا ۲۰ سال، هر فیلم نامه‌ای که خوانده بودم، انگیزه شخصیت زن این بود که در کودکی مورد تجاوز یا بدرفتاری قرار گرفته بود... آیا این تنها چیزی است که مردان در مورد ما فکر می‌کنند و احساس عمیق بودن یا چیز دیگری برای آن‌ها دارد؟». نکته دیگری که در فیلمنامه بروکر او را شیفته خود کرده بود درام قابل درک انسانی ماجرا بود.

 

جودی فاستر,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

فاستر در این باره می‌گوید: «چیزی که جذاب بود این بود که اگر چه همه سریال‌ها در مورد تکنولوژی هستند، اما هیچ کدام از آن‌ها به طور واقعی و حقیقی از تکنولوژی سخن نمی‌گویند. همه آن‌ها در مورد روابط و آسیب‌های روحی است که همه ما داریم و با نور تکنولوژی مورد تاکید قرار می‌گیرند».

 

در یادداشت هایش برای بروکر، فاستر کامنت‌های زیادی در مورد رابطه پویای بین مادر و دختر ماجرا بیان می‌کند. فاستر خود بخش‌های از فیلمنامه را بازنویسی می‌کند. او می‌خواست که حس و فضای فیلم بیشتر مربوط به طبقات پایین جامعه و حالتی سرزنده داشته باشد تا بتواند تصویری از یک شهر کوچک در ایالات متحده باشد. شاید فاستر این تغییرات را در فیلمنامه ایجاد کرد تا آن را به خانه خودش نزدیک‌تر سازد و خود او نیز با این نکته موافق است. فاستر می‌گوید: «این سریال در مورد مادر‌ها و دخترهاست و شما را نزد مادر خودتان باز می‌گرداند. این هفته در اتاق تدوین به او فکر می‌کردم».

 

فاستر و مادرش، برندی، رابطه نزدیک و صمیمانه مشهوری دارند. برندی قبل از بدنیا آمدن جودی که کوچکترین فرزند در میان ۴ فرزندش بود از پدر جودی، لوسیوس، که یک سرهنگ نیروی هوایی ایالات متحده بود جداشد. برای کمک به حمایت از خانواده، برندی دختر کوچکش را به محض راه رفتن برای حضور در فیلم و تبلیغات ویدیویی به کار گرفت. بدین ترتیب جودی قبل از اینکه به مدرسه برود نیز نان آور خانواده بود و این دو در اولین تجربه‌های بازیگری جودی از هم جدا نبودند. اکنون چند سال است که جودی ارتباط سابق با مادرش را به خاطر ابتلای او به زوال عقل از دست داد.

 

او در مراسم گلدن گلوب ۲۰۱۳ نیز به طور مستقیم مادرش را خطاب قرار داده و گفت: «مامان، می‌دانم که جایی در درون آن چشم‌های آبی هستی و خیلی چیز‌ها هست که امشب آن‌ها را نمی‌فهمی، اما این تنها نکته مهمی است که باید بفهمی: دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم؛ و امیدوارم که با این سه بار گفتن به شکلی معجزه آسا و کامل وارد روح تو شود. تو یک مادر خارق العاده هستی. خواهش می‌کنم این را با خودت داشته باش وقتی که سرانجام وقت مناسب برای رفتنت فرا رسید».

 

جودی فاستر,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

با این جملات در ذهن بسیار سخت است، وقتی که به اپیزود ترسناک «آینه سیاه» به کارگردانی فاستر نگاه می‌کنید، به این نکته فکر نکنید که هنگام ساخت این اپیزود وی رابطه اش با مادرش را به یاد داشته است. او تاکید می‌کند که این داستان به طور مستقیم داستان زندگی خودش نیست و این فیلمنامه‌ای است که بروکر نوشته، اما «به عنوان یک کارگردان من همیشه خواسته ام همه فیلم‌هایی که می‌سازم به نحوی داستان زندگی خود من باشند. در غیر این صورت چگونه انتظار دارم که به آن متعهد باشم؟».

 

او تصریح می‌کند که فیلمنامه بروکر یک فضای جهانی دارد، در مورد ترس‌هایی که هر پدر و مادری در مورد بزرگ کردن فرزندان خود دارد و این درک که بعضی اوقات باید به آن‌ها اجازه دهید راه خود را بروند. او با اشاره به سبک بسیار معمول تربیت فرزند در دنیای امروزی که با عنوان «بزرگ کردن فرزند به شیوه هلی کوپتری» از آن یاد می‌شود می‌گوید: «به شیوه‌ای نامتعارف فرزندان ما به فرم مورد علاقه ما برای سرگرمی تبدیل شده اند. به سبکی نیابتی در درون آن‌ها زندگی می‌کنیم و از طریق آن‌ها دوباره زندگی را کشف می‌کنیم. یک موضوع شگفت انگیز و سالم در مورد آن وجود دارد و یک چیزی که خفه کننده و غم انگیز نیز هست».

 

آیا فاستر این دوگانگی را از دوران کودکی خود شناخته است؟ خود فاستر در این باره می‌گوید: «مادرم همیشه می‌گفت که می‌ترسیده و دلیل آن را نمی‌دانسته، می‌گفت که نیمه‌های شب بیدار شده و به فکر فرو می‌رفت: "چگونه می‌خواهم از فرزندانم مراقبت کنم؟ " این یک چیز مسلم نبود. برای او بسیار مهم بود که این فرصت را به من بدهد و همیشه همین حس مخالف وجود داشت: "تو هیچ وقت بدون من مواظب خودت نخواهی بود"».

 

هیچ کدام از ما نمی‌توانیم کودکی مان را خودمان انتخاب کنیم و می‌خواهم در مورد احساس کنونی فاستر از زندگی دوران کودکی اش بدانم که او در جواب چنین می‌گوید: «بابت آن بسیار سپاسگزارم. چه در یک معبد در چین بزرگ شده باشی یا یک مزرعه در نبراسکا، هر کسی کودکی منحصربفرد خود را دارد. من سفر کرده ام و همیشه باید جدی گرفته می‌شدم و باید هنری که دوست داشتم را یاد می‌گرفتم». به نظر می‌رسد که مادر جودی فاستر باید به دخترش افتخار کند و او در این باره چنین اظهار نظر می‌کند: «او، اما بخشی از آن بود. ما تیمی بودیم که با هم فیلم می‌ساختیم. با هم به شهر‌های کوچک می‌رفتیم و با هم در مهمانخانه رامادا اقامت می‌کردیم و روی گاز شام می‌پختیم. مانند یک برنامه جاده‌ای در طول سفر بود».

 

جودی فاستر,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

او می‌گوید که همیشه بازیگری را دوست داشته و می‌خواسته بازیگری را ادامه دهد، اما شهرت بود که بعد از بازی در فیلم‌های دوران نوجوانی اش و بخصوص فیلم «راننده تاکسی» (Taxi Driver) برایش ناخوشایند بود: «وقتی که شما ۱۸ سال دارید و تا آن زمان در ۳۰ فیلم حضور داشته اید چیز‌های زیادی در مورد داستان سرایی می‌دانید».

 

در دهه سوم زندگی اش، فاستر برای مدتی از بازیگری دست کشید تا در دانشگاه ییل ادبیات انگلیسی بخواند و با نمرات عالی فارغ التحصیل شد. وقتی که بار دیگر به بازیگری پرداخت بار دیگر موفقیت‌های خارق العاده‌ای را تجربه کرد که بدنبال بازی در فیلم‌های «متهم» (The Accused) و «سکوت بره ها» (The Silence of the Lambs) آمد.

 

در سال ۱۹۹۱ که برای بازی در فیلم «سکوت بره ها» دومین جایزه اسکارش را بدست آورد، فاستر کمپانی فیلمسازی خودش را تاسیس کرده و اولین فیلم خود با نام «کوچک مردی به نام تیت» (Little Man Tate) را ساخت و نشان داد که می‌تواند استعدادش را در بخش‌های مختلف سینما به کار گیرد. فاستر در این مورد می‌گوید: «فکر می‌کنم وقتی که یک کم پیرتر شوی اتفاقی که می‌افتد این است که در مورد چیزی که می‌خواهی انجام دهی و چیزی که نمی‌خواهی انجام دهی بس یار شفاف‌تر خواهی بود. وقتی جوان بودم با خودم می‌گفتم: آره می‌توانم کارتون بسازم. می‌توانم فیلم موزیکال بسازم!». اما به نظر می‌رسد که دیگر این رویا‌ها را ندارد.

 

در سال‌های اخیر او به این نتیجه رسیده که استعدادش را در پشت دوربین بهتر از جلوی دوربین می‌تواند به نمایش بگذارد: «متاسفانه هیچ وقت نفهمیدم که چگونه می‌توان یک کارگردان موفق بود و همزمان شغلی به عنوان بازیگر داشت و همزمان بچه بزرگ کرده و یک شرکت را نیز مدیریت کرد. همیشه کارگردانی بود که قربانی می‌شد، اما الان زمان آن فرا رسیده است». اکنون که پسران ۱۹ و ۱۶ ساله او به بلوغ و استقلال رسیده اند می‌تواند به طور کامل خود را در دنیای کارگردانی غرق کند. او دو فرزند پسرش را از شریک زندگی سابقش با نام سیدنی برنارد دارد که در سال ۱۹۹۳ هنگام بازی در فیلم «سامرسبی» (Sommersby) با یکدیگر آشنا شده و در سال ۲۰۰۸ از هم جدا شدند.

 

همچنین او علاقه‌ای به صحبت در مورد تاثیر ازدواجش بر روی زندگی کاری اش ندارد، اما می‌توان اعتماد به نفس را یکی از تاثیرات این ازدواج دانست، زیرا دیگر مانند گذشته به خودش سخت نمی‌گیرد. به گفته خودش، وقتی که از بازیگری دست کشید حس آزادی جدیدی به او دست داد. جودی خود در این باره می‌گوید: «نمی خواهم موفق‌ترین کارگردان باشم یا پردرآمدترین آن ها. فقط می‌خواستم یک کارگردان باشم.

 

اگر این بدان معنا باشد که من در تمام طول زندگی ام دو فیلم ساخته و آن‌ها را دوست دارم پس موفق بوده ام». با این وجود، جودی فاستر پس از ۵ سال اولین پیشنهاد بازیگری اش را پذیرفته و در فیلم تریلر «هتل آرتمیس» (Hotel Artemis) نقش شخصیت اصلی را بازی کرده است و دلیل پذیرفتن آن را تنها کنجکاوی و نه یک ضرورت می‌داند: «به نظر من چیزی که کار من را متفاوت از بسیاری دیگر بازیگران ساخته این است که من شخصیت یک بازیگر را ندارم و هیچوقت نداشته ام. با آن به دنیا نیامده بودم. آیا می‌توانستم وکیل بهتری باشم؟ شاید. شخصیت من برای چیز‌های دیگری ساخته شده است».

 

وی در مورد دنیای فیلم نیز می‌گوید: «من از طریق فیلم‌ها ستاره شناسی یاد گرفتم، جنگ جهانی اول. این به معنای قدم گذاشتن مداوم به درون دنیا‌های دیگر است و رفتن به اعماق آن ها. چه زندگی دیگری می‌تواند این امکان را برای شما فراهم سازد؟ برخی کارگردانان عاشق پایه‌های فیلم برداری هستند و جلوه‌های ویژه و دیدگاه، اما این دلیل فیلمسازی من نیست. به نظر خودم من فیلم می‌سازم، زیرا چیز‌هایی وجود دارد که می‌خواهم بگویم تا بفهمم کی هستم یا جایگاهم در دنیا را پیدا کنم و برای خودم به عنوان انسان تحول پیدا کنم. اما تا زمانی که به انتهای فیلم نرسی هیچگاه نخواهی فهمید که چرا وسواس آن چیز خاص را داشتی».

 

حسین علی پناهی

 

bartarinha.ir
  • 9
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش