شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۳۹ - ۲۹ آبان ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۸۰۱۷۱۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

رویگری: بعد از مختارنامه ۴ سال ممنوع‌الکار شدم!/ دلیلش را نگفتند

رضا رویگری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
رضا رویگری از ماجرای کلاهبرداری مدیر برنامه اش تا بی وفایی مسئولان و هنرمندان گلایه کرد.

«دوستانی در سینما داریم که در دفاتر فیلم سازی نشسته اند و می گویند رویگری مریض است و نمی تواند بازی کند.»؛ این ها جملات تامل برانگیز و ناراحت کننده ای است که از زبان بازیگر دل شکسته سینما و تلویزیون در این گفت و گو مطرح شد.

رضا رویگری ۵۷ سال از عمر خود را برای سینما صرف کرده و نقش های ماندگاری را به یادگار گذاشته و همه از پیر و جوان با صدای «ایران ایران» او خاطره دارند. او که هر روز ورزش می کرد، می گوید که ممنوع الکاری و حرص و جوش ها سبب شده سکته کند و تهمت و افترا او را اذیت می کند. این هنرمند حرفه ای این روزها در خانه نشسته ، از بی وفایی ها دلش شکسته و از بی مهری مسئولان گلایه دارد، او از وجود دست های پشت پرده نیز انتقاد می کند. رویگری البته انگیزه و امید دارد که روزی سلامتی کامل خود را به دست آورد و دوباره بر پرده سینما یا قاب شیشه ای ظاهر شود.

احوال این روزهای تان چطور است؟

باز گفته اند رویگری فوت کرده که تماس گرفته اید؟! کجاست آن موقع که رضا رویگری «مختارنامه» را بازی می کرد؟! مشکل دارم و با عصا آهسته آهسته راه می روم، به لحاظ حرکتی دست و پای چپم مشکل دارد و باید به فیزیوتراپی بروم.

در مقطعی مدیر برنامه ای داشتید که کارهای تان را هماهنگ و صفحه فضای مجازی تان را به روز می کرد. الان مدتی است صفحه تان به روز نشده.

پول هایم را خورد و رفت. ۳۳ سکه مرا خورد! سکه هایی که در مراسم مختلف به من می دادند، دست او بود و گفت آن سکه ها را برایم شمش می کند که همه را خورد! کلی هم پول از من گرفت.

از مدیر برنامه تان مدرکی نداشتید که شکایت کنید؟

یارو چک دارد، نمی تواند وصول کند، من که تنها از او یک نامه دارم. هر کس دوروبر من آمد، خورد و رفت. من که سکته کردم و بیمار شدم و حال خوشی نداشتم، زندگی ام را از دست دادم. خانه، زمین و ماشین ام را از دست دادم و الان چیزی ندارم و مستاجر هستم. اصلاً حال خوبی ندارم، بیماری جای خودش، افسردگی هم اضافه شده است.

در مدت بیماری تان برای درمان بیمه داشتید؟

داشتم ولی سال گذشته یادشان رفت مرا بیمه کنند و امسال تمام مخارجم را خودم پرداخت کردم. الان بیمه شدن فایده ای ندارد ،آن موقع که باید پرداخت می کردند، نکردند. الان سرود «ایران ایران» را هر کس بخواهد بخواند چند میلیارد باید به او بدهند. همان نقش کیان ایرانی «مختارنامه» و کارهای درخشان دیگری که انجام دادم، مگر کم بود اما انگار نه انگار که رضا رویگری وجود و نیاز به کمک دارد.

الان منبع درآمدتان از کجاست؟

گاهی اگر نقش های کوچک یا مراسمی باشد مبلغی می دهند و بازنشستگی ندارم.

این روزها با توجه به شرایط تان حاضر به پذیرش چه نقش هایی هستید ، شرایط خاصی برای بازی دارید یا هر نقشی که پیشنهاد داده شود می پذیرید؟

الان وضعیت جسمی مرا می بینند و خیلی ها نقش نمی دهند.‌ دوستانی در سینما داریم که در دفاتر فیلم سازی نشسته اند و می گویند که رویگری مریض است و نمی تواند بازی کند.

شما بازیگری هستید که چند نسل با صدای تان خاطره دارند، به خصوص در ایام دهه فجر با سرود «ایران ایران».

اگر سرود «ایران ایران» با صدای من ماندگار شد، به خاطر حسی است که داشتم وگرنه صدا را که همه دارند و شاعر و آهنگ ساز هم زیاد است و به خاطر حس و حالش ۴۰ سال است که ماندگار شده.

شما در دهه ۶۰ به عنوان بازیگر شاخص فیلم های جنگی «کانی مانگا»، «عقاب ها» و فیلم هایی با درون مایه طنز همچون «اجاره نشین ها» شناخته شدید. اوج کارتان را در چه دهه ای می دانید؟

شروعش در آن دهه بود ولی بعد از این که سرود «ایران ایران» را خواندم خیلی دیده شدم و بعد هم با بازی در «مختارنامه» و نقش کیان. «مختارنامه» تولد دیگری در عرصه بازیگری برایم بود و از داوود میرباقری ممنونم که نقش را به من داد و خودم هم با عشق بازی کردم. کیان نقطه عطفی در کارنامه ام است. همیشه برای بازی در این نقش ورزش می کردم. میرباقری سر صحنه می گفت بروید از رویگری یاد بگیرید که برای نقش چه کار می کند، سیگارش را ترک کرده و ورزش می کند تا بتواند سوار نقش شود.

آیا با توجه به تجربه دو همکاری با میرباقری در «مختارنامه» و «معصومیت از دست رفته»، امکان حضورتان در «سلمان فارسی» وجود دارد؟

هنوز با من تماس نگرفته و البته این روزها درگیر ساخت است. حتماً با من تماس می گیرد. میرباقری آدمی نیست که کسانی را که دوستش دارند، فراموش کند. من «شاهگوش» و تئاتر «معرکه در معرکه» را هم با او کار کردم.

از میان سریال هایی که بازی کردید به جز «مختارنامه» کدام ها در ذهن ها مانده اند؟

بازی در فیلم سینمایی «بوتیک» از نظر تکنیک بهترین کارم است. انتخاب برایم سخت است اما مردم «مختارنامه»، «به کجا چنین شتابان»، «معصومیت از دست رفته» و «محله بهداشت» را دوست داشتند.

رضا رویگری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

به «محله بهداشت» اشاره کردید. دوست هنرمندی می گفت که در آن مقطع همه با هم همدل بودند و کار می کردند.

آدم ها عوض شده اند، نمی دانید آن دوران چقدر به هم عشق می دادیم. از صبح تا شب با هم بودیم و کار می کردیم، حسادت نمی کردیم و برای هم نمی زدیم. الان جلوی خود آدم علیه آدم می زنند و می گویند که این نقش را بده به فلانی یا بده به من! آن موقع آن قدر که از کار کردن خوشحال می شدیم از این که چقدر دستمزد می گیریم، خوشحال نمی شدیم. الان زندگی ها سخت شده است. یادم نمی آید آن موقع سر دستمزد با کسی چانه زده باشم و فقط نقش برایم مهم بود.

رفتار دوستان هنرمند قدیمی تان هم عوض شده یا همچنان سراغ تان را می گیرند؟

خیلی کم. مرحوم «رضا ژیان» رفیق صمیمی ام بود که به رحمت خدا رفت. چند دوست دیگرم هم همین طور. آن هایی که زنده هستند گرفتارند و توقع ندارم در این روزگار به من سر بزنند ولی خوشحال می شوم که یک دوست قدیمی سراغم را بگیرد.

در مقطعی بعد از اوج «مختارنامه» ممنوع الکار شدید. ماجرا چه بود؟

بعد از «مختارنامه» تلویزیون محبت کرد و مرا چهار سال ممنوع الکار کرد، دلیل اش را نمی دانم. فکر کنم یک نفر برایم پرونده سازی کرده بود. از شخصی پرسیدم که من در «مختارنامه» بد بازی کردم یا کار بدی بود که مرا ممنوع الکار کردید؟ گفت نه ایرادت این بود که خیلی خوب بازی کردی و زیادی محبوب شدی! فهمیدم نباید طرفدار داشته باشم. نمی دانید مردم چقدر مرا دوست دارند، این یک ثروت است.

الان که بیکار هستید و شیوع کرونا هم مضاعف شده، در خانه چه کاری انجام می دهید؟

آجرهای دیوار رو به رو را می شمارم، تلویزیون تماشا می کنم، آرشیوی از کارهایم تهیه کرده ام، الان «مختارنامه» را می بینم تا بفهمم ضعف ام کجاست. اندکی غصه گذشته را می خورم که چقدر سرحال بودم.

وقتی خبر بیمار شدن و سکته کردن تان را شنیدیم متعجب شدیم. چه شد؟

همه تعجب کردند. روزی ۱۰۰ دقیقه روی تردمیل می رفتم و هر روز ورزش می کردم.

با وجود بی مهری ها و سختی ها در این حرفه اگر به گذشته برگردید حرفه دیگری را انتخاب می کنید؟

عاشق بازیگری هستم ولی حتماً شغل دیگری را انتخاب می کردم تا به این حال و روز نیفتم. وقتی جلوی دوربین بازی می کنم یا روی صحنه تئاتر می روم، زنده می شوم.

با این همه فهرست بلندبالای بازیگری تان چرا تا حالا سیمرغ نگرفته اید؟

یک دانه اش هم در خانه ما جا نمی شود چه برسد به ۳۰ مرغ! سیمرغ مرا مردم کوچه و خیابان با حرف های شان می دهند و ارزش این سیمرغ بیشتر از سیمرغی است که بگذارم لب طاقچه و پزش را بدهم. ۵۷ سال است دارم کار می کنم یک صدآفرین نگرفتم! من قد دریافت سیمرغ نبودم و لیاقت اش را نداشتم.

رضا رویگری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

متاسفانه وقتی هنرمندان واقعی و ارزشی ما فوت می کنند مسئولان در غیاب شان از آن ها تقدیر می کنند و برای شان یادبود می گیرند.

هنرمندان هیچ جایگزینی ندارند، جای زنده یاد مشایخی و استاد شجریان را چه کسی می خواهد بگیرد؟ من عاشق مردم هستم. به من می گویند که موقعیت مهاجرت داری، چرا نمی روی؟ می گویم که این مردم را کجا پیدا کنم؟ این ها ثروت های من هستند. در این آب و خاک جان گرفته ام و همین جا جان می دهم.

در مدت بیماری تان که بیکار بودید به واسطه علاقه تان به بازی و نیاز مالی اتفاق افتاده با دوست کارگردانی یا تهیه کننده ای تماس بگیرید و بخواهید به شما نقش بدهند؟

بله تماس گرفتم و حتی قرارداد هم بستم ولی نقش را به یکی دیگر دادند! دست های پشت پرده لطف می کنند و نمی گذارند بازی کنم.

پایان مصاحبه روی سخنان تان با هر کسی که هست بفرمایید؟

از خدا می خواهم که روزی دوباره سلامتی ام را به دست آورم. روی سخنم با آدم های بامعرفت است. خودشان می دانند با چه کسانی هستم. با مسئولان کاری ندارم، کسی را که خودش را به خواب زده نمی توان بیدار کرد.

khorasannews.com
  • 19
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش