یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۷:۲۹ - ۰۹ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۲۱۰۶
فستیوال ها و جشنواره های هنری

گزارشی ازجشنواره جهانی کن

حاشیه‌های هفتادسالگی کن 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,جشنواره,جشنواره جهانی کن
روایتی از لحظات به یادماندنی ٧٠ سال جشنواره کن

به گزارش شهروند، جشنواره کن هفتادمین سالش را با معرفی برگزیدگان سینمای ٢٠١٧ به پایان رساند. کافه‌دارها هر روز بساطشان را روی سنگفرش پهن می‌کردند و بالکن‌های مشرف به جشنواره در تصرف چشم‌هایی بود که به فرش قرمز دوخته شده بود.  مشتاقان فیلم از شهرها و کشورهای دور و نزدیک خود را به امواج مدیترانه می‌رساندند تا شاهد برگزاری جشنواره‌ای باشند که هفتاد بار تجربه برگزاری دارد.

 

صدای ایرانی

مسئولان اجرایی امور خبرنگاران نام ایران را می‌شناسند. خانم میا‌نسال کارت را پیدا می‌کند و توضیح می‌دهد بعد از کدام سالن باید به کدام سالن و طبقه رفت، چطور از صندوق مخصوصی که شماره‌اش روی کارت آمده برنامه‌ها و بروشورهای روزانه را برداریم و نشست‌های خبری هر فیلم را چطور دنبال کنیم. کارت‌های رنگارنگ جشنواره امسال مسأله‌ساز شده. در صف تماشای فیلم رومن پولانسکی پیرمرد ٧٠ ساله‌ای با کارت زرد کنار ایستاده تا اول کارت‌آبی‌ها وارد سالن شوند و نوبت به او برسد.

 

کنی‌ها ایران را می‌شناسند چون کیارستمی را می‌شناسند که امسال با نبودنش باز هم در جشنواره حضور داشت. در یکی از شب‌های کن آخرین ساخته‌اش ٢٤ فریم به یادش به نمایش در‌می‌آید و دبیر جشنواره تأکید می‌کند که فیلمساز ما بخشی از تاریخ هنر است. در بخش فیلم‌ کوتاه و سینه‌فوندانسیون و نوعی نگاه هم کارگردانان جوان ایرانی حضور دارند و جایزه می‌گیرند.  ایرانی‌ها هم به نمایش این فیلم می‌آیند و در صف انتظار گاهی صدایشان شنیده می‌شود که «نهار خوردی؟ فیلم علیرضا رو دیدی؟» سیف‌اله صمدیان هم به سنت هر ساله آمده، در بالکن سالن روزنامه‌نگاران نشسته و گپ می‌زند.

 

کنی‌ها ایران را می‌شناسند چون نخل طلا را پیش از این به عباس کیارستمی داده‌اند و «فروشنده» اصغر فرهادی، ‌سال گذشته دو جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد (شهاب حسینی) را از اینجا به ایران برده (امسال «خواکین فنیکس» بازیگر آمریکایی جایزه بهترین بازیگر مرد را گرفت).  همین جشنواره هفتادم هم با حضور فرهادی کلید خورده است.

 

یکی از خبرنگاران به یاد دارد که ‌سال گذشته به جای موسیقی‌های همیشگی صدای دل‌شده‌ محمدرضا شجریان بر فرش قرمز فیلم گذشته طنین‌انداز شد.

 

در آیین اختتامیه برای معرفی بهترین فیلم جشنواره ژولیت بینوش روی سن می‌آید و از هنر سینما می‌گوید و عشق و روشنایی. او روشنایی را به زبان‌های مختلف دنیا نام می‌برد:   لومیر در زبان فرانسه، لایت در انگلیسی و...  و به ایران می‌رسد؛  «نور به زبان ایرانی است».

 

بلیت لطفا!

در طول ١٠ روز برگزاری جشنواره جمعیتی کاغذ به دست منتظر پشت میله‌ها می‌ایستند به امید این‌که بتوانند بلیت فیلم مورد علاقه خود را ببینند. فیلم‌های پولانسکی، فاتح آکین، میشاییل‌هانکه و فرانسوا اوزون بیشترین متقاضی را دارد.  «بلیت، خواهش می‌کنم» میان این عشق‌سینماها زن و مردهای سالخورده هم هستند. بعد از اکران ویژه خبرنگاران، نشست مطبوعاتی برگزار می‌شود.  همه چیز سر ساعت از پیش تعیین شده انجام می‌شود.  بعد از نشست دوربین‌ها منتظر عوامل فیلم هستند و کاغذ‌ها و عکس‌ها منتظر امضا.  

 

بیرون از کاخ جشنواره روبه روی فرش قرمز جمعیتی که توانسته‌اند بلیت بگیرند، از پشت میله‌ها و بالای نردبان‌ها می‌ایستند تا لبخند هنرپیشه‌ها را ببینند.  لبخندی که نمی‌دانند تا کجا بازی است و تا کجا واقعیت. خیل جمعیتی که اقبال تهیه بلیت نداشته‌اند در پیاده‌رو و کوچه روبه‌رو غرق تماشایند.

 

اگر ٧٨‌سال پیش که جنگ جهانی برگزاری جشنواره را در ‌سال اول تعطیل کرد، اراده‌ای برای ادامه کار پیدا نمی‌شد، شاید شهر بندری کن هم به فراموشی سپرده می‌شد؛ اما شهردار وقت کن اصرار داشت و جشنواره بعد از ١٠‌سال از سر گرفته شد. بحث‌ها بر سر برگزاری همزمان با جشنواره ونیز کم نبود و سرانجام قرعه به نام بهار خورد و مرغان دریایی دیدند که در ١٠ روز جشنواره چه غوغایی در خشکی است.  قایق‌های تفریحی لنگر می‌اندازند و کافه‌ها از جمعیت لبریز می‌شود.  

 

اتاق‌های هتل‌های بزرگ و کوچک از قبل رزرو شده‌اند و بلیت‌های قطار تمام. کافه سارا که در یکی از کوچه‌های منطقه قدیمی سوکه است هم در این روزها شلوغ است. «همه اینها به خاطر جشنواره است.»

 

در یکشنبه بازار، مارتین نقاش کنار تابلوهای نقاشی‌اش نشسته و نمایی از بندر می‌کشد. پیکاسو هم روزهایی در این شهر زندگی کرده و در حوالی کلیسای قرن شانزدهمی نتردام قدم زده است.  نسخه کوچکی از جمعه بازار پروانه. میان خنزرپنزرهای پیرمردی در حاشیه بلوار یک فرش پا خورده نمایان است. ٢٧٠ یورو.  پیرمرد سعی می‌کند توضیح دهد که این فرش نقش بلوچی دارد و از جنوب ایران می‌آید. توضیح دادن برایش آسان نیست به گفتن «بلوچی» بسنده می‌کند.  

 

جنگ، ترس، فیلم

جشنواره کن با تدابیر امنیتی بسیار برگزار می‌شود. پیش از هر بار ورود به کاخ جشنواره کیف و وسایل چک می‌شود. جایی برای قهوه‌خوردن خبرنگاران در نظر گرفته شده اما اگر برای هر وعده غذا از محوطه جشنواره خارج شدید باز مراسم کنترل کیف و وسایل تکرار می‌شود.  

 

فیلم فاتح آکین، فیلمساز ترک ساکن آلمان نمایش داده می‌شود و بعد در نشست خبری فیلم، کارگردان از درد مهاجرت و جنگ می‌گوید و درد از دست دادن. کاتیا شخصیت اول فیلم «محوشدگی» همسر و فرزندش را در عملیات تروریستی در آلمان از دست داده است. همه تحت‌تأثیر قرار گرفته‌اند.  دایان کروگر در مصاحبه با بولتن‌های جشنواره از تلاشش برای درک دردهای مادر از دست‌داده می‌گوید.  او موهایش را برای این نقش کوتاه کرده است و می‌گوید نشستن در این نقش کار ساده‌ای نبود.  کار سختی که جایزه بهترین بازیگر را برای او آورد. در آیین اختتامیه وقتی نام کروگر را می‌خوانند پای میکروفن می‌ایستد و در نکوهش تروریسم حرف می‌زند و از فاتح به‌عنوان «برادر» و کارگردانی که به موفقیت او کمک کرده، تشکر می‌کند.  

 

کروگر می‌گوید: این اتفاق در هر جایی و برای هر کسی ممکن است كه رخ بدهد.

هفتاد سالگی برای برگزارکنندگان امسال اتفاق ویژه‌ای است از این رو روز سه‌شنبه تعدادی از برندگان قبلی و چهره‌های سرشناس سینمایی را به جشن دعوت می‌کنند؛جرج میلر، پدرو آلمادوار که رئیس هیأت ‌داوران جشنواره هفتادم است، نیکول کیدمن، گوستاو گاوراس، نیکلاس ویندینگ رفن، آدرین برودی، ویل اسمیت، گاسپار نویی، ژولیت بینوش، اوما تورمن، آلخاندرو گونزالس ایناریتو، رومن پولانسکی، ماریون کوتیار، مونیکا بلوچی، الیور استون، التون جان، بری جنکینز، کاترین دونوو، گی یرمو دل تورو، آلفونسو کوارون، میشائیل‌هانکه، کریس کلمبوس، سلما‌هایک، سوفیا کوپولا، بنیسیو دل تورو، کن لوچ، برادران داردن، لیو اولمان، جین کمپیون، آنیس واردا، ایزابل آجانی، مارن آده، فاتح آکین، کالین فارل، برنیس بژو، کریستوف والتس، ال فانینگ، تیلدا سوئینتن، مس میگلسن، گائل گارسیا برنال، دایان کروگر، ژان-پی‌یر لئو، کلود للوش، جسیکا چاستین، ماتیو گارونه و...  پایانی خوش تا امروز جشنواره. همین نام فیلم جدید میشائیل‌هانکه است که برای سومین‌بار به کن آمده.  هانکه پیش از این برای فیلم «عشق» برنده جایزه «نخل طلایی» شد.

 

روز آخر جشنواره صندوق‌های پستی خبرنگاران بسته شده. غلغله خیابان اما همچنان ادامه دارد تا ساعت ٨ که برگزیدگان معرفی شده‌اند و مجریان برنامه میهمانان را به سمت درهای خروجی هدایت می‌کنند. بیرون کاخ دیگر کسی منتظر بلیت نیست.  نسیم مدیترانه مثل همه بهارها به ساحل می‌وزد و بادبان‌ها را تکان می‌دهد.  همه‌جا دریاها شبیه هم هستند.  شاید ما هم که امسال نخستين جشنواره جهانی فیلم فجر را برگزار کرده‌ایم، می‌توانستیم نام جشنواره را به یکی از شهرهای ساحلی جنوب یا شمالمان گره بزنیم. 

 

برندگان

 نخل طلای بهترین فیلم کن ۲۰۱۷ به فیلم «مربع» ساخته «رابین اوستلوند» کارگردان سوئدی رسید.

 جایزه بزرگ هیأت داوران را «رابین کامپیلو» کارگردان فرانسوی برای فیلم «۱۲۰ تپش در دقیقه» از آن خود کرد.

 «سوفیا کاپولا» برای ساخت فیلم «فریب خورده» جایزه بهترین کارگردانی را گرفت.

 جایزه بهترین بازیگر زن کن ۲۰۱۷ به «دایان کروگر» رسید برای بازی در فیلم «محوشدگی» ساخته «فاتح آکین». «خواکین فنیکس»، بازیگر آمریکایی برای بازی در فیلم «تو واقعا این‌جا نبودی» به کارگردانی «لین رامسی» بهترین بازیگر مرد جشنواره شناخته شد.

 

 جایزه بهترین فیلمنامه به صورت مشترک به «یورگن لانتیموس» برای فیلم «کشتن آهوی مقدس» و «لین رامسی» برای فیلم «تو واقعا این‌جا نبودی» رسید.

 

 دوربین طلای بهترین فیلم اول را کارگردان فرانسوی «لئونور سرالی»  به خاطر فیلم «زن جوان» گرفت.  

 در جشنواره امسال جایزه‌ ویژه‌ای برای جشن هفتاد سالگی در نظر گرفتند که به نیکول کیدمن تقدیم شد. کیدمن که در کن ٢٠١٧ در سه فیلم حضور داشت در روز اختتامیه در شهر کن نبود، از طریق ویدیو کنفرانس از هیأت ژوری تشکر کرد.

 

 

  • 17
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش