جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۷:۵۲ - ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۹۴۸۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

سعید ملکی بادیگارد شخصیت‌های معروف از حرفه‌اش می‌گوید

حفاظت از سلبریتی‌ها روزی نیم‌میلیون

سعید ملکی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

اگر بخواهیم برنامه‌ها، جشن‌ها و کنسرت‌های دهه گذشته را مرور کنیم تقریبا از مردان کت و شلوارپوش قوی‌هیکل که گام‌به‌گام در کنار سلبریتی‌ها راه بروند چیزی یادمان نمی‌آید. «محافظان شخصی» یا همان «بادیگاردها» در ایران مشاغل نوظهوری هستند و تا پیش از این‌که حضورشان در همه جشن‌ها محرز شده باشد، فکر می‌کردیم که آنها فقط باید مراقب چهره‌های سیاسی باشند.

 

اما شاید در اوایل دهه ٩٠ با پهن شدن فرش قرمز در برج میلاد، نخستین جرقه تیم‌های تشریفاتی در مراسم زده شد و حالا دیگر محال است برنامه‌ای بدون بادیگاردها اجرا شود. سعید ملکی یکی از معروف‌ترین بادیگاردهای ایران است که با یک متر و ٩٧ سانتیمتر قد و ١١٠ کیلوگرم وزن در کنار هنرمندان و سلبریتی‌ها و ورزشکاران زیادی راه رفته و از آنها محافظت کرده است. او که بعد از چهار ‌سال فعالیت در این حرفه، مدیریت تیم‌های تشریفاتی را برعهده دارد از تجربیاتش می‌گوید و معتقد است که این حرفه مهم در ایران هیچ جایگاهی ندارد و همین دلیل کافی است تا تصمیم بگیرد کشورش را ترک کند و بادیگارد بازیگران ترکیه شود. ملکی در این گفت‌وگو از مصائب و مشکلات حرفه‌ای و خاطرات جالبش از برخورد مردم با بادیگاردها می‌گوید.

 

ببخشید به‌عنوان سوال اول رُک می‌پرسم، چرا این‌قدر چهره بادیگاردها خشن و سرد است؟  

در ایران بیشتر بحث استایل و قیافه است.

 

یعنی براساس چهره و استایل‌تون برای این حرفه انتخاب می‌شوید؟ اگر کسی چهره معصومی داشته باشه، نمی‌تونه بادیگارد بشه؟

بادیگاردها آموزش یا دوره خاصی نمی‌بینند، برای همین طبیعتا قیافه و استایل ملاک مهمی برای انتخابشون است.

 

انتخابشون چه ملاکی دارد؟

قد بلند، چهارشانه و صورتی که یک کم جدی و سرد باشد.

 

چرا بادیگاردها کت‌وشلوار می‌پوشند و عینک دودی می‌زنند؟

ژست است.

 

البته می‌گویند باید کت‌وشلوار بپوشید که مشخص نباشد زیر کت‌وشلوار چه چیزی وجود دارد. مثلا سلاح یا گاز اشک‌آوری، چیزی. عینک دودی هم برای این است که جهتی که چشم نگاه می‌کند، مشخص نباشد. درست است؟

بله؛ ولی خب ما بادیگاردهای شخصی هستیم و اجازه حمل سلاح نداریم، برای همین این نوع پوشش برای ما بیشتر ژست است. عینک دودی هم معمولا به کار بادیگاردهایی می‌آید که از شخصیت‌های سیاسی محافظت می‌کنند تا کسی نبیند کجا را نگاه می‌کنند.

 

بادیگارد کدام شخصیت‌های معروف بودی؟

امیر قلعه‌نویی، محسن ابراهیم‌زاده، محمدرضا گلزار و سحر قریشی. خیلی‌ها بودند الان برای بقیه حضور ذهن ندارم.

 

کدام سلبریتی‌ها بیشتر طرفدار دارند؟ فوتبالیست‌ها؟ خواننده‌ها یا بازیگرها؟

مسلما خواننده‌ها.

 

دخترها بیشتر برای دیدن سلبریتی‌ها و امضا گرفتن سرودست می‌شکنند یا پسرها؟

معمولا دخترها.

 

یک‌سری از بادیگاردها رفتار‌های عجیبی دارند. مثلا همین چندوقت پیش در کنسرت یکی از خوانندگان روی استیج بادیگاردها پا به پایش راه می‌رفتند تا مبادا یک‌نفر به صحنه نزدیک شود. این رفتار توهین‌آمیز نیست؟

ببینید، اتفاقا ما وقتی در کنسرت‌ها هستیم، همه مردم صف می‌بندند که با خواننده عکس بیندازند و ما هم با طرفداران کاری نداریم.

 

بادیگاردهای بدون سلاح

گفته بودی که به بادیگاردشدن علاقه داشتی. چطور از این حرفه خوشت آمد؟ چون خیلی کار روتینی نیست که هرکسی به آن فکر کند.

چون قد بلند و هیکل درشتی داشتم، همیشه این حرفه در ذهنم بود.

چه ورزشی می‌کنی؟

بدنسازی، کشتی، بوکس و دفاع شخصی.

 

 از چه کاری عصبانی می‌شوی؟

راستش من در کارم خیلی عصبانی نمی‌شوم.

 

ولی بادیگاردها که خیلی خشن به نظر می‌رسند.

بادیگارد فقط چهره‌اش خشن به نظر می‌رسد اما باید خونسرد باشد. اگر بادیگارد عصبانی شود، خب طبیعتا باید برخورد کنند و این مغایر کار ماست و ما باید اگر دعوا یا درگیری هم پیش می‌آید، جمع‌اش کنیم نه این‌که خودمان وارد دعوا شویم.

 

خیلی‌وقت‌ها در فضای مجازی کلیپ‌هایی منتشر شده که بادیگاردهای سلبریتی‌ها با مردم درگیر می‌شوند.

ممکن است که در کار برای بعضی‌ها پیش بیاید ولی تیم ما هیچ‌وقت وارد دعوا و درگیری نمی‌شود، چون اصلا رسالت یک بادیگارد این نیست که دعوا راه بیندازد بلکه باید اگر دعوایی هم می‌شود، ما برویم وساطت کنیم.

 

گفتید محافظ امیر قلعه‌‌نویی بودید. استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟

پرسپولیسی.

 

پس اگر پرسپولیسی هستی، واقعا از آقای قلعه‌نویی مراقبت می‌کردی؟

در کار، آبی و قرمز برایم فرقی نمی‌کند و بحث فوتبالی نمی‌کنم. چند‌سال پیش هم افتتاحیه رستوران علیرضا منصوریان بود و من برای محافظت به مراسم رفتم. می‌خواهم بگویم جنبه کار با علاقه‌های شخصی فرق می‌کند.

 

اصلا مردم جرأت می‌کنند به شماها بدوبیراه بگویند؟

آدم بی‌ادب زیاد است (می‌خندد) وقتی در ماشین هستیم، البته تا زمانی که سوار ماشین هستیم ولی وقتی از ماشین پیاده می‌شویم، با لبخند خودشان را عقب می‌کشند. (می‌خندد) چندوقت پیش هم برای مراسم تشریفات یک عروسی رفته بودیم که یکی از میهمانان حال خوشی نداشت و کلی به ما بدوبیراه گفت و داد می‌زد ولی آخر شب که حالش بهتر شد، از ما عذرخواهی کرد.

 

به عنوان بادیگارد باید چه برخوردی با طرفداران سلبریتی‌ها داشته باشی؟

فقط باید با حرف‌زدن طرف مقابل را قانع کنیم.

 

یعنی هیچ‌وقت برخورد فیزیکی نمی‌کنید؟

نه؛ اصلا درگیری فیزیکی نداریم. فقط اگر کسی دست‌درازی یا کاری کند ما باید سر جای خودمان بایستیم و فقط همکاران دیگرمان را صدا بزنیم و بعد بادیگاردهای دیگر که جمع شدند همه با هم طرف را از مراسم به بیرون راهنمایی کنیم. (می‌خندد)

 

سلاح با خودتان دارید؟

نه؛ ما بادیگارد شخصی هستیم. فقط بادیگاردهایی که محافظ شخصیت‌های سیاسی هستند، سلاح دارند؛ البته آنها هم وابسته به ارگان یا سازمان‌هایی هستند که از آن‌جا مجوز حمل سلاح گرفته‌اند.

 

اگر یک نفر به  جان شخصیتی که از او محافظت می‌کنید سوءقصد کند، برای محافظت از جانش چه کاری می‌کنی؟ مثلا ممکن است مثل فیلم‌سینمایی‌ها خودت را جلوی گلوله بیندازی؟

راستش من بادیگارد هنرمندان هستم و خب طبیعتا فرض محال است که کسی بخواهد سوء قصدی به جان آنها داشته باشد. به ‌هر حال خدا را شکر که تا به حال برایم پیش نیامده بخواهم جان‌نثار باشم.(می‌خندد)

 

فکر می‌کردم شغل بادیگاردی کار خطرناکی هم باشد. بالاخره همیشه در مقابل یک جمعیت یک تنه باید دفاع کنید؛ ولی ظاهرا همه چیز آرام است.

راستش در ایران کار خطرناکی نیست؛ فقط شلوغی‌های خودش را دارد.

 

می‌خواهم تجربه خارج از ایران داشته باشم

چند ‌سال است که به ‌طور حرفه‌ای بادیگارد هستی؟

٤ سال.

 

از کارت راضی هستی؟

راستش ٥٠، ٥٠ است.

 

چرا؛ سختی‌های کارت چیست؟

من از کارم راضی هستم اما از شرایط کارم راضی نیستم. در حرفه ما متاسفانه رقابت زیاد است؛ رقابت‌های ناسالم و چون یک‌سری از بادیگاردها به همکار بادیگاردشان حسادت می‌کنند، یک مقدار سرد شدم.

 

صنف یا اتحادیه‌ای ندارید که به تخلفات و مشکلات‌تان رسیدگی کند؟

نه؛ هیچ چیزی نداریم چون در ایران بادیگاردی شغلی رسمی نیست؛ در حالی‌ که در بیشتر کشورها بادیگاردها دوره‌های آموزشی می‌بینند و حتی مدرک می‌گیرند.

 

بیمه هم نیستید؟ چون بالاخره در کار شما ممکن است هر اتفاقی پیش بیاید.

نه؛ هیچی نداریم. بحث بیمه هم گران است و به  هر حال کارفرماها ترجیح می‌دهند با هزینه کم مراسم‌ها را جمع‌وجور کنند. جایی هم که به این مسائل رسیدگی نمی‌شود، برای همین هم کلا کار ما با این‌که خیلی از جاها به آن نیاز دارند ولی مهجور مانده است.

 

وضعیت درآمدش چطور است؟

درآمدش روزانه است و بد نیست؛ مثلا من روزی بین ٣٠٠ تا ٥٠٠ هزارتومان درآمد دارم.

 

فکر می‌کنم اگر به این حرفه بها داده شود با توجه به درآمدزایی خوبی که دارد، حداقل باعث می‌شود خیلی از کسانی که ممکن است از اندا‌م‌شان در جهت کارهای خلاف استفاده کنند، سر کار بروند.

درست است من هم خودم خیلی‌ها را سرکار بردم ولی حمایت نمی‌شویم دیگر.

 

اگر در یک برنامه‌ای اتفاقی بیفتد و به قول خودتان  برای وساطت یا خاتمه‌دادن به دعوا وارد شوید و بعد حین این ماجرا غیر عمد به کسی ضربه‌ای وارد کنید هیچ قانونی از شما حمایت نمی‌کند؛ درست است؟

بله. بادیگارد در ایران یک شهروند عادی است و حرفه‌اش هیچ ارزشی ندارد. برای همین هم است که من برای آینده شغلی‌ام تصمیم دارم یک سالی به یکی از کشورهای خارجی بروم.

 

چه کشوری؟

ترکیه.

 

 از آن‌جا پیشنهاد کار داری؟

در ترکیه کلاس‌های آموزشی برای بادیگاردها وجود دارد می‌خواهم این کار را به صورت حرفه‌ای آموزش ببینم و مدرک معتبر بگیرم؛ البته پیشنهاد کار هم دارم. به ‌هر حال رزومه کاری خوبی است.

 

 می‌دانی در ترکیه قرار است بادیگارد چه شخصیت‌هایی شوی؟

بازیگران ترکیه.

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 11
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش