چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۵۰ - ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۳۰۷۲۳۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با کارگردان «ما همه باهم هستیم» درباره حواشی این فیلم

کمال تبریزی: سخنان فراستی نخ‌نما، کهنه و تکراری شده است

کمال تبریزی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
کمال تبریزی معتقد است که بسیاری از مخالفان فیلم «ما همه باهم هستیم» مانع پیشرفت سینمای ایران و کسب تجربیات جدید در این حوزه هستند، او همچنین در واکنش به صحبت‌های فراستی درباره فیلم جدیدش، تاکید کرد که نقدهای او نخ نما، کهنه و تکراری شده است.

به گزارش خبرآنلاین، این روزها فیلم سینمایی «ما همه باهم هستیم» به کارگردانی کمال تبریزی روی پرده سینماهای کشور رفته است، فیلمی کمدی که داستانی نو و جدید را در قالبی تازه در سینمای ایران روایت می‌کند.

فیلمی پربازیگر که خیلی زود با حواشی بسیاری همراه شد و مخالفان آن هم در مقاطع مختلف به این حواشی دامن زدند، از سرمایهگذاری گرفته تا حضور بازیگران مطرح سینمای ایران. اتفاقی که تبریزی معتقد است از جانب کسانی رخ می‌دهد که تمایلی به پیشرفت سینمای ایران ندارند. 

به همین مناسبت کمال تبریزی کارگردان باسابقه سینمای ایران مهمان خبرآنلاین بود و درباره این اتفاقات به گفت‌وگو پرداخت.

این روزها حرف درباره فیلم شما و خود شما بسیار است، یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که درباره فیلم «ما همه باهم هستیم» مطرح می‌شود، سرمایه‌ای است که زمینه تولید این فیلم را به وجود آورده است.  در واقع اوضاع درباره شما رو به راه بود، فیلمسازی و سریال‌سازی خود را دنبال می‌کردید، فعالیت‌های صنفی‌تان را انجام می‌دادید، چه علتی داشت که وارد پروژه‌ای شوید که بحث سرمایه‌اش این میزان برای شما حاشیه داشته باشد تا جایی که آقای فراستی در میز نقد برنامه «هفت» به جای نقد فیلم به نقد سرمایه این پروژه بپردازد.

کمال تبریزی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

من درباره سرمایه‌گذار فیلم صحبت‌هایی کردم و همه هم نظر من را درباره او می‌دانند، آقای میرکریمی هم طی روزهای آتی درباره او صحبت خواهد کرد، در مورد برنامه «هفت» من برنامه را پس از پخش دیدم، وقتی نگاه کردم خیلی تعجب کردم، چون سرمایه‌گذار قبل از فیلم ما خیلی فعالیت‌های دیگری را انجام داد و با تلویزیون هم همکاری‌های زیادی داشته است، آن وقت تلویزیون در یکی از برنامه‌های خود این آدم را به چالش می‌کشد و این سوال را مطرح می‌کند که سرمایه‌اش را از کجا آورده است.

این مسئله تعجب‌آور است، حس آدم این است که واقعا تلویزیون ما می‌خواهد به هر قیمتی هم که شده سینما را لگدمال کند و بگوید بد است، من فقط این استنباط را درباره برنامه‌های سینمایی تلویزیون می‌کنم که خیلی اسفناک و بد است، چرا باید در حوزه فرهنگ این هماهنگی وجود نداشته باشد؟ من نمی‌گویم چالش نباشد، اما از بین بردن و نابود کردن نباید باشد.

از طرف دیگر سینما هنر گرانی است، مانند کتاب نوشتن و نقاشی کردن نیست. سینما به همین دلیل است که هنر هفتم نام دارد، چون از همه هنرهای پیشین استفاده می‌کند و بزرگ است، در همه دنیا گران‌ترین هنری که وجود دارد سینماست. اما در کشور ما وقتی بخواهیم کمی ماجرا را تغییر دهیم و در حوزه تکنیکی و اجرایی قوی‌تر عمل کنیم با اعتراض رو به رو می‌شویم. من اخیرا توییتی را خواندم که فکر می‌کنم از اهالی رسانه بود و خیلی درست هم درباره سینما نظر داده بود، مضمون توییت به این شرح بود: «هزینه مالی یک برج در سعادت آباد حدود ۲۴۰ میلیارد تومان است و برآورد هزینه مالی سینمای ایران در طول یک سال حدود همین میزان یا حتی کمتر است.»

ما الان در این مملکت زندگی می‌کنیم که ساخت یک برج مساوی است با هزینه فعالیت تمامی دست اندرکاران سینمای ایران، آن وقت باید دید که به چه دلیل این میزان هزینه هم زیر ذره‌بین می‌رود و مدام درباره آن صحبت می‌کنند، البته من نمی‌گویم که اینطور نباید باشد.

خودتان پاسخی برای این اتفاق در نظر دارید؟

من فکر می‌کنم برخی دوست ندارند سینما رشد کند، دوست ندارند تنوع در سینما باشد و دوست ندارند که تجربیات تازه در سینما به وجود بیاید. به فرمولی دست پیدا کردند به خصوص در سینمای طنز که به قول آقای میرکریمی ۸۰درصد آن دستمزد بازیگر و ۲۰درصد دستمزد سایر عوامل است، مبلغ مشخصی هم دارند و فیلم هم در مدت کوتاهی ساخته می‌شود و خیلی زود روی پرده می‌رود، مردم هم استقبال می‌کنند و شروع به پول درآوردن می‌کنند. این فرمول برای خیلی‌ها منافع زیادی دارد و سودآوری آن غیرقابل مقایسه با سرمایه‌گذاری در صنایع و رشته‌های دیگر است.

الان فیلم‌های «سرخپوست» و «شبی که ماه کامل شد» با هزینه‌هایی نزدیک به هزینه فیلم ما ساخته شدند، یا فیلم «متری شیش و نیم». این دست فیلم‌ها هزینه غیرمعمول دارند اما جزییات هزینه را در فیلم می‌بینیم، از جمله تعداد بازیگران، صحنه‌پردازی، دکورها، هزینه جلوه‌های بصری و میدانی، طراحی لباس، فیلمبرداری و... آن دو فیلم دیگر روی پرده کمدی نیستند اما فیلم ما کمدی است و به همین دلیل بیشتر باید مورد تخطئه و انتقاد قرار بگیرد، اگر فیلمی در حوزه سینمای طنز قرار بگیرد و سروشکل داشته باشد و برای آن هزینه شده باشد آن فرمولی که گفتیم را تحت الشعاع قرار می‌دهد.

پس به نظر شما کسانی که توجهات را به سمت فیلم‌هایی چون «ما همه باهم هستیم» جلب می کنند، کسانی هستند که الگوی خودشان به خطر می‌افتد؟

من فکر می‌کنم اینطور است و دست‌هایی در کار است که جلوی رشد سینما را بگیرند، در مورد تلویزیون مطمئن هستم که همینطور است. تلویزیون تقریبا تا به الان هیچ برنامه‌ای تولید نکرده است که بخواهد سر به تن سینما باشد، من خیلی از منتقدانی که سرشناس هستند و با حضور در برنامه‌های تلویزیونی از آن تریبون برای بیان نظراتشان استفاده می‌کنند، گلایه‌مند هستم. همه می‌دانند که وقتی وارد تلویزیون می‌شوید به هر حال کنترل می‌شوید و آنچه که نباید را حذف می‌کنند و شما هم به عنوان کسی که آنجا هستید با محدودیت‌هایی همراه می‌شوید.

به نظرم تلویزیون جایی برای فراستی است، او می‌آید و اینطور که می‌بینیم صحبت می‌کند، از نظرم ام‌الفساد حوزه منتقدان است و مشکلاتی از این دست دارد. اصلا نباید از دستش ناراحت شوید، او یک آدم ریشو نامحترمی است که نباید به او کاری داشت. اما من برای سایر منتقدان احترام زیادی قائل هستم چه از فیلم من تعریف کنند و چه علیه فیلم من تعریف کنند.

اما وقتی چنین شرایطی پیش می‌آید آن‌ها هم تحت الشعاع قرار می‌گیرند و سخنانشان مشکوک می‌شود. به نظرم ما می‌توانیم در فضایی مانند کافه خبر بنشینیم باهم درباره فیلم صحبت کنیم، منتقدان بپرسند و من پاسخ دهم. دلیلی هم ندارد که همیشه وقتی فیلمی نقد می‌شود، چند منتقد درباره آن فقط صحبت کنند، چه اشکالی دارد سازنده اثر هم حضور داشته باشد؟ یا هر کس دیگری، چون می‌خواهیم راجع به اجزای فیلم صحبت کنیم، چرا ترس داریم از اینکه با منتقدان رو در رو صحبت کنیم؟ خیلی هم خوب است و نتایج خوبی هم دارد.

من با منتقدی که مطمئن هستم منتقد به معنای درست است، وقتی صحبت کنم روی هم تاثیر می‌گذاریم و نتیجه آن صحبت، استنباط درستی از فیلم را منعکس می‎کند و بقیه هم می‌توانند از آن استفاده کنند.

البته آقای فراستی هم هر زمانی بخواهند می‌توانند در اینجا صحبت کنند و پاسخ دهند، همانطور که تلویزیون هم می تواند چنین فضایی را در اختیار شما قرار دهد.

البته به نظرم الان به آقای فراستی تذکرات لازم را دادند و با ملاحظه بیشتری نسبت به گذشته صحبت می‌کند، اما الان هم که صحبت می‌کند به یک نقد نخ نما، کهنه و تکراری تبدیل شده است و دیگر چیزی به عنوان نقد فیلم از او نمی‌بینیم و تمام آنچه برای فیلم‌هایی که دوست ندارد تکرار می‌کند و تنها هم ۱۰ دقیقه نخست فیلم‌ها را تماشا می کند و سپس درباره کلیت فیلم هم صحبت می‌کند.

این آزاردهنده است و باعث می‌شود که خیلی‌ها روی گردان شوند، اگر یک روز آقای فراستی از فیلمی تعریف کرد باید کارگردان ببیند مشکل فیلمش چیست که آقای فراستی از آن تعریف کرده است و بالعکس.

بنابراین فکر می‌کنم حوزه سالم نقد را می‌توانیم خودمان تشکیل دهیم، به نظرم انجمن منتقدان بسیار به فکر سینمای ملی هستند. رویکرد سینمای ملی این است که ما چه فیلم‌هایی را باید برجسته کنیم؟ چه انواعی را باید در سینما داشته باشیم؟ چه تغییراتی در سینما را باید به فال نیک بگیریم و سعی کنیم قدم اولی که توسط افراد با تجربه یا جوانان برداشته می‌شود را نقاط درستش را تشخیص دهیم و مسیر را به درستی راهنمایی کنیم. منتقد مانند کسی است که در فضای تاریک نوری را می‌تابد و کار حساس و مهمی را انجام می‌دهد، بهتر است در حوزه‌های سالم‌تر حضور پیدا کنند تا بتوانیم به نتایج بهتری برسیم. واقعا من شخصا از تلویزیون ناامید هستم.

این مسئله هم الان به یادم افتاد، چرا برنامه‌ای مانند «هفت» باید پوستر همه فیلم‌های روی پرده را داشته باشد و تنها پوستر فیلم ما را نداشته باشد و اول برنامه هم بگویند که ما می‌خواستیم عدالت را برقرار کنیم، در حالیکه وقتی برنامه روی آنتن می‌رود معلوم است که عدالت به خرج نمی دهند، بین فیلم‌ها تبعیض قایل می‌شوند و از فیلمی که ممکن است به مذاقشان خوش بیاید پشت سر هم تیزر پخش می‌کنند و بقیه فیلم ها که با آن مخالف هستید را دچار دست انداز می‌کنند.

هماهنگی نداشتن تلویزیون با وزارت ارشاد قابل قبول نیست، همه فیلم‌ها پروانه نمایش گرفتند و به لحاظ قانونی باید نگاه یکسانی به همه فیلم‌ها داشت، وقتی این تحمل و توانایی برقراری تعادل وجود ندارد آرام آرام افراد از این فضا فاصله می‌گیرند، مانند خود من که تمایلی به حضور چنین برنامه‌هایی ندارم.

من همیشه گفتم که تلویزیون خانه من است، من از تلویزیون شروع کردم و از آنجا رشد کردم و هنوز هم آنجا را خانه خودم می‌دانم اما متاسفانه به دست ورثه‌ای افتاده است که درست رفتار نمی کنند.

  • 12
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش