جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۰۴ - ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۰۲۰۸۲۵
فیلم و سینمای ایران

مردم نباید از سیستم قضایی منفک باشند

جهانبخش نورایی,برنامه سینماتِک خانه هنرمندان
در پانصد و سی و چهارمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران، نقش هیئت منصفه در دادگاه‌های آمریکا بررسی شد.

به گزارش  خبرآنلاین، پانصد و سی و چهارمین برنامه سینماتِک خانه هنرمندان ایران با عنوان «در جستجوی گناهکار»، غروب روز دوشنبه، ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ به نمایش فیلم سینمایی «دوازده مرد خشمگین» به کارگردانی سیدنی لومت محصول سال ۱۹۵۷ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران اختصاص داشت و در این برنامه که با همکاری و مشارکت اتحادیه کانون‌های وکلای دادگستری ایران برگزار می‌شد، جهانبخش نورایی حقوقدان و منتقد سینما به همراه کیوان کثیریان مدیر سینماتک خانه هنرمندان ایران و منتقد سینما به بحث و گفتگو درباره فیلم نشستند.

جهانبخش نورایی در سخنان ابتدایی خود، به نحوه‌ی رسیدن به حقیقت در فیلم اشاره کرد و گفت: یک جنبه بسیار مهم فیلم، آموزش این نکته است که برای رسیدن به حقیقت، بحث و بررسی و دقت کنیم و پیش‌داوری نکنیم. براساس علایق شخصی‌مان حرکت نکنیم و موقعیت طبقاتی و شغلی روی قضاوتمان اثر نگذارد. این موضوع در زندگی خصوصی و اجتماعی ما به خصوص در شرایطی که امروزه داریم، خیلی اهمیت دارد؛ این دعوت به فکر کردن، اندیشیدن و نپذیرفتن هر چیزی که به عنوان حقیقت و واقعیت قطعی مطرح شده است. این فیلم، این انگیزه را در ما بیدار و در درون‌مان تقویت می‌کند.

وی به نقش هیات منصفه در دادگاه‌های آمریکا اشاره و عنوان کرد: ژوری در این فیلم در واقع، وجدان اجتماع است. این اتاق، جامعه آمریکا است؛ آدم‌هایی در ژوری هستند که شغل‌های مختلفی دارند، در سنین مختلف هستند و روحیات گوناگونی را عیان می‌کنند که ناشی از نوع زندگی آنهاست. حالا این جامعه می‌خواهد راجع به یک حقیقت فکر کند؛ آنهایی که ساده‌پسند هستند، طبیعی است که امر واقع و موجود را می‌پذیرند. ظاهرا یکی، پدرش را کشته و دلایلی هم موجود است. این فیلم جنبه سمبولیک هم دارد و این گرمای نیویورک در فصل تابستان، به چیزی فراتر از آن اتاق هم اشاره می‌کند. این گرما می‌تواند منتج از جامعه‌ای باشد که به ما اجازه نمی‌دهد فداکاری کنیم، فکر کنیم و تحمل کنیم. سعی می‌کنیم سریع از این مسائل بگذریم و از این خفقان خارج شویم. حالا که به حقیقت رسیدیم، احتیاج به تحمل و سختی کشیدن دارد.

این حقوقدان درباره منشا ظهور ژوری در دادگاه‌ها بیان کرد: در واقع، منشا پیدایش هیئت منصفه، هنری دوم در قرن هفدهم میلادی در انگلیس بوده است. او گرفتاری‌هایی با دستگاه قضایی پیدا کرده بود که عمدتا دست کشیش‌ها بود و او گفت که جامعه هم باید ناظر باشد در نتیجه یک هیئت حدود ۶۰ نفره تشکیل داد. الکساندر دوم هم در روسیه چنین تشکیلاتی را راه انداخت. آنها به هر انگیزه‌ای که این کار را کردند، احساس می‌کردند که نباید جامعه از روند قضایی منفک شود. اینگونه ژوری پدید آمد که در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، این را حذف کردند و بعد از فروپاشی شوروی، دوباره به قانون اساسی‌شان برگشت. بعضی کشورها هم مثل آلمان هیات منصفه ندارند. بحث اساسی این است که ژوری بر آنچه که در جامعه اتفاق می‌افتد نظارت می‌کند و دیدگاه قانونی به مسائل ندارد. بحث نحوه اجرای قانون مطرح است.

جهانبخش نورایی در توصیف واژه «شکِ منطقی» تکرارشده در فیلم و مبنای آن در حقوق گفت: این شکی است که آدم بر مبنای عقل به آن می‌رسد. شکی نیست که به کمک احساسات به آن برسید. ما در فقه، واژه‌ای به نام «درء» به معنی دفع داریم که می‌گوید اگر شک داشته باشید، نمی‌توانید حکم بدهید. خیلی از حقوقدان‌ها در مباحثی که اخیرا پیش آمد، به ویژه آقای محسن برهانی به درستی یادآوری کردند که چرا این بحث را فراموش کردید؟ این مبنای فقهی دارد و شما نمی‌توانید به سادگی از ظواهر، موضوعی را استنباط کنید و حکمی بدهید که برگشت‌ناپذیر است. قانون اساسی آمریکا می‌گوید که در همه محاکمه‌ها باید ژوری حضور داشته باشد اما در روسیه به این شکل است که اگر جرمی منجر به مرگ شود، باید ژوری نظر بدهد. در ایران، کارشناسان کار هیات منصفه را انجام می‌دهند.

این منتقد سینما درباره نبود زنان و همچنین، غیبتِ سیاه‌پوستان در این اثر عنوان کرد: وقتی آبراهام لینکلن، «قانون برده‌داری» را لغو کرد، سیاه‌پوستان مثل سفیدپوستان همه حقوق مدنی را پیدا کردند. اگر در این فیلم نیستند به دلیل شرایط اجتماعی است. به ندرت ممکن بود که در ژوری‌های فدرال یا سراسری آمریکا حاضر باشند. در فیلم دیگری که براساس این اثر ساختند، چهار سیاه‌پوست حضور دارند و حتی یک مسلمان هم با کلاه مراکشی هست. و چرا زن در ژوری نیست؟ چون این فیلم در ۱۹۵۷ ساخته شده است. براساس یک نمایش تلویزیونی که «رجینالد رُز» در سال ۱۹۵۴ نوشته بود.

در زمانی که فیلم ساخته شد، تازه «قانون حقوق مدنی» در آمریکا تصویب شد. زنان طبق آن قانون اجازه پیدا کردند که در ژوری باشند. جالب است که در ایالت نیویورک، زنان تا سال ۱۹۶۸ نمی‌توانستند عضو ژوری باشند. دلیلش قانون فدرال بود. دلیل عدم حضور سیاه‌پوستان در اینجا، موقعیت قوی نداشتن آنهاست. به دلایلی، این تعصبات در جامعه وجود داشت و این فیلم هم علیه این تعصبات است.

یکی از حضار درباره دیگر جنبه‌های «دوازده مرد خشمگین» گفت: این فیلم علاوه بر جنبه حقوقی، جنبه‌های جامعه‌شناسانه و روانشناسانه قوی هم دارد. این فیلم به بحث استریوتایپ‌ها یا عقاید کلیشه‌ای که در جامعه‌شناسی هست، اشاره می‌کند و آن شخصیت به دلایلی با استریوتایپ نفرت از فرزند زندگی می‌کند. این جنبه جامعه‌شناسانه‌ در فیلم، قوی بود. بحث دیگر نقش نهادهای اجتماعی در چگونه فکر کردن آدم‌ها است. ما اکثر مواقع راجع به تاثیر این نهادهای اجتماعی در زندگی فکر نمی‌کنیم. الگوهای ذهنی و رفتاری به ما داده می‌شود و ما آنها را می‌پذیریم. ما این مسئله را به کرات می‌بینیم. جایی که یکی از مردها، بلافاصله بدون هیچ دلیلی رای‌ش را تغییر می‌داد. اینجا می‌توانستیم نقش نهادهای اجتماعی را در عدم تفکر ببینیم.

جهانبخش نورایی راجع به مولفه‌های یک جامعه محکوم به زوال نشان داده شده در اثر گفت: در واقع، این فیلم محاکمه تک‌تک اعضای هیئت ژوری هم هست. آنها به نوعی در موضع متهم می‌نشینند. تمام اعضای ژوری به تدریج به جز دو نفر، به یک نکته‌ای رسیدند که اعلام کردند این پسر گناهکار نیست! همه آنها به یک نحوی سعی کردند به حقیقت برسند. چرا مرد شماره ۸ پروتاگونیست قهرمان ماجرا هست؟ او در واقع آرمانِ روشنفکری در یک جامعه است. روشنفکری است که می‌رود خودش تحقیق می‌کند و سرسری به مسائل نمی‌نگرد. این فیلم، یک فیلم آرمانی هم هست. در اینجا، فیلمساز مطلقا بی‌طرف نبوده است و حضور خودش را در اثر می‌بینیم. من حس می‌کنم باید مدام این فیلم را نمایش داد، برای آدم‌های سیاسی، اقتصادی، کاسب و بازاری و غیره. جامعه‌ای که با سند و مدرک فکر نکند، محکوم به زوال است. جامعه‌ای که نه نگوید، محکوم به زوال است. جامعه‌ای که همینطوری هر چیزی را بپذیرد هم همینطور. این فیلم علیه تمام اندیشه‌های تمامیت‌خواه است. علیه الگوهایی که می‌گویند این است و غیر از این نباید باشد.

او در توضیح ریشه دوازده نفر بودن ژوری در دادگاه‌ها گفت: این از انگلیس شروع شد و براساس دوازده حواری مسیح، این دوازده عضو ژوری را انتخاب کردند. گفتند که دوازده حواری مسیح، دنبال عدالت بودند، می‌خواستند پیام مسیح را برسانند و انصاف داشتند پس ژوری هم باید اینطور باشد. همچنین، درباره انتخاب تصادفی این اعضا که بدون نگاه به نخبه بودن یا عام بودن آنها صورت می‌گیرد، باید گفت که لیبرال دموکراسی آمریکا معتقد است که جامعه، همان چیزی است که هست. اگر شما قصد برخورد با جامعه را دارید، نباید تبعیض قائل شوید که این، ایرادهای خودش را دارد. آنجا اعتقاد دارند که همه یک رای دارند و این بر آن برتری ندارد. و هر کس، حق بحث و مشارکت در امور اقتصادی و غیره را دارد.

یکی از حضار راجع به دیگر نکته جالب اثر گفت: آن فقل کردن درِ اتاق خیلی جالب بود. شاید اگر یک فضای عادی بود و شروع به بحث کردن می‌کردند، یک عده اتاق را ترک می‌کردند. این تحمل بحث کردن، اینکه بتوانید با همدیگر حرف بزنید و بدون اینکه کسی از کوره در برود، حرف هم را بشنوید، خیلی خوب بود. این تحمل، متاسفانه در ما نیست ولی جای کار کردن دارد. این فیلم‌ها خیلی این چیزها را به ما یاد می‌دهد. ای کاش، بتوانیم این فیلم‌ها را بیشتر معرفی کنیم.

کیوان کثیریان این نمایش عدم مقاومت در برابر اقناع شدن در مقابل استدلال‌ها را از نکته‌های مهم «دوازده مرد خشمگین» برشمرد و گفت: اگر کسی دلیلی می‌آورد و ذهنیت کسی را به هم می‌ریزد که تصمیمِ قطعی‌اش را گرفته است، مقاومت و لجبازی نمی‌کند. به وجدانش رجوع می‌کند و اقناع می‌شود مثلا آقای عینکی به محض اینکه دلیلی آورده می‌شود و باعث شکِ او به ماجرا می‌شود، آن را می‌پذیرد و رای او عوض می‌شود. اگر در این گفتگو، قدرت اقناع‌کنندگی و توانایی افناع‌شوندگی وجود نداشته باشد، این رای‌ها از یکی به دوازده نمی‌تواند افزایش پیدا کند. در طول فیلم می‌بینیم که تک‌تک اینها از رای خودشان به نفع برقراری عدالت کوتاه می‌آیند. با استدلال می‌پذیرند و مقاومتی ندارند که حتما بر رای اول‌شان مصر باشند. این نکته مهمی است.

جهانبخش نورایی، در سخنان پایانی پیشرفت اجتماعی، را ناشی از همین اقناع شدن با استدلال دانست و گفت: پیشرفت اجتماعی اصولا از همین طریق اتفاق می‌افتد. وقتی کسی بگوید مرغ یک پا دارد و هر چه دلیل و استدلال بیاوریم، نپذیرد، نتیجه‌اش همین وضعی می‌شود که ما در آن هستیم. بحث اگر بحث اصولی باشد، خیلی از حقایق آشکار می‌شود بدون اینکه خسارت زیادی به کسی وارد شود.

  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش