دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۰:۲۶ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۱۰۱۸۱۰
فستیوال ها و جشنواره های هنری

آشوب در جشنواره

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,جشنواره,جشنواره فیلم فجر
بعد از اعلام اسامی نامزدهای بخش سودای سیمرغ بازیگران، هنرمندان عرصه سینما و همچنین منتقدان سینما به این انتخاب ها واکنش نشان دادند. در ادامه بخشی از این واکنش ها را می خوانید.

به گزارش قانون، جشنواره سی و پنجم هم با اعلام اسامی نامزدهای بخش سودای سیمرغ کم کم به آخرای کار خودش نزدیک می شود؛ اما حواشی آن همچنان ادامه دارد. بعد از اعلام اسامی نامزدهای بخش سودای سیمرغ بازیگران، هنرمندان عرصه سینما و همچنین منتقدان سینما به این انتخاب ها واکنش نشان دادند. در ادامه بخشی از این واکنش ها را می خوانید.

 

محمدرضا مقدسیان منتقد سینما: قصه سلیقه نیست، قصه ناصافی ست

«با صد من تلقین و خود نفهم پنداری هم نمی توانم ماجرای داوری جشنواره فیلم فجر را هضم کنم، جذبش بماند برای بعد. گویی داوران از دنیای موازی با ما در حال فیلم دیدن هستند. قصه سلیقه نیست، قصه ناصافی ست.

مگر میشود «خفه گی»، «رگ خواب» و «ماجرای نیمروز» را ندید و اثر به شدت متوسطی مثل «تابستان داغ» را در ١٣ رشته، آن هم در رشته هایی که نقطه ضعف فیلم است، آن را برتر دید.»

 

باران کوثری: کف کرده ام!

«همیشه گفته ام که در جشنواره هایى که هیئت داورى، داورى مى کند منتظر هَر نتیجه اى باید بود چون بحث سلیقه است. هنوز هم، با نبودن یکى از فیلم هاى محبوب کارنامه ام (سدمعبر) در فهرست خیلى از رشته ها، همچنان به این حرفم معتقدم، اما از نبودن حامد در نامزدهاى بازیگر مرد کف کرده ام  . من امسال فیلم زیاد ندیده ام اما مطمئنم حامد لااقل به لحاظ تکنیک و ایفاى نقش متفاوت از خیلى ها بهتر بود. متعجبم! و غمگین !خیلى زیاد ! کارگردانى محسن و فیلمبردارى مرتضى و گریم محمود بماند …

 

اما خوشحالم که حتى در این داورى که انقددددر با سلیقه من متفاوت است ، دشوارى تولید فیلمى دیده شده که به ظاهر ساده است : فِرارى. جهانگیر کوثرى تهیه کننده خصوصى است، به معناى کلمه ( بدون رانت و وام و نام حذف شده نهاد و سازمان). خودش هست و خودش، و همه اعتقادش به سینمایى که کمتر تهیه کننده اى ، تولیدش را ریسک مى کند .

 

من ، منِ بازیگر ، منِ بارانِ بابا ، دستش را مى بوسم و به جسارتش افتخار مى کنم.

 

تبریک پدر»

 

محمدحسین مهدویان: سیمرغ کیلویی چند

«سلام.خدا رحمت کنه جلال آل احمد رو. به خواهر زاده‌اش آقای حسین دانائی که ظاهرن خیلی دوست داشته مقاله‌ای چیزی توی مجله‌ای چاپ کنه گفته بود: حرف‌ات اگه حرف باشه روی دیوار طویله اورازان هم که بنویسی فرداش تا ته بندرعباس می‌ره و همه می‌شنون و روشون اثر هم می‌ذاره. اگر هم حرف نباشه، سیمین توی مجله فردوسی هم که چاپ کنه، مردم خیلی که به سرت منت بذارن توش سبزی پاک می‌کنن.

 

دوستان عزیزم هادی بهروز (مدیر فیلم‌برداری)، سجاد پهلوان‌زاده (تدوین‌گر)، ابراهیم امینی(نویسنده)، محسن دارسنج (طراح گریم)، حبیب خزایی‌فر (آهنگ‌ساز)، احمد مهران‌فر (بازیگر)، مهرشاد ملکوتی (صداگذار) و هادی ساعدمحکم (صدابردار)، زحمات شما رو اصحاب رسانه، منتقدان، هنرمندان و مهم‌تر از همه مردم عزیز و عاشقان سینما دیدند. سیمرغ کیلویی چند. همه جا حرف شماست. برید خدا رو شکر کنید که حرف شما از روی دیوار این طویله رفت تا همون‌جایی که باید بره‌.»

 

محسن قرايى : همه چيز برايم آكنده از شك است

به دنبال راهي هستم تا كانديد نشدنِ حامد بهداد براي بازي در فيلمم را باور كنم. هيچ راهي مرا به مقصد نمي رساند. بازي در نقشي پيچيده كه تمامِ زوايايِ پيدا و پنهانِ فيلمنامه در آن نهفته است

 

.

فيلمنامه اي كه ظاهرن آنرا دوست داشته ايد و كانديدش كرديد.آيا لحظه اي در اين فيلمنامه كه دوستش داشتيد وجود دارد كه بازيگر از عهده اش بر نيامده باشد. آيا شباهتي بينِ اين شخصيت و بازي هاي پيشينِ بازيگرش ميبينيد؟ تأليف چيست؟ اين بازي برايِ من و بسياري كه فيلم را ديده اند دستاورد است.همه چيز برايم آكنده از شك است. چرا حامد را كانديد نكرده ايد؟!! با وجود هر شكل دشمني هم باز حامد را بايد كانديد مي كرديد، كسي ناراحت مي شد؟ به جايِ خاصي بر مي خورد؟باران كوثري و محسن كيايي (بازي)، مرتضي هدايي (مدير فيلمبرداري)، محمود دهقاني (چهره پردازي)، حجت اشتري و نگار نعمتي (صحنه و لباس)، سعيد بجنوردي و حسين ابوالصدق (صدا)، رضا مرتضوي (موسيقي) و بهمن كاميار (فيلم) شما همگي در فهرست كانديدهاي من هستيد، بدونِ تعصب و با افتخار

 

محسن جعفری راد: کوررنگی

«قابل پیش بینی بود. داوران محافظه کار و منفعل، انتخاب های محافظه کارانه و منفعل و غیر معتبر خواهند کرد. هر بار معمولا چند اسم عجیب جلوه می کند ، در میان کاندیداها.این بار اما اسامی عجیب به بیشتر از حد معمول رسیده.به این موارد نگاه کنید: پوران درخشنده برای تله فیلم دم دستی زیر سقف دودی،حمید فرخ نژاد برای بازی تکراری اش در خوب،بد،جلف،علی مصفا برای حضور فیزیکی صرفش در تابستان داغ، هدیه تهرانی برای ادای ضعیف لهجه شمالی و بازی غیر ملموسش در اسرافیل و … کاندید می شوند و در طرف دیگر، مهندسی جزییات حمید نعمت الله در ساخت و پرداخت رگ خواب، کارگردانی جاه طلبانه کاظم مولایی در کوپال، فیلمبرداری پرکنتراست و در خدمت تم مسعود سلامی در خفگی، تجربه گرایی تحسین برانگیز فریدون جیرانی در خلق خفگی و … دیده نشده و از همه عجیب تر اینکه فیلم خفگی که از لحاظ ساختاری جزو بهترین فیلمهای جشنواره بود، به طور کامل دیده نشد. اشکال از سلیقه های داوران است که سعی کرده هر فیلم جسورانه ای مثل رگ خواب و خفگی را کنار بگذارد؟! فیلم معمولی تابستان داغ چطور رکورددار جایزه می شود و رگ خواب که بیشترین ستاره را از منتقدان و مخاطبان خاص جشنواره دریافت کرده، صرفا در یکی دو رشته غیر اصلی!؟

 

حاصل این انتخاب ها پرپیداست. فیلم متکی به قواعد ژانر نسازید؛ خفگی،ایتالیا ایتالیا و … فیلم غیر تکراری نسازید و تکرار در حد کپی دسته چندم ابد و یک روز و جدایی نادر از سیمین نه تنها ایرادی ندارد بلکه جایزه هم دارد! ملودرام آبکی بسازید و مدام شعار دهید و حرف های دمده بزنید مثل زیر سقف دودی تا با تحسین همه جانبه رو به رو شوید و از همه مهمتر سراغ مهندسی جزییات نروید چون داوران با کور رنگی فقط قرار است کلی گویی ها و کلیشه ها را تحسین کنند. از همه عجیب تر برای فیلمبرداری فیلمتان مثل سوفی و دیوانه، از تمام زوایای ممکن فیلمبرداری کنید و هیچ ضرورت و کارکرد معنایی و زیبایی شناختی نداشته باشید اما کاندید سیمرغ فیلمبرداری می شوید.

 

قبل از هیات داوران به هیات انتخاب باید انتقاد وارد کرد. اغلب فیلمهای جشنواره تله فیلم بودند؛ دعوتنامه،زیر سقف دودی،آزاد به قید شرط و فیلمفارسی هم زیاد داشتیم از جمله انزوا و … خب داوران چه کار کنند؟! خب همین ها را انتخاب خواهند کرد و البته سلیقه دبیر جشنواره و وزارت ارشاد و مدیران نهادهای بالادستی و بغل دستی هم لحاظ شود. کلا حال همه ما خوب است.مدیونید اگر باور نکنید!»

 

میثم محمدی: اشتباهات داوری جزئی از سینما نیست!

«عدد ٣۵ برای ما در جشنواره به تاریخ پیوست و آن را از ذهن پاک خواهیم کرد. ترجیح می‌دهم در همان دوره ٣۴ باقی بمانم و این دوره را در آرشیو کابوس سینما ثبت کنم، چرا که از همان انتخاب‌ها مشخص بود که چه رویداد شگفت انگیزی در پیش داریم و حدسمان به یقین تبدیل شد و روز به روز از لابلای آثاری که بسیاری از آنها فقط تصاویر متحرک کنار هم چیده شده‌ای بودند، به این فکر کردیم که آیا بضاعت سینمای ایران همین است؟!

 

کاندید شدن یک فیلم در ۱۳بخش که بیشترین انتقادها را در روزهای ابتدایی در برج میلاد متوجه خود کرده بود را چطور باید هضم کرد؟! ای کاش سینما هم مانند فوتبال بود تا اشتباهات داوری را جزئی از سینما بدانیم. اما در سینما اشتباه داوری را نمی‌توان مانند فوتبال تلقی کرد، چون برخلاف داوری فوتبال که در لحظه است و ضریب خطا را برای داور بالا می برد، در سینما نتایج براساس سواد و متر و معیار مشخص و موجود در هنر هفتم و البته کمی هم سلیقه و در یک مدت زمان مشخص برای داوران حاصل می‌شود. تبدیل کردن عدد ۱۳ به یک عدد درخشان برای اثری که حداقل کاندیداتوری هم برای آن تصور نمیشد و ندیدن کارگردانی حمیدنعمت‌الله در «رگ خواب»، بی توجهی به فیلمبرداری مسعود سلامی در «خفگی» و ندیدن کار فرشاد محمدی در «قاتل اهلی»، چشم پوشیدن از بازی حامد بهداد در «سدمعبر» و بازی بهرام افشاری در «کارگر ساده نیازمندیم»، فقط بخشی از گل به خودی‌های گل‌درشت داوران بود. این دوره از جشنواره خیلی شبیه به شهرآوردهای مساله‌دار پایتخت بود. شاید بین نیمه کسی وارد رختکن داوران شده و خواسته که بازی را مساوی هم نه، بلکه با یک نتیجه بد واگذار کنند!

 

ای کاش سینما هم مانند فوتبال بود و می‌شد داغ داغ فیلمها را در یک برنامه و در حضور دیگر کارشناسان بررسی کرد، شاید آنوقت به این نتیجه می‌رسیدیم که مانند شهرآورد قرمز و آبی در سالهای نه چندان دور، داور از خارج می‌آوردیم تا خیالمان راحت باشد که فارغ از اینکه سواد آنها از داوران ما بیشتر است، کسی نفوذ نمی‌کند و فشار نمی‌آورد تا یک فیلم کم قابلیت تبدیل به یک شگفتی دوست نداشتنی شود و این حجم و چگالی از نارضایتی را در سالن برج میلاد و در میان مخاطبان حرفه‌ای سینما بوجود آورد. شک ندارم که سیمرغ امسال هم پس از دیدن بسیاری از اسامی در فهرست کاندیداها حال خوشی ندارد و با دیدن بسیاری از کاندیداهایی که قرار است در روز اختتامیه روی شانه‌های آنها بنشیند، بال و پرش ریخته است! حالا با این شرایط بیشتر باید تامل و تحمل کرد و در آینده فیلمهایی را که پشت در ماندند به تماشا نشست، هر چند که باز هم تاکید می‌کنم که دوره ۳۵ جشنواره را باید از ذهن‌ها پاک کرد.»

 

در ادامه واكنش ها و اعتراضات، انجمن طراحان، مدیران و دستیاران جلوه های ویژه میدانی سینمای ایران هم نسبت به نامزد شدن ارشا اقدسی در بخش بهترین جلوه های ویژه میدانی واکنش نشان داد و در نامه ای نوشت كه او یک بدلکار است. متن اين نلامه به شرح زير است :« اخیراً در اعلام اسامی کاندیداهای بخش جلوه های ویژه میدانی سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر از آقای ارشا اقدسی به عنوان کاندید برای فیلم های «سارا و آیدا» و «یک روز بخصوص» نام برده شده است!

 

این در صورتی است که ایشان از همکاران بدلکار هستند و فعالیت حرفه ای ایشان هیچ سنخیتی با انجمن جلوه های ویژه میدانی ندارد و چندی پیش در برنامه «هفت» مدعی شدند جلوه های ویژه میدانی بیست سال عقب تر از سینمای دنیاست! و امروز شاهد این هستیم که نام ایشان در حوزه جلوه های ویژه میدانی آمده است که این اتفاق از بعد از حضور ایشان در برنامه «هفت» ظهور کرده است.

 

همه این موارد در صورتی است که ایشان شخصا به تهیه کننده محترم گفته اند که نامشان به عنوان مسئول جلوه های ویژه در تیتراژ درج گردد! درضمن به گفته آقای آرش آقابیگ، مدیر جلوه های ویژه «یک روز بخصوص» ایشان بوده و آقای اقدسی در فیلم «سارا و آیدا» فقط یک گلدان شکسته و صحنه تصادف نیز جلوه های بصری است.

 

لذا به منظور دفاع از حقوق به حق سایر همکاران در انجمن جلوه های ویژه میدانی از تهیه کننده محترم آثار فوق الذکر انتظار می رود نسبت به اصلاح این اشتباه اقدام سریع صورت پذیرد و به دبیر محترم جشنواره جهت اصلاح رسما اعلام شود.

 

با تشکر انجمن طراحان، مدیران و دستیاران جلوه های ویژه میدانی سینمای ایران»

 

 

 

 

 

  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش