سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۱۵:۲۵ - ۲۱ آذر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۹۰۴۷۵۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

فخیم زاده: علاقه ای به سینمای لوده گری ندارم/ ۹ روز در کُما بودم

مهدی فخیم زاده,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
برنامه «فرمول یک» میزبان مهدی فخیم زاده بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون شد.

به گزارش مهر، سیدعلی ضیا امروز پنجشنبه ۲۱ آذر در برنامه تلویزیونی «فرمول یک» میزبان مهدی فخیم زاده، بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون بود.

فخیم زاده در سخنانی در این برنامه درباره  سبک زندگی خود گفت: در دفترم وسایل ورزشی دارم  و هر وقت به باشگاه نرسم در دفترم تمرین می کنم. هفته ای چهار روز در هفته تمرین می کنم و هر وقت بتوانم به باشگاه می روم.

وی درباره تصادف خودش و شایعاتی که در فضای مجازی درباره فوت او پخش شد، گفت: خبر که دروغ بود. خودم اخیرا در فضای مجازی دیدم و خیلی عجیب بود. تصادف آخر در فیلم «مشت آخر» اتفاق افتاد. کنار دریا در ساری مشغول کار بودیم به مدیر تولید گفتم برویم جایی را ببینیم تا پلان آخر را بگیریم. او گفت با ماشین برویم اما من گفتم با همین موتور برویم. با موتور رفتیم و اشتباهی که کردم این بود که کلاه نداشتیم.

جایی ایستادیم و گفتم برو ببین می توانی اجازه فیلمبرداری بگیری. دیگر چیزی نفهمیدم. ظاهرا یک موتور از خانه آمد بیرون و زد به پشت من. موتور چرخید و من را ۱۰ متر پرتاب کرد و من دیگر چیزی نفهمیدم. من را شبانه به تهران آوردند و ۹ روز در کما بودم. بعد از ۹ روز به هوش آمدم و گفتند برو. آمدم و بعد دیدم اختلالاتی در من به وجود آمده است. رفتم دکتر و دکتر گفت باید صبر می کردیم  و بعد عمل می کردیم. ۱۰ روز طول کشید تا  عمل کردم و به هوش آمدم و راه آفتادم. البته قبل از عمل در این فاصله رفتم باقی کار را فیلمبرداری کردیم. اگر طول می کشید بچه ها  و گروه از هم پاشیده می شد و کار نیمه تمام می ماند.

این کارگردان سینما درباره اخباری که شنیده می شود سلبریتی ها را در بیمارستان ها پذیرش نمی کنند، گفت: دیروز خواندم تهیه کننده گفته من را به  چهار بیمارستان برده اند و پذیرش ندادند!

وی همچنین از علاقه خود به موتور سواری گفت و توضیح داد: من شش سال بعد از انقلاب با موتور این طرف و آن طرف می رفتم . زمانی که طرح ترافیک تازه شروع شده بود یک موتور ۱۲۵ یاماها خریدم. خیلی گرفتار بودم باید دفتر، وزارت ارشاد و انجمن تهیه کنندگان می رفتم. بعدها دیگر ماشین سوار شدم. از سال گذشته هم که دیگر طرح ترافیک به ما ندادند.

فخیم زاده در پاسخ به ضیا که گفت می گویند شما اجازه ندادید فیلم سینمایی «بادیگارد» در جشنواره سیمرغ بگیرد، گفت: این تهمت است. ما در جلسات داوری هفت نفر بودیم. فیلم ها را نمایش می دهند و در آخر همه برنده ها را انتخاب می کنند. یک فرد تصمیم گیرنده نیست. من موافق «بادیگارد» نبودم ولی اصلا اینطور نبود که من جلوی جایزه بردنش را بگیرم. مصطفی راعی، نیکی کریمی و ساداتیان آن سال بودند. کلی جلسه گذاشته می شود و تصمیم گیری می شود. من فیلمی را رد نمی کنم. من نظر می دهم. در نهایت جمع تصمیم می گیرد. آدم هایی که در هیات داوران هستند تجربه ای دارند و نمی شود چیزی را به آنها تحمیل کرد. من همان سال از فیلم کمال تبریزی خوشم آمده بود اما جایزه نگرفت.

مهدی فخیم زاده درباره فیلم تازه اش به نام « مشت آخر» توضیح داد: ۲ هفته دیگر فیلم اکران می شود. این فیلم اجتماعی نیست،روانشناسی نیست و فلسفی هم نیست. فیلمی از روابط آدم هاست  و درباره مردی که پیر شده و در جوانی وررزشکار بوده و رزمی کار می کرده است. او پیر شده است اما هنوز قدرت بدنی اش را نگاه داشته است. این پیرمرد یک وردست انتخاب کرده است و با کمک او جیب مردم را می زند. این کاراکتر ۳۳  سال پیش از زنش جدا شده و بچه ای داشته و قرار بوده است او نگاه دارد، اما زن می آید در خانه و بچه را می برد. آن پسر حالا بزرگ شده است و از خارج از کشور آمده است و در شرکتی کار می کند و جانش در خطر است . پدر برای نجاتش می رود و بعد وارد ماجرایی می شود. فیلم طنز هم دارد و خصلت خود من است. معتقدم اصولا در بازی اگر رل جا بدهد خوب است طنز داشته باشی اما نباید به ورطه لودگی برسد. این خصلت و مختصات بازی من است.

وی با ابراز گلایه از اینکه امروز در سینما همه تهیه کننده ها دنبال کمدی از نوع خاص لوده گری هستند، افزود: اگر به من پیشنهاد بدهند می گویم کار من نیست. شاید روزگاری پول برایم مهم بود اما امروز نه.فیلمی که می سازم باید فیلمی باشد که بتوانم از آن دفاع کنم. من هیچ وقت جشنواره ای نبودم و اصلا فیلم را به جشنواره فجر ندادم. دنبال شرکت در جشنواره های خارجی هم نیستم و می خواهم با مخاطب عام روبرو باشم. اما فیلم های لوده با ذائقه من یکی نیست. طنز موقعیت را دوست دارم و معتقدم خصلتی دارد که تماشاجی را قلقلک نمی دهد و تماشاچی خودش به خنده می رسد.

فخیم زاده درباره اینکه زمانی گفته بود فیلمی ساخته که اصلا از آن راضی نیست ، گفت: این حرفم در مورد دهه ۶۰ و هدایت و کانالیزه ای که به سینمای عرفانی می کردند، بود. سبکی به نام درجه بدی  فیلم ها را داشتیم و فیلمی که مطلوب مدیران سینما نبود درجه پایین می دادند. برای مثال به فیلم «مسافران مهتاب»، در درجه بندی «د» دادند؛ در شرایطی که امکان تبلیغات تلویزیونی نداشتید و محدودیت زیاد بود. این فشار باعث شد که من رفتم سراغ یک کار عرفانی که به آن درجه« ب» دادند. اسم فیلم «طپش» است و از آن خوشم نمی آید و اگر بگذارند نمی خواهم که ببینم چون این فیلم از من در نیامده است و تنها برای این ساختم که درجه دال و جیم نگیرد.

کارگردان «خواب و بیدار» در ادامه درباره بازیگران مورد علاقه خود در سینما گفت: بعضی کارهای شکیبایی را خیلی دوست داشتم، نقش مدرس که در تله تئاتری برای تلویزیون کار کرد. خیلی این کار به من چسبید تا حدی  که به او زنگ زدم. بازی حامد بهداد در برخی کارهایش موفق است و بازی او را دوست دارم. ال پاچینو را دوست دارم اما نه همه کارهایش را.

این بازیگر و کارگردان در پاسخ به توئیت های  جوانان درباره نقش های او که علی ضیا در برنامه خواند، با خنده گفت: بد نمی گویند که باید می رفتم و قاچاقچی می شدم .دانشکده نداشت. رفتیم هنر خواندیم و از این کار سر درآوردیم اما اینکه می گویند نقش قاچاقچی رابازی کردی قبول ندارم. مگر چقدر نقش قاچاقچی بازی کردم. تهمت است. من قبل از انقلاب نقش معتاد بازی کردم اما قاچاقچی بازی نکردم.

وی همچنین در ادامه درباره پخش سریالش «فوق سری» و سریال «پایتخت» در نوروز از تلویزیون و ریسک این کار گفت: ممکن است برخی سازندگان نگاهشان این است که «پایتخت» هست کار دیگری نسازند اما سریال «فوق سری» در کورس رقابت با «پایتخت» قرار گرفت. مردم فقط یک برنامه را نمی بینند. آن سریال در ساعت های خاصی است و در ساعت های دیگر مردم تلویزیون می بینند. قرار نیست اگر مثلا فیلمی در سینما است فیلم های دیگر نفروشد. اگر قوی باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد می فروشد.

فخیم زاده در پاسخ به اینکه چرا دیگر سریال های تاریخی نمی سازد ، گفت: کارهای تاریخی اینطور نیست که من روزی سناریو را دستم گرفته باشم و به دفتر حیدریان برویم و بگویم می خواهم زندگی امام رضا (ع) را بسازم. کارها از بالا تصویب می شود و به ما پیشنهاد می شود. بعد از «ولایت عشق» فکر کردم دیگر سراغ کارهای تاریخی به ویژه تاریخ مذهبی نروم. آدم های زیادی نظر دارند و نظرات مختفلی دارند. من برای ساخت «ولایت عشق» یکسال وسط کتاب های تاریخی گم شده بودم و یادداشت برداری می کردم. مردم فیلم عادی را اگر موفق نشود نمی بینند یا می گویند بد است یا شکست خورد اما کار تاریخی مذهبی با اعتقاد مردم سروکار دارد. می ترسیدم  کاری نکند وبه اعتقاد مردم لطمه بزند.

وی افزود: رفتم مشهد و در مسجد گوهرشاد ایستاده بودم که هر که من را می شناخت سوال می پرسید. برای مثال می گفتند چرا امام رضا (ع) اینجا دفن است. در صحبت هایم می گفتم امام رضا (ع) عرب است اما با تعجب می پرسیدند امام عرب است. یعنی او را جز خانواده خود می دانستند . او را ایرانی می دانستند. این من را خیلی می ترساند. برای مثال می گفتند راجع به ازدواج امام (ع) با دختر مامون صحبتی نکنیم. خودم هم خیلی چیزها را سانسور کردم. کار امام حسن (ع) و کار امام رضا (ع)را که ساختم اختیاری نبود. من را به تلویزیون دعوت کردند. آن زمان داشتند امام حسن (ع) را می ساختند. گروهی بود و کارگردان هم داشت.

من را صدا کردند و گفتند باید این فیلم را بسازی. من به خاطر احترامی که برای حیدریان قائل بودم ساختم اما برای «ولایت عشق» خیلی تلاش کردم او را منصرف کنم و نشد. برای سریال امام رضا (ع) ۵ سال قلم روی کاغذ گذاشتم. ۲ سال و نیم فیلمبرداری کردم. ۷۶ بود که شروع کردم و ۸۱ کار تمام شدم، کار سردستی نیست. میرباقری ۷ سال سر ساختن «مختارنامه» گرفتار بود. کاری است که باید خوب شود. ممکن است در کارهای عادی کاری خوب شود یا نشود یا متوسط بشود، اجبار یا الزامی نیست درکارهای عادی اما در زندگی ائمه باید حتما نتیجه کار خوب شود.

کارگردان سریال «فوق سری» در ادامه با بیان اینکه اصلا سینما نمی روم، افزود: در جشنواره ها فیلم ها را می بینم. از فیلمسازان جوان کارهای سعید روستایی به ویژه «ابد و یک روز» را خیلی دوست داشتم. سبک به خصوصی بود. دی وی دی کار اخیرش «متری شیش و نیم» را دیدم اما هنوز «ابد ویک روز» برایم طعم دیگری دارد. «ماجرای نیمروز» را دیدم و معتقدم این کارگردان ها جوان و باانرژی هستند. هیمشه در سینما چند نفر خوب و چند نفر متوسط هستند.

  • 13
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
یان کوم بیوگرافی یان کوم؛ بنیانگذار برنامه واتس اپ

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۷۶

محل تولد: اوکراین، کی یوف

ملیت: آمریکایی

حرفه: تاجر، برنامه نویس، کارآفرین

دلیل شهرت: راه اندازی واتساپ

ثروت: ۱۵/۱ میلیارد دلار

ادامه
جلال الدین مارشاریپوف بیوگرافی جلال الدین مارشاریپوف بازیکن قوی ازبکی

تاریخ تولد: ۱ سپتامر ۱۹۹۳

محل تولد: گرگانج، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: استقلال تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
بیوگرافی و اشعار عثمان بختیاری زندگینامه عثمان بختیاری شاعر سده پنجم و ششم

تاریخ تولد: بین سال های ۴۵۷ تا ۴۶۹ هجری قمری

ملیت: ایرانی

زمینه فعالیت: شاعر و حماسه سرا

آثار: شهریار نامه - هنرنامه یمینی

وفات: بین سال‌ های ۵۱۲ تا ۵۴۸

ادامه
ابو حتوف بن حارث انصاری زندگینامه ابوحتوف بن حارث انصاری از دشمنی با امام علی تا شهادت در کربلا

محل زندگی: کوفه

دوران زندگی: همزمان با دوران زندگی امام حسین (ع)

از یاران: امام حسین (ع)

شهادت: روز دهم محرم

ابو حتوف بن حارث انصاری در سپاه عمر سعدزندگینامه ابو حتوف بن حارث انصاری

ادامه
محمد نادری بیوگرافی محمد نادری بازیگر سینما و تلویزیون

تاریخ تولد: ۱۰ تیر ۱۳۵۷

محل تولد: اردبیل

حرفه: بازیگر، فیلمنامه نویس، صدا پیشه، مجری

تحصیلات: کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس

آغاز فعالیت: ۱۳۸۸ تاکنون

ادامه
محمد بن راشد آل مکتوم بیوگرافی محمد بن راشد آل مكتوم حاکم موفق دبی

تاریخ تولد: ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۵

محل تولد: دبی

ملیت: امارات متحده عربی

لقب: والاحضرت شیخ محمد

حرفه: حاکم دبی

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش