پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۳:۵۷ - ۰۲ شهریور ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۶۰۰۳۷۰
هنرهای تجسمی

اطلاعات جالبی از زندگی باب راس؛ خالق «لذت نقاشی»

باب راس,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی
کسی را سراغ نداریم که «باب راس» (Bob Ross) را نشناسد و حتی اگر به نقاشی علاقه نداشته باشید باز هم به‌احتمال زیاد نام باب راس را شنیده‌اید و مجموعه برنامه‌های آموزش نقاشی او با نام «لذت نقاشی با باب راس» (The Joy of Painting With Bob Ross) را دیده‌اید.

باب راس در این برنامه‌ها با لحنی ساده و دوست‌داشتنی از نقاشی کشیدن می‌گوید و تکیه‌کلام‌های او در این برنامه باعث شد تا باب راس به چهره‌ای شناخته شده در دنیای آموزش نقاشی تبدیل شود.

مجموعه برنامه آموزش نقاشی باب راس چیزی در حدود ۴۰۳ قسمت تولید شد و پخش این مجموعه نزدیک به یک دهه به‌طول انجامید. اگر خاطرتان باشد در سال ۱۳۸۰ پخش این برنامه از شبکه چهارم صدا و سیما شروع شد و از آن زمان تاکنون شاهد بازپخش‌های این برنامه در شبکه‌های مختلف تلویزیون هستیم. این قضیه باعث شد باب راس که در دنیا به آوازه جهانی رسیده بود در میان ما ایرانی‌ها نیز به شخصیتی دوست‌داشتنی در دنیای هنر تبدیل شود.

اگر از طرفداران این هنرمندِ خوش‌قلب باشید احتمالاً در جریان هستید که باب راس عزیز مدت‌ها است که از دنیا رفته و شاگردانش را تنها گذاشته است، اما بعید می‌دانیم به همین راحتی نام و خاطره‌های خوش ما از باب راس فراموش شود. به همین دلیل در ادامه برای شما از باب راس می‌گوییم و اطلاعات جالبی از این نقاش خنده‌رو و خوش‌دل را بازگو می‌کنیم.

باب راس همیشه موهایش را فر می‌زد

اولین چیزی که در چهره باب راس به‌چشم می‌خورد مو‌های بلند و فر خورده او بود، اما جالب است بدانید این مو‌های فر خورده که همانند کلاه‌پشمی بزرگی روی صورت او قرار گرفته بودند مو‌های واقعی باب راس نبود و این هنرمند موهایش را فر می‌زد.

مو‌های واقعی باب راس کاملاً صاف بود و از قرار معلوم به این نتیجه رسیده بود که فر زدن مو‌ها نسبت به کوتاه‌کردن آن‌ها دردسر و خرج کمتری دارد و به‌همین دلیل نیز اجازه داد تا موهایش حسابی بلند شود و در نهایت نیز آن‌ها را فر بزند. ظاهراً این قضیه جنبه مالی نیز داشت و باب راس که هنوز به شهرت نرسیده بود پول چندانی برای کوتاهی موهایش نداشت و با بلند کردن و فر زدن موهایش به‌نوعی در هزینه‌ها صرفه‌جویی می‌کرد.

این قضیه را «آنت کوالسکی» (Annette Kowalski)، یکی از همکاران قدیمی باب راس، نیز تأیید کرده است. به گفته «کوالسکی» کاروکاسبی باب راس در برنامه‌های تلویزیونی سکه می‌شود.

اما راس که ثروت خوبی از برنامه‌های تلویزونی‌اش بدست آورده بود هرگز نمی‌تواند موهایش را کوتاه کند، چرا که این مو‌های بلند و فرزده به نمادی از شخصیت و چهره او در میان تماشاچیان تبدیل شده بود و مجبور بود به‌هر ترتیبی که شده با این مو‌های بلند کنار بیاید.

باب راس هنرمند بسیار خودداری بود

اگر نگاهی به آموزش‌های نقاشی باب راس داشته باشید متوجه خواهید شد که این هنرمند در حین آموزش لحظه‌ای سکوت نمی‌کند و دائم در حال حرف‌زدن است. اما جالب است بدانید باب راس در خصوص زندگی شخصی‌اش، هنرمند بسیار خودداری بود و چیزی از زندگی‌اش را به بیرون درز نمی‌داد. به همین دلیل نیز بیشتر اطلاعاتی که از باب راس می‌دانیم، مستقیم از زبان خودش گفته نشده و این اطلاعات را دوستان و همکارانش با رسانه‌ها در جریان گذاشته‌اند.

باب راس,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

در این بین اگر از طرفداران باب راس باشید حتماً در جریان هستید که کتابی درخصوص زندگی او با نام «ابر‌های شاد، درختان شاد: پدیده باب راس» (Happy Clouds, Happy Trees: The Bob Ross Phenomenon)، در خصوص زندگی او منتشر شده است و افرادی که این کتاب را نوشته‌اند نیز تأکید دارند که اطلاعات کتاب از زبان اطرافیان باب راس جمع آوری شده و این هنرمند شخصاً چیزی از زندگی اش به کسی نگفته بود. مستندی با نام «باب راس: نقاش شادمان» (Bob Ross: The Happy Painter)، نیز درباره زندگی باب راس ساخته شده، اما در این مستند هم اطلاعات دندان‌گیری دست هواداران باب راس را نمی‌گیرد.

حتی مصاحبه‌هایی که از باب راس باقی‌مانده است نیز اطلاعات زیادی از زندگی این هنرمند برملا نمی‌کند و در زمان حیات خود نیز در جایی گفته بود از اینکه در معرض دید نباشد لذت می‌برد و به همین دلیل نیز بدون اینکه به مسئولین شبکه «پی. بی. اس» (PBS)، که پخش برنامه لذت نقاشی را در آمریکا بر عهده داشت، اطلاع بدهد به «اورلاندو» (Orlando) نقل‌مکان کرد.

باب راس در نقاشی از مناظر زیبای آلاسکا الهام می‌گرفت

این هنرمند خنده‌رو زاده «دیتونا بیچ» (Daytona Beach) در ایالت فلوریدا بود و در اورلاندو بزرگ شد. در این مناطق کوهستان‌های سرسبز و دشت‌های فراخی که در نقاشی‌های باب راس شاهد هستیم به چشم نمی‌خورد و دست‌روزگار باب راس را به منطقه‌ای سرسبز منتقل کرد تا از طبیعت آرام و دست‌نخورده الهام بگیرد و به فکر نقاشی از این صحنه‌های زیبا بیافتد.

ماجرا از این قرار بود که باب راس در سن ۱۸ سالگی به نیروی هوایی آمریکا ملحق می‌شود و او را به پایگاه نظامی در «فِیربَنکز» (Fairbanks)، آلاسکا منتقل می‌کنند. خوشبختانه باب راس به‌سرعت با تغییر دما و شرایط جغرافیایی میان فلوریدا و آلاسکا کنار می‌آید و چیزی نزدیک به ۲۰ سال از عمرش را در این منطقه در میان طبیعت سپری می‌کند.

باب راس,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

جذابیت‌های طبیعت باب راس را به سمت نقاشی سوق می‌دهد و به هنرمندی خوش‌ذوق و عاشق هنر تبدیل می‌شود. جالب اینجا است که باب راس در مدتی که در نیروی هوایی آمریکا خدمت می‌کرد نیز هرگز دست‌به‌اسلحه نشد و اطلاعات و گزارش‌های واحد بهداری نیروی هوایی را ثبت و ضبط می‌کرد و عملاً درگیر جنگ و تبعات آن نشد.

در نهایت باب راس مجبور به ترک طبیعت سرسبز آلاسکا می‌شود، اما هرگز خاطره‌های خوش مدت حضور خود در آلاسکا را فراموش نمی‌کند و علاقه او به طبیعت را به‌راحتی می‌توان از نقاشی‌هایش تشخیص داد.

به باب، لقب بابی پرخاشگر را داده بودند

بعید می‌دانیم باور کنید که باب راس چنین لقب عجیب و غریبی داشته باشد، چرا که عادت داشتیم باب راس را همیشه خنده‌رو و شاد ببینیم. از طرف دیگر برای شما گفتیم که باب راس شخصیت خودداری داشت و زیاد اهل حرف و گفتگو نبود. با این حساب پرخاشگری، صفت برازنده‌ای برای باب راس به نظر نمی‌رسد. اما اگر خاطرتان باشد برای شما گفتیم که باب راس در نیروی هوایی ارتش آمریکا خدمت می‌کرد و این لقب را در دوران خدمتِ نظام به او داده بودند.

حتی خود باب نیز در یکی از معدود مصاحبه‌هایش به این لقب اشاره می‌کند و مدعی می‌شود که در زمان حضورش در نیروی هوایی آمریکا، مجبور بود سر دیگر سرباز‌ها داد بزند و پرخاش کند، به‌همین دلیل همقطارانش به او لقب باب پرخاشگر را داده بودند. باب راس در مصاحبه‌اش متذکر می‌شود که مجبور بود دائم به سرباز‌های تحت امرش پرخاش کند و در‌واقع داد و بیداد کردن بر سر سرباز‌ها قسمتی از شغلش بود و چاره‌ای نداشت.

باب راس در مصاحبه‌اش تأکید کرده بود که هرگز آدم پرخاشگری نبوده است و پس از ترک نیروی هوایی آمریکا، هرگز سر کسی داد و بیداد نکرد. این نقاش چیره‌دست چیزی حدود ۲۰ سال در نیروی هوایی آمریکا خدمت کرد و با درجه سرگروهبان یکم بازنشسته شد.

باب راس در عرض یک شب نقاش نشد

وقتی که پای باب راس به آلاسکا رسید چیزی از نقاشی نمی‌دانست و همان‌گونه که برای شما گفتیم طبیعت سرسبز آلاسکا باب راس را به فکر نقاشی انداخت و در کلاس‌های آموزش نقاشی ثبت‌نام کرد. او پس از مدتی جذب هنر نقاشی شد و دوره‌های مختلف نقاشی را یکی پس از دیگری پشت‌سر گذاشت.

باب راس,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

مدت زمان زیادی از آموزش باب راس نمی‌گذشت که به سبک خاص خودش در نقاشی رسید و اختلاف‌های زیادی درخصوص سبک نقاشی با استادش پیدا کرد. باب راس در این زمینه در مصاحبه‌ای گفته بود که استادان نقاشی که پیش آن‌ها درس می‌گرفت بیشتر به جنبه انتزاعی هنر توجه داشتند و برای راس از تئوری نقاشی و ترکیب‌بندی میگفتند. به‌عبارت دیگر استادان باب راس برای او از اجزای تشکیل‌دهنده درخت صحبت می‌کردند، اما هرگز شیوه ترسیم و نقاشی درخت را به او نمی‌گفتند.

در نتیجه باب راس رفته‌رفته از جنبه انتزاعی نقاشی دور شد و به جنبه عملی آن روی آورد، مدتی بعد نیز با روشی جدید با نام «خیس روی خیس» (wet on wet)، آشنا شد. او به‌سرعت از این روش که رویکردی عملی به نقاشی داشت خوشش آمد و در نهایت نیز به‌همین روش در نقاشی معروف شد.

باب راس از یک برنامه تلویزیونی آموزش نقاشی آلمانی الهام گرفت

برای شما از دلیل علاقه باب راس به نقاشی گفتیم و اشاره کردیم که او چگونه با گذراندن دوره‌های مختلف به سبک خاص خودش در نقاشی رسید، اما انصافاً شیوه آموزش و مجری‌گری باب راس در برنامه «لذت نقاشی» را نمی‌توان نادیده گرفت و جالب است بدانید که این شیوه جذاب نیز داستان خاص خودش را دارد.

باب راس زمانی که در استخدام نیروی هوایی ارتش آمریکا بود از هر فرصتی برای نقاشی‌کردن استفاده می‌کرد و سبک خاصی که در نقاشی داشت به او کمک می‌کرد تا در مدت زمان بسیار کمی، تابلو‌های نقاشی زیبایی ترسیم کند. سرعت‌عمل باب راس در نقاشی به جایی رسید که ظهر‌ها وقتی برای صرف ناهار به منزل می‌رفت در کنار خوردن ساندویچ، یک تابلو هم نقاشی می‌کرد و بعد از ظهر تابلویی که کشیده بود را برای فروش به بازار می‌برد.

خوشبختانه باب راس نه‌تن‌ها نقاش کاربلدی بود بلکه از قرار معلوم نبض بازار را هم در دست داشت و با آگاهی به فوت‌و‌فن‌های تجارت توانست در مدت کمی پول بیشتری نسبت به حقوق نیروی هوایی آمریکا دریافت کند.

در نتیجه باب راس عطای خدمت در نیروی هوایی را به لقایش بخشید و به‌دنبال رویاپردازی در دنیای نقاشی رفت. روزگار با باب راس یار بود و توانست با فردی با نام «بیل الکساندر» (Bill Alexander) آشنا شود. الکساندر در ۲ برنامه آموزش نقاشی که از شبکه «پی. بی. اس» آمریکا پخش می‌شد مجری‌گری می‌کرد و آموزش می‌داد. باب راس زیر نظر الکساندر مشغول آموزش شد و در نزد او بود که شیوه نقاشی «خیس روی خیس» را فرا گرفت. سپس این شیوه را در برنامه آموزش نقاشی خودش به خدمت گرفت و شاهد موفقیت چشمگیر باب راس در دنیای آموزش نقاشی بودیم.

از طرف دیگر بیل الکساندر که این شیوه نقاشی را به باب راس آموزش داده بود و راه و چاه حضور در برنامه‌های تلویزیونی را به او یاد داده بود نتوانست به اندازه باب راس موفق شود. به همین دلیل نیز بیل الکساندر همیشه مدعی بود که باب راس شیوه نقاشی او را به‌سرقت برده است و بابت این قضیه همیشه از دست باب راس گله‌مند بود.

باب راس,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

به‌این نکته نیز اشاره کنیم که شیوه نقاشی «خیس روی خیس» روش خاص و منحصر به‌فردی نیست و الکساندر بیل چنین روشی را واقعاً ابداع نکرده بود و به گفته کارشناسان هنر، این روش از ابتدای ایجاد نقاشی رنگ‌روغن وجود داشته است.

گفته می‌شود که باب راس سه‌بار ازدواج کرده و دو فرزند دارد

برای شما از خوددار بودن باب راس گفتیم، به همین دلیل نیز هواداران او سعی کردند تا با پیدا کردن اطلاعاتی از زندگی و خانواده باب راس، به دانسته‌های بیشتری در خصوص این نقاش چیره‌دست برسند. اما کاشف به‌عمل آمد که باب راس در خصوص زندگی شخصی و خانوادگی نیز فردی بسیار عجیب بود و اطلاعات زیادی در خصوص خانواده باب راس و همسر‌های احتمالی او وجود ندارد.

این قضیه باعث شد تا زن‌های زیادی ادعای همسری باب راس را داشته باشند، برای نمونه می‌توان به زنی با نام «ویکی» (Vicky) اشاره کرد که مدعی است در سال ۱۹۶۵ با باب راس ازدواج کرده در سال ۱۹۷۷ از او جدا شده است. ماحصل این ازدواج فرزند پسری با نام «استیو» (Steve)، است.

باب راس,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

از قرار معلوم باب راس پس از جدا شدن از ویکی، با زن دیگری با نام «جِین وُرستِل»، (Jane Worstell)، ازدواج می‌کند و این زوج چیزی حدود ۱۵ سال با هم زندگی می‌کنند تا اینکه در نهایت جین ورستل در سال ۱۹۹۲ از دنیا می‌رود. آخرین زنی که گفته می‌شود با باب راس ازدواج کرد، «لیندا براون» (Lynda Brown) نام دارد. ازدواج باب و لیندا دیری نپایید چرا که باب راس سرطان گرفت و از دنیا رفت. در این بین گفته می‌شود که باب راس پسری با نام بابی نیز از ازدواجش با ویکی دارد. اما این پسر از نام فامیلی راس استفاده نمی‌کند.

باب راس از هرتلاشی برای کسب درآمد از راه نقاشی فروگذار نبود

اگر از طرفداران برنامه «لذت نقاشی با باب راس» باشید حتماً در جریان هستید که این نقاش چیره‌دست چیزی حدود ۴۰۳ قسمت از این برنامه را برای پخش از تلویزیون اجرا کرد و گفته می‌شود که برای هرکدام از این برنامه‌ها، باب راس سه تابلوی نقاشی می‌کشید. به این ترتیب با یک حساب سرانگشتی می‌توان گفت باب راس نزدیک به ۱۲۰۹ تابلوی نقاشی کشیده است. اما جالب است بدانید از میان این همه تابلو، چیزی باقی نمانده و بیشتر آن‌ها را باب راس به خیریه اهدا کرده است.

باب راس,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

جالب‌تر اینکه تعداد نقاشی‌های باب راس تنها به چیز‌هایی که برای برنامه «لذت نقاشی» کشید ختم نمی‌شود و او در زندگی شخصی‌اش نیز حدود ۳۰ هزار تابلو کشیده است. آمار آثار هنری باب راس حتی از این مقدار هم بیشتر است و زمانی که در آلاسکا زندگی می‌کرد و درآمد خوبی نداشت، برای کسب درآمد روی ظرف‌های زراندود نقاشی انجام می‌داد.

آمار دقیق این ظرف‌ها مشخص نیست، اما یکی فروشگاه محلی که اجناس آنتیک در «فیربنکز» می‌فروشد در سال ۲۰۱۸ مدعی شد که دو ظرف زراندود که باب راس روی آن‌ها نقاشی انجام داده را در میان کالاهایش موجود دارد. گفته می‌شود مالک قبلی این ظرف‌ها، هر کدام از آن‌ها را در سال ۱۹۷۱ با قیمت ۲۵ دلار خریداری کرده بود. این ظرف‌ها با قیمت گزاف ۳۵۰۰ دلار در عرض تنها یک روز به‌فروش رسید.

باب راس,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

باب راس عاشق حیوانات بود و حیوان‌های عجیبی نگهداری می‌کرد

برای شما از عشق باب راس به طبیعت گفتیم و کاملاً مشخص است کسی که عاشق طبیعت باشد نمی‌تواند جلوی خودش را برای نگهداری حیوانات بگیرد. جالب است بدانید عشق باب راس به حیوانات در دوران بزرگسالی در او شکل نگرفت و گفته می‌شود زمانی که باب راس طفلی بیش نبود نیز علاقه خاصی به حیوانات داشت و اصرار می‌کرده است که حیوان‌های عجیب و غریبی را نگهداری کند. در این زمینه خاطره‌ای از دوران کودکی باب راس نقل می‌شود که ظاهراً یک تمساح مصدوم را پیدا می‌کند و می‌خواهد این تمساح را در وان حمام خانه‌شان نگهداری کند.

گفته می‌شود که او مدتی یک «آرمادیلو» (زره‌دوز) (armadillo)، نگهداری می‌کرد و پرنده‌های شکسته‌بال و بیمار را پناه می‌داد. او حتی یک سنجاب بیمار را نیز در وان خانه‌اش نگهداری می‌کرد.

اگر تمام برنامه‌های «لذت نقاشی» را دیده باشید حتماً چشم شما در این برنامه‌ها به حیوان‌های باب راس افتاده است چرا که در بعضی از این برنامه‌ها، باب راس حیوان‌های دست‌آموز خودش را همراه داشت. باب راس در خصوص علاقه‌اش به طبیعت گفته بود که احساس می‌کند رفتارش عجیب و غریب است چرا که با درختان و حیوانات حرف می‌زند و از همصحبتی با حیوانات و طبیعت حتی از گفتگو با بسیاری از آدم‌ها نیز لذت بیشتری می‌برد.

باب راس,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

لحن صدای گرم و متین باب راس کارگشای راهش بود

برای شما در بالا از آنت کوالسکی گفتیم که در برنامه‌های باب راس با او همکاری می‌کرد. ماجرای باب و آنت بسیار جالب است و گفته می‌شود که لحن صدای گرم باب راس باعث شد تا آنت کوالسکی سرمایه زیادی را برای پیشرفت برنامه‌های باب راس در اختیار او قرار دهد. ماجرای آشنا شدن آنت کوالسکی و باب راس در نوع خود جالب است.

قضیه از این قرار بود که کوالکسی فرزندش را در یک حادثه تصادف خودرو از دست می‌دهد و دچار افسردگی شدید می‌شود. در نتیجه آنت تمام وقت خودش را با بی‌حوصلگی پای تلویزیون می‌نشیند و از صبح تا شب شبکه‌های مختلف را تماشا می‌کند. در بین تغییر شبکه‌ها، چشم آنت کوالکسی به برنامه آموزش نقاشی می‌افتد که در آن زمان الکساندر بیل اجرا می‌کرد. شوهر آنت کوالکسی که حاضر بود برای بهبود افسردگی همسرش دست به هر کاری بزند، متوجه علاقه آنت به برنامه آموزش نقاشی می‌شود و او را در یکی از کلاس‌های الکساندر بیل ثبت نام می‌کند.

باب راس,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

در نتیجه آنت کوالکسی حاضر شد تا رنج سفر را به تن بخرد و کیلومتر‌ها مسیر میان منزل‌اش و محل برگزاری کلاس نقاشی را طی کند. در همین بین الکساندر آموزش دوره‌های نقاشی را به باب راس واگذار کرد و آنت که برای حضور در کلاس الکساندر بیل ثبت‌نام کرده بود از اینکه باب راس باید به او آموزش دهد حسابی ناامید و سرخورده می‌شود، اما اولین برخورد باب راس با آنت کوالکسی به اندازه‌ای گیرا و متین بود که آنت حسابی مجذوب لحن صدا و برخورد آرام باب راس می‌شود.

آنت کوالکسی مدت‌ها بعد در این زمینه گفت که باب راس توانسته بود او را از افسردگی نجات دهد و علاقه‌ای که در کوالکسی برای نقاشی ایجاد کرده بود به همکاری تجاری این دو منجر شد. در نتیجه کوالکسی در برنامه‌های باب راس سرمایه‌گذاری کرد و مدیریت برنامه‌های هنری او را بر عهده گرفت.

باب راس تلاش زیادی برای رسیدن به شهرت انجام داد

برای شما از همکاری آنت کوالکسی و باب راس گفتیم، اما آن‌ها به همین راحتی به موفقیت نرسیدند و کوالکسی تبلیغات زیادی در روزنامه‌ها انجام داد و سمینار‌های مختلفی نیز برای باب راس ترتیب داد، اما کسی در این سمینار‌ها شرکت نکرد و به‌رغم تلاش‌های تبلیغاتی زیاد، باب راس به شهرت چندانی نرسید.

نبود موفقیت باب راس ادامه پیدا کرد و این هنرمند چیره‌دست همچنان ناشناس ماند تا اینکه دست‌آخر بخت و اقبال به او رو کرد و ستاره شانس باب راس با پخش یک آگهی تجاری درخشید.

باب راس,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

قضیه از این قرار بود که در این آگهی بازرگانی الکساندر بیل در حرکتی نمادین قلم‌موی نقاشی را همانند یک مشعل به دست باب راس می‌دهد و پخش این آگهی، عقد قرارداد برای پخش برنامه‌های آموزش نقاشی را در شبکه «پی. بی. اس» برای باب راس به دنبال داشت و زمینه موفقیت و شهرت چشمگیر این نقاش دوست‌داشتنی و کاربلد را فراهم کرد.

نوک انگشت اشاره دست چپ باب راس در کارگاه نقاشی بریده شده بود

برای شما گفتیم که اطلاعات زیادی از کودکی باب راس در اختیار نداریم و گفته می‌شود که نام مادرش «اُولی» (Ollie) بود و پدرش جک نام داشت. از قرار معلوم پدر و مادر باب راس دائم با هم مشاجره داشتند و کار آن‌ها به طلاق می‌کشد و هرکدام با فرد دیگری ازدواج می‌کنند. در نهایت نیز دوباره این ازدواج‌ها به طلاق می‌انجامد و پدر و مادر باب راس دوباره با هم ازدواج می‌کنند. به این ترتیب کاملاً پیدا است که شرایط دشوار خانواده‌ای که باب راس در آن زندگی می‌کرد تأثیر زیادی روی شخصیت و آینده او بگذارد.

در نتیجه باب راس که دل خوشی از خانواده‌اش نداشت زمانی که در کلاس نهم بود، تصمیم گرفت درس و مشق را رها کند و با پدرش در یک کارگاه نجاری مشغول به کار شود. همان‌گونه که انتظار می‌رفت روحیه لطیف باب راس با نجاری سازگار نبود و نه‌تن‌ها درس و مدرسه‌اش را به هدر داد، بلکه ناواردی او در نجاری باعث شد تا نوک انگشت اشاره دست چپ باب راس نیز در کارگاه نجاری بریده شود.

به همین دلیل اگر با دقت به برنامه‌های «لذت نقاشی» نگاه کنید متوجه خواهید شد که باب راسِ، در جلوی دوربین پالت رنگ‌ها را به‌گونه‌ای در دست نگه می‌داشت تا بریدگی انگشت او از نظر مخفی بماند.

امیدواریم نکته‌هایی که از زندگی باب راس گفتیم در نظر شما جالب افتاده باشد، در پایان جا دارد به تأثیر صدای گرم و گیرای آقای کیکاووس یاکیده نیز اشاره کنیم که صداپیشگی باب راس را با آرامی و متانت تمام انجام دادند. صداپیشگی ایشان به جای باب راس به‌اندازه‌ای باور پذیر بود که مخاطب ایرانی در حین تماشای برنامه‌های لذت نقاشی واقعاً احساس می‌کند که صدای آقای یاکیده واقعاً صدای خود باب راس است که با متانت تمام از طبیعت می‌گوید و نقاشی آموزش می‌دهد.

bartarinha.ir
  • 10
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش