پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۲۵ - ۲۱ آذر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۹۰۴۷۵۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

فخیم زاده: علاقه ای به سینمای لوده گری ندارم/ ۹ روز در کُما بودم

مهدی فخیم زاده,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
برنامه «فرمول یک» میزبان مهدی فخیم زاده بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون شد.

به گزارش مهر، سیدعلی ضیا امروز پنجشنبه ۲۱ آذر در برنامه تلویزیونی «فرمول یک» میزبان مهدی فخیم زاده، بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون بود.

فخیم زاده در سخنانی در این برنامه درباره  سبک زندگی خود گفت: در دفترم وسایل ورزشی دارم  و هر وقت به باشگاه نرسم در دفترم تمرین می کنم. هفته ای چهار روز در هفته تمرین می کنم و هر وقت بتوانم به باشگاه می روم.

وی درباره تصادف خودش و شایعاتی که در فضای مجازی درباره فوت او پخش شد، گفت: خبر که دروغ بود. خودم اخیرا در فضای مجازی دیدم و خیلی عجیب بود. تصادف آخر در فیلم «مشت آخر» اتفاق افتاد. کنار دریا در ساری مشغول کار بودیم به مدیر تولید گفتم برویم جایی را ببینیم تا پلان آخر را بگیریم. او گفت با ماشین برویم اما من گفتم با همین موتور برویم. با موتور رفتیم و اشتباهی که کردم این بود که کلاه نداشتیم.

جایی ایستادیم و گفتم برو ببین می توانی اجازه فیلمبرداری بگیری. دیگر چیزی نفهمیدم. ظاهرا یک موتور از خانه آمد بیرون و زد به پشت من. موتور چرخید و من را ۱۰ متر پرتاب کرد و من دیگر چیزی نفهمیدم. من را شبانه به تهران آوردند و ۹ روز در کما بودم. بعد از ۹ روز به هوش آمدم و گفتند برو. آمدم و بعد دیدم اختلالاتی در من به وجود آمده است. رفتم دکتر و دکتر گفت باید صبر می کردیم  و بعد عمل می کردیم. ۱۰ روز طول کشید تا  عمل کردم و به هوش آمدم و راه آفتادم. البته قبل از عمل در این فاصله رفتم باقی کار را فیلمبرداری کردیم. اگر طول می کشید بچه ها  و گروه از هم پاشیده می شد و کار نیمه تمام می ماند.

این کارگردان سینما درباره اخباری که شنیده می شود سلبریتی ها را در بیمارستان ها پذیرش نمی کنند، گفت: دیروز خواندم تهیه کننده گفته من را به  چهار بیمارستان برده اند و پذیرش ندادند!

وی همچنین از علاقه خود به موتور سواری گفت و توضیح داد: من شش سال بعد از انقلاب با موتور این طرف و آن طرف می رفتم . زمانی که طرح ترافیک تازه شروع شده بود یک موتور ۱۲۵ یاماها خریدم. خیلی گرفتار بودم باید دفتر، وزارت ارشاد و انجمن تهیه کنندگان می رفتم. بعدها دیگر ماشین سوار شدم. از سال گذشته هم که دیگر طرح ترافیک به ما ندادند.

فخیم زاده در پاسخ به ضیا که گفت می گویند شما اجازه ندادید فیلم سینمایی «بادیگارد» در جشنواره سیمرغ بگیرد، گفت: این تهمت است. ما در جلسات داوری هفت نفر بودیم. فیلم ها را نمایش می دهند و در آخر همه برنده ها را انتخاب می کنند. یک فرد تصمیم گیرنده نیست. من موافق «بادیگارد» نبودم ولی اصلا اینطور نبود که من جلوی جایزه بردنش را بگیرم. مصطفی راعی، نیکی کریمی و ساداتیان آن سال بودند. کلی جلسه گذاشته می شود و تصمیم گیری می شود. من فیلمی را رد نمی کنم. من نظر می دهم. در نهایت جمع تصمیم می گیرد. آدم هایی که در هیات داوران هستند تجربه ای دارند و نمی شود چیزی را به آنها تحمیل کرد. من همان سال از فیلم کمال تبریزی خوشم آمده بود اما جایزه نگرفت.

مهدی فخیم زاده درباره فیلم تازه اش به نام « مشت آخر» توضیح داد: ۲ هفته دیگر فیلم اکران می شود. این فیلم اجتماعی نیست،روانشناسی نیست و فلسفی هم نیست. فیلمی از روابط آدم هاست  و درباره مردی که پیر شده و در جوانی وررزشکار بوده و رزمی کار می کرده است. او پیر شده است اما هنوز قدرت بدنی اش را نگاه داشته است. این پیرمرد یک وردست انتخاب کرده است و با کمک او جیب مردم را می زند. این کاراکتر ۳۳  سال پیش از زنش جدا شده و بچه ای داشته و قرار بوده است او نگاه دارد، اما زن می آید در خانه و بچه را می برد. آن پسر حالا بزرگ شده است و از خارج از کشور آمده است و در شرکتی کار می کند و جانش در خطر است . پدر برای نجاتش می رود و بعد وارد ماجرایی می شود. فیلم طنز هم دارد و خصلت خود من است. معتقدم اصولا در بازی اگر رل جا بدهد خوب است طنز داشته باشی اما نباید به ورطه لودگی برسد. این خصلت و مختصات بازی من است.

وی با ابراز گلایه از اینکه امروز در سینما همه تهیه کننده ها دنبال کمدی از نوع خاص لوده گری هستند، افزود: اگر به من پیشنهاد بدهند می گویم کار من نیست. شاید روزگاری پول برایم مهم بود اما امروز نه.فیلمی که می سازم باید فیلمی باشد که بتوانم از آن دفاع کنم. من هیچ وقت جشنواره ای نبودم و اصلا فیلم را به جشنواره فجر ندادم. دنبال شرکت در جشنواره های خارجی هم نیستم و می خواهم با مخاطب عام روبرو باشم. اما فیلم های لوده با ذائقه من یکی نیست. طنز موقعیت را دوست دارم و معتقدم خصلتی دارد که تماشاجی را قلقلک نمی دهد و تماشاچی خودش به خنده می رسد.

فخیم زاده درباره اینکه زمانی گفته بود فیلمی ساخته که اصلا از آن راضی نیست ، گفت: این حرفم در مورد دهه ۶۰ و هدایت و کانالیزه ای که به سینمای عرفانی می کردند، بود. سبکی به نام درجه بدی  فیلم ها را داشتیم و فیلمی که مطلوب مدیران سینما نبود درجه پایین می دادند. برای مثال به فیلم «مسافران مهتاب»، در درجه بندی «د» دادند؛ در شرایطی که امکان تبلیغات تلویزیونی نداشتید و محدودیت زیاد بود. این فشار باعث شد که من رفتم سراغ یک کار عرفانی که به آن درجه« ب» دادند. اسم فیلم «طپش» است و از آن خوشم نمی آید و اگر بگذارند نمی خواهم که ببینم چون این فیلم از من در نیامده است و تنها برای این ساختم که درجه دال و جیم نگیرد.

کارگردان «خواب و بیدار» در ادامه درباره بازیگران مورد علاقه خود در سینما گفت: بعضی کارهای شکیبایی را خیلی دوست داشتم، نقش مدرس که در تله تئاتری برای تلویزیون کار کرد. خیلی این کار به من چسبید تا حدی  که به او زنگ زدم. بازی حامد بهداد در برخی کارهایش موفق است و بازی او را دوست دارم. ال پاچینو را دوست دارم اما نه همه کارهایش را.

این بازیگر و کارگردان در پاسخ به توئیت های  جوانان درباره نقش های او که علی ضیا در برنامه خواند، با خنده گفت: بد نمی گویند که باید می رفتم و قاچاقچی می شدم .دانشکده نداشت. رفتیم هنر خواندیم و از این کار سر درآوردیم اما اینکه می گویند نقش قاچاقچی رابازی کردی قبول ندارم. مگر چقدر نقش قاچاقچی بازی کردم. تهمت است. من قبل از انقلاب نقش معتاد بازی کردم اما قاچاقچی بازی نکردم.

وی همچنین در ادامه درباره پخش سریالش «فوق سری» و سریال «پایتخت» در نوروز از تلویزیون و ریسک این کار گفت: ممکن است برخی سازندگان نگاهشان این است که «پایتخت» هست کار دیگری نسازند اما سریال «فوق سری» در کورس رقابت با «پایتخت» قرار گرفت. مردم فقط یک برنامه را نمی بینند. آن سریال در ساعت های خاصی است و در ساعت های دیگر مردم تلویزیون می بینند. قرار نیست اگر مثلا فیلمی در سینما است فیلم های دیگر نفروشد. اگر قوی باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد می فروشد.

فخیم زاده در پاسخ به اینکه چرا دیگر سریال های تاریخی نمی سازد ، گفت: کارهای تاریخی اینطور نیست که من روزی سناریو را دستم گرفته باشم و به دفتر حیدریان برویم و بگویم می خواهم زندگی امام رضا (ع) را بسازم. کارها از بالا تصویب می شود و به ما پیشنهاد می شود. بعد از «ولایت عشق» فکر کردم دیگر سراغ کارهای تاریخی به ویژه تاریخ مذهبی نروم. آدم های زیادی نظر دارند و نظرات مختفلی دارند. من برای ساخت «ولایت عشق» یکسال وسط کتاب های تاریخی گم شده بودم و یادداشت برداری می کردم. مردم فیلم عادی را اگر موفق نشود نمی بینند یا می گویند بد است یا شکست خورد اما کار تاریخی مذهبی با اعتقاد مردم سروکار دارد. می ترسیدم  کاری نکند وبه اعتقاد مردم لطمه بزند.

وی افزود: رفتم مشهد و در مسجد گوهرشاد ایستاده بودم که هر که من را می شناخت سوال می پرسید. برای مثال می گفتند چرا امام رضا (ع) اینجا دفن است. در صحبت هایم می گفتم امام رضا (ع) عرب است اما با تعجب می پرسیدند امام عرب است. یعنی او را جز خانواده خود می دانستند . او را ایرانی می دانستند. این من را خیلی می ترساند. برای مثال می گفتند راجع به ازدواج امام (ع) با دختر مامون صحبتی نکنیم. خودم هم خیلی چیزها را سانسور کردم. کار امام حسن (ع) و کار امام رضا (ع)را که ساختم اختیاری نبود. من را به تلویزیون دعوت کردند. آن زمان داشتند امام حسن (ع) را می ساختند. گروهی بود و کارگردان هم داشت.

من را صدا کردند و گفتند باید این فیلم را بسازی. من به خاطر احترامی که برای حیدریان قائل بودم ساختم اما برای «ولایت عشق» خیلی تلاش کردم او را منصرف کنم و نشد. برای سریال امام رضا (ع) ۵ سال قلم روی کاغذ گذاشتم. ۲ سال و نیم فیلمبرداری کردم. ۷۶ بود که شروع کردم و ۸۱ کار تمام شدم، کار سردستی نیست. میرباقری ۷ سال سر ساختن «مختارنامه» گرفتار بود. کاری است که باید خوب شود. ممکن است در کارهای عادی کاری خوب شود یا نشود یا متوسط بشود، اجبار یا الزامی نیست درکارهای عادی اما در زندگی ائمه باید حتما نتیجه کار خوب شود.

کارگردان سریال «فوق سری» در ادامه با بیان اینکه اصلا سینما نمی روم، افزود: در جشنواره ها فیلم ها را می بینم. از فیلمسازان جوان کارهای سعید روستایی به ویژه «ابد و یک روز» را خیلی دوست داشتم. سبک به خصوصی بود. دی وی دی کار اخیرش «متری شیش و نیم» را دیدم اما هنوز «ابد ویک روز» برایم طعم دیگری دارد. «ماجرای نیمروز» را دیدم و معتقدم این کارگردان ها جوان و باانرژی هستند. هیمشه در سینما چند نفر خوب و چند نفر متوسط هستند.

  • 13
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش