پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۳:۵۱ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۵۴۳۶
فستیوال ها و جشنواره های هنری

بررسی ۶ فیلم مطرح در پایان ضیافت بزرگ سینما

فیلم شبی که ماه کامل شد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,جشنواره

ضیافت ١٠ روزه سینمای ایران به پایان رسید و اکنون که این مطلب را می‌خوانید، بی‌تردید از سرنوشت برندگان و ناکامان این جشنواره آگاهی یافته‌اید؛ جشنواره‌ای که برای نخستین‌بار در سال‌های اخیر حداقل در مرحله اعلام نامزدها بحث‌وجنجال زیادی برنینگیخت؛ با این‌که مثل هر ‌سال می‌شد از همان اول نام فیلم‌هایی را که در مرحله آخر جشنواره کاندیدای بخش بهترین فیلم خواهند شد، حدس زد؛ آن‌ هم حتی بدون دیدن فیلم و تنها و تنها با اتکا به دانسته‌هامان درباره نهاد سرمایه‌گذار و تولید‌کننده آن فیلم...

 

در کل اما بعد از رقابتی ١٠ روزه، در شب پایانی جشنواره فیلم‌های  سرخپوست به تهیه‌کنندگی مجید مطلبی، شبی که ماه کامل شد به تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی، غلامرضا تختی به تهیه‌کنندگی سعید ملکان، متری شیش‌ونیم به تهیه‌کنندگی سیدجمال ساداتیان، ماجرای نیمروز: رد خون به تهیه‌کنندگی سیدمحمود رضوی و قصر شیرین به تهیه‌کنندگی سیدرضا میرکریمی به‌ عنوان فیلم‌های نهایی این بخش معرفی شدند. فهرستی که تلاش شده بود تا حد امکان با دقت تنظیم شود و کمتر راه به انتقادات گوناگون بدهد.

 

سرخپوست

دومین فیلم سینمایی نیما جاویدی پرش بلندی را در کارنامه این سینماگر جوان نشان می‌دهد. جاویدی که در نخستین فیلمش ملبورن خود را در قدوقامت مقلد و در حقیقت رهرو میان‌مایه سینمای اصغر فرهادی نمایانده بود، در سرخپوست به راهی دیگر می‌رود و فیلمی حاصل می‌آورد که با هر مترومعیاری یکه و یگانه است.

 

درام معمایی نیما جاویدی که در ناکجاآبادی بی‌مکان و بی‌زمان (البته اگر لباس‌های نظامی دوران شاهنشاهی را نادیده بگیریم) رخ می‌دهد، شبیه هیچ فیلم دیگری نیست و این مهمترین ویژگی این فیلم است. فیلمی درباره جست‌وجوهای یک زندانبان در پی زندانی مفقودی که قصد فرار داشته؛ علاوه بر خلق درامی پرتنش و تند راه به درونیات کاراکترهای متفاوتی که درگیر این ماجرا شده‌اند، می‌گشاید و این داشته کمی در سینمای ایران نیست -که در اغلب فیلم‌هایش شخصیت سینمایی به‌ معنایی که می‌دانیم و می‌دانید وجود ندارد.

 

سرخپوست علاوه بر این، یک نوید محمدزاده درجه یک، کنترل‌شده و متفاوت دارد و یک فضای اعجاب‌انگیز که زیبایی بصری بی‌مانندی را به فیلم وارد می‌کند و البته یک مسعود فراستی مفتون که در لحظه لحظه برنامه هفت از این فیلم تعریف می‌کند. اما همین‌که دومین فیلم یک فیلمساز بالقوه شکست‌خورده (نتیجه محتوم ملبورن) در بخش بهترین فیلم کاندیدا شده، خود یک موفقیت بزرگ است.

 

شبی که ماه کامل شد

جدیدترین فیلم نرگس آبیار را بسیاری از منتقدان سینمایی گامی رو به جلو برای این سینماگر می‌دانند. برای من اما همچنان بهترین فیلم نرگس آبیار نفس است که در میان دو فیلم شیار ١٤٣ و شبی که ماه کامل شد-که در عین ظاهر زنانه و داستان‌های مربوط به زندگی شخصی این کاراکترها مواضعی کاملا حکومتی را دنبال می‌کنند- داستانی انسانی را درباره نسل نوپایی که در بحران‌های اوایل انقلاب معصومیت و درنهایت جانش را از دست داد، روایت می‌کند.

 

شبی که ماه کامل شد قرار است داستان دختری باشد که ندانسته زن برادر تروریستی به نام ریگی می‌شود -تروریستی که بعدها ماجرای دستگیریش خود داستانی شد! اما آن‌چه از فیلم برمی‌آید، این است که داریم داستان استحاله برادر ریگی را می‌بینیم. داستان تروریستی عاشق که حتی در بدترین لحظات زندگی‌اش نیز عاشق‌بودنش را از یاد نمی‌برد. این البته می‌توانست یک ویژگی باشد، یک انتخاب، داستانی دیگر، اما در شکل فعلی با وعده‌هایی که آبیار داده و تلاشی که برای تمرکز روی کاراکتر زن به انجام رسانده، یک نقض غرض اساسی است.

 

غلامرضا تختی

شاید بزرگترین بدشانسی جدیدترین ساخته بهرام توکلی در این باشد که در نخستین روز جشنواره برای رسانه‌ها به نمایش درآمد و در روزهای بعد در هجوم بیست‌وچند فیلم دیگر از یادها رفت. فیلمی که با هر مترومعیاری در بین ساخته‌های ارگانی سال‌های اخیر ساختاری سینمایی‌تر داشت و البته در قیاس با دیگر ساخته ارگانی سازنده‌اش تنگه ابوقریب حرکتی رو به جلو بود.

 

تختی بهرام توکلی البته از سفارشی‎‌بودن و ارگانی‌بودنش آسیب زیادی دیده است؛ جایی که انگار عمد داشته تا تصویری اگزوتیک و عقب‌مانده از تهران قبل از انقلاب ترسیم کند و البته تصویری سیاسی از شرایطی که منجر به خودکشی تختی شد. درواقع با این‌که توکلی، هوشمندانه، گزینه خودکشی را نیز در میان گمانه‌های گوناگون در مورد دلیل مرگ تختی مطرح می‌کند، اما شرایطی‌که می‌چیند، به‌ نحو مضحکی شعاری است. دوستی در این مورد به شوخی می‌گفت که «فیلم تختی می‌گوید که حتی اگر هم این نکته که ساواک تختی را کشته دروغ باشد و او خودکشی کرده باشد، باز هم این رژیم سابق است که دلیل خودکشی او بوده»! پاشنه آشیل فیلم برای جماعتی که انقلاب مجازی سال‌های اخیر اطلاعات فراوانی در زمینه تاریخ معاصر در اختیارشان نهاده و دیگر به این آسانی مرعوب اطلاعات ساختگی نمی‌شوند.

 

آسیب دیگر فیلم تختی به نگاه ژورنالیستی سازنده اثر به موضوعش مربوط می‌شود؛ فیلم کمترین شناخت جدیدی از تختی به مخاطب نمی‌دهد -‌جز مقداری اطلاعات ورزشی در حد این‌که تختی در فلان المپیک چه کرد و... و از نظر شخصی و فردی نیز به قهرمانش نزدیک نمی‌شود. شاید بتوان گفت که از ابتدا تا انتهای فیلم چیزی به دانسته‌های تماشاگر درباره قهرمانی که سرشناس‌ترین قهرمان ورزشی ما در نیم قرن اخیر بوده، اضافه نمی‌کند.

 

متری شیش‌ونیم

متری شیش‌ونیم را شاید بشود با جرأت سینمایی‌ترین فیلم جشنواره امسال خواند؛ فیلمی با آغازی تکان‌دهنده، کاراکترهایی موثر و ملموس، فیلمنامه‌ای با اوج‌وفرود، بازی‌هایی درخشان و تمام چیزهایی که برای سینمایی‌شدن و سینمایی خوب‌شدن یک اثر تصویری مورد نیاز است.

 

با این حال اما خیلی از منتقدان متری شیش‌ونیم را در قیاس با ابد و یک روز گامی رو به جلو نخوانده‌اند. فیلمی که اگر چه نشان از اعتماد‎به‌نفس فزاینده سعید روستایی جوان دارد، فیلمی که اگر چه در استاندارد سینمای اجتماعی ایران واجد سکانس‌هایی تکان‌دهنده است، فیلمی که نشان از رشد استانداردهای سینمای اجتماعی دارد و... اما در قیاس با ابد و یک روز بیش از حد خودآگاهانه و چیده‌شده به نظر می‌رسد. انگار که سعید روستایی نشسته و دلایل موفقیت ابد و یک روز را تحلیل کرده و خواسته باشد فضاها و سکانس‌هایی را که بیشتر در دل مخاطب نشسته‌اند، دوباره‌سازی کرده و آنها را در کنار هم چیده و در قالب فیلمی با عنوان متری شیش‌ونیم ارایه دهد؛ آن‌ هم در اندازه‌ای بسیار بزرگتر و در سکانس‌هایی بسیار شلوغ‌تر.

 

متری شیش‌ونیم با آن داستان عجیبش درباره رشد و به‌ عبارت بهتر تورم ضدقهرمانش در جامعه امروز ایران اما همین جوری و با تمام این خودآگاهی‌های سازنده‌اش هم در جشنواره امسال جزو درخشان‌ترین فیلم‌ها بود.

 

ماجرای نیمروز: رد خون

می‌گفتند بعید است که جایزه بهترین فیلم به فیلمی جز ماجرای نیمروز: رد خون برسد. فیلمی به‎‌اصطلاح استراتژیک درباره یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر این مرزوبوم که از همان آغاز مانورهای تبلیغاتی بسیار پررنگی در حمایت از آن در رسانه‌ها به راه افتاده و برای نخستین‌بار در تاریخ سینمای ایران یک بخش از یک برنامه تلویزیونی، هنگامی که این فیلم هنوز به نمایش درنیامده بود، به آن اختصاص یافته است.

 

ماجرای نیمروز: رد خون اما سزاوار این همه توجه به‌ نظر نمی‌رسد. فیلمی که نه در قیاس با هزینه‌ها و تبلیغاتی که برای ساخته‌شدنش به عمل آمده که حتی در قیاس با فیلم اول این مجموعه هم خام و ناپخته، شعاری، سردستی و کودکانه جلوه می‌کند.

 

قصر شیرین

بازگشت دوباره رضا میرکریمی به جاده حاصلش می‌شود بهترین فیلم این کارگردان از خیلی دور خیلی نزدیک به بعد- با این‌که فکر می‌کنم قصر شیرین در قیاس با آن نیز فیلم بهتری است؛ با داستانی ملموس، آدم‌هایی باورپذیر، روندی فکر شده و تحولی منطقی- که جزو معدود مواردی است که در آن قهرمان فیلم تبدیل به آدم دیگری نمی‌شود، بلکه تغییر و تحول او در ادامه روندی است که از ابتدای فیلم با آن مواجه شده‌ایم.

 

قصر شیرین یک حامد بهداد درجه یک و متفاوت دارد و البته دو بازیگر خردسال که با هر متر و معیاری در قیاس با هر بازیگر و نابازیگری درجه یک، شیرین، باورپذیر و ملموس هستند.

 

امین فرج‌پور

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 12
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
دنی آلوز بیوگرافی دنی آلوز؛ مدافعی با چهره منفی

تاریخ تولد: ۶ مه ۱۹۸۳

محل تولد: ژوازیرو، باهیا، برزیل

حرفه: فوتبالیست

پست: دفاع راست

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش