پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۰۱ - ۱۵ بهمن ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۱۰۱۲۵۸
فستیوال ها و جشنواره های هنری

اشک‌های کارگردان انزوا در نشست خبری

باندهای سینما جلوی کسی که سالم کار کند را می‌گیرند

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,جشنواره,مرتضی علی عباس میرزایی
نشست خبری فیلم انزوا به نویسندگی و کارگردانی مرتضی علی عباس میرزایی در حالی برگزار شد که اشک‌های کارگردان جوان آن را در پی سوال خبرنگار به همراه داشت.

به گزارش  ایلنا، نشست خبری فیلم "انزوا" با حضور  نویسنده و کارگردان (مرتضی علی عباس میرزایی)، پیمان جعفری (تهیه کننده)، لیندا کیانی، بهنوش بختیاری، امیرعلی دانایی (بازیگران) و جمعی دیگر از عوامل این فیلم در کاخ جشنواره برگزار شد.

 

مرتضی علی عباس میرزایی (نویسنده و کارگردان) در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه این فیلم چقدر برگرفته از زندگی خود او بوده است، دچار احساسات شده و با گریه گفت: می خواستم فیلمی بسازم که همه آن آدم‌هایی که در این سال‌ها به رفقای من که امروز زیر یک متر و نیم خاک رفته‌اند، نه گفتند و نگذاشتند فیلم بسازند. رفقایی که آدم‌هایی با استعداد و بی‌نظیر بودند و مایوس و ناامید شدند.

 

عباس میرزایی ادامه داد: می‌خواستم نشان دهم که می‌توانیم مقاومت کنیم و فیلم بسازیم و قهرمان را به سینمای ایران برگردانیم چراکه تک تک ما قهرمانیم. ادامه دادم تا این فیلم را بسازم که رفقایم با افتخار سرشان را بالا بگیرند و بدانند این سد می‌شکند و می‌توانند فیلم بسازند.

 

این کارگردان یادآور شد: می‌خواستم ثابت کنم ما منزوی نیستیم و می‌توانیم فیلمی بسازیم که چنین ساختار و فرم بیانی داشته باشد؛ یاد تشییع جنازه نیما طباطبایی افتادم که امسال باید اولین فیلمش را می‌ساخت نه اینکه زیر خاک برود. خواهش می‌کنم بزرگترها کمی به ما توجه کنند.

 

عباس میرزایی "انزوا" را اولین فیلم بلند سینمایی خود خواند و گفت: هرچند اعتقاد ندارم که این فیلم اولم است، چون قبلا فیلم کوتاه و مستند ساخته بودم و فکر می کنم فیلم اول برای کسی است که تا به حال دکوپاژ نکرده است.

 

کارگردان‌های جوان برای ساخت یک فیلم از هفت‌خوان می‌گذرند

بهنوش بختیاری (بازیگر) نیز در این نشست با بیان اینکه اولین بار بود نسخه کامل فیلم را می‌دید، گفت: هنوز در شوک هستم، چون «انزوا» خیلی فیلم خوب و استخوان‌داری شده است. من از اول می‌دانستم نقشم در این فیلم کوتاه است، اما به استعداد و ذات سینمایی مرتضی علی عباس میرزایی شک نداشتم.

 

بختیاری خاطرنشان کرد: از مسئولان خواهش می‌کنم که بچه‌های جوان سینمای ما را که استعداد ناب دارند حمایت کنند. فیلمسازان از هفت خوان می گذرند تا فیلمی بسازند، دیگر نباید درگیر مادیات شوند و فیلمسازی شان برای نبود سرمایه‌گذار به تعویق بیفتد.

 

این بازیگر ادامه داد: مشکل سانسور که بماند، پروسه سخت فیلمسازی هم که یک طرف، این بی‌پولی هم کار را برای فیلمسازان جوان خیلی سخت کرده است؛ هرسال هم همین‌ها را می‌گوییم و اتفاقی نمی‌افتد.

 

بختیاری با بیان اینکه من مسیرم را مدتی است در بازیگری تغییر داده‌ام، گفت: هرچند معتقدم در سینما پارتی سالاری است، اما بعد از بیست سال با بازی در دو، سه سکانس، می‌خواهم خودم را ثابت کنم و این کار سختی است. امیدوارم بازیگران را بر اساس شخصیت بازیگری‌شان انتخاب کنند.

 

لعیا میرزایی تدوینگر و بازیگر فیلم "انزوا" نیز گفت: قرار نبود نقش زهره را بازی کنم اما این نقش را به خیلی‌ها پیشنهاد دادیم و قبول نکردند. فکر نمی‌کردیم بعضی از بازیگران برایشان اندازه و زمان فیلم مطرح باشد. در دقایق آخر من به کار پیوستم حتی تا لحظه تست گریم امیدوار بودیم بازیگر دیگری این نقش را قبول کند.

 

این بازیگر همچنین نقش زهره را شبیه مادرانی مانند مادر خود خواند و گفت: مادرانی که بی‌سرپرست یا بدسرپرست هستند و فرزندان‌شان را با آبرو بزرگ می‌کنند و صورت‌شان را با سیلی سرخ نگه می‌دارند.

 

میرزایی ادامه داد: امیدوارم به گوش مسئولان برسد که زنان و مادران ایرانی را قضاوت ناعادلانه نکنند. خیلی از آنها قهرمان‌های زندگی ما هستند و باید فکری اساسی برایشان شود. باید قدر این زن‌ها و مادران دانسته شود.

 

نمی‌دانم چطور گدار و قادری را بهم رساندم!/ از حاتمی و کیمیایی تاثیر گرفته‌ام

عباس میرزایی در پاسخ به سوالی که گفته بود چطور توانسته ترکیبی از سینمای گدار و ایرج قادری را در فیلمش بهم برساند گفت: نمی‌دانم چطور این کار را کرده‌ام! من هم ایرج قادری و هم ژان لوک گدار را دوست دارم اما اگر می‌گویید این دو را در فیلم‌ام بهم رسانده‌ام نمی‌دانم چطور این کار را کرده‌ام.

 

این نویسنده و کارگردان در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری که ردپای سینمای مسعود کیمیایی را به لحاظ محتوا و شخصیت‌ها در انزوا پررنگ دیده بود، گفت: من عاشق آقای کیمیایی و همینطور عاشق علی حاتمی هستم و معتقدم سینما بدون بزرگانش معنا و مفهوم ندارد. طبیعی است آدم‌ها از کسانی که دوست دارند تاثیر می‌پذیرند و من از حاتمی و کیمیایی تاثیر گرفته‌ام.

 

عباس میرزایی همچنین در پاسخ به سوالی که آیا قصد ندارد اسمش را کوتاه کند تا در سینما راحت‌تر مورد خطاب قرار بگیرد گفت: در خانواده ما کسی نام علی را تنهایی ندارد. از آنجایی که قسمِ راستِ پدرم «مرتضی علی» بود نام من را هم اینطور گذاشتند. خیلی جاها به خطا این اسم گیر کردم اما سعی کردم از آن مراقبت کنم و حتی سینما هم نمی‌تواند نام‌ام را از من بگیرد.

 

باندهای سینما جلوی کسی که دنبال سالم کار کردن باشد را می‌گیرند

امیرعلی دانایی (بازیگر) نیز در این نشست خبری گفت: ما در فضای ناسالمی در سینما کار می‌کنیم که هر آدم بااستعدادی که می‌خواهد بیاید کار کند به او انگ می‌زنند و آزارش می‌دهند.

 

دانایی ادامه داد: اگر کسی دنبال سالم کار کردن باشد باندهای سینما جلوی کارش را می‌گیرند. زمانی که مرتضی علی داستان این فیلم را برای من تعریف کرد فکر نمی‌کردم روزی ساخته شود. یک سال و نیم برای دریافت پروانه ساخت آن پشت در منتظر ماند و سرانجام این فیلم ساخته شد و خوشحالم که ماحصل آن مورد توجه قرار گرفته است.

 

او با بیان اینکه خیلی بد است که مرتضی علی در ۳۵ سالگی چنین فیلمی می‌سازد، گفت: من با کارگردان‌های زیادی کار کرده‌ام. به من انگ زدند که به کارگردان‌ها پول داده‌ای تا در فیلم‌شان بازی کنی. مگر می‌شود به کسانی مثل مهرجویی، افخمی، الوند پول داد؟ می‌گویند بازیگری بلد نیستی. چطور می‌شود کسی هشت سال در یک سریال بازی کند و بازیگر نباشد؟

 

دانایی فیلم "انزوا" را بهترین فیلم سینمایی خود خواند و گفت: مرتضی علی عباس میرزایی پدیده است و مطمئنم فیلم های بهتری می‌سازد. امیدوارم بزرگترها به کارگردان‌های جوان توجه کنند و حسادت‌ها کنار برود تا کسانی که استعداد دارند بتوانند خودشان را نشان دهند.

 

 

 

 

  • 16
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش