سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۲۱:۳۷ - ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۶۰۱۶۸۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

فاطمه معتمدآریا: رکورددار توقیف و سانسور هستم/ صداوسیما ابتذالش را وارد سینما نکند

فاطمه معتمدآریا,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
فاطمه معتمدآریا از آن دسته بازیگرانی است که چندان اهل مصاحبه نیست و شاید فقط برای «تئاتر» باشد که هر گفت‌وگویی را راحت رد نکند. او این بار برای یکی از فیلم‌هایش پای صحبت نشست که دوست دارد بیشتر دیده شود ولی با نگاه تیز و منتقدانه‌ای که دارد، قطعا حرف‌هایش به همین فیلم ختم نمی‌شود.

به گزارش ایسنا، این روزها فیلم «بنفشه آفریقایی» به کارگردانی مونا زندی در حال اکران آنلاین است؛ فیلمی که تولید سال ۱۳۹۶ بوده و اخیرا در پلتفرم‌های اینترنتی در دسترس مخاطبان و علاقه‌مندان به سینما قرار گرفته است. فاطمه معتمدآریا در این فیلم نقش زنی را ایفا کرده که تلاش می‌کند میان همسر امروز و دیروز خود انسانی‌ترین رفتار و منش را "زندگی" کند.

 این فیلم و نقشی که او بازی کرده بهانه‌ای برای گفت‌وگو شد بخصوص آنکه معتمدآریا «بنفشه آفریقایی» را دارای ارزش‌هایی می‌داند که دوست دارد به هر چه بیشتر دیده ‌شدن آن کمک کند. البته این بازیگر سینما و تئاتر که سال‌ها قبل سابقه کار در تلویزیون را هم داشته و معمولا درباره اتفاق‌های مهم حوزه کاری خود با حساسیت اظهارنظر و نقد می‌کند، در این مصاحبه نیز علاوه بر فیلم، با همان با صراحت کلام همیشگی‌ به برخی مسائل روز اشاره کرد و از دغدغه‌های خود نسبت به سینما گفت.

شروع بحث ایسنا درباره «بنفشه آفریقایی، جذابیت‌ها و به نوعی تابوشکنی نقشی بود که معتمدآریا در فیلم ایفا کرده و اینکه چه چیزی در سناریو او را جذب کرد.

زیبایی، همان گذاشتن یک گُل میان موهای یک زن است

او در این‌باره گفت: هر وقت سناریویی را به من پیشنهاد می‌دهند دنبال این هستم که حتماً موضوع متفاوتی نسبت به فیلم‌های قبلی‌ام داشته باشد. «بنفشه آفریقایی» نه تنها موضوعی متفاوت داشت بلکه نقش شخصیت زن داستان هم  بدیع  بود و من قبلا مشابه آن را بازی نکرده بودم و این‌ها اولین چیزهایی بودند که در فیلمنامه توجهم را جلب کردند.

معتمدآریا که بر متفاوت بودن این نقش‌ تاکید دارد، در پاسخ به اینکه آیا بازی در نقش زن یا مادری مهربان برای خودش تکراری نبوده است؟ بیان کرد: به نظر من در جهانِ نمایش چند موضوع بیشتر وجود ندارد؛ مثل عشق، زندگی و دشمنی که هر کس با یک دید به آن‌ها نگاه می‌کند یعنی مثلا شکسپیر در آثار خود به یک شکل مطرح می‌کند و آقای عیاری به شکلی دیگر. حرفم این است که موضوع‌ها  محدود هستند، اما نگاه انسان‌ به آن‌ها نامحدود؛ در نتیجه از خودگذشتگی، مهربانی و... در هر انسانی  اعم از مادر و همسر و... به  شکل متفاوتی بروز و ظهور پیدا می‌کند و من هم هر قدر و به هر تعداد نقش زن فداکار، مادر مهربان یا همسر جنگجو داشته باشم، می‌توانم به اشکال مختلف آن را بازی کنم تا شبیه دیگری نباشد.

او در مورد اینکه چه  واکنشی از تماشاگران «بنفشه آفریقایی» گرفته است؟ گفت: من فیلم را چند بار در ایران و خارج از کشور همراه مردم تماشا کرده‌ام و متوجه شدم چقدر ذهن تماشاچی امروز نیازمند قصه تعریف کردن است. او دوست دارد همه جزئیات برایش توضیح داده شود و انگار به خاطر سرعت زندگیِ این روزها تحمل خیلی چیزها را ندارد و دوست دارد همه چیز را کامل روی پرده نمایش ببیند. در مورد «بنفشه  آفریقایی» به طور کلی برخوردها خوب بود، همین اواخر آقایی را در خیابان دیدم  که گفت فیلم را تماشا کرده و وقتی نظرش را پرسیدم با صدایی بلند در خیابان گفت: عالی! عالی! مدت‌ها بود چنین واکنشی ندیده بودم و هیجان او در مقابل کسانی که خیلی عادی تعریف و تحسین می‌کنند  حس و حال متفاوتی داشت. این هیجان به نظرم بخاطر موضوع متفاوت فیلم است؛ موضوعی که به وجوه ظریف و انسانی ما می‌پردازد و می‌گوید همه زیبایی‌ها می‌توانند همان گذاشتن یک گل میان موهای یک زن باشد.

«بنفشه آفریقایی» محتاط شد تا سانسور مضاعف نشود

معتمدآیا در پاسخ به اینکه در بسیاری از نقدهای مربوط به فیلم و نیز صحبت‌های خودش به تابوشکنی در «بنفشه آفریقایی» اشاره شده ولی آیا در تمام این چند بار تماشا کردن فیلم، احساس نکرده که اتفاقا بخاطر همان تابوشکنی، فیلم دچار نوعی احتیاط شده است؟ اظهار کرد: حتماً دچار احتیاط شده است، چون ایده اصلی خانم زندی براساس شخصیتی بود که به طور واقعی وجود داشت و داستان فیلم به نوعی از زندگی او الگو برداری شده بود. زنی هم که در سناریو ترسیم شده و من خواندم، خیلی جلوتر از این زنی است که ما در «بنفشه آفریقایی» می‌بینیم؛ برای همین بطور مسلم، می‌دانم برای اینکه فیلم دچار سختگیری‌های سانسور نشود کارگردان خیلی محتاطانه رفتار و عامدانه خود را سانسور کرده تا دچار سانسور مضاعف و بنیان کن نشود. 

سینمای مبتذل با سانسور مشکلی ندارد

بازیگر فیلم‌های «پریناز» و «صد سال به این سال‌ها» در این باره به تجربه خود در فیلم‌های سانسور شده یا توقیف شده‌اش اشاره کرد و با خنده‌ای تلخ یادآور شد: من در خیلی چیزها رکورد دارم، یکی از آن‌ها همین نشان ندادن یا سانسور و توقیف فیلم‌هایم است.

فاطمه معتمدآریا,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

او در پاسخ به اینکه با این حساب، نتیجه این همه احتیاط و خودسانسوری در سینما به کجا خواهد رسید؟ بیان کرد: این روزها یک بحث خیلی صحیح وجود دارد و آن هم حذف سانسور از سینماست و اخیرا هم بیانیه‌ای از طرف عده زیادی از افراد صنف‌های مختلف در این مورد یعنی مخالفت با سانسور منتشر شد. ممکن است برای عده‌ای بخصوص  این سوال پیش بیاید که منظور از حذف سانسور چیست و قرارست جلوی چه چیز و چه حرفی  گرفته نشود؟ جواب این پرسش می‌تواند مثل همان یک نقش و هزار رنگ که در تعریف مثلا مادر مهربان و همسر فداکار وجود دارد، متفاوت باشد. در مورد سانسور و حذف آن تعبیر و تفسیرهای مختلفی وجود دارد. خواسته شخصی من از  حذف سانسور، حذف سانسور تفکر و اندیشه است، چرا که سینمای مبتذل و بی مایه اولا مشکلی با سانسور ندارد و دوما در این روزها نه تنها سانسور نمی شود که  مورد حمایت هم قراردارد. عناوین کریه فیلم‌ها، سلبریتی  بازی‌های دست چندم آمریکایی و جنجال‌های سخیف در فضای مجازی نشان می‌دهد این‌ها  مشکلی ندارند. راهشان باز و کاسبی‌شان داغ است. سانسور متوجه کسانی است که صاحب تفکر و اندیشه هستند و آن‌هایی مشکل دارند که می‌خواهند درد و واقعیتی را بیان کنند یا به شیوه‌ای دیگر سخن بگویند. سانسور با این‌ها مشکل دارد. سانسور سعی می‌کند جلوی حرف‌های تازه و نگاه و اندیشه متفاوت و  بیان واقیعت‌ها را بگیرد و من با این نوع سانسور مخالفم.

او که در طول دوران کاری‌اش چه خود و چه فیلم‌هایش با سانسور و ممنوعیت‌های مختلفی مواجه شده‌اند، ادامه داد: در بین تمام فیلم‌هایم که در تکاپو هستند تا خود را از سانسور بیرون بکشند، یک فیلم زیبا و پر از تفاوت مثل «صد سال به این سال‌ها» ساخته آقای سامان مقدم هم هست که بخاطر حرف یک نفر که معیار قضاوت فیلم شده، ۱۴ سال است در دفتر تهیه‌کننده خاک می‌خورد، در حالی که می‌توانستند  و می‌توانند و باید آن را نمایش دهند.

فاطمه معتمدآریا,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

ادامه این مصاحبه به اینجا رسید که نگاه سختگیرانه و همراه با سانسور، زبان انتقادی و اجتماعی فیلم‌ها را الکن می‌کند در حالی که موضوع‌های مطرح شده در خیلی از این فیلم‌ها چیزی است که در جامعه دیده می‌شود؛ مثل دختر کشی یا حتی همین مسئله"غیرت" در فیلم «بنفشه آفریقایی» که نگاهی انسانی دارد، اما در جامعه تعبیرهای دیگری از آن می‌شود.

غیرتی که خون‌بار نیست

معتمدآریا دراین باره گفت:‌ در «بنفشه آفریقایی» شما یک منشِ انسانیِ با موهبت تفکرِ و محبت  را در رابطه با موضوعی می‌بینید که بطور عُرفی و سنتی تحت عنوان غیرت  می‌تواند خون‌بار باشد ولی این اتفاق نمی‌افتد ، نه بدلیل نفی صفات بشری مثل عشق و نفرت و حسادت؛ بلکه به دلیل نشان دادن مرز های ظریف بین آن‌هاست که باعث می‌شود تماشاچی سنتی هم با این باور همراهی کند که می‌توان به همسر سابق بعنوان انسان مهر ورزید و در عین حال متهم به خیانت نشد. این بخشی از کار سینمای متفکر است که باورهای عوامانه و سطحی در مورد موضوع‌ها و خصوصیت‌های بشری را به چالش می‌کشد که متاسفانه همیشه مورد هراس و سانسور محافظه‌کاران بوده است.

او درباره اینکه در این روزگار کرونایی که روحیه و تحمل آدم‌ها متفاوت از گذشته است، «بنفشه آفریقایی» چه حرف تازه‌ای برای مخاطب دارد؟ گفت: به نظرم مهم‌ترین حرف فیلم، بی‌زمانی و شاید بی‌مکانی آن است که می‌تواند در حافظه تاریخی تماشاگران باقی بماند، مثل حرف «ناصرالدین شاه آکتور سینما»، «روسری آبی»، «هنرپیشه»، «مسافران» یا «یک بار برای همیشه» و «گیلانه» که اسم هر کدام تداعی‌کننده حرف‌هایی است  که در حافظه علاقه‌مندان به سینما باقی مانده و اثرگذار بوده است. درباره «بنفشه آفریقایی» هم به نظرم رسید حرفی دارد که مدت‌هاست کسی درباره آن صحبت نکرده  یا چیزی نساخته است و می‌تواند ماندنی باشد.

حرف‌های مشترک میان کرونا و بنفشه آفریقایی

وی افزود: در مورد کرونا که گفتید، شاید مقایسه جالبی نباشد اما به نظرم این فیلم از جهاتی شبیه شرایط امروز ما است که یک موجود ناشناخته وارد زندگی بشر شد و به همه انسان‌های روی زمین گفت، "یک دقیقه سر جایتان بنشینید"، "یک دقیقه اجازه دهید طبیعت کار خود را بکند"، "اجازه دهید دریاچه‌ها و رودها راه خود را بروند" و.... «بنفشه آفریقایی» هم انگار برای من همین طور است. می‌گوید به خودت فرصت بده، یک لحظه قضاوت نکن، یک لحظه صبر کن، نگاه کن، فکر کن... به همین دلیل است که معتقدم برای دیدن «بنفشه آفریقایی» باید صبر داشت هرچند آن‌هایی هم که برخوردی غیرصبورانه دارند شاید تقصیری ندارند چون ذائقه و سلیقه‌شان اینطور تربیت شده است و تاب و تحمل تغییر و نگاه متفاوت را ندارند.

همکاری با رضا بابک و سعید آقاخانی

معتمدآریا که در این فیلم با رضا بابک به عنوان بازیگر نسل قبلی خود و سعید آقاخانی به عنوان یک نسل جوان‌تر از خود بازی کرده است درباره همکاری با این دو گفت: آقای بابک برای من استادی هستند که در نوجوانی از کارهایشان الگوبرداری می‌کردم. و زمانی این فرصت را پیدا کردم که وقتی نمایش «اولدوز و کلاغ‌ها» را کارگردانی می‌کردند پنج، شش روز جای یکی از بازیگران بازی کنم. فکر می‌کردم با بازی در این نمایش و کار با ایشان جهانم در حال تغییر است. بعدها کار من ادامه پیدا کرد و در بیش از ۶ یا هفت فیلم و سریال و مجموعه‌های عروسکی با آقای بابک کار کردم و تجربه‌ کار دوباره با ایشان در «بنفشه آفریقایی» برایم فوق‌العاده بود.

درباره آقای آقاخانی هم بازی‌هایشان را دنبال می‌کردم، البته نه آن زمانی که در تلویزیون کار می‌کردند. جنس کارشان را دوست داشتم چون متوجه می‌شدم یک دریافت خوبی از سینما و بازیگری در ذهن ایشان است و وقتی هم از نزدیک با هم آشنا شدیم مطمئن شدم که همینطور است و کار کردن با ایشان برایم خیلی راحت بود. ما در «بنفشه آفریقایی» فرهاد صبا را هم داشتیم که به نوعی بنیانگذار شیوه‌ نوین فیلمبرداری در سینما بوده و یک فیلمبرداری رئال از کارهای کودک تلویزیون یا مستندهای آقای تقوایی و بعدتر کارهای آقای کیارستمی انجام داده‌اند که نشان دهنده یک نوع  ساده‌نگری و مینیمال است که فکر می‌کنم خیلی به «بنفشه آفریقایی» کمک کرد.

فاطمه معتمدآریا,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

در بخش دیگری از این مصاحبه حرف از سینما به بهانه روز ملی سینما به میان آمد و بعد هم مراسمی که به همین مناسبت برای افتخارآفرینان سینماگر در بخش بین‌الملل برگزار شد. او در این باره نظری داشت که مطرح کرد و در کنارش به یکی از موضوع‌های روز سینما که به جدالی بین وزارت ارشاد و صدا و سیما تبدیل شده است هم اشاره داشت.

سینما دیگر نمی‌تواند مثل سابق مسیرش را ادامه دهد

این هنرمند ابتدا با اشاره به اینکه هیچ گاه برای هیج مناسبتی مقید به روز خاص و مشخصی نبوده و برای سینما نیز همینطور است گفت: به نظرم زندگی بعد از همه آنچه که در جهان، بعد از شیوع کرونا اتفاق افتاد همچنان ادامه دارد و خواهد داشت، فقط شاید با تعریفی متفاوت. سینمای ایران هم ادامه دارد و باید به خودش یک فرصت بازنگری و دگرگونی بدهد و راه جدیدی پیدا کند. این سینما دیگر نمی‌تواند مثل سابق ادامه دهد چون مردم هم دیگر مردم سابق نیستند. شرایط، شرایطِ گذشته نیست. پس نیاز است یک بازنگری اتفاق بیفتد و آرزو می‌کنم سینمای ایران به استقلال برسد تا به دست خود سینماگران اداره شود.

در مراسم روز ملی سینما قبل از همه باید از پخش‌کننده‌های بین‌المللی تقدیر می‌شد

معتمدآریا که همواره سعی کرده نظرخود را با رعایت انصاف در هر زمینه‌ای مطرح کند، در ادامه به مراسمی که اخیرا برای تجلیل از افتخارآفرینان سینمای ایران در عرصه بین‌الملل برگزار شد اشاره و اظهار کرد:  اینکه تصمیم گرفته شد از طرف جشنواره بین‌المللی سینمای ایران یا بنیاد فارابی با همکاری خانه سینما از کسانی که در سال گذشته سهمی برای معرفی سینمای ایران به دنیا داشتند تقدیر و تجلیل شود، پسندیده و شاید یک دلگرمی در روز ملی سینما بود که بعد ازمدت‌ها توقف دیدار یا برگزاری مراسمی که بخاطر کرونا لغو شد، اتفاق افتاد. اما نکته‌ای که به نظرم خیلی پررنگ آمد و حذف شده بود بی‌توجهی به تشکر و تجلیل از پخش‌کنندگان بخش بین‌المللی سینما است، چرا که همه آنچه از سینمای ایران یا افراد به سینمای دنیا معرفی شده مدیون تلاش بسیار سخت و کوشای پخش‌کننده‌های بین‌المللی ایرانی است که اگر تلاش آن‌ها نبود هیچ وقت از اولین موفقیت‌ها مثل «خانه دوست کجاست» آقای کیارستمی تا فیلم‌های آقای فرهادی و فیلم‌هایی که اخیراً در ونیز درخشیدند و جایزه گرفتند، میسر نمی‌شد. سینمای ایران معرفی در عرصه بین‌الملل را مدیون پخش‌کننده‌های بین‌المللی است که قبل از همه‌ی ما باید از آن‌ها تجلیل می‌شد.

باید تلاش شود تا صدا و سیما ابتذال خود را وارد سینما نکند

او در پایان درباره یکی دیگر از چالش‌های روز سینما که واکنش‌های زیادی را هم در پی داشته، یعنی واگذاری اختیارات شبکه نمایش خانگی از وزارت ارشاد به سازمان صدا و سیما ابراز عقیده کرد: شرایط سریال‌ها و فیلم‌هایی که برای نمایش در شبکه‌های خانگی یا سینماها ساخته می‌شوند با تلویزیون بسیار متفاوت هستند. صدا و سیما با بودجه بسیار کلانی که از درآمد مردم دارد صرفا بدنبال طرح مسائل خودش است و برایش کسب درآمد و بازگشت سرمایه مهم نیست، ولی فیلم‌های سینمایی و سریال‌های شبکه‌های خانگی و اینترنتی عمدتا با پول بخش خصوصی ساخته می‌شوند و ادامه کارشان به بازگشت سرمایه بستگی دارد به همین دلیل ضوابط متفاوتی دارند. 

وی با اشاره به طرح نمایندگان برای تغییر قانون به سود صدا و سیما بیان کرد: این مسئله نیازمند  کار تخصصی آدم‌های همین حرفه‌ است و نه کسانی که کارشان صرفا قانونگذاری است. با این حال به نظرم سینما و در راس آن وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی باید تلاش کنند تا صدا و سیما ابتذال خود را وارد سینما نکند.

  • 18
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
یان کوم بیوگرافی یان کوم؛ بنیانگذار برنامه واتس اپ

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۷۶

محل تولد: اوکراین، کی یوف

ملیت: آمریکایی

حرفه: تاجر، برنامه نویس، کارآفرین

دلیل شهرت: راه اندازی واتساپ

ثروت: ۱۵/۱ میلیارد دلار

ادامه
جلال الدین مارشاریپوف بیوگرافی جلال الدین مارشاریپوف بازیکن قوی ازبکی

تاریخ تولد: ۱ سپتامر ۱۹۹۳

محل تولد: گرگانج، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: استقلال تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
بیوگرافی و اشعار عثمان بختیاری زندگینامه عثمان بختیاری شاعر سده پنجم و ششم

تاریخ تولد: بین سال های ۴۵۷ تا ۴۶۹ هجری قمری

ملیت: ایرانی

زمینه فعالیت: شاعر و حماسه سرا

آثار: شهریار نامه - هنرنامه یمینی

وفات: بین سال‌ های ۵۱۲ تا ۵۴۸

ادامه
ابو حتوف بن حارث انصاری زندگینامه ابوحتوف بن حارث انصاری از دشمنی با امام علی تا شهادت در کربلا

محل زندگی: کوفه

دوران زندگی: همزمان با دوران زندگی امام حسین (ع)

از یاران: امام حسین (ع)

شهادت: روز دهم محرم

ابو حتوف بن حارث انصاری در سپاه عمر سعدزندگینامه ابو حتوف بن حارث انصاری

ادامه
محمد نادری بیوگرافی محمد نادری بازیگر سینما و تلویزیون

تاریخ تولد: ۱۰ تیر ۱۳۵۷

محل تولد: اردبیل

حرفه: بازیگر، فیلمنامه نویس، صدا پیشه، مجری

تحصیلات: کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس

آغاز فعالیت: ۱۳۸۸ تاکنون

ادامه
محمد بن راشد آل مکتوم بیوگرافی محمد بن راشد آل مكتوم حاکم موفق دبی

تاریخ تولد: ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۵

محل تولد: دبی

ملیت: امارات متحده عربی

لقب: والاحضرت شیخ محمد

حرفه: حاکم دبی

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش